کد خبر 513631
تاریخ انتشار: ۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۵

فیلم «این سیب هم برای تو» خارج از دایره نقدپذیری بوده و تبدیل به هجویه مضحکانه‌ای شده است، برای نمونه دیالوگ‌نویسی و بازی‌های فیلم فاجعه است.

به گزارش مشرق، فیلمنامه «این سیب هم برای تو» داستانی اجتماعی دارد که توسط سیروس الوند و نازنین فراهانی به نگارش درآمده است و پژمان بازغی، رعنا آزادی‌ور، چنگیز جلیلوند، پریناز ایزدیار و امیرعلی دانایی در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. داستان فیلم درباره 2 دختر جوان است که با هم دوست هستند و در حالی که یکی از آنها نامزد دارد، رابطه عاشقانه‌ای بین نامزد دختر با دوست او برقرار شده است. در واقع فیلم در حال اکران «این سیب هم برای تو» ادامه‌ای بر آثار فیلمفارسی‌وار این سال‌ها و دنباله‌ای از آثار ملودرام‌های سطحی عاشقانه الوند به تبعیت از دوران گذشته است که هیچ ثمره محتوایی و ساختاری برای بیننده این روزهای سینمای ایران ندارد.

فیلمی که خارج از دایره نقدپذیری بوده و تبدیل به هجویه مضحکانه‌ای شده است، برای نمونه دیالوگ‌نویسی و بازی‌های فیلم فاجعه است. کارگردان توجهی به نورپردازی نداشته و از این رو نمی‌توان تشخیص داد که چه وقت قرار است از زمان حال به گذشته فلاش‌بک بخورد. «این سیب هم برای تو»، با پرداختن به آنچه که عملاً در جامعه ما نه وجود دارد و نه حرف زدن راجع به آن دردی را دوا می‌کند و نه طرحش از سوی کسی الزامی است، مخاطب را به مثابه اسفنجی می‌داند که قرار است آنچه او برایش بازگو می‌کند را جذب کرده و باور کند. شایسته، مهرداد، کیان و بیتا شخصیت‌های اصلی فیلم سیروس الوند هستند. احتمالا قرار بوده جمع 4 نفره آنها با حضور یکی، دو شخصیت دیگر مانند شاهین کامل شود اما داستانک‌های شخصیت‌های اصلی اینقدر بی پیرنگ از کار درآمده که دیگر وجود شخصیت‌های دیگر هیچ توجیهی ندارد. سیروس الوند ظاهری برای هر کدام از کاراکترهایش ساخته که هیچکدام قابل باور نیستند. چون اصلا ناقص خلق شده و روایت شده‌اند.


رفتار‌های آنها معقول نیست و هرچه شده یا قرار است بشود با گفتار حل و فصل می‌شود.  فیلم «این سیب هم برای تو» حتی در سرگرم کردن یا خنداندن مخاطب هم که به نوبه خود رسالتی حداقلی و سودمند است نیز تلاش نمی‌کند و جملات و تصاویری را پشت هم ردیف می‌کند که فرصت اندیشیدن و تأسف خوردن را نیز از مخاطب می‌گیرد! نمایش ماشین‌های گرانقیمت، آدم‌های بیهوده ثروتمند و غنی، مردمان و دنیایی عاری از ایمان و مذهب، مراوداتی نامعقول و غرب زده، نیازهایی خارج از منطق و عدل، ریاکاری و فریب‌کاری از سوی پرسوناژهای آنتاگونیست و پروتاگونیست و همه و همه تصویری از دنیای پیش روی مخاطب را نشان می‌دهد که قرار است از آنها درس بیاموزد یا به آنها فکر کند و آنها را ما به‌ازای جامعه‌اش بداند.

 از طرفی فیلمنامه «یک سیب هم برای تو» یک سناریوی لفاظ و بسیار کشدار از کار درآمده است. الوند در مقام کارگردان فیلمنامه‌ای را به‌دست گرفته که خود خالق کمیت و کیفیتش بوده و اساس داستانک‌ها را براساس گفتار چیدمان کرده است. در واقع این ساخته به ظاهر سینمایی را تماشاگر فقط می‌شنود و چیز خاصی نمی‌بیند، به نحوی که حجم گفتارها مدام به‌سوی وی شلیک می‌شود و در همین اثنا بحران‌های نخ‌نما یکی پس از دیگری رونمایی می‌شوند. کل ماجرای «یک سیب هم برای تو» ابتدا به ساکن به خیانت نزدیک است. سپس مقوله انتقام مطرح می‌شود و در نهایت این ایثار است که اختتامیه‌ای است بر این داستانک‌های بی منطق و متاسفانه هیچکدام از این انگاره‌ها نیز اساس درستی برای روایت ندارند و عناصر داستان در کل خالی از پیرنگ است.

فیلم الوند نمی‌تواند جنگ و جدل و ایثار و وقار را در شخصیت‌هایش به‌درستی مطرح کند. شخصیت‌های شایسته و مهرداد معلوم نیست با چه منطق روایی عاشق هم شده و ازدواج کرده‌اند؟ اصلا تقابل و تشابه بیتا و شایسته قرار است چه چیزی را به تماشاگر منتقل کند؟ «یک سیب هم برای تو» چنان دور از باورپذیری سینمای اجتماعی و خانوادگی است که حتی در پاره‌ای مواقع تبدیل به یک کمدی اجتماعی سرگردان می‌شود. در واقع در حالی که فیلم هیچ تعلقی به سینمای کمدی خانوادگی ندارد اما در لحظات بسیاری تماشاگران می‌توانند به روند پیگیری این فیلم بخندند.

منبع: وطن امروز