به گزارش مشرق، بسته گزارش تحلیلی روزانه به برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
ردّ صلاحیت ما «توهین به اسلام» و یک «توطئه» بود
رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی و از فعالان اصلاحطلب، اخیراً در بخشی از یک مصاحبه در اشاره به مسئله ردّ صلاحیت اصلاحطلبان ستادی و چهرههای نشاندار این جریان سیاسی خاص گفته است: الآن زمان آن است که همه دست به دست هم بدهیم تا با این بحران بزرگی که توسط هیئتهای نظارتی در کشور به وجود آمده برخورد مناسبی صورت گیرد.
به گزارش سایت حزب ندای ایرانیان، او افزوده است: قضیه رد صلاحیت اکثریت قریب به اتفاق نخبگان کشور به معنای توهین به یک ملت و عصارههای فضیلت ملت است؛ در واقع این اقدام توهین به اسلام و توهین به ولایت فقیه است.
منتجبنیا همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود نیز تصریح کرده است: به نظر من این مسئله به نظر من یک توطئه است!
*قبل از این اظهارات منتجبنیا، غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی طی اظهاراتی گفته بود: «اصلاحطلبها دنبال حفظ موقعیت و جایگاه شورای نگهبان هستند. هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که در جهت تخریب شورای نگهبان حرفی زده باشد»!
منتجبنیا که خود نیز در زمره داوطلبان ردّ صلاحیت شده است و حتی قبل از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها، خبر تأیید صلاحیت خود را به رسانهها اعلام کرده بود! در حالی این اظهارات را در اعتراض به مسئله ردّ یا عدم احراز صلاحیت عدهای خاص به کار برده که اولاً جریان سیاسی خاص همچنان موضع خود را نسبت به «فتنه» مشخص نکرده و در مظانّ فتنه است و ثانیاً عمده چهرههای ستادی این جریان از سال گذشته تاکنون عنوان میکردند که میدانند با ردّ صلاحیت شورای نگهبان مواجه خواهند شد و حتی بیان میکردند که اصلاحطلبان ستادی و بزرگان این جریان باید از ثبت نام جمعی در انتخابات و به راه انداختن سونامی ثبت نام بر حذر باشند.
آنها بیان میکردند که به هیچ وجه به دنبال «تکرار مجلس ششم» نیستند و توانایی آنرا هم نخواهند داشت.
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب، روز چهارشنبه گذشته در همین زمینه به روزنامه اعتماد گفته است: اصلاحطلبان از همان ابتدا این اتفاق (ردّ صلاحیت خودشان) را محتمل میدانستند و همواره بحث بر سر کف و سقف مطالبات اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات بود. سقف مطالبات این بود که مجلسی کاملا اصلاحطلبانه، همسو با دولت و کمک کار آن شکل گیرد. کف مطالبات این بود که مجلس آینده حتما از جریان افراطی و تندرو خالی شود. بنده معتقد هستم در هر شرایطی کف مطالبه ممکن خواهد بود!
اما خلاف این اتفاقات و گفتهها (غیر از مسئله تأکید بر برد حداقلی) رخ داد و به ناگاه تمام اصلاحطلبان ستادی به جز چند نفر! در انتخابات مجلس و خبرگان ثبت نام کردند.
جالب آنکه در میان این ثبت نام کنندگان پر سن و سال و جورواجور نیز از نمایندگان مستعفی مجلس ششم گرفته تا فعالان فتنه، استانداران مستعفی دولت اصلاحات، مقامات دولتی شرکت کننده در اغتشاشات 88، ناسزاگویان علیه رئیس جمهور و شورای نگهبان و... نیز حضور دارند که البته عمده آنها توسط شورای نگهبان حائز شرایط نامزدی شناخته نشدند.
این در حالی است که بر اساس برخی گزارشها، تعداد نامزدهای اصلاحطلب کمتر شناخته شدهای که توسط شورای نگهبان برای این دوره از انتخابات تأیید صلاحیت شدهاند از تعداد نامزدهای اصولگرای تأیید صلاحیت شده نیز بیشتر است.
و گویا بر همین مبناست که چهرههایی همچون درایتی، جلاییپور، زیباکلام و حضرتی در روزهای اخیر از ضرورت پرداختن به همین لیست نامزدهای خاکستری و شناخته نشده سخن گفتهاند.
