کد خبر 585953
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۲

نماینده سابق ایران در سازمان ملل گفت: نمی توان انتظار داشت که آمریکا از اقدام خود علیه ایران اظهار پشیمانی یا عذرخواهی کند. این با ذات سیاستهای آن کشور همخوانی ندارد.

 به گزارش مشرق، بررسی روابط اقتصادی و سیاسی در پسابرجام با کشورهای مختلف در منطقه و جهان ما را بر آن داشت تا با محمد خزاعی به گفتگو بنشینیم.

خزاعی از تیر ۸۶ تا اسفند ۹۲ سفیر و نماینده ایران در سازمان ملل بود و سابقه دو دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی را هم دارد.

وی که فارغ التحصیل دانشگاه جرج میسون آمریکا است، در حال حاضر ریاست سازمان سرمایه گذاری و کمک های اقتصادی و فنی ایران را برعهده دارد.

گفت وگوی دو ساعته ما در حالی با مرد شماره یک تجارت خارجی ایران انجام شد که وی پس از طرح هر سوال تسبیح نقره ای رنگ کوچکش را در میان دستانش لمس می کرد. شاید تسبیح گرداندنش فرصت تامل بیشتر برای وی در مقام پاسخ گویی مهیا می ساخت.

هر چند مسائل مهم سیاسی و اقتصادی عرصه بین الملل محور گفت وگوی ما بود اما فرصت کوتاهی هم برای پرداختن به پیام های محرمانه آمریکا به ایران هم مهیا شد.

محمد خزاعی ترشیزی معتقد است، بازگشت به سال ۲۰۱۰ غیر ممکن است و شیرازه تحریم ها علیه ایران فروپاشیده اما شیطنت های آمریکا برای محدودیت ایران تمام نشده است. باید از اقدام اخیر آمریکا درس بگیریم و به آنها خوشبین نباشیم. برای رفتارشان پیش بینی کج دار و مریز می کنم و نگرانی ها در این باره موثر است.

خزاعی در این گفتگو به بد ذاتی آمریکا هم اشاره کرد و گفت: نمی توان انتظار داشت که آمریکا از اقدام خود علیه ایران اظهار پشیمانی یا عذرخواهی کند. این با ذات سیاستهای آن کشور همخوانی ندارد.

این دیپلمات اگرچه معتقد است که دیوار تحریم های بین المللی علیه ایران فرو ریخت اما این مطلب را هم عنوان می کند که همچنان در عمل شاهد رفتارهای متناقضی از جانب آمریکایی ها هستیم.

خزاعی می گوید نباید به طور کامل یا به غرب یا به شرق متمایل باشیم و از طرفی، روسیه و چین که در دوران تحریم ها با ما روابط خوبی داشتند باید در اولویت همکاری با ایران قرار بگیرند.

مشروح این گفتگو در زیر می آید:

به نظر می رسد دولت تبادلات و ارتباطات بین المللی خود را معطوف به غرب کرده است و کمتر به قدرت های شرقی (هند و چین) توجه دارد. آیا این امر دلیل خاصی دارد؟

این امر به دلیل شرایط ویژه پسابرجام است. در دوران تحریم بسیاری از مناسبات اقتصادی و سیاسی ما با کشورهای اروپایی قطع شده بود در حالی که در این دوران روابط و مناسبات ما با چین و هند برقرار بود. این سفرها و این مناسبت ها که امروزه با کشورهای غربی صورت می گیرد لزوما به معنای اولویت در انتخاب کشور نیست بلکه بیشتر ترمیم روابط کمرنگ شده گذشته است و با توسعه این روابط یک بالانسی را میان روابط بین الملل خود به وجود آوردیم.

