کد خبر 581354
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۱۲

زکریا اخلاقی اما از شاعران فامیل نسبی انقلاب است و نه سببی. این نسبت با انقلاب برای او از وجه سیاسی و معرفتی و به قول امروزی‌ها وجه گفتمانی کلام و خیالش فراهم شده است.

به گزارش مشرق، مراسم پاسداشت زکریا اخلاقی تحت عنوان شب شاعر روز سه شنبه هفته جاری در موسسه اوج برگزار خواهد شد. این یادداشت به قلم بهروز قزلباش به این مناسبت منتشر می‌شود.

***

زکریا اخلاقی. شاعران اگر اهلیت دریافت فیض الهی را کسب نکنند مهمل گویانی بیش نخواهند بود. آنها که در سنت ادب پارسی کلام خود را در سایه‌ی حقیقت نشانده‌اند بجایی رسیده‌اند و چیزهایی آموخته‌اند که باید وگرنه حدیث نفسی و مغازله‌ای برای همه شاعری ایشان کافی بوده است.

زکریا اخلاقی اما از شاعران فامیل نسبی انقلاب است و نه سببی. این نسبت با انقلاب برای او از وجه سیاسی و معرفتی و به قول امروزی‌ها وجه گفتمانی کلام و خیالش فراهم شده است.

این امر، مقوله‌ای اختیاری برای اخلاقی است. او مخیر بوده است تا خود را در لابلای کلامش مخفی کند و یا دست کم دچار نوعی محافظه کاری ادبی باشد؛ اما نخواست که چنان باشد و در آن چه که زکریا را به شاعر فامیل نسبی انقلاب تبدیل کرده است، صادق بوده است و هست.

در سال‌های اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 در حوزه هنری تهران و در جمع شاعران، آن هم نه به طور مرتب و مثلا هفتگی از نزدیک - شاید هم از دور ، ایشان را زیارت کرده‌ام. طنطنه‌ی کلام روحانی‌اش در عین جوانی آن سال‌ها، نشان جهد و تامل جدی ایشان در کان ادب و معرفت را با خود داشت.

گزارش کوتاه «تبسم های شرقی» از خیالات ادبی وحوزه معرفتی ایشان دلیل محکمی برای قضاوت من در باره روح بلند جویای تعالی اوست. کاوش جوهر عشق در ابیات گوهر نشان و مرصع او را به رگه‌های طلایی و ارجمندی رسانده است که آن را باید نقطه وصل دانست.

«سرخوش از صهبای یارب، خطبه‌ی میلاد بر لب / نغمه‌ی «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبِه»اش در ارغنون شد» نقطه وصل، در ادب به خاکساری در برابر معشوق می‌انجامد، و خاکساری در محضر معشوق، چیزی جز خاکستری از عاشق باقی نمی‌گذارد. و این سوختن و ساختن است که سالک را به پختگی می‌رساند .تجلی و ظهور نشانه‌های «وصل»؛ باب‌هایی دارد . یکی از آن باب‌ها کلام و ادب و عرفان نهفته در آن است... و اینگونه ای بسا عاشق سوختن و ساختن.

کلام زکریا اخلاقی در این نوع نگاه، چنین شاخصه و ویژگی‌ای دارد. کلمات و ترکیباتی که بوی سوختگی می‌دهد. بوی عشق. عطر کعبه و مدینه. کوچه‌های کوفه و کوفه‌ها و کومه‌های کوچه مانند:« سرخوش، صهبا، ربّ و یارب، خطبه، نغمه،«فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبِه» و ارغنون » در یک بیت نشان می‌دهد که شاعر به کدام سرچشمه متصل است و آبشخور معرفتی او در کدام حوزه مستقر است.نشانه شناسی ادبی همین تک بیت می‌تواند ما را به توده‌های مفهومی بلندی برساند که چونان ابرهای باران ریز، مزارع فراوان و وسیع گل‌های معطری را آبیاری می‌کند.

نشانه‌هایی که زکریا اخلاقی در ابیات خود آنها را تعبیه نکرده- بلکه مثل رد پایی از عبور او از جغرافیای بلند کوهستانی در شعرش بجای مانده است –با اشاره‌‌ی ابرویی ما را به منزل‌هایی می‌برد که عطر خالص معشوق را در خود دارد. و مگر چیست، کمال ادب؟ 

سنت ادب پارسی از دیر و دور نشستن و آرمیدن در سایه‌ی کلام حق بوده است. این گفتمان ادب انقلابی به معنای تاریخی کلمه است. یعنی انقلاب در برابر جهل و امروز تکیه کردن بر جغرافیای مضامین الهی؛ یعنی انقلاب و شوریدن در برابر جهل مدرن و جاهلیت مدرن. این راهی است که زکریا اخلاقی به درستی در آن قدم زده است. و از این پس نشانه‌های آشکاری او را تا سر منزل مقصود رهنمون خواهد بود.

انقلابی بودن او از منظر سیاسی یعنی شهروند طرفدار انقلاب اسلامیبودنش، اما زکریا اخلاقی بیش از این است، او شاعر ترین شاعر فامیل انقلاب است. با انقلاب نسبت نسبی دارد و دیگران اما این هوشمندی را نداشتند و ندارند که چنین باشند.

تبلیغ، خُرد و دفاع حقیرانه، نه تنها آنچه هست را واتاب نمی‌دهد بلکه ای بسا به کوچک نمایی عناصر برجسته و بزرگ هدف منجر شود .این در نوع  خود،چیزی کم از خیانت نیست. مثل همین خیانتی که در همین حروف پیش روی شماست. حق مطلب ادا نشد و ظرف رسانه‌ای بیش از این‌ها مجال تدوام بحث را نمی‌دهد که حوصله مخاطب به قدر پیاله‌ای است که قسمت زیادی از آن پیش از این پر شده است.

«بزرگداشت» باید به عنوانش بیاید. آنچه در واقع می‌گذرد ، شبی بیاد تغزل اوست و نه بزرگداشتی در خور و شایسته‌ی پَرِ قبایی.ب اید هوشیار بود که بزرگان کوچک نشوند.