سید امیر پروین حسینی تهیه کنندگی این فیلم را بر عهده دارد و برزو نیک نژاد آن را کارگردانی کرده است، این دو از چهره هایی هستند که در تلویزیون فعالیت پر رنگ تری داشته اند و شاید به همین دلیل است که «زاپاس» هنگام گرفتن پروانه نمایش هیچ ممیزی نخورد.
«زاپاس» عاشقانه ای ساده است که ضمن خنداندن مخاطب به او نکاتی از زندگی می آموزد.
اکران این فیلم از اوایل تیر آغاز شد و در حال حاضر با وجود اینکه «زاپاس» شوخی ها یا دیالوگ های نزدیک به لودگی ندارد در گیشه روند صعودی دارد، به دنبال همین موضوع با تهیه کننده این فیلم گفتگویی کردیم که در ادامه می خوانید.
- پیش از اکران «زاپاس» عدهای میگفتند این فیلم در گیشه نمیتواند موفق باشد، چه شد که اکنون این فیلم فروش خوبی دارد؟
ما بهتر از برخی از منتقدها مردم را می شناسیم و با سلیقه آنها آشنا هستیم، من قبل از اکران هم گفتم این فیلم از هفته چهارم پنجم به بعد هر هفته دوبرابر هفته قبلش می فروشد و دقیقاً همین اتفاق افتاد.
- به نظر خودتان مهم ترین عاملی که سبب شده مخاطبان با «زاپاس» ارتباط برقرار کنند چیست؟
ما این فیلم را برای خانواده ها ساختیم، ما یک حرکتی را با سریال «ساخت ایران» آغاز کردیم که در «من سالوادور نیستم» ادامه پیدا کرد و در «زاپاس» کامل تر شد، آن هم ساختن آثاری با فرهنگ ایرانی و برای مخاطب ایرانی بود، کارهای ما کپی از نمونه های خارجی نیست و به همین دلیل برای مخاطبان خارجی هم جذاب است، «زاپاس» فیلمی است که روح مخاطب را شاد می کند بدون اینکه به آن آسیبی برساند.
- به نظر می رسد «زاپاس» فیلم پر هزینهای باشد، درست است؟
وقتی می خواهی به هدف مشخصی برسی باید هزینه اش را هم بپردازی، ما برای اولین بار فیلمی با سبک «زاپاس» ساختیم، جالب بود که عده ای می گفتند این فیلم چون هیچ خط قرمزی را زیر پا نگذاشته است تلویزیونی به حساب می آید یا می گفتند فیلم چون هیچ اصلاحیه ای نخورده است پس نمی تواند در جذب مخاطب موفق باشد، این فیلم برای ما هزینه بر بود زیرا تجهیزات فنی و فیلمبرداری آن چندین برابر فیلم هایی مثل «من سالوادور نیستم» بود، ما می خواستیم در این فیلم همه چیز به شکل رئال و خود زندگی باشد، با وجود هزینه ای که کردیم از نتیجه بسیار راضی هستم.
- عدهای می گویند تبلیغات ماهواره ای سبب شده این فیلم بفروشد، تا چه حد این صحبت را قبول دارید؟
من اصلاً این حرف را قبول ندارم، ما در هفته اول اکران هیچ تبلیغی برای فیلم نداشتیم، زیرا به نظرم تبلیغات زیاد که به حقیقت نزدیک نباشد نوعی بی اعتمادی در مخاطب به وجود می آورد، اگر رسانه ها را رصد کنیم می بینیم روزی 10 فیلم می خواهد ساخته شود اما نهایتاً فیلم هایی ساخته می شوند که حرف زیادی از آنها نبوده است، درباره حرف هایی هم که بعضی از افراد می زنند باید بگویم در ایام نوروز در بازه ای از زمان تبلیغات ماهواره ای بعضی از فیلم ها به وفور پخش می شد، فروش کل آن فیلم ها به 500 میلیون تومان هم نرسید، مردم هوشمند شده اند و فریب تبلیغات ماهواره را نمی خورند.
به اعتقاد من مردم بهترین تبلیغ کننده هستند و آنها اگر فیلمی را ببینند و از آن خوششان بیاید و به دیگران توصیه کنند اتفاقات خوبی برای آن فیلم می افتد، فیلمسازان ما باید یاد بگیرند اثر خوب تولید کنند تا با تبلیغ کم مخاطب انبوه را به سینما ها بیاورند، اگر شما دقت کنید معمولاً فیلم ها در آغاز خوب می فروشند و در ادامه سیر نزولی می گیرند، اما فیلم هایی مثل «من سالوادور نیستم» و «زاپاس» هر هفته بیشتر از هفته گذشته می فروشند، دلیل آن هم صداقتی است که در آنها وجود دارد، به نظر من هر چه فضای تبلیغاتی خلوت تر باشد نتایج بهتری می گیریم.
- حال و روز این روزهای سینما را چه طور میبینید؟
با اکران فیلم های خوب مخاطبان به سینما می آیند و حال سینما و سینما گران خوب می شود، امیدوارم از فیلم های شرافتمندانه حمایت شود تا این جریان ادامه دار باشد.
- کار جدیدی در دست تولید دارید؟
دوست دارم زمانی که کار کلید خورد درباره آن صحبت کنم، متأسفانه این روزها در جاهای مختلف می خوانیم فلان فرد مصاحبه می کند که فلان بازیگر خارجی را در فیلمم می آورم و اصلاً آن فیلم کلید نمی خورد، به این شکل اعتماد مخاطب از بین می رود، من همیشه وقتی کارهایم به یک نقطه ای از تولید رسید در موردشان حرف می زنم.
- فکر می کنید زاپاس در ادامه اکران هم موفق باشد؟
بله. ما این فیلم را به دور از شوخی های زشت و برای خانواده ها ساختیم و پیش بینی می کنم این فیلم هر هفته بیشتر از هفته قبل بفروشد.
- اگر نکته ای مانده است بفرمایید.
از مردم تشکر می کنم که همواره از سینما و سینماگران حمایت می کنند.
امیر جعفری، ریما رامین فر، شبنم مقدمی، احمد مهرانفر، جواد عزتی و الناز حبیبی از بازیگران اصلی فیلم سینمایی«زاپاس» هستند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: همه آدم ها قصه دارن ولی نمی گن، برای همین هم هست که ما نمی شناسیمشون، ولی یه جایی، قصه ها به هم گره می خوره، اونوقت که اگه نخوان بگن هم همه می فهمن.