او از شاگردان علامه رمضان البوطی است و در سال 1972 در غوطه شرقی سوریه و در خانواده فقیر به دنیا آمد. از همان ابتدا علاقه زیادی به مسجد و مباحث دینی داشت. به علت وضعیت مالیشان، کنار درس خواندن در مزرعه به پدرش کمک میکرد. بعد از خواندن درسهای عمومی، به معهد الفتح الاسلامی در دمشق برای خواندن علوم دینی رفت و 6 سال در آن مدرسه تحصیل کرد. زمان خدمت سربازی او فرارسیده بود و چون یک عالم دینی بود، برای تبلیغ به مساجد کشور اعزام میشد.
بعد از سربازی در پای درس علامه رمضان البوطی حاضر شد و شروع به خواندن مباحث فلسفی کرد. سال 1122 آغاز بحران سوریه بود و به علت طرز فکر فلسفی و معتدلش، از همان ابتدا موضعی مشخص نسبت به بحران سوریه داشته است. او معتقد است که بحران سوریه با تظاهرات مسالمتآمیز همراه نبوده، بلکه از همان ابتدا گروههای وهابی و سلفیهای تندرو به شدت علیه سه دسته با خشونت برخورد میکردند و حکم کفر آنها را صادر میکردند: شیعیان، علویون، اهل سنتی که از آنان پیروی نمیکنند.
در همان ابتدا او بهصراحت موضع خود را در منبرها و مساجد اعلام میکرد و در میان علمایی قرارگرفته بود که مذبذب بودندو موضع صریحی در مقابل مشی و روش انقلابیون تندرو نمیگرفتند. دعواها بالاگرفته بود و تمام رسانهها اخبار سوریه را منعکس میکردند و شیخ که از نزدیک شاهد ماجرا بود با کلامی رسا و صریح در خطبههایش علیه تکفیریها موضع میگرفت.
خودش تعریف میکند روزی یکی از اهالی تندرو به شبکه معارضه سوریه که (شیخ عرعور مسئول آن بوده) تماس میگیرد و میگوید امام جمعه شهر ما آقای شیخ مأمون الرحمه حامی دولت است و در مقابل اکثریت مردم که میخواهند تغییرات اتفاق بیافتد مقاومت میکند. عرعور هم حکم به قتل او میدهد. (درصورتیکه شیخ مأمون می گوید تعداد کسانی که موافق معارضان بودند انگشتشمار بود)
با سفارش دوستان روز بعد خانواده خود را به یکی از روستاهای اطراف میبرد و خود در راه بازگشت توسط گروهای تکفیری گرفته میشود. یک روز به فجیعترین شکل ممکن شکنجه میشود و در انتها تیر خلاصی به او زده و برای درس عبرت در میدان شهر رهایش میکنند. پس از چند روز بهطور معجزهآسایی زنده میماند. و بعد از معالجههای بلندمدت در حال حاضر بهترین خطیب دمشق است و بسیار پرشورتر و محکمتر بر ضد تکفیریها سخنرانی میکنند.
شیخ مامون مهمان برنامه «همقصه» بوده است. «همقصه» برنامۀ تلویزیونی گفتگومحوری است که تولیدش به تازگی در گروه اجتماعی شبکۀ یک و به همت اتحادیۀ بینالمللی امت واحده آغاز شده است. محور همقصه ظلمستیزی است. همقصه روایت کسانی است که با ظلم در ابعاد مختلف آن روبرو شدهاند، روایت از کسانی که یا مظلوم واقع شدهاند یا در برابر ظلم ایستادهاند. قصۀ مشترکی که توسط آدمهایی از جای جایِ دنیا روایت خواهد شد. مهمانان این برنامه هر کدام از کشوری به ایران میآیند و در برنامه حاضر خواهند شد.
در ادامه گفتوگوی تسنیم با شیخ مامون که مهمان هفته گذشته برنامه همقصه شبکه اول سیما بوده است را میخوانید.
به عنوان سوال اول با توجه سابقه و جایگاه دینی شما این سوال مطرح میشود که در زمانی که در حال تحصیل علوم دینی بودید آیا فضای تکفیری در کنار شما وجود داشت؟
قطعا برخی جریانات در سوریه وجود داشته است که باعث ایجاد این تفکر وهابی، تکفیری و ظالمانه شده است. رفتار آنها به جدا شدن امت از یکدیگر منجر میشود. متاسفانه این تفکر معتقد است که باید بین فرزندان یک امت واحد فتنه ایجاد کند. آنها با این وضعیت خود را سعادت مند مینامند.
این تفکر بدنبال نابودی جمهوری سوریه است. اگر به دقت نگاه کنید آنها بدنبال تقسیم سوریه هستند. تمامی این رفتارها و مسیرهایی که این تروریستها دنبال میکنند از تفکر وهابی شکل گرفته است. البته باید توجه کرد که این تفکر پیش از این هم حضور داشته اما به جایگاهی نرسیده بود که این رفتارها را از خود نشان دهند.