از سوی دیگر بسیاری از سازوکارهای اقتصادی، مراودات بانکی و اعتبارسنجی در غرب صورت می گیرد و کانال عبور و تصمیم گیری آن در اروپا است. مثلا مراودات بانکی و سوئیفت در بلژیک است و یا پوشش های ضمانتی عمده آنها در اروپا است و حتی برخی کشورهای شرقی تحت پوشش اینها قرار دارند. حتی اروپا محل منازعه ما در مسائل سیاسی برای مبارزه با داعش و تکفیری ها و بحث های ما با غربی ها است؛ معتقدیم اگر حمایت غربی ها از تکفیری ها و داعشی ها نبود این گروه های تروریستی رشد نمی کردند و نمی توانستند نفت صادر کنند، تحت چه قوانینی این تروریست ها نفت می فروشند، پس یک طرف ما به طور طبیعی کشورهای غربی است لذا هم برای ترمیم روابط منقطع اقتصادی یا سیاسی ضرورت دارد که مراودات با غربی ها بازنگری شود.

 کشورهایی مثل آلمان، اتریش، فرانسه، ایتالیا و ... حتی قبل از برجام سفرهایی به ایران داشتند، احساس می کردند منفذی باز شده و به این باور رسیدند که نمی توانند بدون ایران در منطقه پیش بروند و در هیئت های بلند پایه ای به تهران سفر می کردند.

قویا معتقدم در روابط اقتصادی و سیاسی نباید کلا به غرب و یا کلا به شرق معطوف باشیم باید تنوع داشته باشیم و زمانی می توانیم در روابط اقتصادی به قدرت تنظیم برسیم که روابطمان متنوع باشد به روایتی بهتر این را در قالب مثالی عرض کنم؛ همه تخم مرغ ها را نباید در یک سبد بگذاریم.

نکته دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد این است که چین و هند که جزء کشورهای قدرتمند و اقتصاد نوظهور هستند در زمان تحریم ها با ما بودند و اکنون در روابطمان باید آنها را در اولویت قرار دهیم و در دوران پسابرجام این مناسبات را گسترش داده و تقویت کنیم.

اکنون چین قدرت بزرگ منطقه است در مذاکرات افغانستان و صلح خاورمیانه حضور پیدا کرده است و به روایتی به سیاست منطقه و دنیا تنه می زند اما تنها این موضوع نیست برای موفقیت های اقتصادی هم گام هایی برداشته از جمله ایجاد طرح «یک کمربند یک راه» که هم از طریق خشکی و هم از طریق دریا چین را به اروپا متصل می کند آیا ایران در معادلات جدید چین لحاظ شده است؛ سرنوشت کریدورهای (شرق و غرب – شمال و جنوب) ایران چه می شود؟ ایران در کجای این معادلات قرار دارد؟

رئیس جمهور چین حدود دو سال قبل موضوع جاده ابریشم را مطرح کرد که در آن یک راه یا یک کمربند مطرح شد که از طریق دریا و خشکی چین را به اروپا و سایر کشورهای دنیا وصل می کند و ایران هم در مسیر آن قرار می گیرد. یک اقدامی که برای منافع ملی چین و کشورهایی که در این مسیر قرار دارند می تواند موثر باشد این است که زیرساخت های آنها توسعه می یابد.

حدود ۶۵ کشور که اغلب کشورهای جهان سومی هستند در مسیر این طرح قرار دارند چینی ها در کنار این طرح، بانکی با عنوان «بانک سرمایه گذاری زیر ساخت آسیا» تاسیس کردند که ۵۷ کشور در آن جمع شدند که ایران هم یکی از آنها و به عنوان عضو موسس است.

 این بانک که دارای سرمایه اولیه ۱۰۰ میلیارد دلار است برای پروژه های زیربنایی همانند راه، برق، خطوط مواصلاتی و سایر پروژه های ضروری وام بدهد.

خوشبختانه ایران که دارای کریدورهای مهم در اتصالات شرق و غرب و شمال و جنوب است،  نقش ارزنده ای در مبادلات جهانی خواهد داشت و پیش نویس موافقت نامه اولیه جاده ابریشم در سفر اخیر مقامات چین به ایران و بالعکس در دستور کار جدی قرار گرفت و پیشرفت خوبی را شاهد بودیم؛ ایران و چین از بازیگران اصلی راه ابریشم خواهند بود. اکنون آن اژدهایی که چینی ها بطور سمبلیک در مراسمشان به چرخش در می آورند در عمل در صحنه سیاسی و اقتصادی دنیا به حرکت درآمده و فراگیر شده است به طوری که می توان آن را حس کرد.

