آقای کریمیپور، این روزها بیشتر از مواهب نشر خصوصی دفاع مقدس میگویند. شما درباره مزایا و معایب نشر دولتی دفاعمقدس چه دیدگاهی دارید؟
تقسیمبندی نشر دفاع مقدس به دو بخش دولتی و غیردولتی را قبول ندارم. نشر به «ما هو نشر» استانداردها و تعاریف خاصی دارد. کسی که میخواهد در این حوزه ورود پیدا کند، باید بکوشد در این قالب وارد عمل شود. در غیر این صورت، نه تنها که فهم درستی از مقوله نشر نداشته، بلکه کمک شایان توجهی در این عرصه نکرده است. بر این اساس است که میبینیم شاهد تعریفهای متفاوت از «نشر»، «انتشار» و «کتاب» در حوزههای دولتی و خصوصی هستیم.
در حوزه نشر دولتی، فرایند تولید کتاب از ایده شروع میشود و فقط تا احصاء و چاپ کتاب ادامه پیدا میکند. آنها در گامهای بعدی که «عرضه مناسب»، «اقتصاد نشر» و «بازخوردگیری از مخاطب» است، کمتر اهتمام دارند چون طبق برنامه و بودجه مصوب سالیانه خودشان، اعتبارات دولت را دریافت میکنند و موظفاند این اعتبارات را در قالب برنامههای ابلاغ شده هزینه کنند و فقط به تولید دهها عنوان کتاب بپردازند. اما به اینکه کتابها از نظر کمی و کیفی چه ضریب نفوذی داشتهاند، توجهی ندارند. در حالی که کتاب، یک موجودِ فعال در تعامل با مخاطب و نویسنده است و اگر این امر رخ دهد، میتوانیم بگوییم که ما در فرایند نشر حضور داریم.
آیا این رویکرد و ارائه صرفا گزارش کاری از انتشار کتابهای دفاع مقدس، ناشران دولتی را بدنام نکرده است؟
بدنامی نشر دولتی شامل همه ناشران نمیشود. من میتوانم برخی ناشران دولتی را که توانستهاند فعالیت مناسبتری داشته باشند، نام ببرم. آنها در فضای استاندارد نشر به موضوع دفاع مقدس پرداختهاند و فرایند تکمیل شده چرخه نشر را مدنظر دارند. ناشرانی که به سازمانهای مختلف دولتی از جمله سپاه و بسیج و ارتش وابسته بودهاند؛ مثل «سوره سبز»، «فاتحان»، «روایت فتح». این ناشران فعال هستند و فعالیت خود را در حوزه انتشار کتابهای دفاع مقدس گسترش دادهاند. موفقیت این ناشران به دلیل در نظر گرفتن پروسه کامل نشر است. آنها در فضایی کاملاً حرفهای و برون سازمانی فعالیت میکنند و در فعالیتهای مرتبط نشر خود را گسترش دادهاند.
بدیهی است که ناشر دولتی برای فعال بودن در عرصه نشر باید فرایند کامل را در نظر بگیرد تا بدنام نشود اگرچنین پروسهای طی شود، با فرایند کامل نشر و کتاب روبهروییم. در غیر این صورت، همانند بخش اعظمی از ناشران دولتی دفاع مقدس، نشر تبدیل به فرایند ناقصی میشود و اتفاق بدتری که میافتد این است که ناشر فقط چهره ظاهری از نشر دارد. بهترین مثالی که میتوان در این زمینه زد، انتشارات «سوره مهر» است. این انتشارات زمانی توانست تأثیرگذار باشد که از زیر لوای دولتی بودن بیرون آمد. به اعتقاد من از این نگاه، اغلب ناشران دولتی حوزه دفاع مقدس اصلا در حوزه انتشارات فعالیت نمیکنند. بنا به اهداف مختلف فقط کتاب منتشر میکنند. فعالیت کامل انتشاراتی به معنای در نظر گرفتن همان فعالیت کامل نشر است. در تعریف استاندارد، اکنون ناشران دولتی فقط خدمات نشر ارایه میدهند.