رفتارهای انحرافی این گروهها بدون شک وطن و مجموعههای مختلف را از بین خواهد برد. همانطوری من بارها در خطبههای نماز جمعه گفتهام اگر گروهی ذهن ما را خراب کنند همانها وطن ما را نیز خراب خواهند کرد. اسلام حق، اسلام تسامح، اسلام وحدت و تعاون و تکامل و رحمت برای همه مردم دنیا آمده است. اما وهابیها این نوع از اسلام را مخفی میکنند و تصویر نادرستی از اسلام را نشان میدهند.
بگذارید یک مثال بزنم وقتی شما با کتاب به سمت دانشگاه یا محل طلب علم میروید مردم به شما نگاه مثبتی دارند اما وهابیها اگر کتابی آنچنانی را در دست شما ببینند میگویند که این شرک است و حتی اگر شما قبر یکی از شخصیتها یا اهل بیت پیامبر را زیارت کنید آنها باز هم این رفتار را شرک میدانند. وقتی که شما را مشرک معرفی میکنند یعنی میگویند که شما کافر هستید و خون شما حلال است و ما میتوانیم شما را بکشیم.
همه ما میدانیم که در مدینه و در قبر حضرت حمزه سیدالشهدا نوشتهاند که قبرها را زیارت نکنید چرا که آنها در دین وارد نشده است و زیارت آنها شرک است. آنها اولین کاری که در سوریه کردن حمله به قبور بود و برخی از آنها را منفجر کردند. یکی از این قبرها قبر حجر بن عدی بود.
ما به خطبای نماز جمعه و دیگر علما بارها گفتهایم که دربرابر این رفتارها پاسخ مناسب و جواب درستی به مردم ارائه دهند تا آنها از حقایق مطلع شوند. آنها بدنبال تکفیر و نابودی ما و جداسازی و ایجاد دشمنی بین ما هستند تا اینکه اسرائیل در امان بماند.
ریشه باورهای تکفیری از برخی کشورهای منطقه و خارج منطقه شکل گرفته و به شکل درآمده است به نظر شما این کشورها چه هدفی داشتهاند و اصل این تکفیر از کجا شکل گرفته است؟
محمد بن عبدالوهاب در شبه جزیره عربستان ظهور کرد و این تفکر را شکل داد. او برخی از تعالیم اسلام را با برخی دیگر از آنها خلط کرده و پایههای تفکر تکفیری را ایجاد کرد. آنها با وجود آنکه مملکت در فقر بود به چیزهایی تاکید میکردند که از آن تفکر شکل گرفته بود و متاسفانه این وضعیت بخاطر فقر فکری گستردگی بیشتری پیدا کرده است.البته همین مسئله باعث شده است که پولهایی از بریتانیا برای حمایت از آنها سرازیر شود.
انگلستان هرآنچه که آنها میخواستند را در اختیار آنها قرار میدهد. مال، سلاح و نیرو و ... فقط بخشی از اموالی است که آنها در اختیار این تفکر تکفیری قرار میدهند. اینها همان کسانی هستند که اسرائیل را در سرزمین فلسطین ایجاد و امروز ظلمهای بسیاری به مردم غزه و فلسطین روا میدارند.
تفکر وهابیت بدنبال تقسیم و تجزیه جامعه و امت است. یهودیت هم در کنار اینا بدنبال سیطره بر عالم است و این اتفاق را با ظلم شکل میدهد. آنها در کتاب پروتوکل صهیون تاکید میکنند که باید ملتها را تجزیه کنیم و آنها با هم درگیر کرده و در بین آنها فتنه و دشمنی ایجاد کنیم و همچنین عقاید آنها را به فساد بکشیم. آنها کاملا به این مثل توجه میکنند که تفرقه بیانداز و حکومت کن.
برخی از مردم نادان به فتواهای این افراد توجه کرده و دست به اقدامات جنون آمیز میزنند و آن را هم به اسلام منصوب میکنند در حالی که اسلام از این تفکرات بری است. در حالی که همه انسانهای عاقل میدانند که اسلام دین رحمت است و دین هیچگاه بدنبال خونریزی نیست و همواره بدنبال احترام به انسان است و آیات قرآنی هم در این موضوعات واضح است که میگوید اگر یک انسان به ظلم کشته شود انگار تمام مردم دنیا را کشتهاند و هرکس که حیات ببخشد انگار تمام مردم را نجات داده است.
