به گزارش مشرق، وقتی صحبت از وزنهبرداری میشود ناخودآگاه اذهان به سمت اسطورههایی میرود که در تاریخ این رشته ورزشی افتخارات زیادی را برای کشورمان به دست آوردهاند که البته در رأس همه این افتخارآفرینها میتوان به محمد نصیری، اسطوره وزنهبرداری و ورزش ایران اشاره کرد.
نصیری یکی از پرافتخارترین و پُرمدالترین ورزشکاران ایران در تاریخ المپیک است و شاید هیچکس بهتر از او نتواند در خصوص شرایط ورزش و وزنهبرداری ایران به صحبت بپردازد.
نصیری که با آمدن علی مرادی دوباره به خانه خود بازگشته است، قبل از اعزام تیم ملی وزنهبرداری پیشکسوتان به رقابتهای جهانی در اقدامی تحسین برانگیز به عنوان سرمربی دائمی این تیم انتخاب شد.
بر همین اساس در جریان سفر به فنلاند این فرصت به دست آمد تا در خصوص نتایج تیم ملی پیشکسوتان، شرایط وزنهبرداری ایران و مسائل روز مربوط به این رشته ورزشی گفت و گویی را با محمد نصیری انجام دهیم که متن آن را در زیر میخوانید:
ابتدا از مسابقات قهرمانی پیشکسوتان جهان آغاز کنیم. ارزیابیتان از این رقابتها که با کسب عنوان هشتمی جهان برای تیم ملی پیشکسوتان همراه با 9 مدال رنگین بود چیست؟
ابتدا از علی مرادی رئیس فدراسیون وزنه برداری که محبت کرد و اجازه داد تیم ملی پیشکسوتان پس از حدود 5 سال دوری به مسابقات جهانی اعزام شود تشکر میکنم. زمانی که پیشکسوتان متوجه شدند این مجوز از سوی فدراسیون وزنه برداری برای حضور آنها در مسابقات جهانی صادر شده است هر چند که کمی دیر شده بود، هر طور شده خود را آماده کرده تا بتوانند عازم فنلاند شوند. این مسابقات به نحو احسن و در یک کلاس عالی و با یک شکل و شمایل جهانی و المپیکی و با قانون فدراسیون جهانی برگزار شد.
زمان زیادی طول کشید تا به فنلاند برسید. این موضوع در نتیجه گیری تیم ملی تأثیرگذار نبود؟
زمان سفر و رسیدن به فنلاند کمی طولانی و خسته کننده بود و حدود یک روز و نیم طول کشید تا به روانیمی فنلاند برسیم، همین موضوع باعث خستگی پیشکسوتان شد و در روزهای اول این مورد کار را برایمان دشوار کرد ضمن اینکه برخی دیگر از پیشکسوتان نیز برای حضور در این رقابتها با مصدومیت دست و پنجه نرم میکردند. با این حال در نهایت با سرپرستی آقایان شیخ الاسلام و نوری و با کمکهای آقای سیفزاده توانستیم تیم پیشکسوتان را جمع کرده و در هر صورت فکر میکنم در نهایت کسب 9 مدال جهانی شامل 4 مدال طلا، 4 مدال نقره و یک مدال برنز، پس از چند سال غیبت، افتخار قشنگی بود که برای تیم ملی ایران در این رقابتها بدست آوردیم. ضمن اینکه پیشکسوتان ایران در این رقابتها توانستند 6 رکود جهانی را نیز جابه جا کنند و یک وزنه بردار ایرانی نیز به عنوان بهترین وزنه بردار دسته و رده سنی خود انتخاب شد. امیدوارم که مردم ایران، فدراسیون وزنه برداری و علی مرادی از نتیجهای که بدست آمد راضی باشند. همچنین این موفقیت را به وزیر ورزش و معاونان او تبریک میگویم و فکر می کنم نتیجه راضی کنندهای بدست آمده باشد. این نتایج در شرایطی بدست آمد که نیمی از پیشکسوتان ایران از قبل از حضور در فنلاند با مصدومیت دست و پنجه نرم میکردند.
البته به شما هم که به عنوان سرمربی تیم ملی پیشکسوتان در این رقابتها شرکت کرده بودید برترین نشان کشور فنلاند اهدا شد.