به نظر میرسد که ناشرانی چون صریر، سوره مهر و... وارد جریان هوشمند نشر شدهاند. از این نظر که در چرخه نشر خود، بازخوردهای مخاطب را لحاظ میکنند و حتی وارد نشر الکترونیک شدهاند. بسیاری از ناشران دولتی حوزه دفاعمقدس سعی میکنند بودجه خود را در خدمت نشر قرار دهند و مخاطبان متفاوتی را به خود جلب کنند اما در مقابل، ناشران خصوصی حوزه دفاعمقدس چنین پشتوانهای ندارند.
یکی از آسیبهای جدی در حوزه نشر، چه به عنوان خدمات نشر و چه به عنوان ناشر حقیقی، وابستگی اقتصادی به سازمانهاست. تا زمانی که این وابستگی وجود دارد، عملکرد کامل شکل نمیگیرد. چون واحد انتشارات احساس نمیکند که باید به تمام ابعاد کار خود توجه کند، برای گام به گام آن برنامهریزی داشته باشد و باید بتواند نیازهای مخاطب و نیازسنجی از نظر کمی و کیفی، فرم، قالب و... را تامین کند. وابستگی به سازمانها باعث میشود ناشر نسبت به چرخه اقتصادی احساس نیاز نکند.
اقتصاد نشر، تعیینکننده است. نیازسنجی در راستای اقتصاد نشر معنا مییابد. در این نوع نشر، بودجه بیمفهوم است. آسیب همین است. تا زمانی که ناشر دولتی از بودجه ارتزاق میکند، هیچ وقت نمیتوان به عنوان ناشر به آن نگریست. چنین ناشری فقط ارایه کننده خدمات نشر است فقط کتاب منتشر میکند و برایش اهمیتی ندارد که بازگشت اقتصادی داشته باشد یا خیر. پس از نظر من ناشر دولتیِ موفق ناشری است که از بودجه و اعتبار دولتی ارتزاق نمیکنند. آنها وارد چرخه نشر میشوند. بودجه دولتی باید در تمام ناشران دولتی از جمله ناشران دولتی دفاع مقدس حذف شود. ناشر باید این را بداند که اگر میتواند در حوزه نشر فعالیت خود را ادامه دهد، کتاب چاپ کند و اگر نه، خیر. نشر دولتی کاملا باید خصوصی شود. نه فقط از نشر مدیریتی بلکه از نظر عملکرد.
اکنون نشر «صریر» ناشری وابسته به بنیاد است که جلوهای خصوصی دارد. آیا این، موازیکاری نیست؟
ما نباید فراموش کنیم که در برهه زمانی خاص در موضوعهای فرهنگی به مخاطب چه گذشته است؟ در دهه 60 و 70 اقتضای زمان میطلبید که دولت وارد کار نشر حوزه دفاعمقدس شود تا بتواند آن ارزشها و آثار حوزه دفاع مقدس را در میان آحاد جامعه تداوم ببخشد و منتشر کند. اقتضای زمانه چنین بود. هرچند در همان فضای دهه 60 و 70 ناشران خصوصی نیز همپای ناشران دولتی شروع به فعالیت کردند. انسانهای دغدغهمندی که از اصحاب فرهنگ دفاع مقدس بودند، با ظرفیتهای خصوصی همپای ناشران دولتی آمدند اما امروزه یعنی از دهه 80 به بعد، چنین اقتضایی وجود ندارد. وجود ناشران دولتی سمی برای گسترش نشر در حوزه دفاع مقدس شده است. چون یا ناشران دولتی دارای ظرفیت و نگاه خاص ناشر حقیقی نیستند یا سطح محتوایی آثار خود را متوسط نگه میدارند که مخاطبان، رغبتی برای مطالعه آثار منتشر شده ندارند.
اینگونه است که میبینیم تکخالهای نشر حوزه دفاع مقدس در فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی شکل گرفته است. اگر دقت کرده باشید، بیشتر کتابهای تغریظ نویسی شده مقام معظم رهبری هم از آثار ناشران خصوصی و نیمه خصوصی است. البته برخی ناشران دولتی نیز تقریظنویسی رهبر را با خود دارند؛ مثل انتشارات سوره مهر یا فاتحان.
سوره مهر و فاتحان از جمله قویترین ناشران دولتی حوزه دفاع مقدس محسوب میشوند.
دولتی محسوب نمیشوند. من بحث مدیریت و عملکرد را در تعریف خودم مطرح کردم سوره مهر در تصمیمگیری ناشری دولتی است اما در عملکرد، کاملا ناشری خصوصی است و به روش استاندارد نشر خصوصی کار میکند. از چرخه تولید، عرضه و ... با ملاکهای بیرونی با ناشر خصوصی منطبق است چون تمام فعالیتهای خود را با رویکرد عالی میسنجد و عمل میکند. بعید میدانم از اعتبار دولتی ذرهای استفاده کنند. فقط از چرخه نشر خودشان منتفع میشوند. فاتحان و سوره مهر از ثبات مدیریتی برخوردارند.
یکی از مشکلات سیستم دولتی، نبود همین ثبات مدیریتی است اما هر وقتی نشر در قالب نیمهخصوصی یا خصوصی به فعالیت میپردازد به دلیل ثبات مدیریتی میتواند برنامهریزی طولانی مدت و در واقع ریلگذاری برای آینده نشر خود داشته باشند.
به عقیده من در دهه اخیر ناشران دولتی نیازمند تغییر ریلگذاری خود هستند زیرا دیگر ایجاب نمیکند که دولت با آن نگرش خود در این حوزه به فعالیت بپردازد. باید فضا را بازنگه داشت تا ناشران دولتی به تدریج به صورت نیمه خصوصی به فعالیت بپردازند. در نشر دولتی حوزه دفاع مقدس کتاب «هدیه» میشود! چون اصلا برگشت سرمایه مهم نیست اما در نشر دولتی هدیه کتاب اصلا معنایی ندارد. چون میدانند کتاب هدیه شده خوانده نمیشود و مخاطب آن را رها میکند. ناشر خصوصی چون وابسته به پول مخاطب است، با ضریب بالایی احتمال خوانده شدن و خوانش متن کتاب را در نظر میگیرد. به این ترتیب، از کتاب بهرهبرداری میشود. در سیستم دولتی هنوز کتاب به دستگاهها و سازمانهای مختلف هدیه داده میشود و این ظلم به کتاب است. اگر دولت بتواند در برنامهای حساب شده ناشران را آموزش دهد تا چرخه نشر را به درستی فرا بگیرند و از دولت منتفع نشود، اجازه دارد در این حوزه کار کنند اما اگر مدیریت دولتی میخواهد بگوید که من هم نشر دارم و فقط بیلان کاری ارایه کند، نام این کار فقط خدمات نشر است.
شما قاطعانه به حذف بودجه دولتی اعتقاد دارید اما شاید بتوان از این بودجه دولتی برای تربیت نویسندگان حوزه دفاع مقدس بهره گرفت. به هر حال این حوزه از کم بودن نویسندگان قدرتمند رنج میبرد و استادان داستاننویسی و تاریخ شفاهی در این حوزه تاکیدهای زیادی برای تربیت نویسنده و پژوهشگر در حوزه جنگ تحمیلی دارند.
بازهم اعتقاد من بر حذف بودجه دولتی است. بحث زیر ساخت و تربیت نویسندگان هم به عهده نشر است. من تجربه چند سال مدیریت در انتشارات روایت فتح را داشتهام. در فرایند صحیح کارگاهی و نه صرفا آکادمیک، ناشر میتواند برای خود پشتوانهسازی کند. من در دوره تصدی بر روایت فتح، هشت نوقلم را به جامعه نشر معرفی کردهام که هنوز هم به خوبی قلم میزنند. این برپایه شناسایی استعدادها و آموزشها و پروبال دادن به نویسندگان شکل گرفت. شاید آثار اول و دوم وزن لازمه را نداشت اما آموزش و کادرسازی هم جزو وظایف ذاتی نشر است. نمیتوان نویسنده را جداگانه تربیت کرد و در خدمت نشر قرار داد چون نیروی نظامی نیست. نشر به اقتضای خودش میتواند صاحب قلمهای خودش را تربیت کند چون نشر دارای نگاه و ادبیات است. باید همگام شدن نوقلم با بدنه صاحبان تجربه شکل بگیرد. باید در این مراوده تنگاتنگ، صاحب قلم شناسایی شود و پرورش یابد. لذا نشر سالم هزینه پرورش استعدادهایش را خودش پرداخت میکند. من بهرهگیری از بودجه دولتی را برای آموزش نویسندگان حوزه دفاعمقدس صحیح نمیدانم.
