به گزارش مشرق، حرکت رو به عقب؛ حرکتی آرام و بیسرصدا که این بار «کک هیچکس هم نمیگزد». شاید موضوعی بیاهمیت اما نه برای جامعه فوتبال ساحلی، کمیته فنی و توسعه، رسانهها و بازیکنان و کادرفنی تیم ملی، بلکه بیاهمیتی آن فقط برای رئیس فدراسیونی است که به خندان بودن معروف است. خندههایی از جنس سیاست که همیشه هم جواب داده و کارهای درست و اشتباهش را پشت این خندهها پیش برده است. علی کفاشیان این بار هم با خندههای خود و با تصمیمی عجیب حکم به قطع همکاری با مارکو اوکتاویو داد تا سرمربی تیم ملی فوتبال ساحلی پس از چهار سالِ موفق کارش را نیمه کاره رها کند.
اتفاقی که برای فوتبال ساحلی افتاده شاید مرگی خاموش باشد. بدون پیش داوری و قضاوت زود هنگام و بدون نقض تواناییهای محمدحسین میرشمسی که دوران موفقی را در تیم گلساپوش یزد داشته و بازیکنان زیادی را تحویل تیم ملی فوتبال ساحلی و تیم «ب» داده، میتوان گفت بدون حرف پیش، رفتن اوکتاویو برای فوتبال ساحلی، بازگشت به عقب بود.
فوتبال ساحلی که روزی نقطه ضعف و باعث خنده اهالی فدراسیون فوتبال شده بود، امروز به جایی رسیده که در جهان قابل احترام است. تیمی که با اوکتاویو از رتبه هجدهم جهان به رتبه هشتم رسید، تیمی که بدون کسب مقام قهرمانی در آسیا و به دلیل عملکرد درخشان به جام بین قارهای دعوت شد و تیمی که امروز در جهان قابل احترام است. با این شرایط کفاشیان برخلاف رأی کمیته فنی و توسعهای که در خصوص فوتبال ساحلی تصمیمگیرنده است، تصمیم به قطع همکاری با اوکتاویو گرفت؛ آن هم به دلیل دستمزد بالا؛ دستمزدی که ماهانه حدود 10 تا 15 هزار دلار بود و برای فدراسیون فوتبال سنگین آمد!
این دستمزد در حالی برای علی کفاشیان و فدراسیون سنگین آمده که در حسابی سرانگشتی دستمزد سه روز کارلوس کیروش است. اینجا مسئله دستمزد کیروش و بالا یا پایین بودن آن نیست بلکه تبیعضی است که فدراسیون فوتبال دارد. کفاشیان از یک سو برای فوتبالی که خروجی زیادی هم نداشته ریخت و پاش میکند و از سوی دیگر فوتبال ساحلی که با مربی برزیلیاش موفق بوده را با تصمیمات اشتباه رو به عقب میبرد.
این حرکت رو به عقب نه تنها باعث عقب ماندن فوتبال ساحلی میشود، بلکه هرچه تاکنون ساختهایم هم ویران خواهد شد. در ادامه این تصمیمات شاید انتخاب میرشمسی هم به نوعی سرمایهسوزی باشد، چراکه فقط دو ماه تا آغاز جام بین قارهای مانده و حضور یک مربی داخلی موفق که شناخت زیادی از تیم ندارد در صورت ناکامی باعث سوختنش خواهد شد. شاید اگر این جمله را به رئیس فدراسیون فوتبال بگوییم با خنده همیشگیاش بگوید: «شعله را کم کنید تا نسوزد» چرا که کفاشیان ید طولایی در اینگونه جواب دادن و طفره از پاسخگویی مناسب دارد.
مشخص نیست فدراسیون فوتبال که معمولاً بیشترین بودجه را در بین فدراسیونها دارد و با توجه به صنعت پولی این ورزش در دنیا میتواند بیشترین درآمدها را داشته باشد، چرا نمیتواند دستمزد مربی موفقش را مهیا کند. پس این همه پولی که وارد فوتبال میشود کجا و چگونه هزینه میشود؟ این سؤالی است که باید از کفاشیان پرسید؛ به این دلیل که رئیس فدراسیون در هر پروزهای از بیپولی فدراسیون دم میزند و حتی زمان در پیش بودن برنامههای تیم ملی هم که در اولویت است، اعلام میکند فدراسیون پولی در بساط ندارد! اصولاً باید پرسید چرا فدراسیون فوتبال در بحث درآمدزایی تا این حد ضعیف عمل کرده و کلاً پولی ندارد.
در کنار فوتبال ساحلی، تیم ملی فوتسال هم بلاتکلیف است و فدراسیون هنوز نتوانسته تصمیم درستی در این باره بگیرد. خسوس کاندلاس ماهها قهر کرده بود و برای تمدید قرارداد در ایران حاضر نشد اما به محض اینکه قرار شد سرمربی داخلی برای این تیم انتخاب شود، سر و کله این مربی هم پیدا شد. مربیای که پس از جلسه با رضا افتخاری و علی کفاشیان دو هفته زمان خواست تا به ایران برگردد اما گویا هنوز دو هفته او به پایان نرسیده است. در این بین رئیس فدراسیون هم نتوانسته تکلیف این تیم را مشخص کند و اگر هم سؤالی پرسیده شود، به احتمال زیاد خنده و جواب سر بالا پاسخ آن خواهد بود، مثل همه موارد دیگر.