فکر میکنم پس از سالهای سال توانستم یکی از بزرگترین افتخارات مملکتم را بدست بیاورم چرا که در جریان این رقابتها نماد کشور فنلاند به عنوان بزرگترین نماد این کشور به بنده اهدا شد.
گویا دوباره به حال و هوای دوران ورزشکاری باز گشتید!
درست است و من این افتخار را تقدیم ملت ایران میکنم.
اشاره کردید که 5 سال از حضور در رقابتهای پیشکسوتان جهان غیبت داشتید. دلایل این امر چه بود؟
درست است، ما در این مدت پشتِ در ایستاده بودیم. این هم از دستاوردهای رئیس فدراسیون قبلی بود که البته خیلی دوست ندارم اسم او را بیاورم. او نگذاشت تا پیشکسوتان به عرصه رقابت بیایند. اما امروز دنیا از نونهالان شروع کرده است و برای همه ردههای سنی برنامه دارد تا جایی که میبینید حتی رقابتهای پیشکسوتان جهان در قوارههای رقابتهای جهانی بزرگسالان برگزار میشود.
اتفاقاً به نظرم رقابتهای پیشکسوتان قهرمانی وزنه برداری جهان یکی از بزرگترین و عظیمترین رقابتها در این رده سنی محسوب میشود چون هر کشوری میتواند 100 شرکت کننده را برای حضور در رقابت ها معرفی کند. به طور مثال کشور میزبان در رقابتهای اخیر فقط 110 ورزشکار مرد را به رقابتها آورد و کشوری مثل آلمان نیز با حدود 60 وزنه بردار در این رقابت ها شرکت کرد بنابراین این موضوع نشان میدهد که مسابقات از چه سطح بالایی برخوردار بود و در نهایت هم دیدید که برای هر رده سنی در هر دسته یک سکوی قهرمانی چیده شد و پرچم قهرمانان کشورهای مختلف نیز به اهتزاز درآمد که از جمله آنها پرچم جمهوری اسلامی ایران در این رقابتها بود.
گویا این سختیهای زیادی که در فنلاند برای تیم پیشکسوتان سپری شد به آن صورت بازتابی برای سفارت ایران در این کشور نداشت و گویا آنها از این اخبار اطلاعی نداشتند.
من حتی با سفارت تماس گرفتم که ما با 22 قهرمان ملی کشور ایران به فنلاند آمدهایم اما فکر میکنم که در سفارت ایران در این کشور خبری از قهرمانیهای ما نبود و گویا مقامات سفارت سرود ملی ایران که به مناسبت قهرمانی پیشکسوتان ایران در رقابتهای جهانی به صدا درآمد را نشنیده و حتی اهتزاز پرچم ایران را در این کشور ندیدهاند. پس ما باید به چه کسی بگوییم که پرچممان بالا رفت و سرودمان نواخته شد؟ در هر صورت خیلی به این مسائل کاری ندارم و نمیخواهم در آن دخالت کنم.
خیلی ها معتقدند که در دوران مدیریت فدراسیون قبلی وزنه برداری به این رشته ظلم شد. نظر شما در این مورد چیست؟
در آن مدت به همه ظلم شد.
یعنی این موضوع را قبول دارید؟
چرا که نه.
با این حال در المپیک 2012 لندن نتایج بدی برای وزنه برداری ایران بدست نیامد.
ما در کشتی و وزنه برداری همواره در المپیکها صاحب نام بودیم و باید این نتایج بدست میآمد. نمیتوانیم همین طور دست روی دست گذاشته و ببینیم که کدام کشور چه کاری انجام میدهد و ما هم دنبالهروی آن باشیم. این افتخار در المپیک 2012 در حالی بدست آمد که از قبل همه وزنه برداری ایران را می شناختند. ما صاحب نام ورزش دنیا بودیم و هستیم. با این حال معتقدم که به ورزش باید کمی توجه داشت و محبت بیشتری به آن معطوف کرد تا بتوانیم با قدرت بیشتری در رقابتهای بینالمللی شرکت کنیم چرا که همین طوری سرود مملکت در یک میدان جهانی نواخته نخواهد شد.