گفتنیست، رسول منتجبنیا که پیش از این طی اظهاراتی اینطور گفته بود که اگر از حقالناس حفاظت شود، پیروزی با اصلاحطلبان است! رفتارهای دیگری همچون بیان اینکه اصلاحطلبان فدایی دولتاند، نسبت دادن «کارنابلدی» و «تندروی» به اکثریت نمایندگان اصولگرای ملت در مجلس و حمایت از فکّ حصر فتنهگران را نیز در کارنامه خود دارد.
***
بعد از سال 88 در سال 92 بود که اعتماد مردم به نظام برگشت!
علی تاجرنیا، فعال اصلاحطلب، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم و از محکومان فتنه سال 88، اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است: بعد از سال 88 در سال 92، اعتماد مردم به ساختار نظام برگشت یا افزایش پیدا کرد!
او در ادامه با اشاره به ردّ صلاحیت تعدادی از اصلاحطلبان گفته است: تکرار چنین رفتارهایی اعتماد بخشی از مردم را مسئلهدار میکند و همین مسئله کشور را آسیبپذیر میکند.
تاجرنیا همچنین تصریح کرده است: وقتی چهرههای شاخص و باتجربه اصلاحات رد صلاحیت شوند، بدون شک قامت مجلس در اندازهای نخواهد بود که بتواند به خوبی قانونگذاری و نظارت داشته باشد و مجالس ضعیف مانند مجالس هشتم و نهم نمیتواند حتی در مقابل تخلفهای آشکار پرسشگری کند و همین باعث میشود که به اعتماد مردم لطمه وارد شود.
*مسئله عدم توبه و عذرخواهی چهرههای جریان سیاسی خاص از فتنه سال 88 به یک اپیدمی مزمن بدل شده است که به قول برخی فعالان سیاسی، توانسته است تمام جریان اصلاحات را در مظانّ فتنه قرار دهد.
همچنین اگرچه ما علت ردّ صلاحیت هیچیک از داوطلبان کاندیداتوری در انتخابات اسفندماه را نمیدانیم اما به نظر میرسد این اصرار بر رفتارها و منش سال 88 در میان چهرههای جریان خاص، خود یکی از اصلیترین علل بیصلاحیتی برخی مشاهیر این جریان بوده است.
وانگهی بر خلاف ادعای تاجرنیا؛ مردم در ادامه جلوههای بستگی خود با نظام اسلامی، در سال 88 نیز با حضور 40 میلیونی خود در انتخابات و سپس با تکرار همین حضور در یومالله «9 دی» و در مقابله با فتنهگران اتفاقاً نشان دادند که اعتماد و پیوند ناگسستنی آنها با جمهوری اسلامی تعیّنی دیگر یافته است.
تعیّنی که در انتخابات مجلس نهم در سال 90 نیز با وجود تحریم آن از سوی اصلاحطلبان بازتکرار شد و در خرداد سال 92 هم همانطور که پیشبینی میشد، دوباره وقوع یافت و بعد از این هم.
در واقع درک این حقیقت گویا برای عدهای ثقیل است که مردم در هر انتخاباتی در واقع به نظام اسلامی، تصمیمات نظام و نهادهای نظام و به قانون اساسی رأی میدهند و نتیجه انتخابات فرع ماجرا محسوب میشود.
از سوی دیگر، بیان این جمله از سوی تاجرنیا که میگوید «وقتی چهرههای شاخص اصلاحات رد صلاحیت شوند، بدون شک قامت مجلس در اندازهای نخواهد بود که بتواند به خوبی قانونگذاری و نظارت داشته باشد»! نیز حرف صحیحی نیست.
بنای شورای نگهبان برای نامزدی افراد مختلف در هر انتخاباتی یک بنای الّاکلنگی و تشکیل شرکت سهامی نیست.
بلکه اجازه نامزدی به افراد بر اساس وجود اقلّ شرایط در آنهاست.
ربط دادن میزان کارایی مجلس به بودن یا نبودن چهرههای اصلاحطلب در آن نیز بر اساس اصول عقلی، امر پذیرفتهای نیست و واضح است که میزان کارآمدی یک نماینده یا رئیسجمهور، ربطی به جناح سیاسی او ندارد.
گفتههای تاجرنیا مبنی بر ردّ صلاحیت اصلاحطلبان در حالی است که بر اساس برخی گزارشها، میزان داوطلبان اصلاحطلب تأیید صلاحیت شده از میزان داوطلبان اصولگرا در سراسر کشور بیشتر است و منظور اصلاحطلبان از جنجال پیرامون ردّ صلاحیتها فقط ردّ صلاحیت چند چهره ستادی این جریان در تهران است.