گروههای تکفیری همواره در رفتارهای خودشان اسرائیل و جنایتهای آنها را فراموش میکنند و این رفتار نادرست را ترویج نیز کرده و تا جایی پیش میروند که حمایتهایی را هم به شکل مستقیم از اسرائیل دریافت میکنند. شباهتهای اسرائیل و تکفیریها در چیست؟
باید توجه کرد که تمام این گروههایی که با نامهای مختلف در سوریه حضور دارند همچون داعش، جبهه النصره(جبهه فتح الشام) ، احرار الشام و ... رفتارهای خود را به نام اسلام انجام میدهند و قلب انسان های غافل را به جهتی که میخواهند میکشند. قلب این افراد از علم، اخلاق و رفتارهای دینی دور شده است و همه این رفتارها در خدمت صهیونیسم جهانی است و همه ما میدانیم که اگر اسرائیل نبود هیچ گروه های تروریستی اینچنینی شکل نمیگرفتند و همانطور که میدانید حتی اسرائیل کمک های درمانی و پزشکی نیز به گروه تروریستی جبهه النصره اهدا کرده است و به آنها و مال و اموال و پشتیبانی میدهند که در سوریه بجنگند و باید توجه کرد که اینها یک شکل واحد هستند و هدف آنها نیز یکسان است اما این تکفیری ها اقدامات خودشان را در نقاب اسلام انجام میدهند.
هدف آنها همانطوری که گفته شد خدمت به اسرائیل از هر طریقی است. همانطوری که هیلاری کلینتون چندی پیش گفته بود داعش را ما ایجاد کردیم. همه عالم میداند که عربستان سعودی مساجد بسیاری را در اروپا ایجاد کرده و در آن مساجد خطبای تکفیری حضور دارند و افکار تکفیری و وهابی را ترویج میکنند. این شرایط باعث میشود که ما در سوریه شاهد حضور تکفیریها از کشورهای مختلف و حتی بریتانیا، فرانسه و آمریکا هستیم.
آنها تصور میکنند که اگر در سوریه بجنگند حوریها در بهشت منتظر آنها هستند و بشارت بهشت را به آنها میدهند و به این فکر نمیکنند که غافل بوده و احمق شدهاند. آنها مسلمانان را کشته و به قتل میرسانند اما قدس شریف را فراموش کردهاند که در اسارت اسرائیل است. آنها در چشمهایشان فقط سوریه، ایران و عراق را میبینند اما آنهایی که سوریه مقاومت میکنند را تکفیر میکنند.
باید به آنها گفت که اگر شما به جهاد اعتقاد دارید فلسطین وجود دارد و شما میتوانید برای آزادی آن قدس شریف تلاش کنید. آنها به سمت اسرائیل نمیروند و به گونه ای عمل میکنند که انگار اسرائیل پدر آنها است.
در این بین رسانهها، مردم و علما چه وظایفی را برای اطلاع رسانی به مردم دارند؟ چرا که رسانههای جریان اصلی حقایق را به شکل دیگری نشان میدهند و دفاع گروههای مردمی را کشتار معرفی میکنند.
رسانههای بسیاری از قبل ماجرای سوریه و تاکنون از طرف سعودی و اروپا و آمریکا هر روز به شکلی از گروههای تروریستی در کشورهای منطقه حمایت میکنند و ما آنها را مبارزان آزادی معرفی میکنند. آنها هر روز و هر شب این اقدامات خود را ادامه میدهند اما در کنار اینها رسانههایی هم حضور دارند که از مقاومت به خوبی حمایت میکنند و چهره واقعی تروریستها را در سوریه نمایش میدهند مانند شبکه المیادین و العالم و تلویزیونهای پنجگانه سوریه. اگر این رسانهها حق و راستگو نبودند هیچگاه از طرف آنها هدف قرار نمیگرفتند.
این رسانهها دروغها و نفاق آنها را مشخص میکردند و اکنون شاهدیم که برخی از این رسانهها از طرف ماهوارههای آنها تحریم میشود که شاید صدای حق به مردم نرسد. ما شاهدیم که شبکههای المنار، المیادین و ... را در ماهوارههای مختلف مسدود میکنند. دلیلش هم آن است که آنها حرف حق و درست را میزنند. با تمام این شرایط آنها همین شبکه ها را هم تکفیر میکنند.
در این شرایط من به تمام رسانههای مخلص میگویم که اولا در قضیه قدس شریف و ثانیا در قضیه سوریه و یمن که مردم مظلومی در آن کشته میشوند وارد شده و از آنها دفاع کنند و حرفهای واقعی ماجرا را به مردم ارائه دهند و از تفکرات تکفیری دوری کنند. همه عالم میداند که تفکر تکفیری یک حرکت سیاسی است و هیچگاه دینی نبوده است.
به عنوان سوال آخر راهحل نهایی مسئله سوریه چیست؟
زمانی که دیگر گروههایی مانند اسرائیل، آمریکا، انگلیس و عربستان سعودی و حامیانشان دست از دخالت در سوریه برداشتند آن زمان است که صلح و آرامش به سوریه باز خواهد گشت و مسئله حل خواهد شد. آن گروهها با نفاق و دورویی و دروغگویی گسترده باعث و بانی جنایتهای گسترده در سوریه شده و باید از کشور ما خارج شوند.