کد خبر 56815
تاریخ انتشار: ۲۲ تیر ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۶

نخست این نكته را یادآور شویم كه روانشناسی شاخه ای از دانشهای بشری است كه به بررسی انگیزه ها و پیامدهای رفتار انسانی میپردازد. این كه بخواهیم برای هر نگرشی كه از طرف عده نسبتاً زیادی ابراز میشود، انگیزه واحدی پیدا كنیم، خود كاری است غیرعلمی.

به گزارش مشرق به نقل از آینده، دكتر محمود گلزاری در یادداشتی نوشت: آیا جداسازی زنان و مردان در محیطهای آموزشی و شغلی از نظر روانشناسی درست است؟

نخست این نكته را یادآور شویم كه روانشناسی شاخهای از دانشهای بشری است كه به بررسی انگیزه ها و پیامدهای رفتار انسانی میپردازد. این كه بخواهیم برای هر نگرشی كه از طرف عده نسبتاً زیادی ابراز میشود، انگیزه واحدی پیدا كنیم، خود كاری است غیرعلمی. چرا نگوئیم این نگرش بیانگر یك باور دینی است؟ و می  دانید كه خود پایبندی به دین، انگیزشی است مهم و فطری. امكان دارد یك عقیده با وجود برخورداری از خاستگاههای طبیعی و مثبت، وقتی به اجرا دربیاید با مشكلاتی روبرو شود كه ناشی از توجه نكردن به همه ابعاد قضیه یا مسائل و ملاحظات اجتماعی باشد، اما این نمی رساند كه آن عقیده از انگیزهای منفی ناشی میشود

طرفداران تفكیك جنسی به حق باور دارند كه:

1- غریزه جنســــــــی یكی از قویترین و سركشترین غرائز بشری است. این غریزه با محركهای بیرونی كه همان عوامل تحریك كننده جنسی است بیدار و فعال میشود.
2- بیداری این غریزه به تماس و رابطه با جنس مخالف شتاب میدهد و دیگر فعالیتها را به دنبال خود میكشاند.
3- بهترین راه ارضای این غریزه ازدواجی است آگاهانه، سالم و قانونی.
4- قرار گرفتن در میدان پرجاذبه تحریكات، میتواند انتخاب همسر را از جنبه عقلانی، منطقی و سالم خود درآورد و به گزینشی شتابزده و پرآسیب برساند.
5- مردان بیشتر از طریق نگاه و زنان از راه گفتوگو جذب طرف مقابل می شوند.
6- اگر نیاز جنسی از طریق ازدواج برآورده نشود، محرومیت این غریزه برای فرد بحرانهای روانی و اخلاقی و برای جامعه آسیبهای جدی اجتماعی را رقم میزند.
7- پس لازم است زنان و مردان باهم كمتر برخورد داشته باشند تا ازدواجشان به همان صورت سالمِ سنتی و با كمترین تماس قبل از عقد رسمی انجام پذیرد.
8- كسی مخالف تحصیل و كار زنان نیست، اما اگر زنان دور از تماس با مردان باشند هر دو جنس با آرامش بیشتری درس میخوانند و كار میكنند و ارزش زنان هم در حد كالای جنسی كاهش نمی یابد.
9- حكومت اسلامی كه مسئول ترویج و پاسداری از ارزشهای والای انسانی است باید كار مردم را به خودشان وانگذارد و برای آرامش و سلامت فرد و جامعه به بهترین نحو برنامه ریزی كند.
10- مشكلات اجرایی نباید اصل موضوع را زیر سؤال ببرد و بلكه باید همچون تحریم تدریجی شراب در صدر اسلام با برنامه هایی آرام و درست، به سوی تحقق كامل این طرح گام برداشت.

مخالفان این طرح معتقدند غیر از مشكلات زیادی كه این برنامه در اجرا با آن روبرو میشود، مثل تعداد كم دانشجویان دختر یا پسر در یك كلاس، در كنار تعداد زیاد دانشجویان جنس متفاوت آنها (برای نمونه 5 نفر پسر در كلاس 40 نفره روانشناسی) و دشواریهای تخصیص استاد و امكانات آموزشی به آن تعداد كم، این كار جوانان را با سؤالات و تردیدهای دیگری هم روبرو میسازد:

اگر قرار است زنان و مردان همدیگر را نبینند باید این طرح درباره استادان هم، اجرا شود. استاد مرد به دختران درس ندهد و برعكس!

آیا جوانان بعد از فراغت از كلاس در محیط بیرون با هم تماس نخواهند گرفت؟ آیا میتوان در همه كوچه ها، خیابانها ، مراكز درمانی و خرید، آنها را از هم دور كرد؟

آیا براستی دانشجویان در مدتی كه در كلاس هستند، با هم برخوردها و گفتگوهای تحریك كننده دارند؟

محیط كلاس ناسالمتر است یا محیطهای تفریحی؟ با فضای گسترده و پر از رمز و راز مجازی (اینترنت) چه میكنیم؟

آیا صدها هزار دختر و پسر جوان در خانواده های هستهای امروزه، میتوانند به شیوه سنتی ازدواج كنند؟ آیا پدیده تجردهای ناخواسته دختران عمق و گسترش بیشتری نمی یابد؟

بررسیهای چندی كه درسالهای گذشته صورت گرفته نشان میدهد: دانشجویانی كه در دانشگاههای تك جنسیتی درس میخوانند تقریباً به اندازه دیگر دانشجویان با جنس مخالف رابطه دارند.

همین تحقیقات می رساندكه بیش از 60 درصد دختران و پسرانی كه در دانشگاه ها با جنس مخالف رابطه شتابزده و نادرستی برقرار می كنند، این كار را از اوایل نوجوانی و در زمان تحصیل در دوره راهنمایی و دبیرستان شروع كرده اند!

آیا جدایی دختران و پسران محصل در قبل از دانشگاه، توانسته مانع ارتباط آنها شود؟ آیا تماسهای فراوان و پرآسیب دانش آموزان، كم زیانتر از دوستیهای دانشجویانی بوده است كه حداقل درصد 40 آنها به ازدواج ختم میشود؟

آیا بهتر نیست هر طرحی كه به ذهن افراد می آید به طور جامع بررسی شود و اجرای عمومی آن به بعد از مشورت با صاحبنظران با تجربه و اجرای نمونه ای و محدود موكول گردد و پس از آن هم پیگیری و ارزیابی عالمانه آن اقدام شود؟

آیا نمی توان به جای این برخوردهای مقطعی، شتابزده و غیرقابل اجرا و بیدوام كه نگاهی ابزاری و كاملاً جنسی به روابط انسانی دارد، به دختران و پسران آموزش داد چگونه با هم همكاری كنند و با چه معیارها و روشهایی به قصد ازدواجی پایدار و آگاهانه و با مشورت خانواده ها با یكدیگر به گفتوگو بپردازند!

امیدواریم در فرصتی مناسب و با دعوت از صاحبان اندیشه و باورمندان به ارزشهای دینی و فرهنگی جامعه، بتوانیم به تحلیل نقادانه دیدگاههای موافقان و مخالفان این طرح بپردازیم.