بسم الله الرحمن الرحیم
"السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک. علیک منا سلامالله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منا لزیارتکم.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی انصار الحسین."
خدایا! بار دیگر شب عملیات فرا رسید. شبی که همه تلاشها و سختیها به خاطر این شبها بود.
خدایا! اینان کسانی هستند که راه گلگون اباعبدالله الحسین را طی میکنند. برادران؛ امشب همانند شب عاشورای سال 61 هجری است و من فقط بهخاطر این شب است که میخواهم صحبت کنم و اولین پیام من این است شما که وارد معرکه نبرد میشوید انشاءالله خداوند متعال کمکتان میکند تا حسینوار وارد معرکهی جهاد شوید. ما که خودمان را به امامحسین (ع) نزدیک کردیم، نمیشود که از او دور بیفتیم، نمیشود خودمان را به آن کاروان نرسانیم.
فقط یک مطلب، خیلی سخت است و آن درد فراق و دوری از همدیگر است. برادران مدتی ما باهم بودیم در چادرها با هم زندگی کردهایم. آموزش دیدهایم. حالا در این شب نمیدانیم، تا چندروز دیگر چه کسی از ما خواهد رفت و چه کسی خواهد ماند. اما بیایید با یکدیگر عهد و پیمان ببندیم که هر کدام از ما خدمت امامحسین (ع) رسید، هر کس خدمت مولا علی رسید، هر کس خدمت پیامبر و خانم فاطمه زهرا (س) رسید، از خودش چیزی نگوید.
بیایید به همدیگر قول بدهیم هرکس خدمت این بزرگواران رسید، سلام دوستان و همرزمانش را به آنها برساند و به قول شفاعتش عمل کند. مبادا همدیگر را از یاد ببریم. در مدتی که باهم بودیم در روزهایی که باهم رفت و آمد داشتیم و زندگی کردیم، آنقدر صفا و صمیمیت بین ما به وجود آمده است که حالا درد دوری از همدیگر اینقدر سخت است. اما چون در این جدایی محبت امامحسین (ع) و محبت خداوند هست این فراق و جدایی قابل تحمل است. امیدوارم خداوند متعال به ما توفیق و لیاقت حرکت در مسیر اباعبداللهالحسین (ع) عنایت کند و روی این قول و پیمان که باهم بستیم، بایستیم. هر کدام از ما که خدمت آقا اباعبدالله رسید از طرف ما سلام عرض کرده و پابوس امام شود و به قول شفاعتی که داده عمل کند.
مطلب دیگری که قبلاً هم عرض کردهایم این است که، در مدتی که باهم بودهایم ممکن است برادران از من رنجیده باشند. از طرف خودم و از طرف تمامی کادر گردان، از شما طلب حلیت کرده و امیدوارم انشاءالله به بزرگواری خودتان ما را بخشیده و حلال کنید و پرتوان و پرامید وارد معرکهی نبرد شوید.
برادران! بعد از چندروزی که از عملیات 4 گذشته است، بنا به دستور فرماندهی، قرار شده است انشاءالله وارد عمل شویم. برادران، در عملیاتی که در پیش رو داریم دشمن خیلی مغرور است. با این امید که قوای اسلام را از بین برده و متکی به خودش است. در حالیکه متکی به استکبار جهانی است. متکی به مادیات و دنیاست.
ولی ما پشتوانهی محکمتری داریم. هم پشتیبانمان قوی است هم پیشوایمان. انشاءالله در این عملیات خود مولا حسین پیشرو ما خواهد بود. وقتی در جمع برادران فرمانده گروهان و دستهها هم صحبت میکردم عرض کردم که در این عملیات از همهجا قطع علاقه کردهایم، شما هم قطع علاقه کنید.
فقط متوسل به خود امامحسین بشوید. یاحسین! خودت شاهدی که این برادران همهگونه بذل جان کردند، همهگونه ایثار کردهاند. یاحسین این عملیات بستگی به نظر خودتان دارد. بستگی دارد که سردار عاشورا حضرت ابوالفضل العباس راه را باز کند و انشاءالله این رزمندگان کنار نهر علقمه این زمزمههای عاشقانه را سر دهند.
