کد خبر 55737
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۰

يك عضو روزنامه توقيف شده وابسته به نفاق جديد نكات جالبي درباره دوران حضور در اين روزنامه بازگو كرد.

به گزارش مشرق به نقل از کیهان، روزنامه زنجيره اي سلام در تيرماه 88 ضمن تحريف يك سند محرمانه وزارت اطلاعات، آشوب از پيش برنامه ريزي شده و هماهنگ با سرويس هاي جاسوسي غربي و اپوزيسيون ضدانقلاب را كليد زد و به همين دليل هم توقيف شد.

«محمد-ش» با اشاره به حضور خود در اين روزنامه و در مطلبي كه بوي سابقه سازي اپوزيسيوني براي خود جهت مصارف بعدي را مي دهد، مدعي بازداشت توسط وزارت اطلاعات در سال 66 و 16ماه بازداشت مي شود و سپس با اشاره به پركردن فرم استخدام در روزنامه سلام مي نويسد: از نظر من اين فرم فرماليته بود مانند برخي استخدام ها كه غالبا با برنامه از پيش چيده شده فرد مورد نظر استخدام مي شود. وقتي به روزنامه آمدم معلوم بود كه افراد گلچين شده اند و آنها از پيش هم اطلاعاتي از من داشتند و هم مرا مي شناختند و براي همين هم همان روز فعاليتم را شروع كردم. اولين ديدارم با سعيد حجاريان (از معاونين مستعفي ري شهري در وزارت اطلاعات) بود. او نخست مرا به سرويس سياسي برد تا با ابراهيم اصغرزاده آشنا كرد... من در سرويس گزارش از همان پيش شماره روزنامه مشغول شده بودم كه از حاجي آقاموسوي خوئيني برايم پيغام آوردند كه نبايد در روزنامه كار كنم و البته بعد از چند روز دوباره پيام آورده شد كه مي توانم كار كنم به شرط آنكه فقط فعاليت اجرايي داشته باشم و نوشته اي از من چاپ نشود. اما خصوصا با زمزمه هاي انتخابات رياست جمهوري اين اجازه را يافتم كه 50 مقاله و گزارش بدون نام و بعدها با نام اصلي و مستعار در روزنامه منتشر كنم. اين روند تا سالگرد دوم خرداد 76 ادامه داشت تا اينكه گزارش «دوم خرداد» انقلاب در انقلاب را نوشتم و بعد مجبور شدم مطالب بعدي را با اسم مستعار بنويسم.

وي با انتقاد از فرصت طلبي هاي گردانندگان روزنامه سلام، همين امر را يكي از دلايل به بن بست رسيدن سلام پيش از تعطيلي توصيف كرد و نوشت: از نظر من و خيلي ها، استفاده خاتمي از همان مديران اسبق و آزموده شده ها و نيز بيش از حد مماشات كردن و عقب نشيني از روندي كه برايش ترتيب مي دادند و يكي ديگر از دلايل تعطيلي سلام هم اين بود كه با آغاز دوران رياست جمهوري خاتمي، اكثر نيروهاي روزنامه مسئوليت هايي (اعم از دولتي و غيردولتي) به دست آوردند و در حال تجميع و تكميل و تقويت رانت به دست آورده بودند. من به محسن ميردامادي گفتم خاتمي براي موفقيت بايد به دنبال اصلاحات باشد. او هم گفت درست است همين كار را مي كنيم اما ظاهرا برخي از آنها عجله داشتند كه اصلاحات اقتصادي را ابتدا از خود شروع كنند، مخصوصا كساني كه خيلي دير آمده بودند و عجله هم داشتند كه زود هم بروند! و البته هميشه هم ادعا مي كنند كه از هيچ رانتي استفاده نكرده و نمي كنند...!

وي همچنين درباره موسوي خوئيني ها مدير مسئول سلام نوشت: من در تاريخ 20 آبان 73 به خاطر نوشتن گزارشي با عنوان «خط قرمز» توسط مدير مسئول و در پاسخ به يك پرسش (ظاهرا خواننده!!) در ستون مخصوص «الو سلام» از نوشتن در روزنامه محروم شدم. «موسوي خوئيني »؛ نوشت: «هرچند كه آن مطلب مورد تاييد مديريت سلام نبود و به همين جهت نويسنده و تهيه كننده آن براي هميشه از نوشتن در سلام محروم شد، ولي خالي از نكات مفيد هم نبود»!

«محمد-ش» در اين نوشته به فرصت طلبي برخي اعضاي روزنامه سلام و واسطه تراشي آنها براي همكاري با سرويس هاي بيگانه و رسانه اي آنان (كساني نظير مراد ويسي بيامه و...) كه حتي تا مرز پادويي و فعاليت هاي خرده پا هم پيش رفته اند، اشاره مي كند و مي نويسد: بعضي از افراد روزنامه سلام و دنباله هايش، راديو و تلويزيونهاي خارجي مثل «بي. بي. سي» و «راديو فردا» را قبضه و كارشناس آنجا شده اند! و لذا مصاحبه كننده و مصاحبه شونده هم معلوم است! و براي همين است كه هميشه هم همين آقايان هستند كه در بازار بورس سياست همواره روي ويترين و مانيتور اخبار حضور دارند و هستند! مراد ويسي مسئول شيفت شب روزنامه چه سروصدايي به كمك همان رانتي كه ايشان و دوستانش منكر آن هستند، بعد از اين بپا كردند، كه يكي از آن اين است كه وي هم اكنون در راديو فردا استخدام و كارشناس مسائل ايران شده است!؟