به گزارش مشرق، با وجود اقدامات صورت گرفته شده به منظور راه اندازی محل های توزیع و عرضه گل در مسیر ورودی بهشت زهرا (س) اما هنوز کودکان گل فروش زیادی هستند که در این مسیر نسبت به فروش گل اقدام می کنند.
کودکانی که هر روز با یک موتور سیکلت به جایگاه های مشخصی برده و عصر همان روز نیز بار دیگر توسط همان موتور به خانه هایشان برده می شوند. ظهر هم که می شود همان موتور سوار، یک پرس غذا برای آنها می آورد. انگار زندگی این کودکان تنها در فروش گل خلاصه شده است.
گل هایی که گاه با وجود پژمرده بودن، مورد استقبال افرادی قرار می گیرند که به زیارت اهل قبور می روند و خانواده ها به امید خرید ارزان تر با ترمز یکباره، گاه و بی گاه در این مسیر سبب ایجاد تصادف می شوند.
با وجود راه اندازی محل عرضه گل در مسیر بهشت زهرا (س) اما متاسفانه برای جمع آوری دستفروشان در این مسیر اقدامات، همیشگی نبوده است. در مواردی این جمع آوری در دستور کار قرار گرفته اما متاسفانه استمرار نداشته و این معضل به طور کامل برطرف نشده است.
عقیل، پسر 10 ساله ای است که چند متر مانده به ورودی بهشت زهرا نسبت به فروش گل اقدام می کند. وی که به همراه برادر بزرگ تر خود در این مسیر حضور دارد می گوید که فقط روزهای پنج شنبه و جمعه که بهشت زهرا شلوغ است به کمک برادرش می آید. بردار او 14 ساله است و رویای ثروتمند شدن در سر دارد اما خودش می گوید با گل فروشی فقط می تواند هزینه های مادر و برادرش را تامین کند.
او در پاسخ به این سوال که گل ها را از کجا تهیه می کنید و آیا گل فروشان مسیر بهشت زهرا برای فرد خاصی کار می کنند؟، می گوید: هر روز یکی از دوستانم گل ها را برایمان می آورد. اگر فروشمان خوب باشد تماس می گیریم و بار دیگر گل های جدید را برایمان می آورند. اما اینکه برای فرد خاصی کار کنیم خیر. ما برای خودمان کار می کنیم و باندی هم در کار نیست.
پسر جوان دیگری که به نظر می رسد سر دسته کودکان گل فروش است در واکنش به اینکه چرا گل فروشان کنار خیابان در مسیر بهشت زهرا هر روز تعدادشان بیشتر می شود می گوید: اکثر افرادی که در این مسیر هستند، کودک کار به حساب می آیند. چه کسی حاضر است به یک کودک، کار دهد؟ اینها همه از سر اجبار گل فروشی می کنند. غرفه هایی هم که در مسیر بهشت زهرا قرار داده شده در اختیار ما قرار نمی گیرند. برای گرفتن آنها باید از هفت خوان رستم گذشت و ما توان این کار را نداریم. این کودکان برای هیچ مسئولی مهم نیستند. مگر کسی دوست دارد جانش را در کف دستش گرفته و کنار خیابان بایستد؟ اما وقتی برای ما فکری نمی شود چاره ای نداریم.
در میان کودکان گل فروش جاده بهشت زهرا، کودکان افغان زیادی نیز دیده می شوند. کودکانی که به دلیل شرایط دشوار زندگی، حق تحصیل نداشته و هیچ گاه رنگ نیمکت های کلاس درس را ندیده اند.
جهان یار، پسر بچه ای 11 ساله است که یک دسته گل رز در دست دارد. با اصرار می خواهد گل هایش را بفروشد و قیمت گل ها را نیز 2 هزار تومان اعلام می کند. می گوید پدرش به دلیل بیماری در ایران فوت کرده و در همین بهشت زهرا دفن شده است. خانه شان در منطقه باقر شهر است و مادرش هم در بهشت زهرا بر سر قبور، قرآن می خواند. او می گوید: گل فروشی درآمد خوبی دارد و من اگر بزرگ هم شوم این کار را رها نمی کنم. سرما و گرما شاید کمی آزار دهنده باشد اما وقتی درآمدت خوب است سختی به چشمت نمی آید.
حاشیه سمت راست جاده منتهی به بهشت زهرا روزهای پنجشنبه و جمعه پر می شود از کودکانی که برای فروش شاخه های گل، جان خود را به خطر می اندازند. برای فروش چند شاخه، خود را جلو خودروهای در حال حرکت می اندازند و هر خطری را به جان می خرند.
بر اساس تبصره یک ماده 55 قانون شهرداری ها، سد معبر و اشغال پیاده روها و معابر عمومی و حریم راه ها برای هر كاری ممنوع بوده و شهرداری موظف است نسبت به رفع سد معبر اقدام كند. در همین ارتباط در ماده 159 آیین نامه راهنمایی و رانندگی نیز تاکید شده که هر گونه توقف كوتاه یا طولانی وسایل نقلیه یا عابران پیاده در خط های عبور و توقف در حاشیه راه ها برای عرضه، خرید و فروش كالا كه موجب تجمع اشخاص یا خودروها در آن محل، انحراف دید، كاهش توجه رانندگان و احتمال وقوع تصادفات شود، ممنوع است.
هر از چند گاهی در مسیر منتهی به بهشت زهرا یا تصادف های زنجیره ای گزارش شده و یا کودک گل فروشی تصادف کرده و جان خود را از دست می دهد اما اینکه چرا در جاده بهشت زهرا (س) توجهی به این قوانین نمی شود جای سوال دارد.
