آنچه به این تحولات و نردبان ترقی‌خواهی ایرانیان عمق و معنای نوینی بخشیده، یقیناً مشارکت مردم آزادیخواه شهر تبریز است که در تمامی مراحل این دو رویداد، دوشا دوش رهبران مذهبی حرکت کردند.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ تمامی ملتها در طول دوران پر فراز و نشیب خود بزنگاه‌های تاریخی سرنوشت‌سازی دارند که همچون نردبان ترقی برای آنها عمل می‌کند. از جمله این موقعیت‌های حساس تاریخی برای ملت ایران در صد سال اخیر، می‌توان از قیام مردم تبریزبر علیه استبداد صغیر در جریان نهضت‌ مشروطه و همچنین قیام 29 بهمن 1356 در جریان پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357 نام برد. شکی نیست که در به نتیجه رسیدن این تحولات اجتماعی- سیاسی، شهرهای دیگری نیز در ایران نقش داشته‌اند، اما آنچه به این تحولات و نردبان ترقی‌خواهی ایرانیان عمق و معنای نوینی بخشیده، یقیناً مشارکت مردم آزادیخواه شهر تبریز است که در تمامی مراحل این دو رویداد، دوشا دوش رهبران مذهبی حرکت کردند و به این رخداد رنگ و بوی پیروزی بخشی دادند. حال به نظر می‌رسد برای فهم ریشه نقش آفرینی پر رنگ مردمان تبریز در طول دوران دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، به جای مقایسه موردی آنها با یکدیگر، باید روحیه و فرهنگ غنی مردم این شهر را واکاوی کنیم تا متوجه چرایی آن شویم. در این نوشتار ما بر این عقیده هستیم که سه ویژگی فرهنگی مردم تبریز یعنی:

1) آزادی‌خواه و ضد استبدادی بودن
2) دوستدار دین و روحانیت بودن
3) و همچنین استقلال‌ خواهی و بیگانه ستیز بودن، سبب شده است تا ما شاهد تلاشها و مجاهدتهای آنان در پیروزی این دو رخداد مهم تاریخی باشیم.

1) مبارزه با استبداد

همیشه حرکت‌های مردمی محور اصلی پیروزی نهایی قیام‌ها و نهضت‌های بزرگ بوده است که در این میان نقش مردم تبریز در دمیدن خونی تازه در دو انقلاب بزرگ تاریخ معاصر ایران بسیار برجسته‌ و تمام‌کننده است. چنانکه بعد از تمام رشادتهای سراسری مردم ایران در پیروزی و استقرار مشروطیت؛ محمدعلی‌شاه در سال 1287 مجلسی را که عصاره زحمات مردم بر علیه استبداد بود به توپ بست و مشروطیت در آستانه شکست قرار گرفت و در اصطلاح، دوران استبداد صغیر شکل گرفت. در میان این یاس و ناامیدی و در حساس‌ترین شرایط سیاسی کشور، مردم تبریز آزادیخواهانه در مقابل ارتجاع قد برافراشتند و با حرکتهای داوطلبانه و مجاهدانه به رهبری دو سردار بزرگ خود یعنی ستارخان و باقرخان، درفش آزادی را در ایران به اهتراز درآورده و مردانه در برابر شاه مستبد و  همچنین توپها و سربازان قزاق ژنرال کلنل لیاخوف ایستادند. آنها در این راه شجاعت و شهامت بی نظیری از خود نشان دادند و با فدا کردن جان خود در نگهداری و پیروزی نهایی نهضت آزادی و انقلاب مشروطیت نقش بسزایی داشتند.

