گروه بینالملل مشرق - همین چند سال پیش بود که سیاست خارجی ترکیه با شعار «تنش صفر با همسایگان»، نقل محافل منطقه و فراتر از منطقه شده بود. هدفگذاری ترکیه، ارتقاء روابط با همسایگان و تبدیلشدن تدریجی به قدرت برتر منطقهای بود. در محافل آکادمیک، ترکیه به عنوان الگوی افزایش قدرت نرم از طریق دموکراتیکسازی و اصلاحات اقتصادی در داخل تحسین میشد. به علاوه ترکیه میخواست با یک دیپلماسی فعال، خود را به عنوان یک میانجی موثر در منازعات منطقهای جا بیاندازد. اکنون تقریبا از آن سیاست خارجی چیزی باقی نمانده است.
ترکیه اکنون در وضعیت بغرنجی از نظر سیاست خارجی به سر میبرد، و نه تنها روز به روز در منطقه تنهاتر میشود، که روابط آن با قدرتهای فرامنطقهای چون آمریکا، اتحادیه اروپا و به ویژه روسیه اصلا در شرایط خوبی نیست. با شکستهای پیدرپی طرحها ترکیه برای سیاست خارجی، دیگر نه تنها ترکیه یک الگو محسوب نمیشود، که به عنوان یک تحریککننده منازعات منطقهای، بیش از پیش به یک بازیگر منفور تبدیل میشود. برای ریشهیابی دلایل این وضع کنونی، تفاسیر مختلفی از سوی کارشناسان و آگاهان، چه در داخل ترکیه و چه بیرون از آن عنوان شده است. پایگاه خبری-تحلیلی «المانیتور»، برای یافتن پاسخ به سراغ چند تن از دیپلماتهای سابق ترکیه رفته است که خود در دوران حاکمیت حزب «عدالت و توسعه» مشغول به کار بودهاند.
در واقع، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در ترکیه- به جز چهرههای طرفدار حزب حاکم- توافق دارند که سیاست خارجی آنکارا تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه» (آک پارتی)، امروزه دچار سردرگمی و آشفتگی شده است. آنها دلیل اصلی این مساله را کنار گذاشتن سیاست خارجی سنتی این کشور، به نفع نوع خاصی از نگاه ایدئولوژیک رجب طیب اردوغان و حلقه مشاوران او میدانند.
به اعتقاد این دسته از کارشناسان، شرایط کنونی، برگهای بازی سیاست خارجی ترکیه را به نحو قابل ملاحظهای کاهش داده است، آن هم در شرایطی که منطقه در یکی از بغرنجترین شرایط خود در چند دهه اخیر مواجه است. «المانیتور» در مصاحبه با سه تن از دیپلماتهای با تجربه ترکیه که سوابق سفارت در کارنامه دارند و خود اکنون از متخصصان زبده سیاست خارجی این کشور محسوب میشوند، به دنبال پاسخ این سوال است که چر آنکارا چنین منزوی شده و دیگر نمیتواند بر رویدادهای منطقهای تاثیر مثبت و سازنده بگذارد. امری که به شدت متضاد با منافع ملی این کشور است.
چارچوب سیاست خارجی ترکیه را «مصطفی کمال پاشا» (آتاتورک)، پدر جمهوری ترکیه، با شعار «صلح در خانه، صلح در جهان» ترسیم کرده بود.
آتا تورک
آن سیاست خارجی مبتنی بر موقعیت ژئوپلتیک این کشور، ارزیابی واقعبینانه پتانسیلهای ترکیه و عبرتهای تلخ گذشته (سقوط و تجزیه امپراتوری عثمانی) بود. به اعتقاد «اولوج اوزولکر»، سفیر سابق ترکیه در فرانسه، شالوده اصلی سیاست خارجی ترسیم شده توسط آتاتورک، که تا دههها استمرار داشت، «نگاه به غرب» بود. شالودهای که به اعتقاد اوزولکر تحت حاکمیت آک پارتی تغییر یافته است:
اولوج اوزولکر
«جهانبینی ایدئولوژیک آک پارتی مبتنی بر آن چیزی است که «دیدگاه ملی»خوانده میشود که بنیان اسلامگرایانه متمایل به اخوانالمسلمین دارد. آک پارتی تلاش کرده سیاستهایی را ورای ابزار و قابلیتهای موجود ترکیه به اجرا بگذارد. سیاست خارجی ترکیه در گذشته، محتاطانه و دفاعی بود.»