کودکانی که هر روز با یک موتور سیکلت به جایگاه های مشخصی برده و عصر همان روز نیز بار دیگر توسط همان موتور به خانه هایشان برده می شوند. ظهر هم که می شود همان موتور سوار، یک پرس غذا برای آنها می آورد. انگار زندگی این کودکان تنها در فروش گل خلاصه شده است.
گل هایی که گاه با وجود پژمرده بودن، مورد استقبال افرادی قرار می گیرند که به زیارت اهل قبور می روند و خانواده ها به امید خرید ارزان تر با ترمز یکباره، گاه و بی گاه در این مسیر سبب ایجاد تصادف می شوند.
با وجود راه اندازی محل عرضه گل در مسیر بهشت زهرا (س) اما متاسفانه برای جمع آوری دستفروشان در این مسیر اقدامات، همیشگی نبوده است. در مواردی این جمع آوری در دستور کار قرار گرفته اما متاسفانه استمرار نداشته و این معضل به طور کامل برطرف نشده است.
عقیل، پسر 10 ساله ای است که چند متر مانده به ورودی بهشت زهرا نسبت به فروش گل اقدام می کند. وی که به همراه برادر بزرگ تر خود در این مسیر حضور دارد می گوید که فقط روزهای پنج شنبه و جمعه که بهشت زهرا شلوغ است به کمک برادرش می آید. بردار او 14 ساله است و رویای ثروتمند شدن در سر دارد اما خودش می گوید با گل فروشی فقط می تواند هزینه های مادر و برادرش را تامین کند.
او در پاسخ به این سوال که گل ها را از کجا تهیه می کنید و آیا گل فروشان مسیر بهشت زهرا برای فرد خاصی کار می کنند؟، می گوید: هر روز یکی از دوستانم گل ها را برایمان می آورد. اگر فروشمان خوب باشد تماس می گیریم و بار دیگر گل های جدید را برایمان می آورند. اما اینکه برای فرد خاصی کار کنیم خیر. ما برای خودمان کار می کنیم و باندی هم در کار نیست.
پسر جوان دیگری که به نظر می رسد سر دسته کودکان گل فروش است در واکنش به اینکه چرا گل فروشان کنار خیابان در مسیر بهشت زهرا هر روز تعدادشان بیشتر می شود می گوید: اکثر افرادی که در این مسیر هستند، کودک کار به حساب می آیند. چه کسی حاضر است به یک کودک، کار دهد؟ اینها همه از سر اجبار گل فروشی می کنند. غرفه هایی هم که در مسیر بهشت زهرا قرار داده شده در اختیار ما قرار نمی گیرند. برای گرفتن آنها باید از هفت خوان رستم گذشت و ما توان این کار را نداریم. این کودکان برای هیچ مسئولی مهم نیستند. مگر کسی دوست دارد جانش را در کف دستش گرفته و کنار خیابان بایستد؟ اما وقتی برای ما فکری نمی شود چاره ای نداریم.
در میان کودکان گل فروش جاده بهشت زهرا، کودکان افغان زیادی نیز دیده می شوند. کودکانی که به دلیل شرایط دشوار زندگی، حق تحصیل نداشته و هیچ گاه رنگ نیمکت های کلاس درس را ندیده اند.
جهان یار، پسر بچه ای 11 ساله است که یک دسته گل رز در دست دارد. با اصرار می خواهد گل هایش را بفروشد و قیمت گل ها را نیز 2 هزار تومان اعلام می کند. می گوید پدرش به دلیل بیماری در ایران فوت کرده و در همین بهشت زهرا دفن شده است. خانه شان در منطقه باقر شهر است و مادرش هم در بهشت زهرا بر سر قبور، قرآن می خواند. او می گوید: گل فروشی درآمد خوبی دارد و من اگر بزرگ هم شوم این کار را رها نمی کنم. سرما و گرما شاید کمی آزار دهنده باشد اما وقتی درآمدت خوب است سختی به چشمت نمی آید.
حاشیه سمت راست جاده منتهی به بهشت زهرا روزهای پنجشنبه و جمعه پر می شود از کودکانی که برای فروش شاخه های گل، جان خود را به خطر می اندازند. برای فروش چند شاخه، خود را جلو خودروهای در حال حرکت می اندازند و هر خطری را به جان می خرند.
بر اساس تبصره یک ماده 55 قانون شهرداری ها، سد معبر و اشغال پیاده روها و معابر عمومی و حریم راه ها برای هر كاری ممنوع بوده و شهرداری موظف است نسبت به رفع سد معبر اقدام كند. در همین ارتباط در ماده 159 آیین نامه راهنمایی و رانندگی نیز تاکید شده که هر گونه توقف كوتاه یا طولانی وسایل نقلیه یا عابران پیاده در خط های عبور و توقف در حاشیه راه ها برای عرضه، خرید و فروش كالا كه موجب تجمع اشخاص یا خودروها در آن محل، انحراف دید، كاهش توجه رانندگان و احتمال وقوع تصادفات شود، ممنوع است.
هر از چند گاهی در مسیر منتهی به بهشت زهرا یا تصادف های زنجیره ای گزارش شده و یا کودک گل فروشی تصادف کرده و جان خود را از دست می دهد اما اینکه چرا در جاده بهشت زهرا (س) توجهی به این قوانین نمی شود جای سوال دارد.