پيرمرد كارش انجام قیرگونی است با عشق وعلاقه كار مي كند همراه با فرزندانش كه همگي مجرد هستند .نگاه همه خانواده به گنبد طلاي امام مهربان است اميد پير مرد عنايت امام است.
جلو مي آيد ساده وصميمي مي گويد حاج آقا سلام.
حاج آقاي رييسی هم گوي سالهاست او را مي شناسد مردي از اهالي خراسان كه عشقش نوكري امام رئوف است ونان از در همين خانه بر سر سفره ساده خويش مي برد.
مي گويد چهار فرزند دارم نمي توانم خرج ازدواج آنهارا بدهم حاج آقاي رييسي شروع به شوخي كردن با پيرمرد مي كند دلش كه شاد شد تفهمنامه اي هم منعقد مي شود .حاج آقاي رييسي با پيرمرد تقسيم كار مي كند نصف نصف دو نفر با من دو نفر با همت شما .حسم به من مي گويد شادتر از همه ما ها امام است ،امامي كه همه ما بر سر سفره او نشسته ايم.
پيرمرد با فرزندش حاج آقاي رييسي را تا آخر بدرقه مي كنند خوشا بحال ما اهل اين سرزمين هستيم وسايه امام رضا بر سر ما است .دوباره ياد اين جمله نوراني رهبر انقلاب افتادم «مردم عائله ما هستند» ايكاش اين جمله مهم را همه مديران ومسؤلان نظام جمهوري اسلامي سر لوحه كار خود قرار مي دادند.