لازم به ذکر است که «احمد حکیمیپور» یکی دیگر از فعالان اصلاحطلب به تازگی طی مصاحبهای در روزنامه آرمان امروز، همچون تاجرنیا مسئله عدم اعتماد مردم را مطرح و اظهار کرده است: «برخی رفتارها و نگرشها، که به ویژه پس از فوت حضرت امام (ره) با آن روبهرو بودهایم، موجب تردید در میان مردم نسبت به تاثیر حضورشان در عرصه و عدم اعتماد به انتخاب آنها شده است»!
***
عارف: اگر میخواستیم رفتار دیگری در پیش میگرفتیم!
محمدرضا عارف، فعال اصلاحطلب و رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان اخیراً طی اظهاراتی در کنگره حزب مردمسالاری گفته است: جریان اصلاحطلب در سالهای اخیر نشان داده که در سختیها با فداکاری و ایثار، منافع و مصالح ملی را در اولویت خود قرار داده است.
به گزارش آنا، او افزوده است:
«خیلی از سکوتها، خیلی از فعالیتها، حرف زدنها و نزدنها در چارچوب توجه به اولویت منافع و مصالح ملی انجام شده، اگر میخواستیم بر اساس منافع حزبی و جناحی عمل کنیم شاید باید در بعضی موارد رفتار دیگری پیش میگرفتیم اما ترجیح منافع ملی برای ما یک اصل است.»
*اظهارات عارف، حرفهای کنشگری سیاسی را در ذهن تداعی میکند که پس از سالها دوری از وطن، تازه به کشور بازگشته و در جریان رخدادهای دوران ماقبل حضورش نبوده است!
آنچه که نظام و مردم در سالهای اخیر از جریان سیاسی خاص به رأیالعین دیدهاند؛ آن مدارایی نیست که عارف از آن سخن گفته است.
بلکه ایفای نقش و یا سکوت در فتنه سال 88، تحریم انتخابات مجلس نهم، ناراستی با مردم درباره انتخابات سال 92، سیاهنمایی درباره اوضاع اقتصادی کشور، درشتنمایی تحریمها، مفسدنمایی از نظام، استنکاف از عذرخواهی پیرامون فتنه سال 88، هجمه علیه شورای نگهبان و... بوده است.
همچنین است که از آقای عارف بعنوان یک اصلاحطلب نجیب، بعید به نظر میرسید که جمله «اگر میخواستیم رفتار دیگری در پیش میگرفتیم» را بر زبان بیاورد!
جریان اصلاحات اقلاً طی 7 سال گذشته چه رفتارهایی را در توان داشته که انجام نداده است؟!
حضور علیالرأس چهرههای ستادی این جریان در اغتشاشات سال 88، تحریم رسمی انتخابات مجلس نهم، عدم عذرخواهی از نظام و مردم بابت فتنه سال 88، هجمه به شورای نگهبان، مفسدنمایی از نظام، ادعای مأیوس شدن و بیاعتمادی مردم به نظام در اثر ردّ صلاحیتها، ادعای واهی «ارزانی»! به واسطه مذاکرات دولت با غرب، دعوت از مردم به ایجاد فشار علیه نظام در خیابانها، توهین به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع)، حمله اصلاحطلبان ستادی به اصلاحطلبان منتقد، مخالفت علنی با سیاستهای نظام اسلامی درباره محور مقاومت منطقه، نکوهش احزاب جدیدالولاده اصلاحطلب، پیادهروی با سران کشور «آمریکا»، تملّقگوییهای خاص از دولت یازدهم و... جملگی اتفاقات غیر قابل انکاری هستند که در دامان اردوگاه اصلاحات و از جانب چهرههای صف و ستاد همین جریان خاص سیاسی رخ دادهاند.
به سخن دیگر اینکه هیچ هنر دیگری نیست که جریان سیاسی خاص به آن آراستگی نداشته باشد و اکنون عارف اینطور اظهار میکند که اگر میخواستیم رفتار دیگری در پیش میگرفتیم و تمام گزینهها روی میز است...
و مشخص نیست چرا اکنون که چیزی در چنته جریان خاص باقی نمانده که اِعمال نشده باشد؛ اما منت همین بیچیزی هم دوباره بر سر مردم و نظام اسلامی گذاشته میشود؟!