بی‌بی‌سی فارسی که همواره به احکام اسلامی نظیر «اعدام» و «قصاص» حمله و آن را به یک مسئله «سیاسی» تبدیل می‌کند، این بار با احساسی‌کردن پرونده‌ای «حقوقی» در تلاش است دو جامعه فارسی‌زبان و همسایه را به واکنش عصبی وادار کند.

گروه جنگ نرم مشرق- قتل ستایش قریشی دختر 6 ساله مهاجر افغان بدست یک نوجوان 15 ساله علاوه بر ایجاد موج ناراحتی در افکار عمومی مردم ایران و افغانستان، بازتاب عجیب و پرهیاهویی در رسانه‌‌های فارسی‌زبان بیگانه به ویژه بی‌بی‌سی فارسی داشته که دلیل اصلی آن به ملیت افغان ستایش و حضور این شبکه در افغانستان باز‌می‌گردد.

این در حالی است که هم در حوزه افکار عمومی و هم در حوزه قوانین حقوقی و قضایی جمهوری اسلامی ایران نیز تابعیت مقتوله و اولیای دم هیچ تأثیری در روش رسیدگی به جرم و مجازات ندارد، زیرا قوانین کیفری ایران سرزمینی بوده و شامل تمامی افرادی می‌شود که در قلمرو جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران مرتکب جرم می‌شوند. پس بنابراین از این نگاه نیز تابعیت افغان ستایش و اولیای دم وی اساساً مطرح نبوده و نیست.


در حوزه قوانین حقوقی و قضایی جمهوری اسلامی ایران نیز تابعیت مقتوله و اولیای دم هیچ تأثیری در روش رسیدگی به جرم و مجازات ندارد

حال در این میان تمرکز رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین بر این حادثه با تأکید فراوان به ملیت افغان ستایش به دنبال ایجاد یک اختلاف قومی در این پرونده است. بررسی رفتار رسانه‌های پیشتاز در این خبر مانند بی‌بی‌سی، نه تنها ذوق‌زدگی از دستیابی به یک سوژه مهم را نشان می‌دهد، بلکه نوع رفتار و ترتیب پردازش و تحلیل خبر و حواشی آن کاملاً نشان می‌دهد که در پس پرده، طراحی و مهندسی رسانه‌ای قرار دارد تا سرانجام حداکثر تأثیر ممکن در دو جامعه ایران و افغانستان ایجاد گردد.

خط اولی که این رسانه‌ها دنبال می‌کنند، تحریک احساسات و ایجاد واکنش در جامعه افغانستان و همچنین در میان مهاجرین افغان ساکن در ایران حکایت دارد. در این خط خبری تمرکز بر کاستی‌ها و مشکلات زندگی افغان‌ها در ایران در امر کار، تحصیل، اقامت و ... بصورت کلی قرار دارد و از این طریق سعی می گردد از یکسو اینگونه القا شود که مسائل ملت افغان در ایران ریشه سیاسی داشته و از سوی دیگر این برداشت در مخاطبان افغان بوجود بیاید که بازتاب این مشکلات و اختلافات سیاسی در سطح جامعه به چنین رفتارهایی می‌انجامد!

دلیل اینکه بی‌بی‌سی تلاش می‌کند اهمیت ملت افغان را در جامعه ایران در سطح پایینی نشان دهد به این منظور است که قصد دارد ارزش جان یک افغان را هم متأثر از همین فرض، در اولویت پایین نشان دهد. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین در روزهای اخیر و در موج دوم خبری و تحلیلی موضوع ستایش سعی دارند به بازخوانی مشکلات زندگی افاغنه پرداخته و با ذکر برخی مصادیق از موج اولیه حادثه دلخراش پیش آمده بهره‌برداری نمایند. این در حالی است که اساساً اکثر قریب به اتفاق مشکلات زندگی افاغنه در ایران یا ناشی از برخی مشکلات و کاستی‌های اجتماعی در جامعه ایران است و یا مصادیقی نادر را در بر می‌گیرد که متأثر از سوابق در یک مورد خاص اتفاق افتاده و هر دو این موارد در همه جوامع انسانی غربی و شرقی کاملاً عادی است.