راه صحیح مصرف بودجه فرهنگی دولت در حوزه نشر فرهنگ دفاع مقدس چیست؟
دولت باید سعی کند ظرفیتهای آزاد شده خود را در خدمت ایجاد پیشنیازهای لازم برای نگارش و تولید کتابهای دفاع مقدس صرف کند. بانکهای اطلاعات، تهیه مصاحبهها، خاطرات و تاریخ شفاهی از وظایف فرهنگی دولت در این زمینه است.
نویسندگان در یک مدیریت هوشمندانه به سمتی سوق داده میشود که برای نشر حوزه دفاع مقدس مفید است. ثبت تاریخ شفاهی و تهیه بانک اطلاعاتی برای ناشر خصوصی حوزه دفاعمقدس هزینهبر است. وظیفه ذاتی دولت در ایجاد مراکز پژوهشی- تحقیقاتی و نیز در اختیار قرار دادن نتایج به دست آمده بدون پرداخت پول (رایگان) به پژوهشگران است. متاسفانه اکنون پژوهشکدهها منابع خود را به ناشران میفروشند. تولید در حوزه دفاع مقدس نیازمند اطلاعات است. افرادی که با خود اطلاعات دفاع مقدس را دارند، کمکم در حال ترک کردن ما هستند. منابعی مثل عکسها و صوتها نیز در حال زوالاند. ثبت این اسناد نیازمند یک نهضت است که بتوانیم منابع دفاعمقدس را احصا کنیم و در فضایی علمی آن را گردآوری کنیم. باید انجمنهایی چون انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس مورد حمایت قرار گیرند.
شما به درآمدزایی ناشر اشاره کردید. آیا حمایت از انجمنها منافاتی با درآمدزا بودن ندارد؟ منظورتان تامین حمایت مالی است یا تامین حمایت اسنادی؟
منظورم همان تأمین حمایت مالی است. اعتبار آزاد شده از رویکرد حمایتی ناشران دولتی باید در خدمت تولید منابع قرار گیرد و انجمنهایی چون انجمن عکاسان و... باید در این زمینه حمایت شوند. دولت وظیفه فراگیر ملی دارد و نباید بحث انتفاع در آن مطرح باشد. دولت در نگهداشت ارزشهای دفاع مقدس باید بانک اطلاعاتی را تأمین کند.
همچنین دولت باید در پروژههای کاملاً ملی وارد شود و کمک کند. مثلاً اگر بخواهیم هنرمندان حوزه دفاع مقدس را شناسایی کنیم و دایرهالمعارف درآوریم، کاری هزینهبر است. دولت در یک پروژهای برنامهریزی شده و با حفظ سرمایه که بازگشت داشته باشد، میتواند وارد این عرصه شود تا ثروت لازمه اولیه در اختیار ناشر خصوصی قرار گیرد.
بحث دیگری که مطرح است فروش آثار منتشر شده ناشران دولتی به سازمانها و نهادهاست. به نظر شما ظرفیت سازمانی محدود به ناشران خاصی نشده است؟
ما دولت و غیر دولت را مصرفکننده کالای فرهنگی خود میدانیم. دولت میتواند مصرفکننده کالای فرهنگی باشد چون بخشی از جامعه انسانی در پیکره دولت مشغول است. علیالقاعده چون جامعهای از مخاطبان کالاهای فرهنگی در این بخش هستند، دولت چه با هدف فراهم کردن زمینهها برای رجوع به منابع مختلف و چه به عنوان ظرفیت انسانی، باید به تأمین نیازمندیهای این بخش از جامعه توجه داشته باشد. هر سازمانی دارای کتابخانههای داخلی است یا با انجام فعالیتهای فرهنگی که برای ارتقای سطح دانش و بینش کارکنانش دارد از کالای فرهنگی استفاده میکند. دولت موظف است منابع کتابخانههای عمومی را تأمین کند. پس یک مصرفکننده محسوب میشود و اگر پیکره دولت را با خانوادههایشان محسوب کنیم، میتوان حدود 20 میلیون مشتری کالای فرهنگی در نظر گرفت که جامعه بزرگی است.
