به گزارش مشرق، این سخنرانی مربوط به 25 بهمنماه 1371 است که وی در جمع طلاب حوزه علمیه به بیان نظرات امام خمینی (ره) درباره منتظری و شاگردانش میپردازد.
با توجه به مسئلهای که اخیراً در شهرستان قم پیش آمد ، مصلحت میبینم که جریان آقای منتظری با توجه به وظیفهای که مسئولین و نظام و روحانیت و مبلغین در قبال این جریان خطرناک دارند را مطرح نمایم.
ابتدا به عنوان مقدمه لازم است عرض کنم که یکی از مسائلی که در اسلام مورد تأکید واقع شده است و پیامبر اسلام روی این مسئله تاکید نمودهاند، مسئله نصیحت ائمهمسلمین است. در رابطه با این مسئله چنانچه به قرآن کریم و روایت ائمه(ع) مراجعه کنیم، خواهیم دید که برداشت ما و جامعه اسلامی از مسئله نصیحت ائمه مسلمین برداشت غلط و اشتباهی میباشد و شاید علت آن مناسبتهای تاریخی است که در بین جوامع اسلامی مخصوصاً تشیع شکل پیدا نموده است. وقتی مسئله نصیحت ائمه مسلمین را میشنویم ، این معنی به ذهن همه میآید که باید مسئولین و رهبران نظام اسلامی را نصیحت کرد و امر به معروف و نهی از منکر نمود. و عدهای هم با همین تفسیر و برداشت غلط ، انتقادات گزندهای را مطرح میکنند. چنانچه به قرآن مراجعه کنیم خواهیم دید که آیاتی که متضمن ماده نصیحت میباشند ، دارای معنایی غیر از معنای امر به معروف و نهی از منکر میباشند. نصیحه الله و نصیحه للرسول ، نصیحت خدا قطعا به معنای امر به معروف کردن خدا نمیباشد و همینطور نصیحت رسول به معنای امر به معروف و نهی از منکر رسول نمیباشد. من فعلا تصمیم ندارم وارد این بحث علمی شوم و شما اگر به آیات قرآن در این رابطه مراجعه کنید؛ خواهید دید که مراد از نصیحت در قرآن غیر از معنائی است که در اذهان ماها میباشد. در این بخش از صحبت روایتی را به عنوان تیمن و تبرک ذکر میکنم و این قسمت از بحثم را خاتمه میدهم. قال رسولالله ( ص): الدین النصیحه. قلنا یا رسولالله لمن؟ قال : لللّه و لکتابه و لرسوله و للمسلمین(ع) ، پیامبر (ص) فرمود همه دین نصیحت است. سؤال کردند که نصیحت یعنی چه؟ و نصیحت برای که؟ حضرت فرمود: نصیحت برای خدا و برای کتاب خدا و برای رسولخدا و ائمه مسلمین(ع) و با مراجعه به کتب لغت معتبر از قبیل اقرب و مصباح هیچکدام نصیحت را به معنی امر به معروف و نهی از منکر معنی نکردهاند، بلکه در این کتب نصیحت به معنای خلوص، صفا و عمل تفسیر شده است، و در قرآن کریم هم بیشتر به معنای خالصانه و صادقانه عمل کردن در برابر خدا و رسولش و ایمان مخلصانه داشتن به کتاب خدا و نیز به معنای خیرخواه بودن به کار رفته است و اگر هم احیاناً در بعضی جاها گفته شده که به معنای امر به معروف و نهی از منکر است ، از باب ذکر مصداق میباشد، از این جهت که آمر به معروف نسبت به رهبر مخلص و صادق است میتواند از این در خلوص و صدق امر به معروف کند و یا تذکر دهد، بنابراین یکی از وظایف ما اعتقاد راسخ داشتن و مخلصانه عمل کردن و صادق بودن با رهبری است. و باید به مردم تذکر داد که وظیفه ما در قبال رهبری و یا رهبران و یا ولیمسلمین صادقانه و مخلصانه عمل کردن و ایمان داشتن به آنها میباشد.
