گلوبال ریسرچ در ادامه مینویسد: اینکه گفته میشود توافق هستهای برای مدتی طولانی برنامه ریزی شده است نیز یک نیرنگ است. پیش از این در سال 2013 این نتیجه عنوان شد که هر گونه اقدام نظامی علیه ایران در سرتاسر جهان با مخالفت روبهرو میشود و به همین جهت نیاز است تا زمینه بینالمللی مناسب ایجاد شود تا هم پشتیبانی لجستیکی مورد نیاز آن تامین شود و مقاومت در برابر این اقدام به حداقل کاهش یابد. بهترین راه برای کاستن از ناخرسندی جهانی از جنگ و حداکثر رسانی پشتیبانیها (چه با اکراه یا پنهانی) هنگامی اتفاق میافتد که به صورت گسترده ایران محکوم شود که یک پیشنهاد فوق العاده را – که تنها مانع دستیابی یک کشور از سلاح هستهای میشود- رد میکند. در چنین شرایطی ایالات متحده یا اسرائیل میتوانند عملیات خود را در شرایط نارضایتی همراه با خشم به تصویر بکشند و جامعه بینالمللی را به این نتیجه برسانند که ایرانیها با رد کردن چنین توافقی باعث این اوضاع شدهاند.
در سال 2009 موسسه بروکینگز در صفحه 52 تحقیقی با عنوان "کدام مسیر به سوی ایران؟" به این نکته اشاره کرده است. چند سال قبل اینگونه بیان شد که ایالات متحده، عربستان سعودی و اسرائیل باید توطئهای را برای تاخت و تاز همسایه ایران و سپس متحدش سوریه انجام دهند. اینکار به وسیله القاعده برای تضعیف جمهوری اسلامی قبل از یک جنگ اجتناب ناپذیر صورت میگیرد. این نوشتهها به دقت هم شرایط فعلی را توضیح میدهد و هم در واژههای توافق هستهای ایران آورده شده است.
گلوبال ریسرچ مینویسد: غرب قصدی برای عقد قرارداد پایدار با ایران در مورد قابلیتهای هستهای اش ندارد زیرا ایران هیچ گاه در واقع تهدید وجودی را برای کشورهای غربی یا شرکای منطقهای آنها نداشته است. موضوع غرب با ایران حاکمیت و توانایی آن برای افزایش و گسترش منافع به مناطقی در خاورمیانه است که به طور سنتی حوزه انحصاری آمریکا و انگلیس بوده است. مگر ایران تصمیم گرفته است با استفاده از فناوری هستهای حاکمیت و نفوذ خود را منطقه افزایش بدهد؟ خیانت در توافق هستهای همه چیز این موضوع و از طرفی غیر قابل اجتناب است و به زودی جنگی را به دنبال خواهد داشت. این تحولات باعث فاش شدن دووریی آنها است و نشان میدهد تلاشهای غربیها برای انجام یک توافق به شدت با تلاش آنها برای استفاده از توافق به عنوان اهرمی جهت توجیه عملیات نظامی علیه ایران همراه شده است.
ایران و متحدانش نیز باید آماده باشند حتی بیشتر از آن زمانی که غرب وانمود میکند صلح برقرار است. لیبی یک نمونه کامل از این سرنوشت است که در نهایت همراهی این کشور با کشورهای غربی باعث مرگ رهبران آن و نابودی کل کشورشان شد.