اوزولکر معتقد است که با شروع رشد اقتصادی ترکیه، آک پارتی این رشد را با آن «دیدگاه ملی» در هم آمیخت تا سیاستهای فعالتری را در عرصه خارجی در پیش بگیرد. یکی از اهداف این دیدگاه، روابط خوب با همسایهها، البته در قامت یک «برادر بزرگتر» حمایتکننده بود، که نتیجه جز بیگانهتر شدن همسایگان و قدرتهای منطقهای با این کشور در بر نداشت.
اوزولکر دیگر اشتباه آک پارتی را دنبالکردن یک سیاست خارجی ایده آلیستی، به ویژه با هدایت نخست وزیر داوود اوغلو، در زمان وزارت خارجهاش، میداند:
«فرض این سیاست آن بود که ترکیه بازیگر اصلی منطقه است که امور را بازساماندهی میکند و نظم مستقر را تغییر میدهد.»
این دیپلمات کارکشته ترک، بر این اعتقاد است که آک پارتی یک رویکرد انتقامجویانه به سیاست خارجی دارد و هر کس را که با آن همراهی نکند، به حاشیه میراند و حتی خیلی زود با او دشمن میشود:
«ما این مساله را در روابط ترکیه با سوریه و مصر و حتی اسراییل میبینیم. آک پارتی فراموش کرده است که در سیاست خارجی هیچ دشمنی یا دوستی همیشگی وجود ندارد، بلکه فقط منافع ملی همیشگی است.»
اوزولکر رویکرد حزب حاکم بر ترکیه را به کشتیبانی تشبیه میکند که قطبنمایش را از دست داده است: «آک پارتی سیاست نزدیکی به غرب را متوقف کرد ولی در یافتن یک مقصد جدید برای نزدیکی ناموفق بود. ترکیه درخواست داد که در سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شود، اما به جایی نرسید. امروز ترکیه منزوی است و نمیداند که به کجا تعلق دارد. نشانههایی هست که میخواهد دوباره به غرب وصل شود، اما این هم قطعی نیست.»
«تِمل ایسکیت»، سفیر اسبق ترکیه در بلژیک، هم اشتباه اساسی ترکیه را فاصله گرفتن از سیاست خارجی سنتی ترکیه میداند:
تمل ایسکیت
«دیدگاهی که آک پارتی میخواهد جایگزین کند، به لحاظ ایدئولوژیک تکیه و تمرکز سنگینی بر جهانبینی اهل سنت دارد. فرض آن این است که ترکیه میتواند رهبر اهل سنت منطقه باشد. امری که نه تنها با سیاستهای سنتی ترکیه هماهنگ نیست که غیرواقعی است.»
او دخالت ترکیه در سوریه را اشتباه میداند، اما اشتباه بزرگتر را چنین تشخیص میدهد: «قطعا همه درباره سوریه اشتباه کردیم. فرض این بود که متعاقب بهار عربی رژیم بشار اسد به سرعت سقوط میکند و با یک نظام دموکراتیک جایگزین میشود. با این حال، اشتباه بزرگتر آنکارا این بود که بر اشتباه اولیه خود پافشاری کرد، حتی زمانی که دیگران بیدار شدند و آن چه را به واقع در سوریه جریان داشت، درک کردند.»
ایسکیت مسوول اصلی این وضع را نه داوود اوغلو، که شخص اردوغان میداند: «اردوغان سعی دارد دیدگاه شخصی خود را به دیگران تحمیل کند و وقتی آنها نپذیرند، همانگونه که در مورد بشار اسد دیدیم، با آنها دشمن خونی میشود. به همین دلیل هم هست که ترکیه امروز با غرب، روسیه و تقریبا تمام کشورهای منطقه در تضاد است.»
به باور ایسکیت، وضعیت دشوار بینالمللی ترکیه تا زمانی که اردوغان در قدرت است، ادامه خواهد داشت، چرا که او «یکسره درگیر غرور و وسواسهای شخصی خود است.»
«مراد بیلهان»، دیگر دیپلمات باسابقه ترکیه هم به نوبه خود بزرگترین اشتباه حاکمان ترکیه را «طرف گیری» در منازعات پیچیده منطقهای میداند:
مراد بیلهان
«سیاست خارجی مستلزم این است که شما از موضعگیریهای احساسی و ایدهآلیستی اجتناب کند. اگر تسلیم اینگونه موضعگیریها شوید، آن گاه دیر یا زود قطعا نتایج منفی پدیدار میگردد.»
