به گزارش وبلاگستان مشرق، علی کمیلی در مطلب اخیر وبلاگ "آرمانخواهی" نوشت: جامعهالمصطفي كه مجموعه دو ارگان مركز جهاني علوم اسلامي و سازمان مدارس علميه خارج كشور است. متصدي آموزش طلاب غيرايراني در داخل و خارج ايران است. اين نهاد، با وجود مسوولاني تربيتشناس چون جناب اعرافي و بدنهاي -بعضا- دلسوز قابليت خدمات بهتري به انقلاب دارد. اينها انتقاداتي به ساختار موجود اين مجموعه است.
* طلابي كه به ايران آمدهاند، بايد فرقي با طلابي كه به نجف ميروند داشته باشند. ماهيت انقلابي و اعتقاد به اسلام ناب، بايد به وجه مميز اينان با كساني كه بويي از انقلاب اسلامي نبردهاند باشد. لذا جامعهالمصطفي نميتواند صرفا يك نهاد علمي – چنانچه برخي تعبير ميكنند – باشد.
* سكولارشدن جامعهالمصطفي را ميتوان از كمرنگ بودن برنامههاي انقلابي و يا در صورت برگزاري، كمتعداد بودن آن جلسات فهميد. همين چند روز پيش جلسه سالگرد امام بود و بعد از 1.5 ساعت تاخير، هنوز 20 نفر در سالن چندصد نفري قدس نبودند! هر چند ممكن است به صورت دستوري بشود تعداد را زياد كرد و ...
* يكي از موانع جدي كه امر تربيت انقلابي و سياسي طلاب جامعهالمصطفي را مخدوش كرده، استناد به مسائل امنيتي است. اينكه به ما برچسب غيرعلمي ميزنند و استناد به يكي دو رخداد قديمي، دستمايه خوبي براي كساني شده است كه ميخواهند اين نهاد را مانند دانشگاههاي ايران،سكولار كنند!
* از طرفي، احتمال وجود جاسوس در ميان طلاب، بهانه ديگري براي عدم فعاليت سياسي انقلابي شده است حال آنكه اينها هيچ كدام و در هيچ حالتي مساله امنيتي نيستند و ابعادي فرهنگي دارند.
* عدم تحرك مناسب جامعهالمصطفي در تحولات اخير – حتي در حد برگزاري چند جلسه براي طلاب- و با تاخير طولاني، برگزاري جلساتي محدود – مثل حضور جناب شجره در قم- و سوالات عجيبي كه از ايشان پرسيده شد نشان از همين سكولاريزم فراگير ميدهد!
* جذب شدن طلاب برخي كشورها به نحلههاي ضدوحدت و مراجع غيرانقلابي، نشانه خطرناك ديگري است كه جاي توجه بسيار دارد! توليد طلاب افغاني و پاكستاني ضدانقلاب – كه عمدتا در اثر بيتوجهي يا تحقير بوده است- زنگ خطري است كه نميدانم مسوولان مربوطه صداي آن را شنيدهاند يا خير!
* يادم هست چند سال پيش سهيل اسعد ميگفت تا قبل از دولت جديد ما آمريكاي لاتينيها را هم در جامعه المصطفي به حساب نميآوردند! – پس فقط تعداد زياد طلاب دليل كمتوجهي نيست و اين امر بار ارزشي دارد!
- از وقتي كه دولت جديد به آنها ضريب داد جواب سلام ما را هم ميدهند!
* اينها در حالي است كه ميشد و بايد از فرصت گرانقدر حضور طلاب غيرايراني در اينجا استفاده برد. آنان را با مهارتهاي مختلف آشنا كرد و به مفاهيم ناب اسلامي و انقلابي زينت داد و اين جز با ضريبدهي به افراد دلسوز و كاردان و حذف روحانيون غيرانقلابي و بكارگيري طلاب در مسائلي چون قضيه فلسطين شدني نيست.
* آيا جامعهالمصطفي نميتوانست بدون حضور مستقيم و با تشويق طلاب و از طريق زمينهسازي ناشي از آگاهي بخشي بلندمدت، سايتي ده زبانه و فعال در زمينه فلسطين تشكيل دهد؟! آيا در ميان طلاب رده فوق يا دكتري اين مركز هستند كساني كه توان تحليل صحيح رخدادهاي منطقه را داشته باشند؟
* بگذريم از اين كه از آنجا كه جذب طلاب معمولا از طريق مدارس علميه خارج يا برخي علما صورت ميگيرد و در آنها عمدتا نگاه سنتي حاكم است، دانشجوياني كه اينك متمايل به حوزه شدهاند رد ميشوند – مثل هند - و به انگيزههاي طلاب و روحيات آنان در هنگام جذب و تثبيت آنها در آينده كمتر توجه ميشود!