متأسفانه این اشتباه تا جایی پیش رفته که معمولاً آقای منتظری هم برهمین مبنای نصیحت ائمهمسلمین همیشه چه درزمان حضرت امام( ره) و چه الان، دستاندازهایی را برای نظام و مسئولین درست کردهاند، و خوب است در اینجا جملهای که آخرین نظر حضرت امام(ره) در رابطه با آقای منتظری است ، را ذکر نمایم . بعد از اینکه حضرت امام (ره) نامه 6 فروردینماه 68 را خطاب به آقای منتظری نوشتند. مسئولین نظام از جمله مقام معظم رهبری ریاست محترم جمهوری، آیتالله مشکینی و عده دیگر خدمت امام(ره) رسیدند و اصرار کردند که این نامه پخش نشود. لازم به ذکر است که نامه را به رادیو تلویزیون جهت پخش داده بودند، حضرت امام(ره) به حاج احمد آقا دستور دادند که نامه را از رادیو تلویزیون پس بگیرند که ایشان هم پس گرفتند ولی حضرت امام در آن جلسه جملهای را به آقایان فرمودند من این را با شاهد عادلی که آنجا بود نقل میکنم، شما میتوانید از این افراد ( مقاممعظمرهبری –ریاست محترم جمهوری- آیتالله مشکینی، آیتالله امینی و حاجاحمد آقا) سؤال کنید. امام(ره) فرمودند: البته اینکه من نامه را پس بگیرم ، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که من این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش این نامه ، خون مردم به جوش آید و بریزند آقای منتظری را بکشند که آقای منتظری یک شیخ فضلالله نوری برای انقلاب بشود. من از این ترسیدم و آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت کند فاسد تربیت میکند این عین جملات مبارک حضرت امام(ره) هست. و میتوانید که البته وظیفه هم هست ، مراجعه کنید و از این آقایان بخواهید که حالا مقاممعظمرهبری مسئلهاش جداست و نباید هم ایشان وارد این مسائل شوند ولی نسبت به بقیه آقایانی که در آن جلسه حاضر بودند بنویسید و از آنها بخواهید تا اینکه این مسئله در تاریخ گم نشود و خیانتی به تاریخ نشده باشد. و در مدتی که گذشته حرف حضرت امام(ره) ثابت شده است.
این نامه حضرت امام(ره) که خوانده نشد در تاریخ شباهت به نامه پیامبر(ص) دارد که نوشته نشد. بدین شکل که پیامبر(ص) فرمودند قلم و دوات بیاورید تا نامهای بنویسم که بعد از مرگ من هرگز گمراه نشوید، ولی نیاوردند و این نامه حضرت امام(ره) که نوشته شد ولی خوانده نشد همان اثر تاریخی را داشته. لازم است که نظام و روحانیت با ادله مختلفی با آقای منتظری برخورد نمایند و اگر برخورد نشود یک خطر است برای انقلاب.
اولاً من معتقد هستم هرکسی که با حضرت امام(ره) در افتاد، بالاخره یک روزی خداوند نتیجه اعمالش را در رسوائیش متبلور میکند.
ما معتقد هستیم چیزی را که حضرت امام(ره) آغاز و شروع کرده آن را ادامه دهیم. شما بدانید که اگر ما ساکت بنشینیم ؛ منحرفین ساکت نخواهند نشست. کسانی که با حضرت امام(ره) مسئلهدار بودند آنچنان بیادبانه با امام برخورد میکرد که من یکمرتبه به او اعتراض کردم که آقا اگر میگویی خمینی آقا هم بگو. و حالا یک مقامی از تو گرفته شود اینجور برخورد میکنی! همین آقا الان یکی از سینهچاکان آقای منتظری است.
اگر به خاطر داشته باشید آن سی نفر از نمایندگان سابق مجلس که خدمت آقای منتظری رسیدند و ما هم برخورد کردیم، یکی از همان آقایان اعتراف کرد که این کُشتی بود که ما آغاز کردیم ولی پشتمان یه زمین زده شد. ما دقیقاً خبر داریم و عدهای هم اعتراف کردند که کسانی که دل خوشی از وضعیت فعلی نظام و از رهبری نداشتند، جلسه گرفتند که مرجعیت آقای منتظری را مطرح کنند ، چرا که به اصطلاح آنها مرجعیت آقای منتظری بادش دم و دستگاه را خواهد برد، این نتیجهای است که آنها گرفتند و شما مشاهده کردید که اینها شروع کردند آقای منتظری را مطرح کردند و در روزنامهها بردن و عکسش را پخش کردن و اطلاعیه دادن و دیدنی رفتن. بنابراین اگر ما ساکت بنشینیم و آنهایی که درد دین و درد انقلاب دارند ساکت مینشینند ، قطعا منحرفین ساکت نخواهند نشست.