جمهوری اسلامی ایران هم باید به همان اندازه که در سایر حوزه ها قدرت دارد و تاثیر گذار است،  در عرصه اقتصاد جایگاه خودش را حفظ کند و نگاه ما باید این باشد.

 در خصوص کشور هند به عنوان یک قدرت نوظهور می دانیم که آمریکا در سال ۹۸ میلادی هند را به دلیل آزمایشات هسته ای تحریم بین المللی کرد ولی این تحریم ها در زمان بوش لغو شد چرا که اقتصاد هند را در آسیا و جهان بزرگ می دانست و حذف آن امکان پذیر نبود و دلیل دیگر اینکه قدرت روزافزون هند می توانست مانعی برای قدرت بزرگ آسیا یعنی چین باشد؛ کارشناسان قرارداد هسته ای آمریکا و هند را در تقویت منطقه ای دهلی موثر می دانند و می گویند منفعت زیادی به هند رسیده است. آیا می توان این گونه تحلیل و پیش بینی ها را برای ایران داشت؟ ترسیم شما از آینده افق ایران در پسابرجام چیست؟

هند از نظر جمعیت، وضعیت اقتصادی و شرایط سیاسی در وضعیتی بود که آمریکایی ها مجبور بودند تحریم ها علیه دهلی را بردارند و ما نباید از همسایگی هند با پاکستان و چین غافل شویم.

سوال خوبی که شما در این باره عنوان کردید، تایید می کند علت اینکه آمریکا و اروپا حاضر به تغییر نگاه هسته ای برای ایران شدند به دلیل جایگاه ایران است و با قاطعیت می گویم اگر نبود حضور قدرتمند ایران در منطقه و اگر نبود ثبات کشور و استقامت و پایداری مردم که در مقابل فشار های غرب زانو نزدند، این کشورها حاضر به مذاکره با ما نبود.

هند که اکنون یک کشور نوظهور و قدرتمندی است به دلیل شاخص هایی که داشت تحریم های آن لغو گردید و آرام آرام به قدرتی در منطقه تبدیل شد.

این اتفاقات هم برای ما می افتد یعنی در مورد جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت با ثبات و امن که همه توطئه ها را پشت سر گذاشته است این کشور ها را مجبور به مذاکره کرده و نکته مهم این است که شورای امنیت فعالیت هسته ای ایران را به رسمیت شناخته است و این امر باعث می شود تا با یک مدیریت صحیح بتوانیم در حوزه روابط اقتصادی و بین الملل  آرام آرام جای خودمان را پیدا کنیم.

تحلیل و ترسیم من این است که زمینه و فرصت برای اینکه ایران بتواند علاوه بر قدرت سیاسی که اکنون در منطقه دارد به عنوان یک قدرت اقتصادی هم تبدیل شود زمینه های آن به وجود آمده است.

دیگر اینکه این مطلبی که شما اشاره کردید در صحبت های مقامات خارجی هم وجود دارد آنها معتقدند که ایران در یک جهش اقتصادی بین المللی قرار گرفته و من به عنوان فردی که در عرصه سیاسی و اقتصادی فعالیت کردم می گویم که اگر این باور نبود شاهد سفرهای عظیم مقامات ارشد کشورهای اروپایی به ایران نبودیم.