علیالقاعده دولت باید فرایندی بیعیب و نقص را طراحی کند. نخست شورای خرید کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سرپنجه علمیاتی فرهنگی دولت است، میتواند چه در مقام مدیریت کلان، چه در مقام هدایت کلان و چه برنامهگذاری و سیاستگذاری وظایف دیگر وزارت ارشاد، این خرید را انجام دهد. رفتار صحیح دولت در پشتیبانی از فرهنگ میتواند کمک حالی برای چرخه صحیح اقتصاد و نشر در فضای خصوصی باشد.
اگر دولت خوب رفتار نکند، فقط به ناشرانی از طیف خاص توجه کند و با توجه به مواضع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود فقط به خرید کتاب بپردازد، تاثیر نامطلوبی به اقتصاد ناشران خصوصی خواهد گذاشت. ناشر مطابق با ذائقه سیاسی دولت رشد میکند و ناشر مخالف با آن بیشترین لطمه را میبیند. اینجاست که فرهنگ دفاع مقدس بیشترین آسیب را میبیند. دولت به عنوان یک مصرفکننده عمده باید توازنی در حمایت داشته باشد.
دفاعمقدس به دلیل ذات درونی خود کمتر مورد توجه بخش خصوصی قرار گرفته است. قلهنشینان این عرصه، اتفاقا از درون بخش خصوصیاند. این گنجی بسیار عمیق است که به گفته مقام معظم رهبری که هنوز استخراج نشده ظرفیت بالایی دارد و میتوان گفت هنوز اتفاق خاصی در این حوزه نیفتاده است.
از طرفی هم، ما ناشران دولتی باید همجنس این ناشران خصوصی شویم و اطلاعات را قبضه نکنیم. اطلاعات اکنون در میان ناشران دولتی مانده و خودشان رقیب ناشران خصوصی شدهاند. چون خودشان فعال هستند. بسیج مدتی صندوق حمایت از ناشران را راهاندازی کرد. یک ناشر خصوصی که میشناسم، تلاش زیادی کرد تا بتواند ریالی از این حمایتها دریافت کند اما نتوانست در حالی که ناشران وابسته به بسیج 300 ـ 500 میلیون تومان حمایت شدند این یعنی ما کمکی نکردهایم. اگر به ناشران خصوصی کمک کنیم، جهش مورد نظر مقام معظم رهبری حاصل میشود. به شرطی که آنها در فضای برابر با ناشران خصوصی رقابت کنند. اگر سازمانهایی مثل حفظ آثار، سپاه و بسیج به ناشران خصوصی کمک کنند به این ترتیب در کمتر از 3 ـ4 سال اتفاق خوبی رخ خواهد داد. چرا که ناشران خصوصی به کیفیتسازی فکر میکنند و اکنون فقط دغدغه درآمدزایی دارند. منظور ما کمک بلاعوض نیست. گداپروری صحیح نیست. باید جامعه فعال در حوزه نشر تشکیل داد.
در زمینه تبلیغات چطور؟ به نظر میرسد ناشر دولتی از امکان بهتری برخوردار است؟
حقیقتاً این اتفاق میافتد. در بخش توزیع، ناشران دولتی به مناسبتهای مختلف شرایط خوبی دارند. ناشران دولتی عرصههای خصوصی مثل انجمنها را به نفع خود تصاحب کردهاند. انجمنهایی که میتوانست به نفع نشر باشند، مصادره به مطلوب شدهاند و به اسم انجمن، حمایتهای دولتی را جذب میکند. بدیهی است که نمایشگاهی چون نمایشگاههای ملی کتاب دفاع مقدس در بخش جنبی یک نمایشگاه استانی برگزار میشود. با این کار، تمام ناشران خصوصی که میتوانستند از آن بهره بگیرند، ناامید شدند. خود ناشران دولتی که اجازه حضور انجمن واقعی را نمیدهند تیشه به ریشه خود میزنند. /ایبنا