به نام خدا
از همان روزهای آمدنم به والیبال این چنین لحظههایی را میدیدم و باور داشتم. این که روزی برسد که والیبالمان این قدر قد بلند شود که بتواند به عنوان تنها رشته تیمی در لیگ جهانی و قهرمانی جهان خودی نشان دهد و قهرمانی آسیا برای مردم ایران کم جلوه کند و حالا هم خودش را به المپیک برساند. تازه نیم نگاهی هم به سکوی پر ارزش المپیک بیندازد. آن هم در نخستین حضور! روزهاست والیبال بخشی از دلخوشی مردم ایران شده و خوشا به حال ما که هر قدر هم کوچک، اما کاری کردهایم بابت دلشادی این مرز پر گوهر، لبخندی از جنس رضا و خواستن را میهمان گوشه چهره ایرانی کنیم.
امروز که یک رویا با همه سختیهایش حقیقتی است در دستهای ما، باید سپاسگزار بود بر آستان آسمانی خداوند که اجازه نداد برابر ملت بزرگ ایران سرافکنده باشیم. امروز باید قدردان همه ستارههای دیروز والیبال ایران باشیم که دست در دست هم، شدند پشتوانه بزرگ تیم ایران و همه مردمی که با پیروزی بلند قامتان سرزمینمان اشک شوق ریختند و در سالن پیر اما حالا پر خاطره و پر از اتفاق خواستنی برای همه این آب و خاک، همان سالن دوازده هزارنفری، «ایران و ایرانی» را فریاد کردند. همه آن چهرهها و نامهای آشنایی که هنرشان سالهاست پیشکش مردم میشود و همانها شدند حامی و همراه والیبال و از صمیم قلب بهترینها را برای تیم کشورمان آرزو کردند.
همان هنرمندانی که باید دست آنها را به گرمی بفشارم و از همهشان بخواهم تا باز هم بلند قامتان این کشور را دریابند و کنار والیبال باشند. امروز والیبال ایران را جهان میشناسد اما درست امروز همان روزی است که باید به همه مردم ایران بگویم:
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
امروز همان روزی است که دیده میشویم. همان روزی که پیروزیهای والیبال دیگر به فرد وابسته نیست و هرکس سرمربی باشد به خود میبالد که به سرزمین تاریخ و فرهنگ و هنر آمده است اما این دیده شدن مدیون و مرهون همه آنهاست که رسانه را همراه والیبال کردند. همه آنها که سرما و گرما نشناختند، روز و شب برایشان معنا نداشت و کنار والیبال ماندند تا این رشته حالا پرافتخار به خوبی دیده شود.
همه اهل رسانه، همه خبرنگاران باشرفی که بیچشمداشتی کنار بالا بلندان ایران بودند و هستند. همه آنها که میخواهند نام ایران و ایرانی مانا بماند. اهالی رادیو، تلویزیون، روزنامهها و مجلههای ورزشی، وب سایتها و خبرگزاریها. همه خبرنگاران کاربلد ایرانی که به آنها از زبان خواجه شیراز میگویم:
چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
نگویم از من بیدل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت
در پایان هم دوباره میگویم که مردم ایران! به احترام شما خواهیم ایستاد؛ مبارزه میکنیم تا بهترین باشیم.
سپاس از مهر بیپایانتان.
محمدرضا داورزنی، خدمتگزار مردم ایران در فدراسیون والیبال