 در توافق صورت گرفته ایران و کشورهای ۱+۵ اگر آمریکا به تعهداتش عمل نکند و یا اینکه کج‌دار و مریز رفتار نماید نتیجه سرمایه‌گذاری‌های چه می‌شود. آیا تحریم‌های ظالمانه غرب علیه ایران دوباره باز خواهد گشت؟

مهم این است که شیرازه تحریمها، علیه ایران فروپاشیده است. این را با یک خاطره عنوان کنم، در مذاکره ای که بگمانم در سال ۲۰۱۰ یا ۲۰۰۹ در سازمان ملل با یکی از مقامات آنجا داشتم تمام بحث ما این بود که ما طبق قوانین بین المللی و برای مرکز تحقیقاتی ایران که به تولید داروهای ضدسرطانی می پردازد نیازمند اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد هستیم  که قبلا این مقدار را از آرژانتین خریده بودیم. داروهای ضدسرطانی ما که نیاز یک میلیون نفر را برآورده می کرد در حال تمام شدن بود.

ما یک میلیون بیمار سرطانی داشتیم و تهران نیاز به اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد داشت پس از آنکه نیاز ما برای فعالیت های درمانی برآورده نشد و آژانس همکاری نکرد ما به دنبال تولید غنی سازی ۲۰ درصد رفتیم و در یک ملاقات سیاسی عنوان کردم اگر مواد لازم به ما داده می شد ما سراغ غنی سازی ۲۰ درصد تولید اورانیوم نمی رفتیم، نیاز ما برای درمان های پزشکی است وگرنه ما به دنبال سلاح هسته ای نیستیم و در آن گفتگو این دلایل را عنوان کردیم پاسخی که داده شد این بود:

«نه تنها نمی دهیم بلکه همه فعالیت های غنی سازی شما باید متوقف شود»  

  zero percent  enrichment  and you must stop your enrichment  activities  

«به آنچه ما می گوییم بگویید بله»

 you have to say yes to us 

من هم بلند شدم و به طور جد عنوان کردم «قطعا جواب ما به شما نه است و ما به تلاش برای غنی سازی ۲۰ درصد برای مصارف پزشکی ادامه می دهیم». این موضوع بیش از  ۵ سال قبل بود، ولی اکنون چه شده است که این مواضع تغییر پیدا کرد و غنی سازی خیلی بیش از ۳.۵ درصد آن زمان را پذیرفتند، ادامه تحقیقات هسته ای را هم پذیرفتند.

نکته مهم این است که آن شیرازه کار که بر علیه ایران داشتند به هم ریخته است، اینکه الان کسی بگوید فعالیت هسته ای خود را صفر کنید دیگر وجود ندارد و سازوکار این تهدیدها به هم ریخته است.

چرا امکان تحریم و متوقف ساختن فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران دیگر امکان پذیر نیست؟ آیا دشمن از ادامه شیطنت های خود دست بر می دارد؟

چون به این مطلب رسیده اند که ایران در منطقه تبدیل به یک قدرت شده است و باید با آن کنار بیایند، اما سئوال مهمی که وجود دارد این است که آیا با این شیرازه ای که به هم ریخته آیا دشمن دست از شیطنت های خود علیه ایران و در منطقه بر می دارد؟ خیر این گونه نیست یعنی اگر فکر کنیم که اگر عقب نشینی کردند دیگر فشار بر ایران وارد نمی کنند اشتباه است، بلکه سعی در محدود کردن ما دارند در قالب موضوعاتی همچون حقوق بشر و تروریسم و غیره؛ بهانه های آنها برای محدودیت ساختن ما در عرصه بین الملل است همانگونه که مقام معظم رهبری تذکر دادند ما باید هوشیار باشیم.

یکی از سفرای اروپایی این مطلب را به من عنوان کرد: «ایران کشوری است که ما هر جا می رویم حضور آن را می بینیم». بله، ایران یک اهرم سنگین تعادلی در منطقه است حتی فرانسه هم اعلام کرد که حل مشکل سوریه بدون ایران ممکن نیست.