واقعا این آقای منتظری شخصیتی است که ما نمیتوانیم بیتفاوت ازکنارش بگذریم، شخصیتی است که جهانبینیاش در چهاردیواری خانهاش محدود است و همه مردم را از دید سید هادی و سعید و در زمانی هم که سید مهدی بود از دید او بررسی میکرد.
من تصمیم گرفتم که به صورت جدی مسائلی که بین ما و ایشان گذشت مطرح نمایم، شما ببیینید شخصیت دوگانه و دوگانه برخورد کردن آقای منتظری چه خطری برای انقلاب به دنبال داشت و چرا حضرت امام(ره) چنین کاری کرد. آقای منتظری نسبت به اطرافیان و بیت و هواداران خودش آنچنان دست و دل باز برخورد میکند که نسبت به هیچ کس حاضر نیست اینگونه برخورد نماید.
عده ای از دوستان در جریان دستگیری سیدمهدی خدمت آقای منتظری رسیدند و گفتند که سیدمهدی و اطرافیان شما مرحوم شمس آبادی را به قتل رساندند، شیخ قنبرعلی را به قتل رساندند، تعداد کثیری را به قتل رساندند، با این حال شما چطور از این ها دفاع میکنی؟ آیا هنوز مسئله برای شما حل نشده است؟ ایشان فرمود که: مگر آقای شمس آبادی آدم خوبی بود. من شاهد دارم بر این مطلب، آقای معاون وزیر اطلاعات که از طلاب بسیار متدین است و آقای... که از طلاب بسیار متدین است شاهد بودند. بروید از آن ها سوال کنید؛ ایشان با همین صراحت این جمله را بیان کردند.
البته ما تعجب کردیم که چگونه کسی که کسی که ادعای مرجعیت و رهبری آینده نظام دارد، با این صراحت میگوید مگر آقای شمس آبادی خوب بود. کشتند که کشتند. حالا آقای شمس آبادی آدم انقلابی نبود؛ از طرفداران آقای خوئی هم بود؛ مگر کسی که طرفدار مرحوم آیت الله خویی بوده و یا درس ایشان را رفته به این راحتی میتوان او راکشت.
حالا آقایی که نسبت به دیگران با این سعه صدر برخورد میکند، وقتی که دو نفر از هواداران خودش دستگیر میشوند چه علم شنگه ای به پا کرده است. و میگوید بچه های انقلاب در زندان ها هستند. چطور شد خونی مثل شمس آبادی رنگی ندارد، اما با دستگیری چهارتا طرفدار تو آسمان و زمین یکی شدهاند. این شخصیت، شخصیت متناقضی هست. شخصیت دوگانه است. شخصی است که نسبت به اطرافیان خودش با دست و دل بازی و سعه صدر برخورد میکند، اما نسبت به دیگران اینگونه نیست.
آقای منتظری دائما در سخنرانیهایش مطرح میکند که من مصالح انقلاب و نظام را بر مصالح شخصی خودم ترجیح میدهم ولی حقیقتا ایشان در عمل خلاف این ادعا را ثابت کردهاند؛ شما امروز ببینید وضعیت فعلی انقلاب را ، مسئولیتی که نظام جمهوری اسلامی در قبال جهان اسلام دارد. مسئله سلمان رشدی که امروز یک دستاویزی برای برای دشمنان انقلاب علیه نظام شده؛ مسئله حقوق بشر ی که امروز به عنوان یک چماق علیه انقلاب بلند کردهاند...حالا اگر مقام ریاست جمهوری یک مصاحبه ای انجام دادند در برابر ادعای نقض حقوق بشر در ایران و فرمود که ما زندانی سیاسی نداریم. ایشان بیاید با صراحت بگوید که: این آقا در مصاحبهاش میگوید ما زندانی سیاسی نداریم، مگر مردم نمیفهمید، نمیفهمند که بچه های انقلاب در زندان هستند. کدام بچه های انقلاب در زندان ها هستند؟ حداقل انسان باید اینقدر عقل داشته باشد که اگر ادعا میکند من مادر انقلاب هستم و دیگران دایه انقلاب، مادر انقلاب در این موقعیت چنین مطالبی را مطرح نمیکند.
