کد خبر 615109
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۹

كودكان، پدر و مادرها و شايد خيلي‌هاي ديگر اين تصور را دارند كه بايد براي رسيدن به شغل به دانشگاه رفت. البته مسلم است براي كسب عناويني همچون دكتر، مهندس و خيلي ديگر از صفت‌ها بايد وارد دانشگاه شد و تحصيلات دانشگاهي داشت اما اين تصور كه با ورود به دانشگاه مي‌توان مهندس يا پزشك شد يك خيال خام است.

به گزارش مشرق، روزنامه جوان نوشت: يكي از مسائلي كه در كشور ما مرسوم است پرسيدن آينده شغلي افراد از دوران كودكي‌شان است. اين مسئله در ديد و بازديدهاي خانوادگي، موضوع انشاء در مدرسه، صحبت‌هاي دوستانه كودكان و نوجوانان و حتي برخي بازي‌ها به كرات مطرح مي‌شود.
 
جالب است بسياري از پاسخ‌ها يعني انتخاب شغل آينده در گرو راه يافتن به دانشگاه است.
 
كودكان، پدر و مادرها و شايد خيلي‌هاي ديگر اين تصور را دارند كه بايد براي رسيدن به شغل به دانشگاه رفت. البته مسلم است براي كسب عناويني همچون دكتر، مهندس و خيلي ديگر از صفت‌ها بايد وارد دانشگاه شد و تحصيلات دانشگاهي داشت اما اين تصور كه با ورود به دانشگاه مي‌توان مهندس يا پزشك شد يك خيال خام است.
 
بگذاريد مرور كنيم از لحظه‌اي كه وارد دانشگاه مي‌شويم تا موقعي كه از دانشگاه خارج مي‌شويم چه اتفاقاتي رخ مي‌دهد و ما چه به دست مي‌آوريم و آيا آنچه كه به دست مي‌آوريم ما را به هدف‌مان يعني يك مهندس يا هر عنوان ديگري كه بتواند در جامعه شغلي داشته باشد، مي‌رساند؟
 
وقتي بعد از تلاش‌هاي شبانه‌روزي و گذشتن از سد كنكور جواز ورود به دانشگاه را كسب مي‌كنيم دانشجويان بسته به نوع دانشگاه به چند نوع تقسيم مي‌شوند كه عبارتند از: دانشجويان دانشگاه‌هاي دولتي درجه يك كه نوع ايده‌آل جامعه ماست، دانشجويان ساير دانشگاه‌هاي دولتي، دانشجويان دانشگاه آزاد، دانشجويان دانشگاه‌هاي غيرانتفاعي، دانشجويان دانشگاه پيام نور و ساير دانشگاه‌ها.
 
اين دسته‌بندي به اين دليل است كه نوع آموزش‌ها و اعتبار اين دانشگاه‌ها متفاوت است و در جامعه، بين فارغ‌التحصيلان اين دانشگاه‌ها تفاوت قائل مي‌شوند. اما نقطه مشتركي بين همه‌ فارغ‌التحصيلان اين دانشگاه‌ها عليرغم همه ديدگاه‌هاي متفاوت وجود دارد و آن بيكاري و نداشتن شغل در جامعه پس از فارغ‌التحصيلي است.  متأسفانه در دانشگاه‌هاي كشور ما تنها و تنها به يك مسئله اهميت داده مي‌شود و آن مسئله تحصيل و گذراندن دروس است و تنها تفاوتي كه در دسته‌بندي فوق وجود دارد تقاوت در نحوه كيفيت ارائه دروس، رتبه ورودي دانشجويان، سطح اساتيد و اعتبار علمي است كه اين دانشگاه‌ها را متفاوت از يكديگر جلوه مي‌دهد. 
 
دانشگاه در طي حداقل چهار سال تحصيل، نه تنها دانشجو را با هيچ كدام از واقعيات جامعه آشنا نمي‌كند بلكه با كشيدن حصاري اطراف دانشگاه محيط دانشگاه را از جامعه جدا كرده و يك شخصيت كاذب به دانشجو مي‌دهد و او را تافته‌اي جدا بافته بار مي‌آورد.
 