 با گذشت ۴ ماه از اجرای برجام سفر مقامات کشورهای مختلف دنیا به ایران ادامه دارد اما در خصوص میزان اثربخش بودن این رفت و آمدها شبهات جدی وجود دارد و کارشناسان اقتصادی و واحدهای کسب و کار می‌ خواهند بدانند چقدر از این موافقت نامه ها اجرایی شده و تاکنون چه میزان اعتبارات و سرمایه های خارجی برای واحدهای اقتصادی کشور جذب شده است؟

من به خوبی درک و لمس می کنم که چه اتفاق در کشور ما افتاده است، قبلا کشورهای خارجی از ساده ترین ملاقات اجتناب می کردند و حتی سفیران ما را به زحمت می پذیرفتند. این ملاقات ها چه اقتصادی، فرهنگی و یا سیاسی به طور کلی مهم و جدی است.

چرا باید فقط با یک دید به روابط اقتصادی و سیاسی نگاه شود و این سئوال را عنوان کنیم که دستاورد این سفرها چیست؟ اگر هم فرض کنیم که این هیات ها فقط برای گفت و گو آمدند. خود این مسئله به تنهایی قابل توجه  است، روابط بین المللی چه اقتصادی و چه سیاسی دارای سطوح مختلفی است.

و اما اینکه چقدر از این توافقات اجرایی شده است یا به تعبیر جنابعالی سرمایه جذب شده است  اولا باید تاکید کنم که وظیفه ما و مثلا بانک مرکزی در واقع جلب منابع و صدور ضمانتنامه های لازم طبق قوانین موجود است و جذب و اجرای پروژه ها وظیفه استفاده کنندگان از این منابع و مجریان پروژه ها و دستگاه های ذی ربط است. البته ما هم امور را پیگیری می کنیم و مشکلات اجرا را گزارش می کنیم. متاسفانه این نکته مورد توجه برخی دوستان رسانه ای قرار نمی گیرد. به هرحال در مورد موافقتنامه های همکاری اقتصادی با برخی از کشور ها که نهایی و امضا می شود باید از تصویب مجالس کشورهای مورد توافق عبور کنند.

و اما در مورد اینکه چقدر از سرمایه گذاری های مصوب که ضمانتنامه های لازم صادر می شود و یا خطوط اعتباری توافق شده که پس از مدت ها مذاکره توسط ما یا بانک مرکزی و تایید مراجع ذی ربط موافقتنامه وام و سپس ضمانتنامه آنها صادر می شود جذب و در واقع هزینه می شود همانطور که عرض کردم بستگی به مراحل اجرا توسط دستگاههای ذیربط دارد. ضمن انکه منابع سریعا در یک پروژه ریخته نمی شود و کار مراحل خود را دارد.

مثلا حتی یک خانه ساده هم که قصد ساخت آن را داشته باشیم نیازمند مجوزهایی از سازمان های مختلف وشهرداری، وزارت مسکن، بانک عامل، و غیره  دارد که همین ساختمان ساده شاید ماه ها زمان نیاز داشته باشد تا بتوانیم مقدمات ساخت آن را مهیا سازیم حال اگر یک طرح مهم از منابع خارجی باشد مدت زیادی زمان می برد تا اولا مذاکرات وام آن نهایی شود و ثانیا روی نوع ضمانتنامه آن توافق شود و سپس وارد مراحل تخصیص اعتبار و بعد اجرا گردد.

یک پروژه مثلا نیروگاهی ماه ها دوستان وزارت نیرو روی آن کار می کنند و زحمت می کشند که تازه پس از توافق و تعیین مبلغ وام جزییات قرارداد تجاری، آن را با طرف خارجی نهایی کنند و بعد از مناقصه ها و سایر مراتب کار آن را نهایی و بعد کلنگ بزنند. مثلا در مورد خط اعتباری ژاپن که روی مبلغ آن توافق شد و آن کشور آمادگی خودرا اعلام نمود الان در مرحله مذاکره برروی جزییات و شرایط وام و معرفی پروژه ها هستیم.