عدهای از کارشناسان وزنه برداری میگویند در زمان مدیریت رضازاده فقط شاهد وجود یک تیم ملی بزرگسالان بودیم و دیگر خبری از تیمهای دیگر و حتی کمیتهای در فدراسیون نبودیم و در این بین پشتوانه سازی نیز صورت نگرفته است.
به تازگی به فدراسیون وزنه برداری آمدهاید؟ بیایید ببینید امروز فدراسیون است یا در گذشته فدراسیون بود؟ از همه خبرنگاران و حتی مردم علاقمند به ورزش میخواهم تا به فدراسیون بیایند و از نزدیک آنرا ببینند. فدراسیون قبلی حتی به رستورانها هم بدهکار بود، امروز بیایید و ببینید که چه رستورانی در فدراسیون ایجاد شده است. امروز خدا را شکر قهرمان ملی یک کشور میداند که کجا باید غذا بخورد و کجا باید به استراحت بپردازد. کمپ تمیز و با امکانات مجهز برای تیمهای ملی ایجاد شده و وزنه برداران واقعا در این کمپ راحت هستند و خوشبختانه یک مقدار از لحاظ ذهنی و فکری راحت شدهاند و میتوانند 4 کیلو هالتر را بزنند.
با این حال در رقابت های اخیر قهرمانی آسیا تیم ملی وزنه برداری نتوانست نتایج خوبی را بدست بیاورد.
یک مقدار به مدیریت جدید فدراسیون زمان بدهید. مگر علی مرادی چند وقت است که دوباره به فدراسیون آمده است؟ مگر میتواند در 4 ماه همه چیز را متحول کرد و به یکباره نتیجه گرفت؟ باید آرام آرام از تیم ملی وزنه برداری انتظار داشت، نه اینکه بخواهیم به یک باره انتظار داشته باشیم که قهرمان جهان شویم. مگر چه چیزی داشتیم که امروز این توقع را داریم؟ فدراسیون قبلی هیچ چیز نداشت اما الان خوشبختانه وزنه برداری دوباره آرام آرام جان میگیرد و منتقدان اجازه دهند تا ما جان بگیریم و بعداً از ما توقع داشته باشند و یا انتقاد کنند.
البته میتوان کمی خوشبین بود که در مسابقات قهرمانی جهان آمریکا با رکودهایی که به تازگی توسط ملی پوشان به ثبت رسیده بتوانیم نتایج خوبی را کسب کنیم.
صد در صد انشاءالله بچهها موفق خواهند شد. آنها زحمات زیادی میکشند و میدانند که اگر زحمت بکشند نتیجهاش را خواهند دید.
المپیک 2016 ریو را چطور میبینید. فکر میکنید وزنه برداری در این مسابقات چه نتایجی را به دست بیاورد؟
حالا تا المپیک فرصت زیادی باقی مانده است، اما امیدوارم با دعاهای مردم و تلاش ملی پوشان بتوانیم نتایج خوبی را از این رقابتها به دست آوریم.
5 ملی پوش وزنهبرداری ایران که اتفاقاً در المپیک هم وزنه زدند حدود یک سال و نیم از رقابتها دور بودند. این موضوع حیف نبود؟
این مسائل به گذشته مربوط میشود. مگر من در آن زمان در فدراسیون بودم؟ من که نبودم اما مگر علی مرادی یا کادر فعلی در فدراسیون بودند که این اتفاق افتاد؟ به غیر از 4 نفر کسی در فدراسیون در آن زمان در فدراسیون وزنهبرداری نبود. اما الان خدا را شکر همه فهمیدهاند خانهشان کجاست. همه میآیند، محبت دارند و به وزنهبرداری کمک میکنند. من هم امیدوارم بتوانم در این راه به وزنهبرداری کشورم کمک کنم.
کوروش باقری از فدراسیون فعلی انتقادی کرده مبنی بر اینکه فدراسیونی که میتوان با 10 نفر اداره کرد را با 50 نفر اداره میکنند. در این مورد چه صحبتی دارید؟
دوست دارم اگر کسی حرفی یا انتقادی میکند حرف یا انتقادش سنجیده باشد و همین طور یک حرفی را نزند. اگر کسی حرفی در خصوص فدراسیون میزند، میخواهم صحبتهایش پخته و سنجیده باشد. حالا هر کسی که میخواهد باشد فرقی ندارد.
