به گزارش مشرق، جلال چراغپور در یادداشتی عملکرد کی روش در تیم ملی ایران را مورد بررسی قرار داد:
" بررسی رفتار کیروش نباید سطحی باشد. باید به عقب برگردیم و به رزومه او توجه کنیم. او زمانی که در فوتبال انگلستان و باشگاه منچستریونایتد به عنوان مربی و استعدادیاب مشغول به فعالیت بوده است نیز دائم با بازیکنان تیم و مدیران درگیری و تنش داشته است. آیا بروز چنین رفتاری در سطح اول فوتبال دنیا یک تاکتیک بوده است؟ با نگاه اجمالی به رزومه اخلاقی کیروش به این نتیجه میرسیم که این رفتار کاملا ذاتی بوده و تندخویی از ویژگیهای شخصیتی او است. در ایران نیز حواشی کنار زمین او نیز عمدی نیست. او مربی با تجربهای است و میداند چنین رفتارهای تعمدی چه جرایمی از سوی مراجع بالاتر برای فوتبال ما دارد. بررسی کلاس مربیگری کیروش و آن چیزی که او را تبدیل به یک مربی فنی کرده است توجه ما را به نکات جالبی جلب میکند. سرمربیگری تیم ملی و تیم امید پرتغال، دستیار فرگوسن در منچستر و سرمربیگری در رئال مادرید در فوتبال دنیا شوخی نیست. کیروش زمانی سرمربی رئال مادرید بوده است که مفاخر و اسطوره های فوتبال دنیا در آرزوی مربیگری در این تیم بودهاند. در نتیجه رزومه او کاملا قابل قبول است اما منتقدان داخلی کیروش او را محکوم به نتیجه نگرفتن در فوتبال اروپا میکنند.
متاسفانه ما در ایران همه چیز را زیر سوال میبریم و واقعیت را نادیده میگیریم اما در سطح جهانی ملاک قضاوت در مورد افرادی چون کیروش، با معیاری که در کشور ما وجود دارد کاملا متفاوت است. به طور مثال تعریفی که ما در ایران از نتیجه داریم با تعریف روز دنیا متفاوت است. کوهنوردی با تمام امکانات، برای فتح قله اورست راهی کوهستان میشود اما در نزدیکی قله اتفاقات غیرقابل پیش بینی برای او رخ میدهد. در فوتبال هم همین شرایط حاکم است و نمیتوان چیزی را از قبل پیشبینی کرد. وقتی کسی ۱۵ سال برای باشگاه منچستر استعدادیابی میکند و بعدها به عنوان سرمربی رئال مادرید مشغول به کار میشود کار بزرگی انجام داده است اما در اینجا تعریف جدیدی از مفاهیم ارائه دادهایم. نکونام علاقه و تعصب به ایران را به شکل جدیدی تعریف کرده است. تماشاگر ما تعریف جدیدی از مفهوم تشویق و هواداری از خود نشان میدهد که اینها در بلند مدت به فوتبال کشور آسیب میرساند. موضوع بعدی اینکه کیروش به یک سری تعریف و برداشت ثابت از فوتبال رسیده است که در آنها تجدیدنظر نمیکند و از آن باز نمیگردد. او تفکر مدرن را قبول ندارد. فوتبال مدرن با تفکر مدرن در فوتبال متفاوت است. به طور مثال همه ما قبول داریم که فوتبال کشور آلمان کاملا مدرن است اما برای ورود تفکر مدرن به سراغ گواردیولا میرود. بایرن مونیخ در راس فوتبال مدرن دنیا قرار دارد اما میخواهد مدرن بازی کند و در حالی که با هنکس سه جام را کسب کرده است به سراغ مربی سابق بارسلونا میرود تا مدرن فکر کردن را وارد فلسفه فوتبالی خود کند. کیروش در تلاش است فوتبال روز آسیا را در ایران اجرا کند اما تفکری که بر اساس اندیشه مدرن باشد را ندارد.