به نظر بیلهان، موقعیت ژئوپلتیکی حساس ترکیه، اتخاذ یک سیاست خارجی چندوجهی را ایجاب میکند، در حالی که ترکیه امروز این سیاستهای تکبعدی است:
«پیش از این ترکیه منحصرا بر غرب تکیه داشت، و آن هم یک سیاست اشتباه بود. اما امروز نگاه آن صرفا به خاورمیانه است.»
دیگر اشتباه اردوغان در سیاست خارجی به نظر بیلهان، این است که او میخواهد طرحهای خود را تا به انتها مخفیانه پیش ببرد و سرسختی خاصی در پنهانکاری در پیشبرد سیاست خارجی دارد، «این امر قدرت مانور و توانایی عقبنشینی از اشتباهات را کاهش میدهد.»
به معنای دیگر، اردوغان قصد دارد از خود یک رهبر بدون اشتباه جلوه دهد که به دلیل اتصال به نیروهای فرامادی، نبوغ و تفکری ورای سیاستمداران عادی دارد و در نتیجه دچار اشتباه نمیشود. از این رو، ما در میان سیاستمداران ترکیه، نوعی لجبازی در ادامه سیاستهایی هستیم که اشتباه بودنشان کاملا به اثبات رسیده است.
بیلهان به یک اشتباه دیگر هم در سیاست خارجی ترکیه اشاره میکند و آن عدم جدی گرفتن توصیه کارشناسان و اتکاء بیش از حد حلقههای بسته مشاوران وفادار به راس قدرت است:
«اشتباهات راهبردی را نمیتوان با تحرکات تاکتیکی اصلاح کرد. مسالهای در سیاست خارجی نیست که با دیپلماسی قابل حل نباشد، به شرطی که جرات تجدیدنظر در سیاستهای اشتباه وجود داشته باشد. گرچه تصمیمگیران سیاسی حرف آخر را میزند، اما سهم کارشناسان و خبرگان در تصمیمات باید محفوظ باشد.»
در واقع، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی در ترکیه- به جز چهرههای طرفدار حزب حاکم- توافق دارند که سیاست خارجی آنکارا تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه» (آک پارتی)، امروزه دچار سردرگمی و آشفتگی شده است. آنها دلیل اصلی این مساله را کنار گذاشتن سیاست خارجی سنتی این کشور، به نفع نوع خاصی از نگاه ایدئولوژیک رجب طیب اردوغان و حلقه مشاوران او میدانند.
چارچوب سیاست خارجی ترکیه را «مصطفی کمال پاشا» (آتاتورک)، پدر جمهوری ترکیه، با شعار «صلح در خانه، صلح در جهان» ترسیم کرده بود.
آتا تورک
اولوج اوزولکر
اوزولکر معتقد است که با شروع رشد اقتصادی ترکیه، آک پارتی این رشد را با آن «دیدگاه ملی» در هم آمیخت تا سیاستهای فعالتری را در عرصه خارجی در پیش بگیرد. یکی از اهداف این دیدگاه، روابط خوب با همسایهها، البته در قامت یک «برادر بزرگتر» حمایتکننده بود، که نتیجه جز بیگانهتر شدن همسایگان و قدرتهای منطقهای با این کشور در بر نداشت.
اوزولکر دیگر اشتباه آک پارتی را دنبالکردن یک سیاست خارجی ایده آلیستی، به ویژه با هدایت نخست وزیر داوود اوغلو، در زمان وزارت خارجهاش، میداند:
«فرض این سیاست آن بود که ترکیه بازیگر اصلی منطقه است که امور را بازساماندهی میکند و نظم مستقر را تغییر میدهد.»
این دیپلمات کارکشته ترک، بر این اعتقاد است که آک پارتی یک رویکرد انتقامجویانه به سیاست خارجی دارد و هر کس را که با آن همراهی نکند، به حاشیه میراند و حتی خیلی زود با او دشمن میشود:
«ما این مساله را در روابط ترکیه با سوریه و مصر و حتی اسراییل میبینیم. آک پارتی فراموش کرده است که در سیاست خارجی هیچ دشمنی یا دوستی همیشگی وجود ندارد، بلکه فقط منافع ملی همیشگی است.»