اما این پایان آزادیخواهی مردم تبریز در راه مبارزه با استبداد نبود و قیام 29 بهمن 56 در تبریز تأثیر فراوانی در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران برجای گذاشت. هنگامی که در قیام 19 دی ماه سال 56، مردم قم در اعتراض به یک مقاله توهین‌آمیز، اندک اندک در مبارزه با رژیم شاهنشاهی پهلوی از یادها می‌رفتند و پایه‌های استبدادی حکومت نامشروع پهلوی بار دیگر محکم می‌گشت، این مردم تبریز بودند که در 29 بهمن همان سال به بهانه چهلم آن قیام با یک تظاهرات و شورش سراسری در بازار، دانشگاه و مساجد شهر، دوباره خون تازه‌ای در نهضت آزادی‌خواهی ایرانیان در تمام کشور جاری کردندو اجازه ندادند نهضت انقلابی به شکست بینجامد. آنها با ایستادگی خود در این تاریخ، سبب شکل‌گیری سلسله تظاهرات دیگری در شهرهای ایران گردیدند و پایان این عمل آنها به پیروزی انقلاب اسلامی22 بهمن سال 1357 ختم شد و بدین طریق بازهم تبریزی‌ها در حساس‌ترین شرایط زمانی، پرچمدار درفش کاویانی در مبارزه با استبداد شدند.





سردار و سالار ملی در قلب این جماعت‌اند، جماعتی "یکدله"

2) دین‌مداری

اعتقادات مذهبی مردم و محبوبیت روحانیت در بین اقشار مختلف شهر تبریز در طول دوران تاریخ معاصر، سبب شده بود حیات سیاسی _ اجتماعی مردم آذربایجان، پیوند گسست‌ناپذیری با دین و روحانیت داشته باشد. در همین راستا نهضت مشروطه و انقلاب اسلامی 57 نیز به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین حرکتهای اجتماعی و سیاسی مردم تبریز در دوره معاصر، از این‌ قاعده مذهبی مستثنی نبودند. به عنوان مثال مجتهد تبریزى و ثقة‌الاسلام تبریزی در بسیج مردم این شهر، برای پیشبرد انقلاب مشروطه و مبارزه با محمدعلی شاه در استبدا صغیر نقش محوری و بسیج کننده‌ای داشتند. بدین ترتیب نهضت مشروطیت در تبریز از همان ابتدا حرکتی دینی به پیروی از علما بود. این پیروی از علمای مذهبی به گونه‌ای بود که حتی سرداران نهضت مشروطیت همچون ستارخان و باقرخان خود را دنباله رو مراجع تقلید و هدف خود را محافظت و دفاع از اسلام می‌دانستند.

این نهضت انقلابی دینی تنها حرکت مذهبی مردم تبریز نبود به گونه‌ای که از سال 42 به بعد که نهضتی اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در مبارزه با حکومت پهلوی شروع شد، مردم تبریز دوشادوش دیگر مردم شهرهای ایران به هر بهانه‌ای به پشتیبانی از رهبر کبیر انقلاب و مبارزه با رژیم سکولار پهلوی ‌شتافتند و در این راه زندانی، تبعید و شهید شدند. در این میان، قیام 29 بهمن مردم تبریز به دعوتآیت‌الله قاضی طباطبایی و آیت‌الله روحانی و تنی چند تن از روحانیون دیگر، یکی از شاخصهای مذهبی حرکت‌ انقلابی مردم تبریز بود. در این واقعه مردم تبریز به دعوت روحانیون شهر برای حمایت از شهدای شهر قم- در اعتراض به توهین به امام خمینی(ره)–در چهلمین روز آن رویداد، دست به اعتراض زدند و تمامی اهالی تبریز از کسبه، بازاری، دهقانان حومه تبریز، کارگر، دانشجو و زنان، مبارزه‌ای را برای برانداختن رژیم پهلوی شروع کردند که تا 22 بهمن سال بعد ادامه پیدا کرد. بدین طریق ریشه مذهبی داشتن دو انقلاب در تاریخ ایران سبب شد مردم تبریز با برخورداری از فرهنگ و هویت شیعی _ ایرانی،در به ثمر نشستن آن نقش بسزایی داشته باشند و در هر زمان که روحانیت به کمک نیاز داشت به یاری آنان شتافتند.

