تیم ملی فوتبال بلژیک برابر ولز تن به شکست داد و خاک فرانسه را ترک کرد، نویسنده گاردین به بررسی علل این ناکامی پرداخته است.

ویژه نامه یورو 2016 مشرق - پاول ویلسون نویسنده بخش بین الملل ورزشی گاردین ناکامی نسل طلایی فوتبال بلژیک را در گرو چند علت اصلی می‌داند و آنها را با ذکر جزئیات معرفی می‌کند.

نویسنده در ابتدا تذکر مهمی را در دل مقدمه لحاظ می‌کند و می‌نویسد: اگر به اشتباهات و نقاط ضعف بلژیک اشاره می‌کنم ربطی به شایستگی تیم ملی فوتبال ولز ندارد و مشخص است که این و هر تیمی دیگری که به نیمه نهایی یورو 2016 می‌رسد، لیاقتش را داشته است.

در ادامه این گزارش خبری آمده است: چیزی که در استادیوم شهر لیل فرانسه شاهدش بودیم یک بلژیک شناخته شده و منسجم نبود، مردان ویلموتس این بار اسیر جنگ تاکتیکی شده بودند و باید قبول کنیم که سرمربی تیم ملی فوتبال بلژیک همان طور که خودش اعتراف کرد، مقصر اصلی در این ناکامی است، او از روی تواضع خودش را متهم ردیف اول معرفی نکرد بلکه واقع بینانه و منطقی بر شعف خود در جنگ تاکتیکی اعتراف کرد.

بلژیک برای 20 دقیقه برنامه ریزی کرده بود و ولز برای بیش از 90 دقیقه، در واقع می‌خواهم بگویم که آنها حتی برای نوع شادی و جشن صودشان به نیمه نهایی نیز فکر کرده بودند و با هم هماهنگ بودند.

یکی دیگر از علل ناکامی بلژیک، همان چیزی بود که در بازی‌های قبلی برگ برنده بلژیک بود و در این بازی نقطه ضعف آنها محسوب می‌شد، لوکاکو، کابوسی برای بلژیک.

این بازیکن آنقدر اشتباه کرد که حتی سایر بازیکنان نیز با او دچار مشکل شدند و طوری که از بازی محو نشود، تا حد امکان حتی به او پاس هم نمی‌دادند و با پاس او حمله را شروع نمی‌کردند.

ده‌بروئین دیگر بازیکن بلژیک نیز وقابل ولز شب تلخی را تجربه کرد، او بازیکن بی تجربه‌ای نیست اما برابر ولز به یک نشانه برای ضد حمله حریف تبدیل شده بود و هرگاه توپ به او می‌رسید، ولزی‌ها خود را برای تصاحب توپ و طراحی یک ضد حمله دیگر آماده می‌کردند. هازارد، مهره کلیدی بلژیک هم کم اشتباه نبود و به طور کلی این اشتباهات فردی کمر بلژیک را شکست.

مردان ویلموتس در بازی که می توانست ساده‌ترین راه برای صعودشان به نیمه نهایی یورو 2016 باشد، تن به شکست دادند و از یورو خارج شدند. مهم جنگ تاکتیکی بود که گویا سرمربی بلژیک توان اداره آن را نداشت و همتای ولزی او با همه نقاط ضعف تیمش، در این مورد کاملا کاربلد و حرفه‌ای به نظر می‌رسید.

نکته مهم دیگر، ماجرای تعصب یا انگیزه بود، شما می‌توانید اسم این را هر چیز دیگری بگذارید اما مهم خروجی این احساس است، چیزی مثل ملی گرایی یا علاقه مفرط به وطن، احترام به پیراهن و انگیزه بالا برای خوشحال کردن مردمی که جز پیروزی به چیز دیگری فکر نمی‌کنند.

البته که فاکتور مهم هواداران را نمی‌شود نادیده گرفت، هواداران ولز فوق العاده بودند و نوع تشویق آنها طوری بود که خسته‌ترین بازیکن ولز را برای سریع‌ترین استارت تاریخ فوتبال، تحریک می‌کرد، اژدهای سرخ با همه مردانش حمله می‌کرد و با همه مردانش دفاع.