رئیس فدراسیون فوتبال این روزها کارهای مهمتری نسبت به آمادهسازی تیم ملی بزرگسالان و رسیدگی به فوتبال ساحلی و فوتسال دارد؛ کارهای مهمتری از جمله جر و بحث با وزیر ورزش و جوانان. هر چه باشد او این بار هم نمیخواهد خودش قربانی شود چرا که در دفعات گذشته هم این سیاست را در پیش گرفته بود که تغییر نایبرئیس اول و دبیرکل و نایبرئیس بانوان تنها بخشی از آنها بود. کاش فوتبال ساحلی و فوتسال بهاندازه میزِ کفاشیان برای او اهمیت داشت.
اتفاقی که برای فوتبال ساحلی افتاده شاید مرگی خاموش باشد. بدون پیش داوری و قضاوت زود هنگام و بدون نقض تواناییهای محمدحسین میرشمسی که دوران موفقی را در تیم گلساپوش یزد داشته و بازیکنان زیادی را تحویل تیم ملی فوتبال ساحلی و تیم «ب» داده، میتوان گفت بدون حرف پیش، رفتن اوکتاویو برای فوتبال ساحلی، بازگشت به عقب بود.
فوتبال ساحلی که روزی نقطه ضعف و باعث خنده اهالی فدراسیون فوتبال شده بود، امروز به جایی رسیده که در جهان قابل احترام است. تیمی که با اوکتاویو از رتبه هجدهم جهان به رتبه هشتم رسید، تیمی که بدون کسب مقام قهرمانی در آسیا و به دلیل عملکرد درخشان به جام بین قارهای دعوت شد و تیمی که امروز در جهان قابل احترام است. با این شرایط کفاشیان برخلاف رأی کمیته فنی و توسعهای که در خصوص فوتبال ساحلی تصمیمگیرنده است، تصمیم به قطع همکاری با اوکتاویو گرفت؛ آن هم به دلیل دستمزد بالا؛ دستمزدی که ماهانه حدود 10 تا 15 هزار دلار بود و برای فدراسیون فوتبال سنگین آمد!
این دستمزد در حالی برای علی کفاشیان و فدراسیون سنگین آمده که در حسابی سرانگشتی دستمزد سه روز کارلوس کیروش است. اینجا مسئله دستمزد کیروش و بالا یا پایین بودن آن نیست بلکه تبیعضی است که فدراسیون فوتبال دارد. کفاشیان از یک سو برای فوتبالی که خروجی زیادی هم نداشته ریخت و پاش میکند و از سوی دیگر فوتبال ساحلی که با مربی برزیلیاش موفق بوده را با تصمیمات اشتباه رو به عقب میبرد.
این حرکت رو به عقب نه تنها باعث عقب ماندن فوتبال ساحلی میشود، بلکه هرچه تاکنون ساختهایم هم ویران خواهد شد. در ادامه این تصمیمات شاید انتخاب میرشمسی هم به نوعی سرمایهسوزی باشد، چراکه فقط دو ماه تا آغاز جام بین قارهای مانده و حضور یک مربی داخلی موفق که شناخت زیادی از تیم ندارد در صورت ناکامی باعث سوختنش خواهد شد. شاید اگر این جمله را به رئیس فدراسیون فوتبال بگوییم با خنده همیشگیاش بگوید: «شعله را کم کنید تا نسوزد» چرا که کفاشیان ید طولایی در اینگونه جواب دادن و طفره از پاسخگویی مناسب دارد.
مشخص نیست فدراسیون فوتبال که معمولاً بیشترین بودجه را در بین فدراسیونها دارد و با توجه به صنعت پولی این ورزش در دنیا میتواند بیشترین درآمدها را داشته باشد، چرا نمیتواند دستمزد مربی موفقش را مهیا کند. پس این همه پولی که وارد فوتبال میشود کجا و چگونه هزینه میشود؟ این سؤالی است که باید از کفاشیان پرسید؛ به این دلیل که رئیس فدراسیون در هر پروزهای از بیپولی فدراسیون دم میزند و حتی زمان در پیش بودن برنامههای تیم ملی هم که در اولویت است، اعلام میکند فدراسیون پولی در بساط ندارد! اصولاً باید پرسید چرا فدراسیون فوتبال در بحث درآمدزایی تا این حد ضعیف عمل کرده و کلاً پولی ندارد.
در کنار فوتبال ساحلی، تیم ملی فوتسال هم بلاتکلیف است و فدراسیون هنوز نتوانسته تصمیم درستی در این باره بگیرد. خسوس کاندلاس ماهها قهر کرده بود و برای تمدید قرارداد در ایران حاضر نشد اما به محض اینکه قرار شد سرمربی داخلی برای این تیم انتخاب شود، سر و کله این مربی هم پیدا شد. مربیای که پس از جلسه با رضا افتخاری و علی کفاشیان دو هفته زمان خواست تا به ایران برگردد اما گویا هنوز دو هفته او به پایان نرسیده است. در این بین رئیس فدراسیون هم نتوانسته تکلیف این تیم را مشخص کند و اگر هم سؤالی پرسیده شود، به احتمال زیاد خنده و جواب سر بالا پاسخ آن خواهد بود، مثل همه موارد دیگر.
رئیس فدراسیون فوتبال این روزها کارهای مهمتری نسبت به آمادهسازی تیم ملی بزرگسالان و رسیدگی به فوتبال ساحلی و فوتسال دارد؛ کارهای مهمتری از جمله جر و بحث با وزیر ورزش و جوانان. هر چه باشد او این بار هم نمیخواهد خودش قربانی شود چرا که در دفعات گذشته هم این سیاست را در پیش گرفته بود که تغییر نایبرئیس اول و دبیرکل و نایبرئیس بانوان تنها بخشی از آنها بود. کاش فوتبال ساحلی و فوتسال بهاندازه میزِ کفاشیان برای او اهمیت داشت.