3) بیگانه ستیزی و استقلال طلبی

بی‏تردید بنیادی‏ترین شعار مردم ایران در طول دوران مبارزات انقلابی تاریخ معاصر، بیگانه ستیزی و استقلال طلبی بوده است. این مفهوم، جایگاه والایی در روان فردی و ذهنیت جمعی ایرانیان و همچنین مردم شهر تبریز داشته است و سهم آن را نمی‌توان در تحلیل این مردم نادیده گرفت. در همین ارتباط یکی دیگر از دلایل فرهنگی_سیاسی مشارکت مردم تبریز درنهضت مشروطه نیز همین مقابله با دست اندازی بیگانگان به خصوص روسیه تزاری به استقلال کشور و آذربایجان و تبریز در دوران قاجار بوده است. به عنوان مثال بعد از عهدنامه‌ ترکمنچای، تا حدی تسلط و فشار روسها در ایران و تبریز زیاد شد که عملاً دولت مرکزی، حاکمان شهر تبریز را با نظر روسیه آن دوران انتخاب می‌کرد. اما پیروزی مشروطیت سبب کاهش نفوذ بیگانگان بر شهرهای ایران گردید، اما روسیه و انگلیس که منافع خود را در شهرهای ایران از دست رفته می‌دیدند، با قراردادی معروف به 1907 ایران را بین خود تقسیم کردند و سعی در کمک به محمد علی شاه برای بازگرداندن استبداد و بازگرداندن اوضاع سابق داشتند. در نتیجه این قرارداد شوم، بازگشت ارتجاع در ایران قوت گرفت و مقدمات بمباران مجلس شورای ملی و سیطره دولت امپریالیستی روسیه بر شمال ایران و تبریز در کشور پدیدار گشت.1 در واقع پیمان 1907 چشم آزادیخواهان تبریز را خوب باز کرد تا با قیام و حرکت مبارزه‌طلبانه خود به سمت تهران، علاوه بر برانداختن استبداد، مانع از تسلط مجدد روسها بر شهر تبریز و کشور ایران بشوند.

این نفوذ بیگانگان در کشور و شهر تبریز در زمان شاه نیز ادامه داشت و با قانون کاپیتولاسیونی که از سوی دولت ارائه شد، مستشاران آمریکایی دارای مصونیتی می‌شدند تا بدون هیچ‏گونه واهمه‌ای، در داخل شهرهای مهم و استراتژیک ایران به دخالت، نفوذ و غارت ثروت عمومی مردم بپردازند. یکی از این شهرهای استراتژیک برای آمریکا‌ییها که بدون هیچ بازخواستی در آن فعالیت می‌کردند شهر تبریز بود. به همین دلیل در قیام 29 بهمن تبریز، مردم استقلال طلب و استکبار ستیز این شهر که از اقامتگاه عده‌ای از مزدوران آمریکایی در خیابان دانشسرا اطلاع داشتند و می‌دانستند که محل سکونت آنها، مرکز فساد و خوش گذرانی است، به این مرکز هجوم برده و با این اقدام انقلابی، نفرت دیرینه خویش را از نمایندگان امپریالیسم آمریکایی در ایران نشان دادند.2 بدین ترتیب شهر تبریز متناسب با فرهنگ خود همواره در طول دو انقلاب یکی از مراکز مبارزات آزادی خواهی در جهت استقلال و پیوستگی با سرزمین ایران بوده است.

*فرجام

بدین ترتیب مردم تبریز با توجه به فرهنگ انقلابی خود، در حساس‌ترین شرایط تاریخی معاصر دست به دو قیام در کمتر از یک قرن زدند؛ یکی در دوره استبداد صغیر، که به شکست محمدعلی شاه قاجار منجر شد و دیگری قیام 29 بهمن 56، بر ضد محمدرضا شاه پهلوی که زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی 57 شد. در واقع تبریز در تاریخ معاصر کشور ما تنها یک شهر نیست، یک گنجینه پر از حماسه، با کارنامه درخشانی از قهرمانی مجاهدینش است. بی جهت نبود که آذربایجان و تبریز اینقدر مورد نفرت رضاشاه و محمدرضا شاه بودند چرا که به هر دوره‌ای که از تاریخ صد ساله اخیر ایران بنگریم تبریز را در صفوف جلو مبارزه با استبداد مشاهده می‌کنیم که درفش آزادی، دینمداری و استقلال خواهی و سربلندی ایران را برافراشته‌اند.

_________________________________

1.محمد عباسی، تاریخ انقلاب ایران، جلد اول، تهران، انتشارات شرق،1358،ص 140.
2.علی شیرخانی، حماسه 29 بهمن تبریز 1356، ج 1، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 37.

*موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران