کد خبر 59784
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۳:۱۴
ضيافت شگفتي است و ضيافت كده‌اي شگفت‌تر.
ضيافت گرسنگي!

ضيافت بر سفره‌اي تهي از بانگ نوشانوش، خالي از خوردن.
و ميزبان خدا، با او كه خوان نعمت بي‌دريغش همه جا كشيده.
و ...

مهمان من و تو!

يك ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، نديدن، نشنيدن.
آماده براي شنيدني ديگر، نوشيدني ديگر و ديدني كه چشم‌هاي عادي و مادي از آن محرومند.

آماده براي شنيدن وحي، پيامبر گونه‌شدن، مداحي روح القدس را نوشيدن و نيوشيدن؛
تنزل الملائكته و الروح...

زير بارش متواتر و ممتد وحي، در فرود مستمر ملائك، به «سلام» رسيدن، درك مطلع فجر كه سلامٌ هي حتي مطلع الفجر.

ماه شگفتي است. ماه شستن پلك‌ها از خواب براي ادراك لذت شيرين خلوت شبانگاه، ماه صيام و قيام و سلام، ماه هدايت و بينات و فرقان، هدي للناس و بينات و من الهدي و الفرقان.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه رسم مهماني از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگي زدودن است.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه شرط ورود تقواست و شرط خروج نيز!
و مگر خداي رمضان، شهر رمضان را «لعلكم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در اين شهر نوشته‌اند: پاكي، شرط ورود است.
غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند
پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز

-------------------

شب‌هاي اشك و زمزمه رسيده است؛ شب‌هايي كه نفس‌ها بوي بهشت مي گيرند، چشم‌ها بهشت را رصد مي‌كنند. لب‌ها به بوسه‌ي نام دوست متبرك مي شوند.

و روزها همه پرستش و نيايش و رويش، شب و روز بوسيدن نام محبوب، بوسيدن لب‌هاي خدا!
در اين ماه، انفاس، تسبيح است، حتي خواب نيز عبادت! خوابي براي بيداري، خوابي براي نخوابيدن.

ماه مبارك خداست. در دوزخ بسته مي‌شود و بهشت آغوش مي‌گشايد.
آيا ما به خاموش كردن شعله‌هاي دوزخ در خويش مي انديشيم!

فرصت عزيزي است تا گناه از ساحت قلب‌هايمان رمان و گريزان شود،
و خدا به ضيافتكده قلب‌هايمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.
به خدا خوش آمد بگوييد.
ضيافت شگفتي است و ضيافت كده‌اي شگفت‌تر.
ضيافت گرسنگي!

ضيافت بر سفره‌اي تهي از بانگ نوشانوش، خالي از خوردن.
و ميزبان خدا، با او كه خوان نعمت بي‌دريغش همه جا كشيده.
و ...

مهمان من و تو!

يك ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، نديدن، نشنيدن.
آماده براي شنيدني ديگر، نوشيدني ديگر و ديدني كه چشم‌هاي عادي و مادي از آن محرومند.

آماده براي شنيدن وحي، پيامبر گونه‌شدن، مداحي روح القدس را نوشيدن و نيوشيدن؛
تنزل الملائكته و الروح...

زير بارش متواتر و ممتد وحي، در فرود مستمر ملائك، به «سلام» رسيدن، درك مطلع فجر كه سلامٌ هي حتي مطلع الفجر.

ماه شگفتي است. ماه شستن پلك‌ها از خواب براي ادراك لذت شيرين خلوت شبانگاه، ماه صيام و قيام و سلام، ماه هدايت و بينات و فرقان، هدي للناس و بينات و من الهدي و الفرقان.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه رسم مهماني از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگي زدودن است.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه شرط ورود تقواست و شرط خروج نيز!
و مگر خداي رمضان، شهر رمضان را «لعلكم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در اين شهر نوشته‌اند: پاكي، شرط ورود است.
غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند
پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز

-------------------

شب‌هاي اشك و زمزمه رسيده است؛ شب‌هايي كه نفس‌ها بوي بهشت مي گيرند، چشم‌ها بهشت را رصد مي‌كنند. لب‌ها به بوسه‌ي نام دوست متبرك مي شوند.

و روزها همه پرستش و نيايش و رويش، شب و روز بوسيدن نام محبوب، بوسيدن لب‌هاي خدا!
در اين ماه، انفاس، تسبيح است، حتي خواب نيز عبادت! خوابي براي بيداري، خوابي براي نخوابيدن.

ماه مبارك خداست. در دوزخ بسته مي‌شود و بهشت آغوش مي‌گشايد.
آيا ما به خاموش كردن شعله‌هاي دوزخ در خويش مي انديشيم!

فرصت عزيزي است تا گناه از ساحت قلب‌هايمان رمان و گريزان شود،
و خدا به ضيافتكده قلب‌هايمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.
به خدا خوش آمد بگوييد.
ضيافت شگفتي است و ضيافت كده‌اي شگفت‌تر.
ضيافت گرسنگي!

ضيافت بر سفره‌اي تهي از بانگ نوشانوش، خالي از خوردن.
و ميزبان خدا، با او كه خوان نعمت بي‌دريغش همه جا كشيده.
و ...

مهمان من و تو!

يك ماه چشم و لب فرو بستن، نخواستن، نديدن، نشنيدن.
آماده براي شنيدني ديگر، نوشيدني ديگر و ديدني كه چشم‌هاي عادي و مادي از آن محرومند.

آماده براي شنيدن وحي، پيامبر گونه‌شدن، مداحي روح القدس را نوشيدن و نيوشيدن؛
تنزل الملائكته و الروح...

زير بارش متواتر و ممتد وحي، در فرود مستمر ملائك، به «سلام» رسيدن، درك مطلع فجر كه سلامٌ هي حتي مطلع الفجر.

ماه شگفتي است. ماه شستن پلك‌ها از خواب براي ادراك لذت شيرين خلوت شبانگاه، ماه صيام و قيام و سلام، ماه هدايت و بينات و فرقان، هدي للناس و بينات و من الهدي و الفرقان.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه رسم مهماني از «نان» گرفتن و بر «جان» افزودن است.
دهان بستن و چشم گشودن است، زنگار از زندگي زدودن است.

به ضيافت كده‌اي مي‌آييم كه شرط ورود تقواست و شرط خروج نيز!
و مگر خداي رمضان، شهر رمضان را «لعلكم تتقون» نخوانده است؟!

بر سر در اين شهر نوشته‌اند: پاكي، شرط ورود است.
غسل در اشك زدم كاهل طريقت گويند
پاك شو اول و پس ديده بر آن پاك انداز

-------------------

شب‌هاي اشك و زمزمه رسيده است؛ شب‌هايي كه نفس‌ها بوي بهشت مي گيرند، چشم‌ها بهشت را رصد مي‌كنند. لب‌ها به بوسه‌ي نام دوست متبرك مي شوند.

و روزها همه پرستش و نيايش و رويش، شب و روز بوسيدن نام محبوب، بوسيدن لب‌هاي خدا!
در اين ماه، انفاس، تسبيح است، حتي خواب نيز عبادت! خوابي براي بيداري، خوابي براي نخوابيدن.

ماه مبارك خداست. در دوزخ بسته مي‌شود و بهشت آغوش مي‌گشايد.
آيا ما به خاموش كردن شعله‌هاي دوزخ در خويش مي انديشيم!

فرصت عزيزي است تا گناه از ساحت قلب‌هايمان رمان و گريزان شود،
و خدا به ضيافتكده قلب‌هايمان مهمان.

پس رمضان، جشن حضور خداست در قلب‌ها.
به خدا خوش آمد بگوييد.