وی ادامه داد: بههمین علت لازم بود از نزدیک با خانواده معلم فداکار شهرستان خاش و شرایط زندگی آنها آشنا شویم. از آنجا که جمعیت امام علی(ع) از دو سال قبل بهطور خاص در منطقه سیستان و بلوچستان مشغول به فعالیت و برگزاری آیینهای مختلف است، زمینه آشنایی با این خانواده بسرعت فراهم شد و بههمراه حبیب فاتح یکی دیگر از اعضای جمعیت امام علی(ع) به شهرستان خاش رفتیم.
فرزاد حسینی با اشاره به اینکه برادر این معلم فداکار نیز یکی از معلمان منطقه میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است، افزود: با همفکری اعضای جمعیت به این نتیجه رسیدیم در شهرستان خاش، خانهای خریداری کنیم و سند آن را به نام دو دختر و همسر این معلم خیرخواه بزنیم.
این موضوع را از قبل با عبدالصمد گنگوزهی برادر این معلم نوعدوست مطرح کرده بودیم و وی چند خانه را برای بازدید در نظر گرفته بود. به اتفاق از خانهها بازدید کردیم، اما مورد قبول واقع نشد زیرا باور داشتیم آن خانهها در آن مناطق مناسب دختران و همسر معلمی نیست که جان خود را فدای تعدادی از دانشآموزان این مرز و بوم کرده است.
با بررسیهای متعدد، خانهای دوطبقه پیدا کرده و تصمیم گرفتیم به تهران بازگردیم تا با فراهم کردن زمینه مناسب، نسبت به خرید آن خانه اقدام کنیم. در ادامه به محل زندگی این معلم فداکار و اعضای خانوادهاش در شهرستان خاش رفتیم. باورش سخت بود معلمی بااین طبع بلند و همتی والا، ساکن خانهای در یکی از مناطق حاشیهای شهرستان خاش بوده است و بهاین ترتیب از اینکه توانسته بودیم منزل بهتری را برای همسر و دختران این عزیز در نظر بگیریم احساس رضایت بیشتری کردیم.
حسینی با بیان اینکه در ادامه سفر به روستای «گزو» روستای پدری این خانواده رفتیم اضافه کرد: روستای گزو در فاصله 30 کیلومتری شهرستان خاش قرار دارد و علاوه براینکه بیشتر اقوام معلم فداکار سیستان و بلوچستانی در آنجا ساکن هستند،مزار این عزیز هم در آن روستای بیامکانات واقع شده است.
تمام اعضای خانواده مرحوم حمیدرضا گنگوزهی در روستا حضور داشتند و همچنان در سوگ عزیز از دست رفتهشان نشسته بودند، اما صحبتهای آنها حکایت از افتخار داشت. زیرا عزیز از دسته رفته آنها، مرد فداکاری بود که این روزها بیشتر هموطنان قدردان حرکت ارزشمند او هستند.
فرزاد حسینی اظهار کرد: پدر این معلم از سالهای قبل کار احداث قناتها را برعهده داشته است و این روزها با وجود کهولت سن، به قناتهای روستا سرکشی میکند تا حاصل زحمات سالیانهاش از بین نرود. او مرد شریفی بود که بدون شک در سایه همین شرافت و انسانیت چنین فرزند قهرمانی را پرورش داده بود.
دختر مرحوم گنگوزهی نیز در سوگ غیبت پدرشان به سر میبرند. عسل دختر 5/3 ساله آن مرحوم بخوبی متوجه شده که اتفاقی غمبار رقم خورده است. اما او هم مانند «یسنا» دختر 2 ساله خانواده نمیداند پدرش را برای همیشه از دست داده است.
حسینی با اشاره به اینکه فرزند کوچکتر خانواده که نام اصلیاش فاطمه است به بیماری «سندروم داون» و نارسایی قلبی مبتلا است، ادامه داد: این طور که مشخص است تشخیص پزشکان بر این بوده که تا پایان دو سالگی «یسنا» باید برای اقدامات درمانی آماده شود اما متأسفانه با وجود مشکلات مالی خانواده، پدر و مادر قادر به پرداخت هزینههای درمانی نبودند و این اقدامات به تأخیر افتاده است.
وی خاطرنشان کرد: در این دیدار ضمن ابراز همدردی با خانواده این عزیز به آنها امید دادیم بزودی آن خانه دوطبقه را با کمک ایرانیانی که قدردان حرکت انساندوستانه معلم سیستان و بلوچستانی هستند خریداری خواهیم کرد تا ضمن زندگی کردن خانواده مرحوم گنگوزهی در یکی از طبقات، طبقه دیگر خانه اجاره داده شود و به این ترتیب بخشی از هزینههای زندگیشان را تأمین کند.
حسینی اضافه کرد: علاوه بر این در تلاش هستیم تا با اطلاع رسانی گستردهتر، نسبت به درمان یسنا کوچولو اقداماتی انجام دهیم و از جامعه پزشکان کشور در این زمینه کمک بگیریم.
نشانههای افتخار
عبدالصمد گنگوزهی برادر این معلم بلندهمت در گفت وگو با خبرنگار ما خاطرنشان کرد: برادر من از گروه یا قشر خاصی نبود و برای من و همه اعضای خانوادهام، مایه افتخار است که او یک ایرانی بود و شجاعت، فداکاری و ایثار در وجودش موج میزد.
وی ادامه داد: آرامش بخشترین اتفاقاتی که تا به امروز رقم خورده و باعث شده تا همه ما داغ سنگین فقدان برادرم را تحمل کنیم ابراز همدردی مقامات، مسئولان، روزنامهنگاران و تمام ملت ایران بود. رضایتبخشترین جمله را چند روز گذشته از زبان فرزاد حسینی یکی از اعضای جمعیت امام علی (ع) شنیدم که بر سر مزار برادرم ایستاده بود و میگفت مرحوم حمیدرضا گنگوزهی در این گورستان محقر و در میان 50 سکنه روستای «گزو» حضور ندارد، بلکه او در قلب 75 میلیون ایرانی جای گرفته است.
همسر معلم فداکار
طیبه شهنوازی همسر 25 ساله معلم فداکار سیستان و بلوچستانی هم در گفتوگو با ما به ویژگیهای اخلاقی همسرش اشاره کرد و گفت: به داشتن همسری که حاضر شد جان خود را فدای دانشآموزان کشورش کند افتخار میکنم اما نمیتوانم منکر جای خالی او و دلتنگیهایم شوم. نبودن حمیدرضا که برای من حکم یک فرشته زمینی را داشت اتفاق بسیارتلخی است که در جوانی تجربه کردهام.او به قدری مهربان، با ایمان و صبور بود که نمیگذاشت برای لحظهای احساس غم و ناراحتی بر من غلبه کند.
این را زمانی باور کردم که پدرم را از دست داده بودم و حمیدرضا به گونهای رفتار میکرد که احساس بیپدری و خالی بودن جای او آزارم ندهد. یا اینکه وقتی متوجه شدم خداوند «یسنا» را با وجود بیماری جسمانیاش به ما عطا کرده است بسیار ناراحت بودم اما لبخندهای حمیدرضا و جملههای مهربانش که میگفت «یسنا» هدیه خداوند به ما است باعث شد بر ناراحتیها چیره شوم.وی افزود: اما حالا نمیدانم با غم نبودن او چطور کنار بیایم.
از یک طرف ناراحتم که با او سالها در یک خانه اجارهای و کم امکانات تجربه زندگی مشترک داشتم و حالا قرار است در خانهای که متعلق به من و فرزندانم میشود با مرور خاطراتش زندگی کنم اما از سویی خوشحالم که میتوانم در تمام قصههایی که شبها برای عسل و یسنا تعریف میکنم از بزرگمردی پدرشان بگویم که با آخرین سرمشق زندگیاش سقفی از آرامش را برای من، عسل و یسنا ساخت.
منبع: ایران