در زمان حضور شما در نیویورک اتهامی از سوی عربستان سعودی به ایران زده شد با عنوان طرح ترور سفیر ریاض (عادل الجبیر که اکنون وزیرخارجه عربستان است) در آمریکا، نتایج این اتهام و تشکیل پرونده علیه ایران به کجا رسید؟

همانگونه که عنوان کردم مسائل هسته ای، حقوق بشر و یا تروریسم بهانه دشمن برای وارد کردن فشارهایی به جمهوری اسلامی ایران است و این مسائل در هم تنیده اند عادل الجبیر که اکنون وزیرخارجه عربستان است در آن سالها سفیر ریاض در واشنگتن بود و با اتهاماتی واهی و بی ارزش و قدرت رسانه ای که داشتند این اتهام را به ایران زدند در حالی که واقعیت نداشت و من هم به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل خواستار این شدم تا مدارک و مستنداتی برای اتهام خود ارائه دهند که در واقع هیچ سندی که این موضوع را ثابت کند وجود نداشت حتی دادگاهی در نیویورک وقتی دید اسنادی برای اثبات اتهام عربستان مبنی بر طرح ترور سفیرش وجود ندارد دیگر موضوع را پیگیری نکرد.

در حال حاضر چرا عربستان دست به شیطنت هایی بر علیه جمهوری اسلامی ایران می زند و اساسا مبداء بوجود آوردن این تنش ها کجاست؟

 کشورهای جهان در عرصه بین المللی این مطلب را پذیرفتند که با قدرتی مثل جمهوری اسلامی ایران روبرو هستند که قابل هضم نیست، طراحی ها و عملیات هایی که بر علیه کشور ما با عنوان ایران هراسی مطرح می شود؛ هیچ کدام را ساده نمی بینیم قطعا تنش هایی که عربستان به وجود آورد یک طرح کار بین المللی است برای محدود کردن ایران.

قبلا عنوان کردید امریکا علیه ایران اعلام جنگ اقتصادی کرده بود آیا این جنگ هنوز هم ادامه دارد لطفا زوایای پیدا و پنهان آن را توضیح دهید؟

اگر می خواهیم ایران را توسعه دهیم و اگر می خواهیم به دنیا نشان دهیم که اسلام توانمند است و می تواند جامعه را اداره کند، باید به سوی رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال و اقتصاد مقاوم حرکت کنیم و در عین حال باید توجه کنیم که الان در یک مبارزه اقتصادی و نفتی قرار داریم و اکنون جنگ ما در واقع یک جنگ اقتصادی است. اجازه بدهید در مورد این مبارزه اقتصادی که علیه ایران راه انداخته بودند نمونه ای عرض کنم.

می دانید طی سال های گذشته کمیته تحریم شورای امنیت سازمان ملل به تمام کشور ها نیرو می فرستاد و مامورانی از طرف خزانه داری آمریکا حتی به بانک های مرکزی کشورهای همسایه اعزام می کرد تا رد و بدل های پولی و بانکی ایران را رصد کنند و گزارش آن را به شورای امنیت بدهند این اتفاق که هر سه ماه یک بار صورت می گرفت کلیه حساب های روزانه و مراودات بانکی کشور های مختلف با ایران را زیر ذره بین می گرفتند تا مبادا تحریم ها بر علیه ایران توسط این  کشورها دور زده شود، حتی کشور هایی مثل ترکیه، آذربایجان، ونزوئلا و ژاپن و... از جمله این کشورها بودند که گزارشات فعالیت بانک های آنها با ایران همیشه به خزانه داری آمریکا داده می شد.

 این جنگ تمام عیار اقتصادی آمریکا علیه ایران بود که حتی جلوی تبادلات بانکی ما قرار گرفته بود هر چند ظاهرا امروز این جنگ تمام عیار اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تمام شده است اما باز هم شاهد رفتارهای کج دار و مریز از سوی آمریکا هستیم.