برادران! واقعیت این است که در عملیات ما هیچچیز نداریم! در هیچ عملیاتی چیزی از خودمان نداشتیم. در این عملیات هم از خودمان چیزی نداریم. فقط رو کردهایم به حضرت زهرا (س) که جز ایشان، جز اهل بیت هیچکس و هیچ چیزی نداریم و مطمئنیم که در معرکهی نبرد این بزرگواران ما را هدایت میکنند و ما را از معرکههای اضطراب دور میکنند و اینانند که ما را در چهارچوب حفاظ قرار داده و به دشمن یورش میبریم. اینها پیشاپیش مایند و ما در مسیر آنها. خدواند لیاقت دهد تا انصار واقعی و شایسته برای اباعبدالله باشیم. انشاءالله.
برادران! حال شمایید و خداوند متعال! شمایید و امامزمان (عج)! ما در رابطه با پیشرفت کارهای نیستیم. ما در ظاهر قضیه هستیم، در باطن قضیه ما کارهای نیستیم. حالا خودتان متوجه ائمه بشوید. محکم بگیرید و متوسل بشوید به دامن حضرت زهرا. محکم بخواهید از ایشان آنچه میخواهید. من نمیدانم چطور باید متوسل شوید، خودتان نگاه کنید به حالتان و ببینید چه باید بکنید...
برادران از این دامن دست نکشید. این همان دامنی است که عملیات فتحالمبین برای ما آورده. عملیات والفجر 8 آورده و انشاءالله کربلا را هم آزاد خواهد کرد.
ما به درگاه خداوند متعال خاضعانه و خاشعانه التماس میکنیم. خدایا! ما زباناً قولاً و فعلاً اعتراف میکنیم که ارتباط با هیچکس نداریم. تو شاهدی ما در چه شرایطی به عملیات میرویم. با تمامی کمبودها و نواقصاتی که در ظاهر داریم ولی در باطن متکی به تو هستیم. خدایا! مبادا ما را مقابل دشمن خوار شویم. خدایا! خاری ما را مقابل دشمن، مپسند!
یاحسین (ع)! ما اگر در مقابل دشمن خوار شویم، آنوقت دیگر توان بالا گرفتن سر را نداریم. ما با این امید راهی عملیاتیم که چون متوجه شماییم، خوار نمیشویم. با عزت میجنگیم، با عظمت و پرابهت مقابل دشمن میایستیم و میجنگیم.
برادران! در عملیاتی که در آیندهی نزدیک خواهیم داشت همان قدرتی را از خدا بخواهیم که خداوند به امامحسین در روز عاشورا عنایت کرد. همان قدرت را از خدا مسئلت کنیم و با قدرت، با عزت و عظمت در مقابل دشمن بجنگیم.
خدایا! در این لحظات حساس و پر بار که فقط تو میدانی تا چند روز دیگر چه کسانی از این جمع خواهند رفت، همه این رزمندگان را به تو میسپارم. خدایا، این عزیزان را امانت نگهدار و انشاءالله صحیح و سالم و با پیروزی و فتح و عزت به کربلای امام حسین (ع) برسان و اگر صلاح توست، از میان ما عدهای با شهادت خدمت شما برسند.
"رضا بر ضائک و تسلیما! لا مرک، لا معبوداسواک، یا غیاث المستغیثین."
شعار ما شعار روز عاشورای اباعبدالله الحسین است. ما همان شعار را بر لب داریم تا خداوند بر ما قوت قلب و یقین عنایت فرماید تا انشاءالله مقابل دشمن خم به ابرو نیاوریم. در تمامی لحظات و زمانهای حساس متوجه خودش باشیم و در صحنههای پرمخاطره خدای نکرده، آشفته نشویم. خودمان را گم نکنیم. در همان لحظات متوجه اباعبدالله شویم. به دامن فاطمه مرضیه متوسل شویم که آنها انشاءالله راه را برای ما باز میکنند تا با عزت و فتح نصرت با همدیگر به سوی اهداف عالیمان حرکت کنیم.
برادران! در لحظاتی قرار داریم که موقعیتی بهتر از این برای اظهار ارادت و نزدیکی به آقایمان امام حسین (ع)، نمیتوانیم پیدا کنیم. فلذا ذاکرین اباعبدالله که در جمع ما هستند برای ذکر و مرثیهی امامحسین تشریف بیاورند تا انشاءالله ما هم به کاروان امامحسین (ع) برسیم.