اینجا است که من عرض میکنم از صحبت های این آقا پیداست که مصالح شخصیاش را بر مصالح انقلاب ترجیح میدهد.
شما اگر در صحبت های اخیر ایشان دقت کنید، میبینید که ایشان درصدد تحلیل خرابی های سابق خودش است، یک چیزی درست کرده که مواضع امام را زیر سوال ببرد؛ بدین صورت که اگر حضرت امام در برابر ایشان چنین موضعی گرفتند، بگوید که موضع گیری های حضرت امام براساس اطلاعات غلط بوده است و در نتیجه من آدم صالحی بودم. ایشان در همین سخنرانی های اخیرشان فرمود که: یکی از بزرگان که در تهران هست از قول بچه های اطلاعات به من گفت که ما خدمت حضرت امام رفتیم و این را القا کردیم که منافقین رو آقای منتظری نفوذ دارند. الان آن آقایان توبه کردهاند و نمیدانند که آقای منتظری آن ها را میبخشد یا نه این مبنایی است که انسان میآید درست میکند و بعد بگوید که فلان کس گفته حالا معلوم نیست که چنین کسی باشد یا نباشد. برای چی هست، برای اینکه تصمیم گیری های امام بر مبنای اطلاعات غلط بوده، و اگر من عزل شدم و با من برخورد شد، بر اساس اطلاعات غلط بوده، بنابراین من سالم هستم و دیگران هم اشتباه میکنند . این است متناقض بودن شخصیت آقای منتظری.
آقای منتظری هروقت که صحبت میکند، میگوید که: من همیشه سکوت کردم و این سکوتم هم به خاطر اسلام بوده . وی در سکوتش هزارویک حرف غلط و درست علیه انقلاب ردیف میکند و علیه نظام موضعگیری میکند.
آقای منتظری شما اگر واقعا سکوت کردهاید، مسخره کردن انقلاب و مسخره کردن راهپیمایی 22 بهمن چه معنایی دارد؟ اگر شما سکوت کردی، این جمله که مسئولین نظام را کله گنده معرفی میکنید و میگویی در قیامت حقم را از آن ها خواهم گرفت به چه معناست؟ چه حقی از شما؟ آیا اگر به تعبیر شما همین کله گنده های نظام مانع پخش نامه 6 فروردینماه 68 حضرت امام (ره) نمیشدند، مردم پوست از سر تو نمیکندند؟ این چه تعبیری است که شما نسبت به مسئولین نظام کردهاید، و از آن طرف همیشه ادعا میکنید که من سکوت کرده ام؟
شما در هر سخنرانی که کردید میگویید که من سکوت کردم و سوکتم هم برای خدا بوده است، ولی از آن طرف بزرگترین نیش را هم به انقلاب میزنید.
این مقدمه ای بود که در رابطه با آقای منتظری عرض کردم.
چنانچه شما مطلع هستید، اخیرا پنج ، شش نفر از افرادیکه به ادعای ما توطئه گر بودند دستگیر شدند. یک نفر از این ها به نام دائی در زمان مهدی هاشمی چند مرتبه دستگیر و آزاد شد و یکی هم به نام حاج داوود کریمی که ایشان زمانی فرمانده سپاه تهران بود، که ایشان درگیری با فرماندهی سپاه به وجود آورد و اگر یادتان باشد، حضرت امام توسط شهید محلاتی پیامی فرستاده بودند که این ها توبه کنند به واسطه کاری که در زمان جنگ انجام دادند که تصمیم داشتند سپاه تهران اعتصاب کنند و بعد هم ایشان مرتکب قتلی شدند و از سپاه بیرون رفت و اخیرا هم دستگیر شد.
