یک هفته از آشوب، آتش و فتنه در پایتخت میگذشت. رایزنیها، لابیها، نصیحتها و انذارها به هیچ گوش شنوایی ختم نمیشد.
در طراحی چنین آمده بود که اگر پیروز شدیم «فشار بر رهبری مبنی بر عقبنشینی» را دنبال کنیم و اگر شکست خوردیم الگوی چهار کشور گرجستان، قرقیزستان، اوکراین و صربستان را به اجرا در میآوریم. اکنون با مشخص شدن نتیجه انتخابات، گزینه دوم محقق میشد و مطالبه فقط یک کلمه بود: «ابطال». ناگهان خبر رسید که امام مسلمین میخواهند خطبه بخوانند.
مؤمنین، دشمنان، طراحان و فرماندهان فتنه، همه و همه منتظر این روز شدند. این روز را باید برای همیشه تاریخ انقلاب اسلامی به خاطر سپرد؛ بیست و نهم خرداد 1388. دلهای بیقرار و مضطرب منتظر کلامی بودند که آرام بگیرند. آن خطبه به زعم نگارنده در بین خطبههای 37 ساله مقام معظم رهبری، مؤثرترین، کاربردیترین و راهگشاترین بود که از شکوه از دوستان تا آرامش به مؤمنین را در خود داشت و اتمامحجتی بود که از فردای آن صف «اعتراض» با «فتنه» جدا میشد و این چنین میشود آن را «خطبه فرقان» نامید.
چهار پیام در آن خطبه نهفته بود که هر بعد آن مخاطب خاص خود را داشت؛ 1 ـ آرامش مؤمنین؛ 2 ـ ایستادگی در مقابل زیادهخواهان و طراحان؛ 3 ـ ترسیم خط وحدت و جذب حداکثری؛ 4 ـ ناامید کردن دشمن با تأکید بر اقتدار نظام اسلامی.
1 ـ آرامش مؤمنین
و اما نزول سکینه بر قلب مؤمنین به انقلاب اسلامی اصل خطبه بود. آنان که یک هفته منتظر مانده بودند تا ببینند فرمان چیست، ناگهان شنیدند که: «هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین ... این آیهای که من تلاوت کردم، به مؤمنان بشارت میدهد و نزول سکینه الهی را یادآوری میکند.
سکینه یعنی آرامش در مقابل تلاطمهای گوناگون روحی و اجتماعی»، سپس به تطبیق شأن نزول آیه پرداختند که گویی شبیه آن روز بود. «این آیه مربوط به حدیبیه است. در ماجرای حرکت پیامبر اکرم از مدینه به سمت مکه با چند صد نفر از یاران و اصحاب خود به قصد عمره ـ در سال ششم از هجرت ـ حوادثی پیش آمد که از چند جهت موجب توفانی شدن دلهای مؤمنان بود؛ از یک طرف دشمنان با نیروی مجهزی آنها را محاصره کرده بودند. اینها از مدینه دور بودند ـ حدیبیه نزدیک مکه است ـ نیروهای دشمن متکی به عقبه مکه بودند. نیرو داشتند، سلاح داشتند، جمعیت زیاد داشتند. این یک طرف قضیه بود که موجب اضطراب میشد. موجب تشویش برای بسیاری از مؤمنین میشد.
از طرف دیگر پیامبر اکرم بر طبق آن سیاست عظیم مکتوم الهی ـ که بعد برای همه آشکار شد ـدر مقابل کفاری که آمده بودند در مقابل او، در مواردی کوتاه آمد... این هم دلهایی را مشوش کرد. مضطرب کرد، به تردید انداخت. در چنین مواردی که این اضطرابهای گوناگون ـ چه به لحاظ مسائل شخصی، چه به لحاظ اجتماعی- برای مؤمنین به اسلام پیش میآید، اینجا باید منتظر سکینه الهی بود. خدا دلها را قرص کرد، آرامش به آنها داد، آنها را از تلاطمهای روحی برحذر و برکنار داشت و مسلمانها از لحاظ روانی به خاطر این آرامشی که خدا به آنها داد، آسوده شدند. آن وقت نتیجه این سکینه الهی و آرامش روحی این میشود که لیزدادوا ایماناً مع ایمانهم. آن وقت بذر ایمان در دل آنها عمیقتر میروید، نور ایمان دل آنها را بیشتر روشن میکند، ایمان آنها عمیقتر میشود.
این است که برای یک مجموعه مسلمان و مجموعه مؤمن مهم است که به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند که خدا کمک کار اوست، بداند که خدا پشت سر رهپویان راه حق است، وقتی دلها قرص شد گامها محکم میشود، وقتی گامها استوار شد، راه به آسانی طی میشود، به هدف نزدیک میشود» و این چنین التهاب و اضطراب مؤمنین پس از یک هفته فروکش کرد و «لیزدادوا ایماناً» محقق شد.
2- ایستادگی در مقابل زیادهخواهان و طراحان
مقام معظم رهبری ظاهر را حمل بر اشتباه طرف گذاشتند و آنان را به قانون ارجاع دادند، «دوستان قدیمی» را نصیحت کردند، اما نیمنگاهی هم به اطلاعات پشت پرده خود از طراحان کردند که «اگر لازم بود فرماندهان هم معرفی خواهند شد» و به ملت ایران اطمینان دادند که «نظام جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای شما نیست.»
3- ترسیم خط وحدت و جذب حداکثری
مقام معظم رهبری تلاش کردند شکاف ملت- ملت را ترمیم کنند: «خط انقلاب 40 میلیون رأی دارد. این آقا نخستوزیر بنده بود، آن یکی فرمانده جنگ بود، آن دیگری رئیس مجلس بود و بعدی اکنون رئیسجمهور است.» به دشمن گفت اینها آدمهای نظام هستند نه شما و...
4- ناامید کردن دشمن
دشمنان بر این باور بودند که با فشار اجتماعی و فریفتن مردمی که رأی دادهاند میتوانند یک حرکت اجتماعی را سامان دهند. جنگ احزاب در فتنه 1388 شروع شده بود، از امریکا و انگلیس گرفته تا سلطنتطلبان و منافقین و بخشی از اصلاحطلبان که شبکههای اجتماعی را فعال کرده بودند... . اینجا بود که امام مسلمین فرمود: «این راه را ادامه خواهیم داد، با قدرت هم ادامه خواهیم داد و جسم، جان و آبروی خود را کف دست گرفتهام در راه این مردم و انقلاب نثار خواهم کرد.» از فردای ماجرا بود که آن جمعیت چند صدهزار نفری هرگز به خیابانهای تهران برنگشت و شعارهای مطروحه علیه آرمانهای امام فتنهگران را رسوا ساخت و ثمره «لیزدادو ایماناً» در 9 دیماه 1388 متجلی شد.
این خطبه را باید خطبه «شقشقیه انقلاب اسلامی» خواند.