دانشجو در طول حداقل چهار سال تحصيل در دانشگاه از طرف هيچ نهادي در دانشگاه براي اينكه در سطح جامعه براي رشد و پيشرفت هزاران نفر به جز او در حال رقابت هستند، آماده نمي‌شود و همچون دوران كودكي انتظار دارد پس از فارغ‌التحصيلي به مهندس رؤياهايش تبديل شود.
 
از طرفي پول نفت و اقتصاد رانتي كشور باعث شده كه دانشجويان و حتي اساتيد به جاي كارآفريني و نوآوري به اين موضوع فكر كنند كه چگونه مي‌توان در بيرون از دانشگاه پاي اين سفره خدادادي نشست و از آن ارتزاق كرد. به عبارت بهتر دانشجوي كشور ما چه در دوران تحصيل و چه پس از فارغ‌التحصيلي به اين فكر مي‌كند كه چگونه مي‌تواند يا مي‌شود كه او پس از دوران دانشگاه به استخدام يكي از ارگان‌هاي دولتي يا شبه‌دولتي دربيايد و او هم همچون هزاران نفر ديگر مستقيماً و بدون زحمت از سفره نفت ارتزاق كند. 
 
البته عامل نفوذ و رخنه چنين تفكري در بين دانشجويان كشور به عنوان قشر فرهيخته و روشنفكر تنها دانشگاه نيست بلكه جامعه ايران به اين مسئله عادت كرده است كه بهترين نوع اشتغال كارمندي است و هر فردي كه به دانشگاه مي‌رود بايد پس از فراغت از تحصيل به عنوان كارمند يكي از دستگاه‌هاي دولتي استخدام شود. اين تفكر شايد در سال‌هاي گذشته كه دانشگاه در كشور توسعه چنداني نداشت و تعداد دانشجويان اندك بود درست تلقي مي‌شد اما اكنون كه هر روستايي يك واحد دانشگاهي دارد و بيش از چهار ميليون نفر دانشجو در كشور وجود دارد، حتماً نادرست است.
 
اگر بخواهيم كمي عميق‌تر به اين مسئله بنگريم عامل مؤثرتر ديگري كه باعث شده در جامعه اين تفكر حاصل شود كه دانشجويان پس از فراغت از تحصيل همه بايد به استخدام دولت دربيايند دولتمردان و مسئولان هستند.
 
بياييد فرض كنيم در جامعه ما مشكلي وجود دارد و مسئولان مي‌خواهند آن را رفع كنند. مثلاً فرض كنيم كه مي‌خواهيم از يك تكنولوژي جديد در توسعه صنعت خودرو استفاده كنيم مسئولان ما چه مي‌كنند؟
 
در كشورهاي اروپايي و امريكا وقتي با چنين مشكلي روبه‌رو مي‌شوند صنعت به دانشگاه مراجعه مي‌كند، براي دانشگاه مسئله تعريف مي‌كند و دانشگاه را با موضوع درگير مي‌كند تا مسئله را حل كند، اما در ايران چطور؟ مسئولان ما اگر احياناً با چنين مشكلي مواجه شوند در ابتدا سعي مي‌كنند صورت مسئله را پاك كنند و در نهايت اگر نتوانند صورت مسئله را پاك كنند سريعاً يك هيئت بلند‌پايه مذاكره كننده تشكيل مي‌دهند تا برود و تكنولوژي را از خارج كشور وارد كند و اين وسط دانشگاه ما، قشر دانشگاهي ما و... نهايتاً نقش اپراتور را خواهد داشت!
 
خب طبيعي است وقتي دانشگاه و دانشجو با مسائل جامعه درگير نباشد و ده‌ها سال از جامعه عقب‌تر باشد نمي‌تواند كارآفرين باشد و بايد در استخدام دولت باشد و به عنوان كارمند با حقوقي بخور و نمير كار كند.
 
بنابراين بايد گفت تا زماني كه نگاه ما به توسعه دانشگاه اينچنين باشد كه هر دانشگاهي با هر نوع كيفيتي داير كنيم تا فقط دروس را به دانشجو ارائه دهد فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌هاي ما هم پس از فارغ‌التحصيلي بيكار هستند يا در شغلي كاذب مشغول مي‌شوند كه هيچ ربطي به رشته‌شان ندارند مگر آنكه دولت آنها را استخدام كند!