درحالی که امروز شنبه دوم مرداد ماه آخرین روز ارائه اظهارنامه مالیاتی تعیین شده است، تعداد زیادی از مودیان نسبت به اخذ مالیاتهای نامتناسب و بیشتر از سطح درآمدی خود در مقایسه با سایرین اعتراض دارند و با اشاره به رکود حاکم بر اقتصاد کشور از فشارها برای دریافت مالیات از خود انتقاد میکنند.
بررسیهای میدانی خبرنگار ما از کسبه صنوف مختلف در بازار تهران این موضوع را تایید میکند، هرچند بازاریان و علی الخصوص صنف طلا فروشان چند سال پیش برای مقابله با قانون مالیات بر ارزش افزوده بازار را تعطیل میکردند، این روزها، انگیزهای برای اعتراض ندارند و در مواجهه با سوالاتی درباره مالیات امسالشان، بی تفاوت هستند.
*مالیات را از سرمایه دارها هم بگیرید
ابتدا به صنف فرش فروشان رفتیم، تا با بازاریان سنتی گپ و گفتی درباره نرخ مالیات داشته باشیم، افراد پا به سن گذاشتهای که در حجرههای خود بیشتر از آن که علاقهای به صحبت در مورد مالیات داشته باشند سعی میکنند با پند و اندرزهای حکیمانه ما را همراهی کنند. چند تن از فرشفروشان پیشنهاد کردند که با آقای عراقچی از اتحادیه فرش دستباف تهران صحبت کنیم و خودشان وارد نشوند اما در نهایت یکی از این کسبه حاضر شد بگوید که به مالیات 3میلیون تومانی در سال هم اعتراض دارد، چراکه بازار فرش روز به روز کسادتر میشود.
یکی دیگر از کسبه فرش معتقد بود، چرا صنفی که در آستانه نابودی است باید مالیات هم بدهد، شما نگاه کنید عمده حجرههای فرش فروشی تبدیل به مغازههای عرضه لباس زیر قاچاق شدهاند. حتی با این کار ارزش سرقفلیهایشان 5برابر شده است، اداره مالیات باید به سراغ اینها برود که اقتصاد مملکت را ویران کردهاند.
وی افزود: فردی که باید 20 میلیون مالیات بدهد به روش های مختلف فرار مالیاتی میکند، اما فروشنده خرده پایی که باید 2میلیون مالیات بدهد به زور هم که شده این پول را از او میگیرند. در این موارد بهتر است اتحادیه قضاوت کند که هر فرد در صنف خود باید چه قدر باید مالیات بدهد.
*مالیات خوب است، غارت اموال مردم نه
کسبه بازار، آقای کسایی را برای ادامه گفتگو معرفی میکنند، هنوز هم بوی اعتماد و احترام از این سوی بازار تهران، به مشام میرسد، حاج آقای کسایی با آرامش و شمرده میگوید، مالیات را باید بگیرند چون راه تامین هزینههای کشور است اما بلعیدن اموال کار بدی است. چرا مردم مالیات بدهند و فلان مدیر بانکی یکجا پولهای مردم را ببرد.
آقای میانسال دیگری به جمع ما اضافه میشود و بیمقدمه میگوید وقتی به پیشنهاد مامورین مالیاتی به مالیات 3میلیون 800هزار تومانیام اعتراض کردم، در کمال تعجب دیدم که رقم مالیاتم، بالاتر رفته است.
*مالیات در رقابت اثر دارد
یکی از بازاریان موضوع رقابت را هم پیش میکشد و میگوید، ما در بازار کار خرید و فروش انجام میدهیم بعضا تولیدات در شهرستان ها انجام می شود، در سال دو مرتبه نمایشگاه عرضه برپا میشود که هم ما و تولید کننده اصلی در این نمایشگاهها شرکت میکنیم. وقتی کسبه مالیات پرداخت میکنند و تولید کننده بدون مالیات وارد این عرصه میشود، مشخصا نفع این کار برای او بیشتر است و ما نمی توانیم با او رقابت کنیم. بهتر است سیستم اخذ مالیات به گونه ای باشد که در رقابت اثر مستقیم نداشته باشد.
*کو گوش شنوا
در ساعات اولیه آغاز روز در بازار طلا فروشی، عمده کسبه یک حرف واحد میزنند، یک صدا میگویند وقتی حرفی میزنیم و گوش شنوایی وجود ندارد چرا باید صحبت کنیم!؟
آقایی که با او در یکی از پاساژهای طلا فروشی هم صحبت شدیم، بدون اینکه تمایلی به معرفی شغل خود داشته باشد میگفت: چرا آن مسئول سازمان مالیاتی باید بگوید که یک تیر (در تاریکی) رها میکنیم تا شاید به هدف بخورد، چرا بی ضابطه مالیات بسته میشود؟ ادارهای که مسئول اخذ مالیات است باید به گزارش صنوف توجه کند آنها بهتر از همه به وضعیت صنف آشنا هستند، وقتی این مساله را مطرح میکنیم، توجهی به این موضوع نمیشود در حالی که این روش به عدالت نزدیکتر است.
یکی دیگر از کسبه که در صنف لوازم خانگی مشغول است میگوید، من میگویم باید مالیات داد، اما وضعیت رکود را مشاهده کن، مشتری نیست چرا باید مالیات زیاد بدهیم. وقتی به این روند اعتراض میکنیم گوش شنوایی نیست. مامورین به حرفهای ماگوش نمیکنند، ما هم آنها را قبول نداریم، کلا یک هرج و مرج در فضای مالیات حاکم شده است.