ما پس از آنکه اطلاعیه های فراوانی را در سطح دانشگاه ها و مساجد دیدیم، کار روی این گروه را آغاز کردیم و حدودا یک ماه قبل پنج، شش نفر از این ها دستگیر شدند، که کار این گروه تهیه و توزیع اطلاعیه بود. کار دیگر این ها شایعه سازی بود. حالا شما مسئله شایعه سازی را دقت کنید که این ها از کجا شروع کردند. اولین کاری که این ها انجام دادند و طبق اعتراف خودشان با سید هادی داماد آقای منتظری هم هماهنگی کردند. اولین کار این بود که نامه 6 فروردینماه 68 امام را انکار کردند و در این رابطه تمسک کردند به فرمایش حضرت امام مبنی بر اینکه هرچیزی که از من نقل شده باید کتبی باشد و بر این اساس تحلیل کردند که چون این نامه پخش نشده است بنابراین چنین نامهای وجود ندارد. اما غافل از این که خود آقای منتظری در پاسخ نامه امام نوشتند که عطف به مرقومه 6 فروردینماه 68 حالا انسان اینقدر باید شعور داشته باشد که چیزی را که میخواهد انکار کند، لااقل جوانب امر را هم بررسی نماید. در هر صورت این نامه را این ها انکار کردند. در همین رابطه اطلاعیه هایی را در سطح وسیعی پخش کردند بعد از این مرحله، در مرحله دوم نسبت به بیت حضرت امام شایعاتی را مطرح کردند از این قرار که احمدآقا از این کارش پشیمان شده و توبه کرده و کسی را هم منزل آقای منتظری فرستاده و از او معذرت خواهی کرده است. لازم است یادآوری کنم که منشاء این شایعه ظاهرا دفتر آقای منتظری بوده است.
از همه اینها خطرناکتر اینکه اینها کارشان را بر این مبنا قرار دادند که حضرت امام(ره) را زیر سوال ببرند تا ایشان(آقای منتظری) تبرئه شوند. در این رابطه جزوه ای به نام (اسلامزدائی چرا)منتشر کردند و تعریفهایی را که حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری داشته، ذکر کردند، و بعد هم مطرح کردند که عزل آقای منتظری در اواخر عمر حضرت امام(ره) بوده است که در آن زمان، حضرت امام(ره) مریض بوده است و چون مریض بودند، تصمیمات ایشان عاقلانه نبوده است و خود ایشان تصمیم گیرنده نبوده است. و آقای هاشمی رفسنجانی و احمدآقا در تلاش برای گرفتن قدرت، حضرت امام(ره) را به چنین کاری وادار کردند، خدا میداند که حضرت امام(ره) چقدر حساس بودند نسبت به اینکه به او بگویند، دیگری به او القا میکند، من هیچوقت نشنیدم که حضرت امام(ره) نسبت به مسئلهای حساسیت نشان دهد و بگوید من راضی نیستم و نمیگذارم، ولی اگر کسی میگفت فلان مطلب را به امام (ره) القاء کردند، ایشان میفرمودند من راضی نیستم و این را نمیبخشم، در یک جریانی که از صداوسیما پیشآمده، چند نفر گفتند که این مسئله را به امام(ره) القاء کردند ، بعد امام پیام دادند و فرمودند بگوئید که من نمیبخشم و نمیگذرم. اینها آمدند همین مسئله را به امام نسبت دادند که حضرت امام در آن موقع حال خوشی نداشتند و در نتیجه تصمیمات درست و براساس اندیشه امام نبوده است.
بعد از اینکه دستگیر شدند، در منزل یکی از این آقایان تعدادی قبضه اسلحه کشف شده، من نمیگویم که اینها طرح براندازی داشتند و نمیگویم اینها قصد ترور داشتند ، چون چیزی هم ثابت نشده، ولی مشکوک است و باید بررسی کنیم.
در منزل یکی از همین آقایان، پنج قبضه اسلحه خودکار بود، که کار این اسلحهها به این صورت است که در آن گلوله جاسازی میکنند و با فشار دادن یک دکمه، انسانی را از بین میبرند، بدون اینکه کسی متوجه باشد، گلولههای زهرآگین. من نمیگویم که اینها برای ترور کسی بوده، اما به هرحال چیز مشکوکیست که این سلاحها در خانه اینها به چه منظوری بوده است.
اینها اعتراف کردند که ما با آقای منتظری ارتباط داشتیم و خیلی از مسائلمان را با ایشان مشاوره میکردیم و همینطور با سیدهادی هم تماس داشتیم و اطلاعیهای که مینوشتیم، میرفتیم پیش ایشان و ایشان هم تایید میکرد، و پس از تایید آن را تکثیر میکردیم. بنابراین اینها نسبت به ارتباط با آقای منتظری و بیت ایشان اعتراف نمودند.
این اطلاعیه ها که هم علیه حضرت امام(ره) و هم علیه مقام معظم رهبری میباشد و درآن آقای منتظری تبرئه شده، هم در تهران و هم در بیت آقای منتظری تهیه و توزیع میشده است.