اوزولکر رویکرد حزب حاکم بر ترکیه را به کشتیبانی تشبیه میکند که قطبنمایش را از دست داده است: «آک پارتی سیاست نزدیکی به غرب را متوقف کرد ولی در یافتن یک مقصد جدید برای نزدیکی ناموفق بود. ترکیه درخواست داد که در سازمان همکاری شانگهای پذیرفته شود، اما به جایی نرسید. امروز ترکیه منزوی است و نمیداند که به کجا تعلق دارد. نشانههایی هست که میخواهد دوباره به غرب وصل شود، اما این هم قطعی نیست.»
«تِمل ایسکیت»، سفیر اسبق ترکیه در بلژیک، هم اشتباه اساسی ترکیه را فاصله گرفتن از سیاست خارجی سنتی ترکیه میداند:
تمل ایسکیت
«دیدگاهی که آک پارتی میخواهد جایگزین کند، به لحاظ ایدئولوژیک تکیه و تمرکز سنگینی بر جهانبینی اهل سنت دارد. فرض آن این است که ترکیه میتواند رهبر اهل سنت منطقه باشد. امری که نه تنها با سیاستهای سنتی ترکیه هماهنگ نیست که غیرواقعی است.»
او دخالت ترکیه در سوریه را اشتباه میداند، اما اشتباه بزرگتر را چنین تشخیص میدهد: «قطعا همه درباره سوریه اشتباه کردیم. فرض این بود که متعاقب بهار عربی رژیم بشار اسد به سرعت سقوط میکند و با یک نظام دموکراتیک جایگزین میشود. با این حال، اشتباه بزرگتر آنکارا این بود که بر اشتباه اولیه خود پافشاری کرد، حتی زمانی که دیگران بیدار شدند و آن چه را به واقع در سوریه جریان داشت، درک کردند.»
ایسکیت مسوول اصلی این وضع را نه داوود اوغلو، که شخص اردوغان میداند: «اردوغان سعی دارد دیدگاه شخصی خود را به دیگران تحمیل کند و وقتی آنها نپذیرند، همانگونه که در مورد بشار اسد دیدیم، با آنها دشمن خونی میشود. به همین دلیل هم هست که ترکیه امروز با غرب، روسیه و تقریبا تمام کشورهای منطقه در تضاد است.»
«مراد بیلهان»، دیگر دیپلمات باسابقه ترکیه هم به نوبه خود بزرگترین اشتباه حاکمان ترکیه را «طرف گیری» در منازعات پیچیده منطقهای میداند:
مراد بیلهان
«سیاست خارجی مستلزم این است که شما از موضعگیریهای احساسی و ایدهآلیستی اجتناب کند. اگر تسلیم اینگونه موضعگیریها شوید، آن گاه دیر یا زود قطعا نتایج منفی پدیدار میگردد.»
به نظر بیلهان، موقعیت ژئوپلتیکی حساس ترکیه، اتخاذ یک سیاست خارجی چندوجهی را ایجاب میکند، در حالی که ترکیه امروز این سیاستهای تکبعدی است:
«پیش از این ترکیه منحصرا بر غرب تکیه داشت، و آن هم یک سیاست اشتباه بود. اما امروز نگاه آن صرفا به خاورمیانه است.»
به معنای دیگر، اردوغان قصد دارد از خود یک رهبر بدون اشتباه جلوه دهد که به دلیل اتصال به نیروهای فرامادی، نبوغ و تفکری ورای سیاستمداران عادی دارد و در نتیجه دچار اشتباه نمیشود. از این رو، ما در میان سیاستمداران ترکیه، نوعی لجبازی در ادامه سیاستهایی هستیم که اشتباه بودنشان کاملا به اثبات رسیده است.
بیلهان به یک اشتباه دیگر هم در سیاست خارجی ترکیه اشاره میکند و آن عدم جدی گرفتن توصیه کارشناسان و اتکاء بیش از حد حلقههای بسته مشاوران وفادار به راس قدرت است:
«اشتباهات راهبردی را نمیتوان با تحرکات تاکتیکی اصلاح کرد. مسالهای در سیاست خارجی نیست که با دیپلماسی قابل حل نباشد، به شرطی که جرات تجدیدنظر در سیاستهای اشتباه وجود داشته باشد. گرچه تصمیمگیران سیاسی حرف آخر را میزند، اما سهم کارشناسان و خبرگان در تصمیمات باید محفوظ باشد.»
منبع:
http://www.al-monitor.com/pulse/originals/2016/02/turkey-former-diplomats-say-islamist-outlook-cause-isolation.html