اخیرا نشست کشورهای گروه ۷ به میزبانی ژاپن برگزار شد و در حاشیه این سفر باراک اوباما به عنوان نخستین مقام رسمی آمریکا حلقه گلی برای یادبود قربانیان بمباران اتمی هیروشیما تقدیم کرد، اقدام اوباما دارای چه پیام و مفهومی است آیا واقعا آمریکا بدنبال عذرخواهی از جنایت تاریخی اش در حق ملت ژاپن است و آیا این رفتار آمریکا را می توان برای سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران که توسط ناو وینسنس آمریکا در سال ۶۷ در خلیج فارس منهدم شد، پیش بینی کرد؟

نزدیک به ۷۰ سال است که از بمباران اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی می گذرد و اقدام اخیر باراک اوباما و نثار گل برای قربانیان این حادثه بیشتر ابراز همدردی بود و در حالیکه از سوی دیگر اظهار پشیمانی نکردند بلکه حتی آمریکایی ها صریحا اعلام کردند که آن تصمیم در آن زمان درست بود. این سئوال شما را اینگونه می توان تحلیل کرد؛ که چون امروز ژاپن به یک قدرت تبدیل شده باصطلاح با این روش مورد احترام آمریکا قرار می گیرد.

روی دیگر سکه آن است که نه تنها امریکا عذر خواهی نکرد و این مساله باعث اعتراض انجمنهای مدنی و گروههای سیاسی زاپن قرار گرفت اما از نظر سیاسی امریکایی ها می دانند که اگر آمریکا عذرخواهی خود را برای حادثه هیروشیما اعلام کند، این موضوع می تواند جنبه حقوقی پیدا کند و ژاپن این موضوع را دنبال و ادعای خسارت نماید.

 بنابر این نمی توان انتظار داشت که آمریکا از اقدام خود علیه ایران اظهار پشیمانی یا عذرخواهی کند. این با ذات سیاستهای آن کشور همخوانی ندارد.

البته اشاره کنم به اظهارات وزیر خارجه پیشین آمریکا در خصوص موضوع ایران  که در حادثه کودتای علیه ایران که از سوی آمریکا صورت گرفت، «آلبرایت» وزیر خارجه وقت آمریکا از ایران عذرخواهی کرد و گفت اشتباهاتی است که ما انجام دادیم، ولی درباره سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس در خلیج فارس باید بگویم که بعید می دانم آمریکا عذرخواهی کند چون این موضوع در سرشت آنها نیست.

در سال های حضور شما در آمریکا به عنوان نماینده دائم ایران در سازمان ملل، شاهد رخدادهایی در عرصه سیاست خارجی ایران از جمله نامه های اوباما به مقام معظم رهبری بودیم. لطفا در این باره توضیح دهید؟ آیا شما حامل این نامه ها بودید؟ چنانچه مقدور است به متن نامه ها و ارتباط تلفنی اشاره کنید.

بله، آنطور که مطلع شده ام در نامه های ارسالی اوباما به مقام معظم رهبری، در بخشی به این اشاره شده بوده است که آمریکا اعتراف به بزرگ بودن قدرت ایران در منطقه داشته، که ایران قدرتمند است اما موارد دیگری هم بود که قابل پذیرش نبودند.

موضع دیگر در اواخر دوره کاری شما ارتباط تلفنی اوباما با آقای روحانی بود که با حواشی متعددی مواجه شد و بسیاری در ایران نسبت به این اقدام انتقاد کردند و حتی با عتاب مقامات عالی‌رتبه هم روبرو شد. حتی برخی گفتند این تماس به درخواست رئیس جمهور ایران بوده است.

اما در خصوص تماس آقای روحانی و اوباما اشاره کنم که همانطور که اعلام شد تماس با تلفن من برقرار شد. علتش هم روشن است چون تلفن نمایندگی را طبیعتا داشتند و نمی توانستد با تلفن دیگری تماس بگیرند از دفتر آقای باراک اوباما با تلفن ما تماس گرفتند و تلفن در اختیار جناب آقای دکتر روحانی قرار گرفت.

آقای دکتر روحانی در همان ابتدا گفت و گو با اوباما عنوان کردند از اینکه شما تماس گرفتید متشکرم و با این جمله آنها را متوجه ساخت که آنها به دنبال تماس بودند و تماس گرفتند نه اینکه آقای روحانی تماس گرفته باشند. این تماس ۵ دقیقه ای با همان موضوع  گفتگو بود که در رسانه ها هم اعلام شد.