دو نفر از همین آقایان که هنوز دستگیر نشده بودند خدمت آقای منتظری رفتند و آقای منتظری هم به آن دو نفر میگوید که من عکس العمل نشان نخواهم داد و شما هم به کارتان ادامه دهید.
به هر حال ما از عکس العمل آقای منتظری مطلع بودیم و منتظر عکس العمل بودیم. تا اینکه ایشان در تاریخ 21/11 عکس العمل نشان دادند و آن سخنرانی بسیار نازیبا را انجام داد. حالا شما ببینید کسی که ادعای مادری انقلاب میکند و داعیه زائل شدن حقش را دارد، نسبت به انقلاب چگونه برخورد میکند، بعنوان نمونه من به بعضی از صحبتهای ایشان اشاره میکنم، (( فردا روز 22 بهمن است. مردم به اصل انقلاب پشت نکردهاند، بدون رودربایستی باید بگویم مردم انقلاب و امنیت انقلاب را میخواهند و اشخاص این را به حساب خودشان نگذارند که مردم از آنها طرفداری و پشتیبانی کنند، حساب اشخاص جداست، من به خود امام هم گفتم، احمد هم آنجا بود که آقا سازمان سیا به ک.گ.ب نفوذ کرد و ک.گ.ب شوروی هم در سازمان سیا نفوذ کرد، آیا شما احتمال نمیدهید که در ارگانهای ما هم نفوذ داشته باشند که حتما دارند، آن آقا(اشاره به ریاست محترم جمهوری) در مصاحبهاش میگوید: ما اصلا زندانی سیاسی نداریم، البته خوب این حرف مصرف خارجی دارد و میخواهد به آنها بگوید ولی مگر مردم ما نمیدانند بچههایشان الان در زندانها هستند.
به هرحال ایشان بسیار سخنرانی زشتی انجام میدهند و سخنرانی ایشان باعث عکسالعمل طلبهها در درس ایشان میشود، عدهای بلند میشوند و شعار میدهند و به آقای منتظری میگویند مگر بنا نبود شما در سیاست دخالت نکنید، پس چرا این صحبتها را میکنید، و در روز جمعه هم عدهای پس از نماز جمعه در قم تظاهرات میکنند و تابلوی دفتر ایشان را میکشند و بعد بچههای سپاه آمدند و جمعیت متفرق شدند، شورای تامین هم تصمیم گرفتند که موانعی را که حضرت امام(ره) در زمان حیاتشان امر فرمودند، برداشته شود، که بیت آقای منتظری مثل بقیه بیوت عادی باشد... تا فرماندهان رده بالای سپاه به قم میروند در جلسه مجددا شرکت میکنند و بدلیل اینکه به هرحال اینکار موجب احیای مجدد آقای منتظری هست، مخالفت میکنند و این کار صورت نمیگیرد.
روز شنبه هم وقتی که درس شروع شد، یکی از طلبهها بلند شده و سخنرانی کرد و تقریبا تمام مطالب آقای منتظری را جواب داد و انتقاد کرد، آن طلبه کسی بود که شش سال در درس آقای منتظری شرکت میکرد. وقتی که آقای منتظری اوضاع را متشنج میبیند، اعلام میکنند که درس تعطیل است. بعد هم یکی از طلبههای نجفآباد با چاقو به طلبههایی که علیه آقای منتظری شعار میدادند حمله کرد و با یکی از طلبهها هم چاقو میخورد، البته شناسائی شده و دستگیر هم شده است و الان هم در زندان میباشد و تا حدودی هم اعتراف کرد.
پس از این مراحل با من تماس گرفتند و جلسه دادسرای ویژه و وزارت اطلاعات تشکیل شد و در نهایت تصمیم گرفته شد که نمایندهای از تهران جهت بررسی مسئله به قم برود و هرچه که تشخیص داد انجام بشود که قرعه بنام من افتاد، و ما در قم با نیروی انتظامات، سپاه، شهرداری، اطلاعات، جلسهای را تشکیل دادیم و سرانجام تصمیم گرفتیم که کار ناتمام حضرت امام (ره) را تمام کنیم، حضرت امام دیوارها را برداشته و ماهم در و پنجرهها و نردههایی که کوچهها را بسته بودند٬ به هرحال عملیات از ساعت 10 شب شروع شد و ساعت 3 خاتمه پیدا کرد بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد.حفاظت عملیات هم بعهده نیروی انتظامی بود، و یک نفر سپاهی هم در عملیات شرکت نداشت. این مطلب را از این جهت عرض میکنم که اینها شایعه کردند که هزار نفر از نیروهای سپاه در آن شرکت داشتند. در هر صورت بازرسی صورت گرفت. پنج خانه که متعلق به بیت آقای منتظری بود و کارهای دفتری انجام میدادند چندین وانت بار ازهمین اطلاعیهها در این خانهها کشف شد، و به صراحت میگویم که لانه فاسد در همین خانههای اطراف بیت آقای منتظری بوده است که این خانه در دست سعید و سید هادی بودهاند.
