سرویس جهان مشرق- کودتای نافرجام 15 جولای (25 تیر) در ترکیه از جنبههای زیادی عجیب و غریب بود. آغاز طوفانی، شکست مفتضحانه، دستگیری هزاران نفر بلافاصله بعد از شکست کودتا، انداختن تقصیر به گردن فتحالله گولن و حامیان او در ارتش ترکیه، و مسائل دیگر نشان میدهد ممکن است آنچه دولت ترکیه و رسانههای این کشور درباره کودتا میگویند، «عین واقعیت» نباشد.
سناریوهای مختلفی را میتوان برای این کودتا متصور شد: واقعی بودن کودتا توسط ارتش و غافلگیر شدن اردوغان، عملیات پرچم دروغین و دست داشتن خود اردوغان در کودتا، و کودتا علیه اردوغان با حمایتهای بینالمللی واضحترین این سناریوها هستند. با این وجود، سناریوی دیگری هم وجود دارد که مدارک افشاشده درباره کودتا نیز تا اندازهای به آن گواهی میدهند.
فتحالله گولن کیست و چه چیزی را باید درباره او بدانیم؟
فتحالله گولن در اصل یک واعظ اسلامگرایِ پیچیدهشده در بستهبندی «اسلام میانهرو» و آماده مصرف است. دقت کنید که من میگویم «اسلامگرا» و نه «مسلمان»، چون گولن هم مانند بسیاری دیگر، از جمله اخوانالمسلمین، هدفش در زندگی استفاده از مذهب برای رسیدن به ثروت و قدرت و نهایتاً سلطه سیاسی است.
چرا با آنکه گولن هرگونه دخالت در کودتا را انکار کرده، دولت اردوغان باز هم این او را مسئول حوادث اخیر میداند؟
قبل از کودتا، منابع خبری مختلف در ترکیه خبر داده بودند که همزمان با نشست شورای عالی نظامی در اوایل آگوست (اواسط مرداد 95)، پاکسازی ارتش از گولنیستها نیز در دستورکار دولت خواهد بود. بنابراین این احتمال کاملاً وجود دارد که گولنیستها خواسته باشند شانس خود را امتحان کنند به تصور اینکه مردم سکولار و ناراضی ترکیه که روزبهروز آزادیهایشان محدودتر میشود، اگر در حمایت از این کودتا اقدامی هم نکنند، دستکم آن را خواهند پذیرفت. چه بسا برای جلب حمایت همین مردم هم بیانیه کودتا به گونهای نوشته شده بود که به مذاق افرادی خوش بیاید که به اصول بنیادین آتاتورک اعتقاد دارند.
تقابل میان گولن و اردوغان پس از حادثه کاروان صلح غزه و کشتی «ماوی مرمره» [و انتقاد گولن از اعزام کاروان بدون کسب اجازه از رژیم صهیونیستی] کمکم آغاز و با بررسی یک پرونده تبانی فوتبال در «دادگاه اختیارات ویژه» (دادگاه تحت سلطه قضات و دادستانهای گولنیست که بعدها فرمایشی بودنش اثبات شد) به طور علنی آشکار شد. درگیریهای بعدی میان گولنیستها و اعضای حزب حاکم عدالت و توسعه در سال 2012 و به خصوص تحقیقات درباره فساد دولتی در اواخر سال 2013 نهایتاً تقابل میان اردوغان و گولن را به شدیدترین میزان خود رساند.
آیا به جز گولن و گولنیستها هیچکس دیگری ممکن نیست به فکر کودتا در ترکیه افتاده باشد؟
تلاشهای اردوغان برای تشکیل یک رژیم استبدادی و تکنفره ممکن است موجب اقدام گولنیستها به کودتا به عنوان آخرین راه چاره شده باشد، اما با توجه به واکنش اردوغان به این کودتا که اتفاقاً خودش شبیه به یک «ضدکودتا»ست، میتوان گفت سناریوهای دیگری هم در اینجا محتمل هستند:
سناریوی اول: اردوغان و حزب عدالت و توسعه یک کودتای جعلی را ترتیب دادند تا پایگاه اسلامگرایانه خود را احیا کنند. شواهد بسیاری در دست است که نشان میدهد این احتمال بسیار ضعیف است، چون عناصر گولنیست در میان کودتاچیان حضور دارند و به نظر میرسد اعضای حزب عدالت و توسعه و حامیان آن هم در میان قربانیان بودهاند.
سناریوی دوم: اردوغان و حزب عدالت و توسعه واقعاً با کودتایی مواجه شدند که اصلاً خبر نداشتند قرار است اتفاق بیفتد. با این حال، دولت وقتی دید کودتا بسیار ضعیف است، تصمیم گرفت آن را به یک کمپین تبلیغاتی به سود خودش تبدیل کند. آمادگیای که دولت بعد از کودتا از خود نشان داد، شهادت سربازان مبنی بر اینکه به آنها گفتهاند برای یک مانور نظامی به خیابانها میروند، و شواهد جدیدی که نشان میدهد اردوغان بعدازظهر قبل از کودتا اطلاعاتی درباره آن دریافت کرده، همگی این سناریو را تقریباً غیرممکن میکند.
سناریوی سوم: اردوغان از وقوع کودتا باخبر بوده، اما اجازه داده (یا حتی تشویق کرده) که این کودتا صورت بگیرد. در غیر این صورت، چگونه ممکن بود که به این سادگی (از راههایی مانند پیامک) به اعضای ارتش خبر بدهند تا جلوی ادامه کودتا گرفته شود؟ بنابراین وقتی زمان مناسب برای نمایش اردوغان فرا رسید، دولت حاکم اوضاع را به دست گرفت و کودتا را تبدیل به یک برنامه ساختگی درباره «مقاومت مردمی علیه کودتا» تبدیل کرد، روایتی که رسانههای طرفدار دولت هم تنها همان را به خورد مردم دادند.
واقعیت این است که افرادی که به خیابانها آمدند، عمدتاً اعضا و حامیان پروپاقرص حزب عدالت و توسعه بودند که ابتدا با پیامک از آنها خواسته شده بود تا به خیابانها بیایند و سپس اطلاعیههای مربوط به آن از سوی رئیسجمهور، نخستوزیر، شهرداران حزب عدالت و توسعه و دیگر مقامات دولتی صادر شد. علاوه بر این، پاکسازی تقریباً تمام نهادهای مهم، بلافاصله پس از شکست کودتا نشان میدهد که لیست افرادی که باید اخراج میشدند، به احتمال قریب به یقین، از مدتها قبل آماده شده بوده است. اتفاقاً اتحادیه اروپا هم در همینباره ابراز نگرانی کرده است.
تا کنون از دید دولت اردوغان به کودتا نگاه کردهایم. چه شواهدی وجود دارد که نشان بدهد کودتاچیان چه هدفی را دنبال میکردهاند؟
واضح است که هدف کودتاچیان، به دست گرفتن قدرت در کشوری بوده که نهادهای آن تضعیف شدهاند و بنابراین خلأ در آن ایجاد شده که زمینه کنترل مستبدانه را فراهم کرده است. این شرایط را البته سیاستهای خود اردوغان به وجود آورده است. از آنجایی که گولن و اردوغان قبلاً با هم متحد بودهاند، قابل تصور است که «شریک سابق» که الآن [از ساختار قدرت] حذف شده و احساس میکند فریب خورده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته، بخواهد دوباره قدرت را به دست بگیرد.
آنچه باید بدانید این است که اردوغان رأی حداقل 25 درصد از مردم را به طور مطلق دارد. این افراد صرفنظر از هر کاری که اردوغان بکند، باز هم بدون چون و چرا به او رأی میدهند. دلیل این هم عمدتاً تسلط اردوغان بر بیش از 75 درصد (شاید حتی بیشتر) از رسانهها و دیکته روایت مدنظر او به مردم است. کسب اطلاعات نیاز به جستوجو و تلاشی دارد که متأسفانه بخش عمده مردم [ترکیه] وقت و اراده آن را ندارند.