در ادامه اما مایلم راجع به نکته مهم دیگری نیز صحبت کنم؛ اولین چیزی که در فوتبال تعریف میشود چگونه گل زدن است. کی روش مانند دهه ۹۰ بازیکنان را به فوتبال سنتی که از دفاع توپ را به روی دروازه حریف بریزند، ترغیب نمیکند. او اکنون این وظیفه را به حیدری و جهانبخش داده است که در کناره ها حرکت کنند و سانتر کنند. اگر این را با بازی مارسلو در برزیل و تیمیچ در آلمان مقایسه کنیم متوجه میشویم ایران بر اساس تاکتیک های روز آسیا بازی می کند ولی از فوتبال مدرن فاصله دارد. این فوتبال مدرن است اما مدرن اندیشیدن و فکر کردن نیست. تیم کیروش فوتبال روز بازی میکند ولی تفکر نو و مدرن ندارد.
ما در جام ملت ها، بن بست در اندیشههای کیروش را حس کردیم. وقتی همه تیم های آسیایی جمع شدند، مشاهده کردیم که تعداد زیادی از تیمهای آسیایی، فوتبالی برتر از ما دارند. ما به مرحله ای رسیدهایم که حتی فوتبال روز آسیا را هم بازی نمیکنیم. در کیروش تفکر مدرن که برگرفته از اندیشه خود باشد، به آن چیزی اضافه کند و ابداع کند و به نسل جدید القا کند وجود ندارد. با همه انتقاداتی که به کیروش وارد است، او هم اکنون سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در راه جامجهانی است. وظیفه رسانه ها و کارشناسان در حالت کنونی حمایت از او، در کنار گوشزد کردن نکات و انتقادات فنی است. معتقدم همکاری تیم ایران و کیروش باید بعد از جام ملتها به پایان میرسید اما اکنون که این اتفاق نیفتاده است نقد و بررسی مفصل عملکرد چندساله کیروش به بعد از صعود یا عدم صعود ایران به جامجهانی موکول شود."
" بررسی رفتار کیروش نباید سطحی باشد. باید به عقب برگردیم و به رزومه او توجه کنیم. او زمانی که در فوتبال انگلستان و باشگاه منچستریونایتد به عنوان مربی و استعدادیاب مشغول به فعالیت بوده است نیز دائم با بازیکنان تیم و مدیران درگیری و تنش داشته است. آیا بروز چنین رفتاری در سطح اول فوتبال دنیا یک تاکتیک بوده است؟ با نگاه اجمالی به رزومه اخلاقی کیروش به این نتیجه میرسیم که این رفتار کاملا ذاتی بوده و تندخویی از ویژگیهای شخصیتی او است. در ایران نیز حواشی کنار زمین او نیز عمدی نیست. او مربی با تجربهای است و میداند چنین رفتارهای تعمدی چه جرایمی از سوی مراجع بالاتر برای فوتبال ما دارد. بررسی کلاس مربیگری کیروش و آن چیزی که او را تبدیل به یک مربی فنی کرده است توجه ما را به نکات جالبی جلب میکند. سرمربیگری تیم ملی و تیم امید پرتغال، دستیار فرگوسن در منچستر و سرمربیگری در رئال مادرید در فوتبال دنیا شوخی نیست. کیروش زمانی سرمربی رئال مادرید بوده است که مفاخر و اسطوره های فوتبال دنیا در آرزوی مربیگری در این تیم بودهاند. در نتیجه رزومه او کاملا قابل قبول است اما منتقدان داخلی کیروش او را محکوم به نتیجه نگرفتن در فوتبال اروپا میکنند.
متاسفانه ما در ایران همه چیز را زیر سوال میبریم و واقعیت را نادیده میگیریم اما در سطح جهانی ملاک قضاوت در مورد افرادی چون کیروش، با معیاری که در کشور ما وجود دارد کاملا متفاوت است. به طور مثال تعریفی که ما در ایران از نتیجه داریم با تعریف روز دنیا متفاوت است. کوهنوردی با تمام امکانات، برای فتح قله اورست راهی کوهستان میشود اما در نزدیکی قله اتفاقات غیرقابل پیش بینی برای او رخ میدهد. در فوتبال هم همین شرایط حاکم است و نمیتوان چیزی را از قبل پیشبینی کرد. وقتی کسی ۱۵ سال برای باشگاه منچستر استعدادیابی میکند و بعدها به عنوان سرمربی رئال مادرید مشغول به کار میشود کار بزرگی انجام داده است اما در اینجا تعریف جدیدی از مفاهیم ارائه دادهایم. نکونام علاقه و تعصب به ایران را به شکل جدیدی تعریف کرده است. تماشاگر ما تعریف جدیدی از مفهوم تشویق و هواداری از خود نشان میدهد که اینها در بلند مدت به فوتبال کشور آسیب میرساند. موضوع بعدی اینکه کیروش به یک سری تعریف و برداشت ثابت از فوتبال رسیده است که در آنها تجدیدنظر نمیکند و از آن باز نمیگردد. او تفکر مدرن را قبول ندارد. فوتبال مدرن با تفکر مدرن در فوتبال متفاوت است. به طور مثال همه ما قبول داریم که فوتبال کشور آلمان کاملا مدرن است اما برای ورود تفکر مدرن به سراغ گواردیولا میرود. بایرن مونیخ در راس فوتبال مدرن دنیا قرار دارد اما میخواهد مدرن بازی کند و در حالی که با هنکس سه جام را کسب کرده است به سراغ مربی سابق بارسلونا میرود تا مدرن فکر کردن را وارد فلسفه فوتبالی خود کند. کیروش در تلاش است فوتبال روز آسیا را در ایران اجرا کند اما تفکری که بر اساس اندیشه مدرن باشد را ندارد.
در ادامه اما مایلم راجع به نکته مهم دیگری نیز صحبت کنم؛ اولین چیزی که در فوتبال تعریف میشود چگونه گل زدن است. کی روش مانند دهه ۹۰ بازیکنان را به فوتبال سنتی که از دفاع توپ را به روی دروازه حریف بریزند، ترغیب نمیکند. او اکنون این وظیفه را به حیدری و جهانبخش داده است که در کناره ها حرکت کنند و سانتر کنند. اگر این را با بازی مارسلو در برزیل و تیمیچ در آلمان مقایسه کنیم متوجه میشویم ایران بر اساس تاکتیک های روز آسیا بازی می کند ولی از فوتبال مدرن فاصله دارد. این فوتبال مدرن است اما مدرن اندیشیدن و فکر کردن نیست. تیم کیروش فوتبال روز بازی میکند ولی تفکر نو و مدرن ندارد.
ما در جام ملت ها، بن بست در اندیشههای کیروش را حس کردیم. وقتی همه تیم های آسیایی جمع شدند، مشاهده کردیم که تعداد زیادی از تیمهای آسیایی، فوتبالی برتر از ما دارند. ما به مرحله ای رسیدهایم که حتی فوتبال روز آسیا را هم بازی نمیکنیم. در کیروش تفکر مدرن که برگرفته از اندیشه خود باشد، به آن چیزی اضافه کند و ابداع کند و به نسل جدید القا کند وجود ندارد. با همه انتقاداتی که به کیروش وارد است، او هم اکنون سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در راه جامجهانی است. وظیفه رسانه ها و کارشناسان در حالت کنونی حمایت از او، در کنار گوشزد کردن نکات و انتقادات فنی است. معتقدم همکاری تیم ایران و کیروش باید بعد از جام ملتها به پایان میرسید اما اکنون که این اتفاق نیفتاده است نقد و بررسی مفصل عملکرد چندساله کیروش به بعد از صعود یا عدم صعود ایران به جامجهانی موکول شود."