به گزارش مشرق، در آستانه دربی پایتخت بین دو تیم استقلال و پرسپولیس قرار داریم و هر حرکتی از سوی دو مربی حکم قانون شطرنج را دارد، دست به مهره بازی است، دو مربی یکی از بلوک شرق و یخ زده که نمی توانی از چهره اش نقشه و احساسش را بفهمی و دیگری از دیار جنوبگان، جایی که مردمانش داغ هستند و انرژی خورشید را به سان باتری خورشیدی در درون خودشان جمع می کنند و با یک نگاه می توانی بفهمی که چقدر هیجان زده اند و مدام لب کارون را زمزمه می کنند.
لاف می زنند
کار مربیان برای دربی شروع شده، درست مثل فیلم بلوف تو نمیدانی که حریف سر میز آیا ترسیده یا بلوف میزند؟ کلمه بلوف در فرهنگ لغت فارسی یعنی لاف زدن و چاخان کردن، و حالا هر دو مربی بلوف را شروع کردهاند، یکی با آرش برهانی و دیگری با مهدی طارمی.
هر دو مربی دو نفر را از لیست کنار گذاشتند و تو نمیدانی که آیا از ترس چنین کرده اند که مهاجمشان سه اخطاره نشود یا اینکه از مهاجم به لحاظ فنی یا انضباطی راضی نیستند؟
گرسنگی دادن به مهاجمان
اصالتا گرسنگی و تشنگی دادن یکی از رموز مربیگری است، مربیان بزرگ دنیا این کار را همیشه انجام میدهند به ویژه وقتی احساس میکنند فلان بازیکنشان در حال رسیدن به روزمرگی است و خاصیت گرگ بودنش را از دست داده است. مظلومی و برانکو دقیقا یک حرکت را انجام دادند، یکی برگهاش را کنار گذاشت، دیگری هم چنین کرد در حالی که چشم از هم بر نمیدارند.
حرکت بعدی چیست؟ کرار همچنان پشت مظلومی پنهان است، و برانکو نمیداند که کرار به چند درصد از آمادگی رسیده و آیا به بازی میرسد یا نه؟ شاید مظلومی او و برهانی را با هم وارد زمین کند و اواخر بازی برهانی را بچسباند به بنگر برای پنالتی گرفتن، شاید هم برانکو طارمی را روی حنیف یا حاج محمدی زوم کند و پنالتی بگیرد. شاید هم... .
قدم بعدی مخفی نگه داشتن ترکیب است، حالا طرفین از همه کانالهایی که دارند استفاده میکنند حتی اگر میتوانستند نفر به تمرینات تیم مقابل میفرستادند تا تمرین را ببیند، آیا سانتر از جناحین است؟ اگر هست ترکیبهای دو نفره چه کسانی خواهند بود؟ اگر پاس پشت دفاع است چه بازیکنانی پاس آخر را میدهند؟
تلاس جاسوس ها
جاسوسها در کارند، تلاشها حتی تا نیمه شب به درازا میکشد برای به دست آوردن ذره ای اطلاعات. دو طرف میدانند که این پایان دنیاست، آنچه عصر آدینه رخ میدهد همه واقعیت است. آنچه در تاریخ ثبت میشود است آینده است، گذشته است و حال.
شب در هتل غوغایی برپاست، مردم میآیند و میروند، طرفداران ول نمیکنند تا صبح میچرخند و برخی از آنها چنان هیجانی دارند که میخواهند خودشان را به اتاق بازیکنان برسانند، در همین شرایط باید مربی تمرکز کند، ترکیب بچیند، جلسه فنی بگذارد و البته با چهرهاش بلوف هم بزند چرا که میدانند نیروهای طرف مقابل در هتل میچرخند تا فقط یک جمله بشنوند و آن را به گوش مربی خودشان برسانند.
لاف می زنند
کار مربیان برای دربی شروع شده، درست مثل فیلم بلوف تو نمیدانی که حریف سر میز آیا ترسیده یا بلوف میزند؟ کلمه بلوف در فرهنگ لغت فارسی یعنی لاف زدن و چاخان کردن، و حالا هر دو مربی بلوف را شروع کردهاند، یکی با آرش برهانی و دیگری با مهدی طارمی.
هر دو مربی دو نفر را از لیست کنار گذاشتند و تو نمیدانی که آیا از ترس چنین کرده اند که مهاجمشان سه اخطاره نشود یا اینکه از مهاجم به لحاظ فنی یا انضباطی راضی نیستند؟
گرسنگی دادن به مهاجمان
اصالتا گرسنگی و تشنگی دادن یکی از رموز مربیگری است، مربیان بزرگ دنیا این کار را همیشه انجام میدهند به ویژه وقتی احساس میکنند فلان بازیکنشان در حال رسیدن به روزمرگی است و خاصیت گرگ بودنش را از دست داده است. مظلومی و برانکو دقیقا یک حرکت را انجام دادند، یکی برگهاش را کنار گذاشت، دیگری هم چنین کرد در حالی که چشم از هم بر نمیدارند.
حرکت بعدی چیست؟ کرار همچنان پشت مظلومی پنهان است، و برانکو نمیداند که کرار به چند درصد از آمادگی رسیده و آیا به بازی میرسد یا نه؟ شاید مظلومی او و برهانی را با هم وارد زمین کند و اواخر بازی برهانی را بچسباند به بنگر برای پنالتی گرفتن، شاید هم برانکو طارمی را روی حنیف یا حاج محمدی زوم کند و پنالتی بگیرد. شاید هم... .
قدم بعدی مخفی نگه داشتن ترکیب است، حالا طرفین از همه کانالهایی که دارند استفاده میکنند حتی اگر میتوانستند نفر به تمرینات تیم مقابل میفرستادند تا تمرین را ببیند، آیا سانتر از جناحین است؟ اگر هست ترکیبهای دو نفره چه کسانی خواهند بود؟ اگر پاس پشت دفاع است چه بازیکنانی پاس آخر را میدهند؟
تلاس جاسوس ها
جاسوسها در کارند، تلاشها حتی تا نیمه شب به درازا میکشد برای به دست آوردن ذره ای اطلاعات. دو طرف میدانند که این پایان دنیاست، آنچه عصر آدینه رخ میدهد همه واقعیت است. آنچه در تاریخ ثبت میشود است آینده است، گذشته است و حال.
شب در هتل غوغایی برپاست، مردم میآیند و میروند، طرفداران ول نمیکنند تا صبح میچرخند و برخی از آنها چنان هیجانی دارند که میخواهند خودشان را به اتاق بازیکنان برسانند، در همین شرایط باید مربی تمرکز کند، ترکیب بچیند، جلسه فنی بگذارد و البته با چهرهاش بلوف هم بزند چرا که میدانند نیروهای طرف مقابل در هتل میچرخند تا فقط یک جمله بشنوند و آن را به گوش مربی خودشان برسانند.