چندین وانت بار از همین اطلاعیهها که حتی چندین کارتن پاکت تمبر کرده و آماده که ظاهرا میخواستند این اطلاعیهها را داخل اینها بگذارند و پست کنند در کنار اینها بود. به هرحال وسائل تکثیر اطلاعیهها هم جمعآوری شد و موانع هم برداشته شد و دفتر ایشان هم پلمپ شد، البته دلیل پلمپشدن دفتر این بود که مقداری پول داخل دفتر بوده و ما موقت پلمپ کردیم که صبح تحویل مسئولین دفتر دادیم. بقیه خانهها هنوز پلمپ هستند، حسینیه هم بعد از دو روز بازگردانده شد. ولی نسبت به بقیه خانهها تصمیم این است که تحویل داده شود. البته این خانهها مربوط به سپاه بوده و سپاه خودش در این رابطه تصمیمگیری نماید.
از فردای همان شب ، اینها تلاش وسیعی کردند که نجفآباد را بهم بریزند و در این رابطه با بازار تماس گرفتند، با مردم تماس گرفتند و درخواست کردند که تعدادی ماشین بفرستند و بازار را تعطیل کنند و تظاهرات کنند. ولی خوشبختانه حتی یک نفر هم جواب مثبت نداد و اینها میگفتند که این نجفآبادیها چقدر نامرد هستند و ما احتمال نمیدادیم که این قدر نامرد باشند. دومین کار اینها پس از آن جریان شایعهسازی بود. که اینها چه کار کردند، دو هزار نیرو شرکت کرد. هزار نفر سپاهی شرکت کرد، شایعه کردند که پول شهریه را بردند، البته این قسمت را راست گفتند، از این جهت که داخل اطلاعیهها یک گونی پول بود، که ما احتمال دادیم که این پولها را میخواهند به آقایانی که درهمین رابطه هستند بفرستند، لذا آن پول را آوردیم ولی وقتی که صبح متوجه شدیم پول مربوط به خود آقای منتظری است آن را برگرداندیم.
در اطلاعیههایشان اعلام کردند که اساتیدی مانند آیتالله صانعی و آیتالله مؤمن در درس با ما همدردی کردند که لازم است عرض کنم که تمام اینها دروغ بوده است. مگر کسی جرأت میکند که وقتی آقای منتظری آن گونه وقیحانه حرف زده، از اوضاع دفاع کند. روح امام(ره) بر ما حاکم است و کسی چنین جرأتی ندارد. البته دو سه نفر به من اعتراض کردند که چرا چنین کاری را انجام دادید و آنها هم کسانی بودند که در زمان حضرت امام(ره) به ایشان هم اعتراض کردند. و من هم گفتم وقتی کار حضرت امام(ره) برای شما توجیه نیست، چگونه کار من برایتان قابل توجیه باشد؟ در هرصورت اینها شایعات فراوانی را پخش کردند.
خوشبختانه افرادی از مدرسین به ما اعلام کردند که شما نامهای به ما بنویسید تا ما این شایعات را تکذیب کنیم، چرا که دفتر آقای منتظری این کار را برای آبروریزی ما انجام داده است و ما هم انشاءالله همین کار را خواهیم کرد.
از جمله انتقادات دوستانهای که به ما شده یکی این بود که چرا شما شب وارد عمل شدید؟ و اینکه چرا بازرسی صورت گرفت . اما اینکه چرا شب انجام دادیم چند دلیل داشت. اولاً همین کار را در زمان حضرت امام(ره) شب انجام شد و ما هم از حضرت امام(ره) تبعیت نمودیم. ثانیاً بالاخره کسی که موافق دارد احتمال میرفت که اگر ما آن کار را در روز انجام میدادیم چند نفر از همان چاقوکشهائی که سر درس ایشان هم چاقو کشیدند میآمدند که دو تا اتوبوس را آتش میزدند و یا چهار تا سنگ پرتاب میکردند و موافق و مخالف با هم درگیر میشدند و در نتیجه خوراک تبلیغاتی برای رادیوهای بیگانه درست میشد. بنابراین بهترین زمان شب بود که حتی در آن شب یک نفر هم به صحنه نیامد چرا که مردم خواب بودند و در آرامش کامل آن کار انجام شد. و الحمدلله هیچ اتفاق ناگواری از قبیل خونریزی و ضرب وشتم پیش نیامد.
و اما اینکه چرا بازرسی کردیم: ما از قبل اطلاع داشتیم که لانه فساد در بیت ایشان است و اطلاعیههایی که علیه حضرت امام(ره) علیه مقاممعظمرهبری و در تبرئه آقای منتظری بوده از داخل خانه ایشان تهیه و توزیع میشد. لذا بازرسی انجام دادیم و اسنادی را برداشتیم ، وسائل تکثیر را هم جمعآوری کردیم اطلاعیهها هم که چندین وانت بار بود را توقیف نمودیم. و اما وظیفه ما در قبال این جریانات:
چنانچه عرض کردم وظیفه ما ادامه راه حضرت امام(ره) است. حضرت امام(ره) فرمودند طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که مصلحت اسلام بر هر چیزی مقدم است. در رابطه با آقای منتظری، حضرت امام(ره) قبل از ماه مبارک رمضان اطلاعیه دادند و از طلاب و ائمه جمعه و جماعات درخواست کردند که این مسئله ساده را برای مردم تشریح کنند. ما وظیفه داریم جریان آقای منتظری را به عنوان یک جریان انحرافی و خطرناک برای انقلاب برای مردم توجیه کنیم، چنانچه حضرت امام(ره) این جریان را خطرناک تشخیص دادند. طلاب وظیفه دارند تذکرات حضرت امام(ره) به آقای منتظری را برای مردم تشریح کنند، آنجا که خطاب به ایشان فرمود:« به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک کنید و از تردد مخالفین نظام و بیتتان جلوگیری نمائید.
من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.» حالا آیا واقعا آقای منتظری به تذکرات حضرت امام(ره) گوش کرد و بیت خودش را از افراد ناصالح پاک نمود؟ چطور شده که سیدهادی که تبعیدی حضرت امام(ره) بوده، حالا یار وفادار آقای منتظری و خطدهنده او شده است؟ مگر حضرت امام(ره) سیدهادی را به سمنان تبعید نکرد؟ شخص حضرت امام(ره) حکم تبعید ایشان را امضا کردند و آقای منتظری در سخنرانیهایش میگوید سیدهادی ما. همه ترفندها و موضعگیریهای آقای منتظری توسط همین سیدهادی میباشد. حضرت امام(ره) فرمودند که نظام و مردم از فقه شما استفاده کنند، حالا آیا واقعا نظام و مردم از درس و بحث آقای منتظری استفاده میکنند؟ یا رادیو اسرائیل استفاده میکند؟ و یا رادیو آمریکا و یا بنیصدر؟
بنیصدر در جریان اخیر دو شب پشت سر هم اطلاعیه داده در هر صورت سخنرانی ایشان خوراک تبلیغاتی وسیعی شده برای رادیوهای بیگانه بنابراین همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند: این آقا (منتظری) فاسد هست و طلبهای هم که تربیت کند، طلبه فاسد تربیت میکند. و مقام معظم رهبری، ریاستمحترم جمهوری، آیتالله مشکینی، آیتالله امینی، حاج احمدآقا هم شاهد این فرمایشات حضرت امام(ره) نسبت به آقای منتظری بودهاند. طلاب وظیفه دارند این درس را تحریم بکنند و همانطور که امام فرمودند به این درس نروند. در هر صورت باید این مسئله را برای مردم توضیح دهیم. باید شخصیت متزلزل و غیراصولی آقای منتظری را برای مردم تشریح کنیم ، باید بیانات حضرت امام(ره) را برای مردم تشریح کنیم. و همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند طلبهها درس ایشان را باید تحریم کنند و درس ایشان بروند که خدای نکرده آدم فاسق موجب فسق طلبههای پاک و معصوم نگردد.