قهرمان کشتی کشورمان می گوید: عکس‌العمل‌ها به فوت هادی را که می‌بینم، متعجب می‌شوم و دهانم بازمی‌ماند. خطابم به آنهایی است که مثلا ورزشکارند و این روزها خصایل نیک هادی را می‌شمارند اما شماره او را در گوشی‌هایشان «سیو» نداشتند.

گروه ورزشی مشرق - نایب‌قهرمان کشتی جهان در تاشکند 2014 بهترین دوست غیرفوتبالی هادی نوروزی بود.

صیاد چهار مدال طلای آسیا، دو مدال نقره و برنز جهان را هم در کارنامه دارد. مسعود اسماعیل‌پور حس و حال حرف زدن از گذشته را ندارد اما برای چند دقیقه هم که شده از هادی نوروزی و رفاقت‌شان حرف به میان می‌آورد. مسعود از شوخی‌های خودمانی با هادی سخن می‌گوید و از آرزویی که بر باد رفت و سرگروه قرمزها نتوانست به آن برسد.

گفتگوی مسعود اسماعیل پور با خبرنگار مشرق را در هفتمین روز درگذشت هادی نوروزی در ادامه بخوانید:

* می‌گویند نزدیک‌ترین دوست کشتی‌گیر هادی بودی اما این روزها حرفی نمی‌زنی.

(چند ثانیه‌ای سکوت می‌کند) حالا که هادی نیست و بعضی برخوردها را می‌بینم، یک نکته روی دلم سنگینی می‌کند.

* بگو.

هادی تا زنده بود کسی نمی‌گفت دردت چیست. آنقدر فشار روی این بازیکن بود که خدا می‌‌داند. آن‌وقت حالا هر روز خیلی‌ها اهل مصاحبه شده‌اند و از خوبی‌های او می‌گویند.

* انگار خیلی دلت پر است.

بله که پر است. عکس‌العمل‌ها به فوت هادی را که می‌بینم، متعجب می‌شوم و دهانم بازمی‌ماند. خطاب به آنهایی است که مثلا ورزشکارند و این روزها خصایل نیک هادی را می‌شمارند اما شماره او را در گوشی‌های‌شان«سیو» نداشتند. آنها که بی‌انصافی کردند در حق هادی، حالا همه چیز یادشان رفته است.

* با هادی از مشکلات فوتبال حرف می‌زدید؟

این اواخر خیلی زیاد. من فقط دو، سه سال پیش یک‌مرتبه برای دیدن بازی پرسپولیس و هادی به استادیوم آزادی رفتم. آن روز تیم‌شان به سپاهان باخت و رفتارهای هواداران پرسپولیس خوب نبود. همان یک مرتبه که رفتم تا بازی او را از نزدیک ببینم، حالم گرفته شد و تصمیم گرفتم دیگر به استادیوم نروم. آن روز می‌گفتند هادی تیمت را بردار و برو. بعد که فوت کرد گفتند تیمت را بردار و بیا.

* عکس‌العمل هادی به این برخوردها چه بود؟

خیلی ناراحت بود. طبیعی بود که در پاسخ به اعتراضات چیزی نگوید اما وقتی کاپیتان باشی و شعارها عذابت دهند، چه می‌توانی بگویی؟ حرف‌هایی که من زدم و می‌زنم حرف‌هایی است که خود هادی به من می‌زد. دلش گرفته بود و نمی‌توانست کاری بکند.

* سعی نکردی که از این حال و هوا بیرونش بیاوری‌؟

نمی‌شد. همیشه می‌گفت وقتی آمدی وسط باید تا آخرش باشی. هادی باغیرت بود و همه مشکلات را توی خودش می‌ریخت.

* پیگیر مسابقات تو بود؟

خیلی زیاد. بعد از اینکه طلای بازی‌های آسیایی اینچئون را گرفتم، آمد فرودگاه استقبال. حتی وقتی در فینال جهانی سال قبل به حریف آذربایجانی در تاشکند باختم ناراحت بود و می‌گفت «در تایمی که باختی اشتباه داشتی» و حرفش کاملا فنی بود.

* به هادی نمی‌گفتی چرا کشتی را ادامه نداد؟

نه، برعکس هادی به من می‌گفت کشتی را کنار بگذار.

* چرا؟

هادی همیشه از وزن کم کردن بدش می‌آمد. به شوخی می‌گفت بیا فوتبال تا دیگر وزن کم نکنی. می‌گفت در کشتی مانده‌ای که چه بشود؟ (مسعود دوباره برای چند ثانیه سکوت می‌کند).

* پس شرایط طوری نبود که از او بخواهی به کشتی بازگردد؟

نه اصلا. خود هادی برای اینکه وزن کم نکند از کشتی فراری بود وسراغ فوتبال رفت.

* هادی از آرزوهایش با تو حرف نمی‌زد؟

من«خیلی» اخبار فوتبال را دنبال نمی‌کنم. فقط همیشه می‌گفت در پرسپولیس یک کار ناتمام دارد و آن بالا بردن یک جام است.

* هادی جام‌حذفی را با پرسپولیس گرفته اما هرگز قهرمان لیگ‌برتر نشد.

نمی‌دانم. شاید منظورش همین بود. اما آنقدر این سال‌ها اوضاع پرسپولیس خراب بوده و هست که بعید به نظر می‌رسد در نبود هادی هم این اتفاق بیفتد.

* دوست صمیمی‌ات تا روز آخر زندگی‌اش هم نتوانست حق و حقوقش را به طور کامل از پرسپولیس بگیرد.

اینکه تمام حق و حقوقش را بدهند،‌ کمترین کاری است که باید انجام شود. اما شنیدم پیراهن شماره24 پرسپولیس به خاطر او بایگانی می‌شود و این قشنگ است.

* برنامه‌ای برای زنده نگه داشتن یاد بهترین دوست فوتبالی‌ات نداری؟

ذهنم مشغول این قضیه است. تلاش می‌کنم به خانواده‌اش بگویم هادی همیشه هست.

* شاید کسب یک طلای خوشرنگ و تقدیم آن به هادی در راه رسیدن به این هدف کمکت کند.

بگذارید زمان بگذرد تا من هم تلاش کنم کارم را انجام دهم.