رفتار آمریکا در پسا برجام را چگونه ارزیابی می کنید؛ از سویی توافقی در حوزه هسته ای صورت گرفته و از طرفی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا پیش روست و برخی نامزدها کماکان از گزینه نظامی سخن می گویند.

تا جایی که اطلاع دارم چه مخالفان، چه موافقان و یا میانه‌روهای آمریکایی می دانند برخورد نظامی با ایران بازی با آتش است، اما پیش بینی من این است که رفتار آمریکا کج دار و مریز خواهد بود و نگرانی جدی در این باره یعنی بروز جنگ وجود ندارد.

اگر بخواهید به بهترین و تلخ ترین خاطره خود از مدت حضورتان در سازمان ملل و نیویورک اشاره کنید، کدام خاطرات را می فرمایید؟

 سوال سختی است. اما چون سوال فرمودید عرض کنم که یک  خاطره جالب من مربوط به سال ۲۰۰۹ است که قرار بود سخنرانی در شورای امنیت سازمان ملل داشته باشم و موضوع آن هم مسائل هسته ای بود، فکر می کردم طبق معمول همان افرادی که عضو اصلی شورای امنیت سازمان ملل هستند و همکارانشان حضور خواهند یافت (۱۵ نفر به علاوه آنها حدود ۴۰ یا ۵۰ نفر)  که به سخنان نماینده ایران گوش دهند، اما وقتی به داخل جلسه رفتم جمعیت زیادی را مشاهده کردم (بیش از ۲۰۰ نفر) که مشتاق شنیدن سخنان نماینده ایران در سازمان ملل در این مورد بخصوص بودند و اینکه نماینده آمریکا در پاسخ به این سخنان چه خواهد گفت دقیقا شبیه یک مناظره شده بود، متن را که از قبل آماده کرده بودم به انگلیسی خواندم؛ زمانی که به انتهای صحبت هایم رسیدم جمعیت زیادتر شده بود و حتی جا برای نشستن حاضران وجود نداشت.

لحظه ای به یاد مسابقه تیم ملی فوتبال ایران افتادم که در جام جهانی بین ایران و آمریکا اتفاق افتاده بود و ایران موفق شده بود با ۲ گل آمریکا را شکست دهد در پایان سخنانم، با افتخار به این پیروزی اشاره کردم، گفتم همان طور که ایران توانست در فوتبال آمریکا را شکست دهد در این عرصه (هسته ای) هم موفق خواهیم شد و آمریکا را شکست می دهیم که عده ای از حضار با شور و اشتیاق در خاتمه با مراجعه به بنده از این تعبیر استقبال کردند و لحظه ای ماندگار در خاطره من ثبت شد.

اما تلخترین خاطره زندگیم بعد از رحلت مرحوم امام، فوت فرزندم مرحوم ایمان که در سن ۲۶ سالگی بر اثر سکته مغزی فوت کرد.

آقای دکتر! چرا جنابعالی کمتر با رسانه ها و مطبوعات به گفتگو می پردازید. آیا این امر دلیل خاصی دارد؟

بله همانطور که اشاره کردید خیلی مشتاق به مصاحبه نیستم حتی به مسئولین سیاسی و اقتصادی کشور هم پیشنهاد می کنم به غیر از سخنرانی هایی که دارند باید در حد ضرورت به گفتگو با رسانه ها بپردازند و این مصاحبه ها را محدود کنند. اگر به رسانه های دنیا نگاه کنیم، می بینیم مسئولان اقتصادی و یا سیاسی کشورهای مهم به ندرت صحبت می کنند و زمانی هم که سخنی از آنها در مطبوعات منعکس می شود تاثیرگذار است ولی اگر بخواهند مرتب مصاحبه کنند و یا مطالبی را در جراید منتشر کنند کمکی به ثبات اقتصادی و یا سیاست خارجی آنها نمی کند.

منبع: مهر