تجربه 8 سال اخیر نیز نشان میدهد هیچ شواهدی مبنی بر تصمیم اردوغان برای اتخاذ سیاستهایی وجود ندارد که بتوانند در کنار افراد وفادار به او، مخالفانش را هم راضی کنند. دستورکار اردوغان همراهی با تمام ملت ترکیه نیست، بلکه او میخواهد جامعه ترکیه را به سویی ببرد که در آن نوعثمانیگرایی توهمآلود وی با اسلامگرایی عربی درهمبیامیزد. این را هم باید بدانید که مخالفان اردوغان، یعنی 50 تا 60 درصد از جمعیت ترکیه، هیچ شکی ندارند که او دلیل تروریسم [در سوریه و انتقال آن به ترکیه] است.
به نظر شما چرا این کودتا زمانی اتفاق افتاد که ترکیه در تلاش برای حل مشکلات خود با رژیم صهیونیستی و روسیه است و گفته که میخواهد نقش مثبتتری هم در سوریه ایفا کند؟ آیا این به آن معناست که کودتاچیان یا احتمالاً حامیان خارجی آنها مخالف نقش سازنده ترکیه در منطقه هستند؟
در حال حاضر سخت است که بگوییم آیا کودتاچیان از حمایتهای خارجی یا بینالمللی بهره بردهاند. ضمناً من فکر نمیکنم یک دولت نظامی اگر هم روی کار میآمد، میتوانست باثبات باشد، مگر آنکه بلافاصله بعد از کودتا اعلام میکردند در اولین فرصت یک انتخابات دموکراتیک برگزار خواهند کرد. هیچکس در این مورد مطلبی نمینویسد، اما همه کودتاهای گذشته در ترکیه، تقریباً بلافاصله، منجر به برگزاری انتخابات شدهاند. البته من فکر نمیکنم این کودتاچیان برنامهای برای طی همان مسیر داشتهاند.
از سوی دیگر، من کاملاً معتقدم که اردوغان تلاش واقعی برای حل مشکلات با اسرائیل و سوریه نخواهد کرد. وی صرفاً در جستوجوی حمایت بینالمللی، چه حمایت ضمنی و چه آشکارا، مستأصل شده است و [تغییر ظاهری سیاستهایش برای رسیدن به همین هدف است.] اردوغان به دنبال تغییر نظام در ترکیه به یک نظام ریاستجمهوری، یعنی همان «سلطنت»، است، یا حتی چیزی بدتر از سلطنت.
برخی از افرادی که درون حزب اردوغان هستند، با او مانند یک پیغمبر برخورد میکنند؛ واقعاً همینگونه است. اردوغان هم تنها برای دلجویی از این افراد است که حرف از بهبود روابط میزند. واقعیت این است که به محض آنکه به اهداف خود برسد، رویه خود را تغییر خواهد داد.
چرا کودتا با آنکه ظاهراً خیلی قوی آغاز شد، در عرض تنها چند ساعت، مفتضحانه شکست خورد؟
من اعتقادی ندارم که کودتا آنقدر هم قوی شروع شد. البته به خاطر پوشش رسانهها ممکن است اینگونه به نظر برسد، اما چه بسا این فضاسازی هم کار دولت اردوغان باشد تا نشان دهد که توانسته بر یک کودتای قوی غلبه کند. این همان روایتی است که حزب عدالت و توسعه به رسانهها تحمیل کرده است. رسانهها میگویند مردم ترکیه جلوی کودتای نظامی را گرفتند، در حالی که در حقیقت کودتا توسط افسران نظامیای متوقف شد که [به حزب وفادار بودند و] حاضر نشدند به کودتا بپیوندند.
آیا اردوغان در نتیجه این کودتا قویتر میشود یا اینکه حزب توسعه و عدالت از کودتا ضربه خواهد خورد؟
اگر حزب عدالت و توسعه بتواند برداشت مردم از کودتای رخداده را کنترل کند، دولت اردوغان به احتمال زیاد در نتیجه کودتا تقویت میشود. حزب اردوغان هم در نتیجه کودتا تضعیف نخواهد شد، مگر آنکه واکنش اردوغان به کودتا، بیش از اندازه مستبدانه باشد و مردم به وضوح احساس کنند که فضای پس از کودتا برایشان تنگ شده است.
توضیحی که باید داد اینکه عبارت «اردوغان و حزبش» به منزله نقض فاحش قانون اساسی ترکیه است، چراکه طبق قانون اساسی، رئیسجمهور نباید از هیچ حزبی باشد، بلکه باید بیطرف باشد. کودتای ناموفق موجب شده تا مردم این واقعیت را فراموش کنند و در نتیجه، شانس اردوغان برای پیشبرد اهدافش از طریق برانگیختن احساسات ملی در واکنش به کودتا، بیشتر شود. ناگفته نماند که شرایط جدید در ترکیه، ناتوانی اردوغان در ارائه هرگونه مدرک دانشگاهی را نیز به حاشیه رانده است. این در حالی است که داشتن مدرک دانشگاهی یکی از شرایط رسیدن به مقام ریاست جمهوری در ترکیه است.
برخی میگویند اردوغان، پس از کودتا طرحهای خود را برای گسترش اختیارات ریاستجمهوری با شدت بیشتری دنبال خواهد کرد. آیا نظر شما هم همین است؟
بله؛ بدون شک همینگونه است. اردوغان یک ویژگی دارد و آن اینکه اگر به دنبال چیزی باشد، هرگز آن را رها نخواهد کرد. حتی اگر بارها در رسیدن به آن هدف شکست بخورد، باز هم دوباره برای رسیدن به آن تلاش میکند و در این راه، روشهای مختلف را هم امتحان مینماید. به عنوان مثال، وقتی رأیدهندگان در انتخابات 7 ژوئن 2015 (18 خرداد 94) به مخالفان اردوغان فرصت خودنمایی دادند، حزب عدالت و توسعه به سرعت پکک را تحریک به عملیاتهای تروریستی کرد و با استفاده از بحران به وجود آمده، قدرت را دوباره به دست گرفت.
آیا میتوان گفت حیات سیاسی حزب حاکم حداقل تا انتخابات بعدی، تضمین شده است؟
اتفاقاً در شرایط عادی، حیات سیاسی حزب عدالت و توسعه با تهدید قابلتوجهی مواجه نبود، اما ترکیه دیگر در شرایط عادی نیست. بعید است هیچکس بتواند پیشبینی کند که در آینده ترکیه چه اتفاقاتی خواهد افتاد. به خصوص الآن که اردوغان گرفته «کودتا هدیهای از جانب خدا بود»، احتمالاً واکنش او یک ضدکودتا خواهد بود که نتیجه آن به هیچ عنوان قابلپیشبینی نیست.
رهبران کودتا گفتهاند که دست از تلاش برنمیدارند. به نظر شما کودتای دیگری در آینده ترکیه تصور میشود؟ اکنون چه بلایی بر سر رهبران کودتا و سربازانی خواهد آمد که بازیچه آنها شدند؟
رهبران کودتا بازداشت و محاکمه خواهند شد؛ امیدوارم واقعاً همه آنها را عادلانه محاکمه کنند. در حال حاضر صحبت از بازگرداندن مجازات اعدام [به قوانین ترکیه] وجود دارد، اما من تصور میکنم این اظهارات برای ترساندن مردم ترکیه پس از کودتاست. خطرناکتر از حکم اعدام، سناریوی تسهیل دسترسی شهروندان عادی به سلاح به بهانه دفاع در مقابل کودتاچیان است. نتیجه فاجعهبار چنین سیاستی، این است که مردم در خیابان همدیگر را خواهند کشت. این در حالی است که همین الآن هم شاهد غارت فروشگاهها و اموال مردم و همچنین ضرب و جرح افرادی در خیابانها هستیم که دیدگاههای مخالف حزب عدالت و توسعه را بیان کنند.
به هر حال، باید منتظر ماند و دید چه نوع محاکمهای انتظار رهبران کودتا را میکشد و چه رفتاری با سربازانی خواهد شد که فریب خوردهاند و به خیابانها ریختهاند. به نظر میرسد اکثر سربازان فریب کودتاچیان را خوردهاند، اما فیلمهایی وجود دارد که نشان میدهد برخی از آنها به مردم شلیک میکنند. مهم است که تشخیص بدهند اینها چه افرادی هستند و انگیزهشان چه بوده است. در پاسخ به بخش دیگر سؤال شما هم باید بگویم کودتای دیگری بعید به نظر میرسد، اما به هر حال، اوضاع حال حاضر ترکیه پایدار نیست. هیچکس نمیداند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.