در هر صورت از صحبتهایتان اینطور به نظر میرسد که در فدراسیون علی مرادی چشمانداز روشنی برای وزنهبرداری ایران وجود دارد.
چرا که نه! گویا همه یادشان رفته که همین نفرات فعلی هم در دوره مرادی قهرمان شده بودند. در این بین باید یک مقدار فقط به وزنهبرداری کشور محبت کرد.
در مورد پشتوانهسازی در دوران مدیریت قبلی فدراسیون چه صحبتی دارید؟
وقتی که مسائل و ناراحتیهایی در فدراسیون گذشته وجود داشت مگر میتوان بر اساس آن پشتوانهسازی و یا کارهای دیگر انجام داد؟ وقتی همه به قهرمانان حمله میکنند پس چنین اتفاقاتی هم در فدراسیون میافتد که خیلی دور از ذهن نیست اما حالا هم با آمدن مرادی صبر کنید تا او کارش را انجام دهد و یک مقدار فضا تلطیف شود. از پیشکسوتان توقع دارم تا مدام حرفهایی نزنند که موجب ناراحتی مسئولان فدراسیون شود که این موضوع دودش به چشم وزنهبرداری خواهد رفت.
یک مقدار هم به خاطرات گذشته برسیم. شما در 4 المپیک حضور داشتید و خیلی راحت میتوانستید در پنجمین المپیک هم شرکت کنید که به خاطر مسائل سیاسی این اتفاق نیفتاد. از همین جا صحبت را آغاز کنید.
شانس ما بود که این اتفاق افتاد. البته خواهش میکنم خیلی به گذشته نپردازید و بیشتر سعی کنید مسائل روز را مورد بررسی قرار دهید. ما هم در گذشته مسائل و مشکلاتی داشتیم که البته مثل امروز نبود. ما با عشق و به نام مملکت ایران به مسابقات میرفتیم و وزنهبرداری میکردیم.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند با ورود پول به ورزش و به خصوص رشته فوتبال، ورزش ایران سیر نزولی را در پیش گرفت. آیا شما این نکته را قبول دارید؟
نمیدانم این برنامه دست چه کسی است که این همه پول باید اینطور به ورزشکاران داده شود. آخر یک میلیارد تومان نوش جانشان اما یک میلیارد؟! البته اجازه دهید یک مسئلهای را بیان کنم و اینکه فوتبال با همه ورزشهای ما فرق میکند و این رشته تبدیل به یک عادت شده است. جالب اینکه امروز ورزشکاران سایر رشتهها نیز در لیگ بهتر از تیم ملی بازی میکنند و این یعنی لیگ برایشان بیشتر از تیم ملی ارزش دارد. گویا در تیمهای ملی مراقب ساقهایشان هستند تا مبادا آسیبی ببینند و دیگر نتوانند منبع درآمدی داشته باشند. اگرچه در لیگ، پول بیشتری هم میگیرند اما آیا مملکت ارزشی ندارد؟
اما شما گفتید با عشق راهی میادین میشدید تا وزنه بزنید؟
ما وقتی روی سینهمان مینوشتیم ایران، تعصب داشتیم و همه باید تعصب مملکتی داشته باشند. همین مردم ما اگر نباشند همین 4 ورزش و ورزشکار هم نیستند. این مردم در زمستان و تابستان و در برف و باران پول میدهند تا بلیت بخرند که ما را تشویق کنند و ورزشکار نیز باید پاسخگوی محبت این ملت باشد.
صحبت از پول شد. به طور مثال مربی مثل کیروش در چند سالی که در فوتبال ایران بوده حدود 60 میلیارد همراه با دستیارانش پول گرفته است.
چه پولی آخر؟! چرا نباید دو سه سال مربی ایرانی را بر سر کار بگذاریم. مربی ایرانی را 6 ماه بر سر کار میگذاریم و از او توقع قهرمانی دنیا را داریم. خب این انتظار منطقی نیست. بعد مربی خارجی میآید و همه باید برای او دولا راست شوند و هر چه میگوید همه بگویند چشم! البته منظور من در تمام رشتههاست و فقط در مورد فوتبال صحبت نمیکنم و کاری هم به کیروش ندارم. ما اصلا خارجیپسند هستیم. استاد ما که این همه برای ما زحمت کشیده و تا تیم ملی ما را رسانده، نمیتواند ما را قهرمان جهان کند؟ در این بین راه را اشتباه میرویم.
دوباره به وزنهبرداری برگردیم. حسین توکلی در مربیگری بهتر است یا کوروش باقری؟
توکلی آدم زحمتکشی است و عرق ملی دارد البته نمیخواهم اسم افرادی که در گذشته در فدراسیون کار میکردند را بیاورم اما به حسین احترام میگذارم و اینکه او را امروز برای تیم ملی انتخاب کردهایم، باید او را پشتیبانی کنیم و از او حمایت کنیم تا ببینیم در آینده آیا میتواند انتظارات را برآورده کند یا خیر.
چرا نمیخواهید در مورد فدراسیون قبل صحبت کنید؟
آنها را قبول ندارم چون با دوپینگ مخالفم.
یعنی در زمان آنها با دوپینگ نتیجه گرفتیم؟
همه دوپینگی هستند و من با دوپینگ از همان اول که آمدم مخالف بودم.
یعنی در 5 سالی که گذشت نتایجی که بدست آمد با دوپینگ بود؟
صد در صد. شما خیال میکنید مثلا در زمان ایوانوف او فقط تمرین میداد؟
5 سال دوران مدیریت رضازاده چطور؟
او اصلا مدیر نبود که بخواهم در موردش بگویم. مگر من که قهرمان چند دوره المپیک پرافتخارترین ورزشکار ملی ایران هستم چه کاری کردم که گیر این افراد افتادم؟ اصلا من را به فدراسیون آوردند؟ حداقل من را نگهبان فدراسیون میکردند. آنها اگر حتی میخواستند هم برایشان کار نمیکردم چون قبولشان ندارم.
به نظر شما چرا در ایران این همه نخبهکشی وجود دارد؟
گویا دوست ندارند آدم پرافتخار بالای سرشان باشد. اما ما مگر چه چیزی از آنها میخواهیم. مگر من الان چه حقوقی میگیرم که 5 سال گذشته به من پرداخت نشد. مگر من اصلا توقع پول دارم؟ من عشقم وزنهبرداری است و زندگیام را برای این ورزش گذاشتم. من تمام وجودم در پولاد سرد خلاصه شده است. من فقط در وزنهبرداری 2 نفر را قبول دارم. یکی آقای مرادی و دیگری آقای افشارزاده. این نفرات من را آوردند و من هم باید به آنها کمک کنم.
اما این نخبهکشی در سایر رشتهها وجود دارد.
نمیخواهم در رشتههای دیگر دخالت کنم اما در رشته خودم میگویم که اگر پرچم ایران و سرود ایران را دوست داریم باید برای این ورزش قدیمی که از سال 1948 لندن برای مملکت افتخارآفرینی کرده است از جان مایه بگذاریم. ما باید در این 70 سال به قدری این رشته را توسعه میدادیم که امروز حرف اول وزنهبرداری جهان را بزنیم نه اینکه همچنان در المپیکها به دنبال تکمدال باشیم هر چند که بچههای ما زحمت میکشند و جوانان و عاشقان زیادی در این رشته در مملکت وجود دارند و ما باید بر روی آنها سرمایهگذاری کنیم.
شما یکی از دوستان مرحوم غلامرضا تختی اسطوره کشتی ایران به شمار میروید. نمیخواهید از آن زمانها خاطرهای را از وی نقل کنید؟
تختی که جای خودش را دارد اما اجازه بدهید کمی در مورد عبدالله موحد با شما صحبت کنیم. اولین سؤال من این است که چرا هیچ جا صحبت از او نیست؟ تختی یک اسطوره بود که از نزد ما رفت و ممنونم که همیشه صحبت او هست و این نشان میدهد که همیشه صحبت از یک پهلوان به میان میآید. اما بیایید عبدالله موحد بزرگمرد کشتی را هم دریابیم.
قشنگترین خاطرهای که در این چند سال که در ذهنتان مانده میتوانید بیان کنید؟
اولین افتخارم این است که توانستم در رشته وزنهبرداری برای ایران قهرمان المپیک شوم. قشنگترین خاطره این است که عاشق ملتم هستم و دوپینگ من مردم به شمار میروند. این محبتها و تشویقها و دعاهای مردم را هیچ موقع فراموش نمیکنم.