*طلا فروشانی که دلال شدند
با نزدیک شدن به ساعات میانی روز کم کم یخ طلا فروشان باز می شود و در بین صحبت هایشان نکات جالبی را هم مطرح می کنند.
یکی از کسبه در پاساژ طلا فروشی میگوید، در این پاساژ 250 مغازه وجود دارد که اغلب آنها اجارهای هستند و ماهیانه 10تا 12میلیون اجاره میدهند. برای پرداخت این اجاره بها و در شرایطی که بازار رکود است فرد مجبور است یا سر مشتری کلاه بگذارد یا اینکه از حق خود تا جای ممکن بگذرد و قیمت را پایین بیاورد. مثلاً 9درصد ارزش افزوده را از مشتری نمیگیریم. یا 7درصدی که حق اجرت است را هم تا جای ممکن پایین میاوریم تا بتوانیم مشتری داشته باشیم.
یکی دیگر از فعالان بازار طلا به مغازهای که در آن مشغول گفتگو هستیم اضافه میشود، میگوید خیلی از افرادی که در معابر و خیابانهای جلوی پاساژ بازار مکاره طلا و ارز راه میاندازند خودشان قبلا در این مغازهها کار میکردند و طلا فروش بودهاند اما رفته رفته به علت سخت شدن رقابت، به کار دلالی خیابانی روی آوردهاند.
*طلافروشان هم مشکل مسکن دارند
به مغازه دیگر، سر میزنیم، در اینجا بیشتر از اینکه بحث طلا و مالیات بشود حرف مسکن به میان آمد، صاحب مغازه میگفت، من که طلا فروش بازار تهران هستم، پسر 35سالهام نمیتواند ازدواج کند، چون مساله مسکن دارد. کسانی که با رقمهای کلان در بازار مسکن سرمایهگذاری کرده اند چگونه مالیات میدهند، باید دولت برای گرفتن مالیات از این افراد هم سازوکار داشته باشد نه اینکه این افراد با پولشان بازار مسکن را به هم بریزند و هیچ مالیاتی هم ندهند.
یکی دیگر از بازاریان میگوید، طلا در سالهای گذشته جنبه سرمایهای داشته ولی دیگر این طور نیست. یعنی اگر کسی بخواهد طلایش را بفروشد باید با قیمتی کمتر از آنچه که خریده، بفروشد، چون در هنگام خرید 7درصد مالیات و ارزش افزوده را پرداخت کرده اما در فروش این طور نیست و فرد با ضرر میفروشد، به همین دلیل بازار طلا رونق سابق را ندارد. شما ببینید در سال پیش نزدیک به 700 واحد طلا فروش مغازه خود را واگذار کردهاند، با این اوصاف برای مالیات باید فکر اساسی کرد.
طلا فروش جوانی هم با تحلیلهای اقتصادی خودش از مالیات گله مند بود و میگفت، در سال 90مالیات بنده 3میلیون بوده در سال 94 نزدیک به 25 میلیون تومان رسیده و این یعنی افزایش 8برابری، در حالی که تورم در این سالها میانگین 20 درصد بوده و حداکثر میبایست این نرخ 2برابر میشد، اما این روند هم مشخص نیست، بهتر است مسئولین در این باره توضیح دهند.
*رکود و مالیات بالا باهم نمیسازند
آقای جوانی که مغازه سکه فروشی دارد، میگوید خودتان میبینید دیگر، نیاز به گفتن ندارد، وقتی با این حد از کاهش درآمد مواجه هستیم نباید نرخ مالیات این مقدار بالا باشد.
یک فعال دیگر در بازار سکه با ناراحتی میگوید، گزارشهایی که در مورد مالیات تهیه میشود هیچ اثری ندارد، بهتر است که سرکیسه شل شود، دیگر امیدی به اجرای قانون نداریم.
کسبه بازار تهران به طور کلی چند نکته را به طور مشترک مطرح میکردند، مهمترینش این بود که در شرایط فعلی بازار سازمان مالیاتی به جای تمرکز اخذ مالیات از خرده فروشان باید به سرمایهداران کلان توجه داشته باشد. در این بین عدم انتشار گزارشهای مدون نوعی بی اعتمادی هم نسبت به سازمان ایجاد کرده است. روشن شدن میزان مالیات و نحوه اخذ مالیات از صاحبان کسب و کارهای چند میلیاردی، میتواند در ایجاد اعتماد عمومی در بین کسبه موثر باشد.
نکته مهم دیگر آن که برخی از کسبه مخالفتی با دادن مالیات نداشتند اما به شرایط رکود اشاره میکردند و به این موضوع معترض بودند که در زمانی که رکود در بازار حاکم است و مشتری تمایلی به خرید ندارد، نباید نرخ مالیات افزایش یابد.
بر این اساس بسیاری از مالیات دهندگان به نوعی بیعدالتی در اخذ مالیات معترض هستند، که تا حدودی این موضوع را در ساز و کار نامتناسب سازمان مالیاتی و نحوه تعامل ممیزیان مالیاتی میدانند. در اینجا کسبه پیشنهاد دادند که میزان مالیات هر فرد با مشورت اتحادیهها در هر صنف مشخص شود.
موضوعاتی کلی مثل نحوه اخذ مالیات از سرمایه داران، عدم افزایش مالیات در دروان رکود و دخیل کردن اتحادیهها در مشخص کردن میزان مالیات که در این گزارش مطرح شد، میتواند محملی باشد برای پاسخگویی مسئولین مرتبط، تا از این طریق شفافیت و حس عدالت در پرداخت مالیات پر رنگ شود.