پرده اول؛ شاگردی در کنار پدر
سال ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی از اهل یزد و در یکی از محلههای جنوب شهر تهران به دنیا آمد. نوجوان بود که انقلاب را دید و جوانیاش را در آن گذراند. دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک میکرد. او پس از گذراندن دوره تحصیل در هنرستان صنعتی سال ۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم شد. بعد از آن به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن هم به سرپل ذهاب اعزام شد. در دوران خـــدمت سربــــازی، فعالیتهای مذهبی و سیاسی داشت و مخالفت خود را با رژیم پهلوی بیان میکرد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل شد و آنجا به فعالیتهای سیاسی- تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط اکیپی از کمیته مشترک ساواک دستگیر و روانه زندان شد و ۵ ماه در زندان فلکالافلاک خرمآباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. بعد از اینکه از زندان آزاد شد، در قیامهای خونین مردم قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط ایفا میکرد و هماهنگی تظاهرات را در محلههای جنوب تهران برعهده داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محله خویش را عهدهدار شد.
پرده دوم؛ مسئولیت در سپاه
پس از شروع غائله کردستان در اسفند سال ۱۳۵۷ داوطلبانه راهی بوکان شد و بخشی از ناآرامیهای آنجا را سامان بخشید. پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان برای آزادسازی سنندج راهی این شهر شد. در زمستان سال ۱۳۵۸ به او مأموریت داده شد تا جاده پاوه - کرمانشاه را که در تصرف نیروهای معارض بود، آزاد کند. بعد از این عملیات مسئولیت سپاه پاوه به او سپرده شد. در اوایل خرداد ۱۳۵۹ موفق شد شهرستان مریوان را که در تصرف ضد انقلاب بود، آزاد کند. از این رو مسئولیت سپاه مریوان بر عهده او گذاشته شد.
پرده سوم؛ مؤسس اصلی سپاه محمد رسولالله(ص)
پاییز سال ۱۳۶۰ حاج احمد به همراه همرزمانش، از جمله شهید «محمد ابراهیم همت» به سفر حج مشرف شد. دی ماه بعد از بازگشت از آن سفر، عملیات محمد رسولالله از دو محور مریوان و پاوه روی منطقه خرمال توسط متوسلیان و همت رهبری شد که این عملیات سنگ بنای تأسیس تیپ ۲۷ محمد رسولالله به شمار میرود. مؤسس اصلی این لشکر احمد متوسلیان بود که در سال ۱۳۶۰ با ادغام نیروهای سپاه مریوان، پاوه و همدان تیپ ۲۷ محمد رسولالله را تشکیل داد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گرفت. این تیپ بعدها و پیش از عملیات بیتالمقدس به لشکر تبدیل شد.
پرده چهارم؛ قاطعیت در کار
از جمله خصوصیات بارز حاج احمد، آگاهی و شناخت بالا در مسائل سیاسی – اجتماعی، دقتنظر در تدبیر و تصمیمگیریهایش بود. او ضمن قاطعیت در کار، بر دلها فرماندهی میکرد و همواره در بطن مشکلات حضور داشت. به همین دلیل، در سختترین شرایط، کسی او را تنها نمیگذاشت. امکاناتی را بیشتر از نیروهای تحت امر خود، به خدمت نمیگرفت.
باوجود برخورد قاطعانه در امر فرماندهی، از عاطفه بالایی برخوردار بود. علاوه بر فرماندهی، در کارهای جمعی مانند ساختن سنگر، نظافت محیط، شستن ظروف و... هم با پرسنل تحت امر همراهی میکرد. از خصوصیات دیگر او که میشود به آن اشاره کرد علاقه به مطالعه و بحث پیرامون اخبار و رویدادها بود.
پرده پنجم؛ اطاعت از رهبر
در پی حمله رژیم صهیونیستی به لبنان بخشهایی از جنوب لبنان به اشغال درآمد و لشکر 27 محمد رسولالله(ص) تهران به فرماندهی حاج احمد متوسلیان تصمیم گرفت که برای دفع تجاوز رژیم صهیونیستی ، به لبنان نیرو ببرد. اما امید مبارزه کشورهای عرب منطقه با رژیم صهیونیستی خیلی زود رنگ باخت چرا که مقامات سیاسی تهران و نیروهای ایرانی دریافتند که این کشورها قصدی جدی برای دفع حمله رژیم صهیونیستی ندارند و آنها فقط با آوردن بهانههای گوناگون وقت کشی میکردند و بیشتر در پی آن بودند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجه المصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره ببرند. در واقع آنها در فکر تنها چیزی که نبودند، جنگ با رژیم صهیونیستی بود.
بنابراین امام خمینی(ره) از جایگاه رهبر حکیم، با این اقدام مخالفت و بر هدف اصلی و راهبردی، یعنی سرنگونی حکومت صدام تأکید کردند و با طرح استراتژی «راه قدس از کربلا میگذرد» با تأکید بر اولویت جبهه جنگ با عراق و مقدم داشتن آن و تأکید بر این مهم که ایران توان جنگ همزمان در دو جبهه را ندارد، دستور بازگشت نیروها را صادر فرمودند.
پرده ششم؛ لبنان و ربوده شدن
چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱حاج احمد متوسلیان پس از نشستن در داخل مرسدس ۲۸۰ سفارت، نگاهی به حاج محمدابراهیم همت و جمع همرزمان باوفای خود کرد و سر به پشتی صندلی خودرو نهاد و در سکوت، پلکهای خود را بر هم فشرد. داخل خودرو، علاوه بر احمد متوسلیان، تقی رستگار مقدم، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هم نشسته بودند. چهار همسفر آماده حرکت شدند و نیروها با تکان دادن دست با آنها خداحافظی کردند. همین که خودروی حامل متوسلیان از نظر محو شد، گویی همه سنگینی دنیا بر سر همت خراب شد. بغض راه گلویش را بست و او را به کنجی کشاند. همت برای ساعتهای متمادی در محوطه پادگان قدم زد و گاه و بیگاه به دروازه ورودی چشم میدوخت. تا به آن روز، هیچکس او را تا به این اندازه، آشفته و دلواپس ندیده بود.
همت و نیروهای دیگری که همراه متوسلیان در لبنان بودند حدود 24 ساعت بعد متوجه میشوند این چهار نفر مفقود شدهاند. پس از گذشت ساعتی از جدا شدن متوسلیان و سه همراه او از سایر نیروها، نیروهای ایرانی از طریق بیسیم از بعلبک و بیروت، سراغ آنها را میگیرند و جواب مشخصی دریافت نمیکنند. بعد از پیگیریهایی متوجه میشوند اتومبیل آنها هنگام ورود توسط فالانژیستها متوقف و توسط نیروهای رژیم صهیونیستی ربوده و گروگان گرفته شدند. «سمیر جعجع» یکی از رهبران فالانژها پس از آزادی از زندان اعتراف کرد که گروگانهای ایرانی به نیروهای وی تحویل داده شده و سپس توسط آنان کشته شدهاند اما مقامات ایرانی این ادعا را مشکوک دانستند.
پرده هفتم؛ نشانه
سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان به مناسبت روز آزادی اسرا در بیروت گفت: «نشانههایی وجود دارد که دیپلماتهای ایرانی در زندانهای رژیم صهیونیستی بسر میبرند. رژیم صهیونیستی در گزارش خود ادعا میکند که چهار دیپلمات ایرانی توسط نیروهای لبنانی (فالانژهای سابق) ربوده شده و به دست این نیروها کشته شدهاند و اجساد آنان دفن شده است. رژیم صهیونیستی دشمن ماست و ما نمیتوانیم به گزارشهای آن اعتماد کنیم. همانطور که رژیم صهیونیستی در گذشته هم حضور بعضی اسیران در زندانهای خود را تکذیب میکرد، اما مشخص شد که این اسیران در زندانهای این رژیم بودهاند.»
«حسین دهقان»، وزیر دفاع ایران سوم خرداد امسال بعد از سی و چهار سال انتظار خبری درباره وضعیت احمد متوسلیان و دیپلماتهای ربوده شده ایرانی داد که آنها زندهاند و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند.