به گزارش مشرق و به نقل از قانون، امیر واعظآشتیانی نسبت به اظهارات اخیر سرپرست باشگاه استقلال واکنش نشان داد. او درباره جدایی مایلیکهن از پرسپولیس حرفهای جالبی را مطرح کرد.
آقای آشتیانی! این روزها اختلاف میان اهالی فوتبال به اوج خود رسیدهاست. به نظر شما ریشه این اختلافات در کجا است؟
این مساله از چند جهت قابل بررسی است؛ امروز در فوتبال شرایطی به وجود آمده که آدمهای سالم فرار را به قرار ترجیح میدهند و در واقع عطای این فوتبال را به لقایش میبخشند.
چرا این اتفاق رخ دادهاست؟
چون نمیتوانند فساد را ببینند و سکوت کنند. البته ما در فوتبال با چند دسته مختلف روبرو هستیم که هر یک از آنها باید در موقع خودش مورد بررسی قرار بگیرد.
میتوانید به این گروهها اشاره کنید؟
ببینید، یک سری از افراد در این فوتبال پدرخوانده هستند. آنها برای سهمخواهی بیشتر با یکدیگر دچاراختلاف و تنش میشوند. آدمهای دیگری هستند که تنها ادای آدمهای سالم را در میآورند اما تحت نظر مدیرانی کار میکنند که فساد در مجموعهشان بیداد میکند. عدهای هم از این فضا سو استفاده میکنند و منتظرند تا این تنشها و اختلافات به اوج خود برسد. اما گروهی از همه خطرناکتر هستند؛ آنهایی که در سطح مدیریتی فعالیت میکنند و گرگهایی در لباس میش هستند. جالب اینکه دست به عوامفریبی میزنند و خودشان را آدمهای موجه و سالمی معرفی میکنند.
برخورد میان دستههایی که شما نام بردید این تنشها را شدت میبخشد؟
دقیقا همینطور است. البته این دستهها مدتها است که در فوتبال وجود دارند؛ همینها باعث شدهاند که فوتبال ما در همین سطح باقی بماند و هرگز رشد نکند. این پرخاشگریها که اخیرا در فوتبال شدت پیدا کردهاست هم محصول مشترک همین آدمها است. تنها تفاوتی که اینبار به چشم میخورد این است که به نظرم برخورد این نگاههای آلوده در فوتبال به اوج هیجان خود رسیده است و این دسته ها برای رسیدن به منفعت بیشتر حتی حاضرند مردم را از فوتبال دلزده کنند. چون به خوبی متوجه شدهاند که در خود بینظمی هم میتوانند نظمی جستجو کنند و نفعی ببرند.
بنابراین شما معتقدید فوتبال ما دچار آنارشی است؟
بله، همینطور است و اگر به همین منوال پیش برویم باید شاهد اتفاقات وحشتناکتری باشیم.
چه اتفاقاتی؟
انزوای آدمهای سالم که البته مدتهااست رخ دادهاست. اما قدرتگرفتن آدمهای ناسالم در فوتبال ما را به بنبستی میکشاند که تا 10 سال دیگر هم نمیتوانیم آسیبهای آن را بر طرف کنیم؛ شما به محمد مایلیکهن نگاه کنید؛ چرا عطای این فوتبال را به لقایش میبخشد.
شاید چون خسته شده است.
شاید. اما به نظرم فردی که همه ردههای مدیریتی را طی کردهاست و البته همه او را به چشم یک فرد سالم میشناسند نباید اینگونه از سوی برخی جریانات طرد شود. مایلیکهن حرص میخورد از اینکه میبیند یک سری از آدمها بر سر سفره فوتبال نشستهاند و دلشان هم برای مردم نمیسوزد؛ آدمهایی که با زدوبند وارد این فوتبال شدهاند را میبیند و حرص میخورد. عوامفریبی را میبیند و نمیتواند سکوت کند. روشهای ماکیاولیستی برخی مدیران را میبیند و نمیتواند تحمل کند. از ظاهرسازی بیزار است. اما چه اتفاقی میافتد که این فرد خداحافظی از این فوتبال را به ماندن ترجیح میدهد. چون میداند که تنها است.
اما عدهای معتقدند خود مایلیکهن هم در تنها شدنش موثر است. این عده معتقدند که او به بدترین شکل ممکن از حق دفاع میکند.
من در این مورد بخصوص با این عده موافقم. البته نه به این تندی که آنها درباره مایلیکهن حرف میزنند. من میگویم اتهام زدن بدون دلیل و مدرک کار درستی نیست و فوتبال را دچار بحران و تنش میکند. ما باید یاد بگیریم که با ادبیات درست و منطقی با یکدیگر حرف بزنیم.
چرا فوتبال اصلاح نمیشود؟
برخی از روسای سازمان تربیت بدنی وقتی بر مسند امور تکیه زدند سعی کردند فوتبال را اصلاح کنند. تلاشهایی هم صورت گرفت. اما برخی روسا نیز در بین اهالی فوتبال خود را هضم کردند و تبدیل به روسای جوجه کبابی شدند. با برخی اهالی فوتبال شام خوردند و طرز تفکر اولیهشان را فراموش کردند.
شما میخواهید دقیقا به چه چیزی اشاره کنید؟
چه برنامهای؟
ببینید فضای این فوتبال را نمیتوانیم با برخوردها و روشهای قهری اصلاح کنیم. باید دست به فرهنگسازی بزنیم. اصلیترین کار فرهنگی نیز این است که فوتبال ما به بخش خصوصی وارد شود. خصوصیسازی ورزش نیز به همین سادگی نیست چون حمایت دولت نباید به طور کامل قطع شود. از این گذشته من فکر میکنم دکتر عباسی میتواند بعد از این مرحله سروسامان بهتری به فوتبال بدهد و برخی از مدیران فعلی که تفکر قبیلهای در فوتبال را باعث شدهاند را کنار بزند و در نهایت آدمهایی را جایگزین شان کند که اولا از سلامت کاری و کافی برخوردارند و در ثانی درباره کاری که انجام میدهند، تخصص لازم را دارند.
اگر این اتفاق رخ ندهد چطور؟
فوتبال ما با این آدمها که به نظر من همهشان پیاده نظام هستند و یک لیدر درست و حسابی ندارند به جایی نمیرسد. فوتبال ما با این آدمها همین است که میبینیم. تراوشات ذهنی این آدمها همین است که میبینیم؛ تنش و جنجال.
راستی آقای فتحاللهزاده گفتهاند سه میلیارد بدهی از دوره مدیریتی شما باقی مانده است. خودتان در این مورد صحبت میکنید؟
او قبلا گفته بود 6 میلیارد، حالا میگوید 3 میلیارد، عجیب است. بهتر است به حافظه تاریخیاش مراجعه کند و ببیند که در گذشته چه گفته و حالا چه میگوید. از طرفی من قبلا هم گفتهام که با 2 میلیارد و 700 میلیون بدهی استقلال را ترک کردم. دلیلش هم روشن بود. چون آقای سعیدلو بنا به دلایلی که همه میدانند، نمیخواست به باشگاه استقلال پول بدهد. اما حرف من چیز دیگری است؛ وقتی ما با صمد مرفاوی به مرحله گروهی جام باشگاههای آسیا صعود کردیم AFC قرار بود به استقلال 300 میلیون بپردازد. از طرفی استقلال بابت بلیط فروشی و حق پخش تلویزیونی هم یک میلیارد از سازمان لیگ دریافت کردهاست. با این حساب فتحاللهزاده باید تنها یک میلیارد و 700 میلیون تومان از سازمان تربیت بدنی میگرفت. حرف من این است؛ آقای فتح الله زاده! شما که نتوانستهاید این پول را از سازمان بگیرید دیگر چرا من را مقصر اعلام میکنید. من نتوانستم پول بگیرم و استعفا دادم شما هم اگر نمیتوانید طلب استقلال را بگیرید استعفا بدهید. شما به طور مرتب میگویید از جیبتان خرج کردهاید. من اینطور نیستم. از جیب خرج کردن را اصلا حرفهای و قانونی نمیدانم. خواهش میکنم با انصاف حرف بزنید. مگر غیر از این است که من وقتی به باشگاه استقلال آمدم شما برای من و این باشگاه 5 میلیارد بدهی باقی گذاشته بودید. به هر حال من نمی خواهم نبش قبر کنم. امیدوارم این تیم موفق شود.