بررسی خبر‌های مربوط به ستایش بیانگر این است که برخی از این مطالب به صورت کاملاً نرم و غیر محسوس به برخی بزه‌کاری‌های افاغنه در ایران نیز اشاره کرده است


در همین رابطه جوسازی‌های رسانه‌ای و مشخصاً بی‌بی‌سی به علاوه تصمیمی اشتباه و احساسی موجب ظهور تجمعی از سوی برخی فعالان مدنی در «بامیان» افغانستان شده که البته خواسته‌ای به حق یعنی مجازات عامل یا عاملین این جنایت را داشتند. بازتاب گسترده این اتفاق نیز به علاوه خط خبری القای ظلم سیستماتیک و سیاسی به مهاجران افغانستان سعی دارد باعث ایجاد اتحاد در میان مردم افغانستان در برابر جامعه و نظام ایران گردد.

خط دوم خبری هم برای مخاطب ایرانی داخل کشور طراحی شده است و سعی می‌کند ناامنی در جامعه ایران را نمایش داده و این فرض را حاصل عدم توجه حکومت بداند. به عنوان مثال در میان اخبار مربوط به قتل ستایش خبری در مورد شروع به کار هفت‌هزار پلیس امنیت اخلاقی در ایران با جایگذاری مهندسی شده قرار می‌گیرد و در متن خبر نیز تمرکز اصلی تصاویر و داده‌ها بر این مسئله استوار است که این افراد قرار است به مسائلی مانند حجاب، آلودگی صوتی، حرکات نمایشی خودروها و روابط دختر و پسر بپردازند! در این خبر باز هم بازخوانی خبر اپلیکیشن «گرشاد» قرار گرفته تا نتیجه‌گیری مخاطب به این سمت هدایت شود که اساساً وجود گشت‌های ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی اقدامی مخل امنیت و آسایش مردم بوده و حاصل سرمایه‌گذاری پلیس بر روی این مسائل باعث می‌گردد که پلیس از مسائل اصلی مانند مرگ ستایش غافل باشد! حال باید توجه کرد که دستکاری و مهندسی این خبر نیز غیر از جایگذاری عامدانه آن در میان مطالب مربوط به ستایش، از این جنبه نیز قابل بررسی است که اساساً شرح وظایف پلیس امنیت اخلاقی بسیار گسترده‌تر از تعریف بی‌بی‌سی بوده و امنیت و آسایش خانواده‌ها در خیابان‌ و سایر اماکن عمومی اولین اولویت و مهمترین خواسته نیروی انتظامی ایران است.


دلیل اینکه بی‌بی‌سی تلاش می‌کند اهمیت ملت افغان را در جامعه ایران در سطح پایینی نشان دهد به این منظور است که قصد دارد ارزش جان یک افغان را هم متأثر از همین فرض، در اولویت پایین نشان دهد


بررسی خبر‌های مربوط به ستایش بیانگر این است که برخی از این مطالب به صورت کاملاً نرم به برخی بزه‌کاری‌های مهاجران افغان در ایران نیز اشاره کرده است. بیان مصداقی این موارد در چنین شرایطی فقط با این قصد صورت گرفته تا در ذهن افکار عمومی اینگونه القا گردد که رفتار صورت گرفته با کودک 6 ساله افغان بازتاب رفتارهای مجرمانه افغان‌ها در ایران است! در حالی بی‌بی‌سی برخی از خبرهای قدیمی از چند مورد از مصادیق جنایت‌ در ایران را که به دست چند مورد تبعه افغان صورت گرفته را پوشش می‌دهد که اساساً بازتاب زندگی افغان‌ها در افکار عمومی ایران، همان زندگی برادران مسلمان در کنار هم است و ملت ایران هیچ‌گاه نگاهی مجرمانه به هموطنان افغان خود نداشته‌اند.






بی‌بی‌سی فارسی که همیشه به حکم "اعدام" حمله و آن را به یک مسئله «سیاسی» تبدیل می‌کند، اما این بار با احساسی کردن قتل "ستایش" که البته در راستای اختلاف‌افکنی است، مردم را به واکنش عصبی وادار می‌کند


نکته آخر در رابطه با جنایت صورت گرفته در شهر ورامین، موضوع "قصاص" است که دادگاه در این باره حکم صادر خواهد کرد؛ رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه به‌ویژه بی‌بی‌سی که همیشه در جهت محکوم کردن "حکم اعدام" و "قصاص" در ایران هستند و این مسئله «حقوقی» را به یک مسئله «سیاسی» تبدیل می‌کنند مانند حکم اعدام دل‌آرا دارابی و ریحانه جباری، اما این بار با احساسی کردن موضوع که البته در راستای اختلاف‌افکنی میان مردم ایران و افغانستان است، مردم را به واکنش عصبی نسبت به این قتل وادار می‌کند که البته این تناقض‌های رفتاری در بی‌بی‌سی فارسی مانند تروریست نخواندن داعش، تمام شدنی نیست.