کد خبر 632173
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۱

احسان محمدحسنی مدیر اوج که نطق‌های آتشینش در حمایت از فیلمهای انقلابی این تصور را بوجود آورده بود که حامی اینگونه فیلمهاست و نطق‌هایش را با تمام وجود قبول دارد، اینبار چنان پشت فیلمش را خالی کرد که همه چیز را در هاله ای از ابهام برد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- همه چیز مثل یک بازی ساده و دم دستی است. بدون حتی کوچکترین هوشمندی و نوآوری در طراحی این نقشه کلیشه ای ارسال یک فیلم به اسکار: شاید از زمان کن و اهدای دو جايزه  آن به فروشنده،تقریبا همه مسولان محترم سینمایی گمان میکردند که فیلم محبوبشان"فروشنده" بی سروصدا راهی اسکار میشود و بعد هم کلی عواید به طرفین ماجرا خواهد رسید و تمام. این وسط اگر به احتمال 99 درصد، در اسکار اعتنایی به فروشنده نشد که بی سروصدا ماجرا را برگزار میکنند و همه رویشان را  سمت آسمان میگردانند و سوت میزنند، درست مثل همان ماجرایی که برای فیلم "گذشته" اتفاق افتاد که با کلی من بمیرم تو بمیری و استدلال های عجیب و غریب و اینکه این فیلم پخش کننده جهانی دارد و ....فیلمی را که محصول فرانسه بود به عنوان نماینده ایران به اسکار فرستادند و دست آخر هم وقتی کوچکترین اعتنایی به آن نشد همه مدعیان فیلم خودشان را به آن راه زدند.
 
 
 
یکی برای تفریح راهی دیار فرنگ شد و آن یکی حالش خوب نبود که جواب بدهد و ....اگر هم تقی به توقی خورد و به احتمال یک درصد،  فروشنده جایزه ای گرفت که جشن خیابانی راه میاندازند...این داستانی بود که امسال قرار بود با استناد به جوایز کن ، بی سروصدا پیش بیاید و برای سومین دوره، یک فیلم از اصغر فرهادی نماینده ایران در اسکار باشد. همه چیز هم به سادگی و بی سرو صدا پیش میرفت تا زمانیکه یکباره از سوی مشرق و یک روزنامه و سایت و خبرگزاری  پیشنهاد غافلگیر کننده ای ارائه شد.

 
 
 
یک دردسر بزرگ

پیشنهاد ارائه شده برای مسولان آنقدر منطقی و درست بود که برای مسولان سینمایی حکم یک دردسر بزرگ را داشت. پیشنهاد این بود که فیلمی مانند"ایستاده در غبار" از سوی ایران راهی اسکار شود. استدلالها هم منطقی بود.
 
 
 
1-  هیچ کارگردان خارجی (غیر آمریکایی) دست کم در چهل پنجاه سال اخیر نتوانسته است دوبار جایزه اسکار ببرد.

2-  بعد از موفقیت "جدایی نادر از سیمین"در اسکار، وقتی بعدا فیلم دیگری از فرهادی با نام"گذشته"را به اسکار فرستادیم، کوچکترین اعتنایی به آن نشد و جایزه که هیچ ، مورد اعتنای جدی هم قرار نگرفت.

3-  "فروشنده"در جشنواره لندن جواز حضور در مسابقه را پیدا نکرد و بر اساس قوانین نانوشته ، با این بی اعتنایی به فیلم فروشنده، این فیلم جواز حضور در بخش مسابقه را پیدا نخواهد کرد.
4-  فروشده فیلمنامه ای دارد که برعکس فیلمهای گذشته فرهادی،ایرادهای منطقی زیادی دارد و بعید است اعضای آکادمی اسکار متوجه این مشکلات نشوند.

 
 
حالا چرا به جای این فیلم میشود فیلمی مثل ایستاده در غبار را فرستاد؟

1-یک فیلم خوش ساخت درباره دفاع مقدس است که البته برای خارجی ها صرفا بخشی از تاریخ کشوری مانند ایران است.

2- فیلم، قهرمان پرداز و شخصیت‌محور است. یعنی درست از دسته فیلمهاییست که ازقضا بسیاری از اعضای آکادمی با آن موافق هستند و به این گونه علاقه دارند.

3- کم پیش میاید که یک فیلم با ساختار محکم و جهانی ساخته شود و موضوعش هم دفاع مقدس و یکی از قهرمانان کشور باشد.

4-حداقل حسن ارسال این فیلم به اسکار این است که دوباره پرونده حاج احمد متوسلیان به جریان خواهد افتاد و خیلی ها متوجه ماجرا خواهند شد و شاید کمکی به بازگشت این قهرمان کند.

اما ظاهرا سناریوی ارسال فیلم از قبل نوشته شده بود. این استدلال و پیشنهاد هم صرفا یک دست انداز جدی بود.

این پیشنهاد باعث شد تا همان ماجرای کلیشه ای دوباره تکرار شود.

1-اسم این فیلم را کنار فروشنده و 6 فیلم دیگر به عنوان 8 فیلم نامزد ارسال به اسکار اعلام کنند.

2- این 8 فیلم بشود 5 فیلم و باز هم در این 5 فیلم، نام فروشنده و ایستاده در غبار باشد.

3- چند روز شایعه بازی شروع شود که فروشنده انتخاب شد، تکذیب شد، شد...نشد

5-  دست آخر هم مسولان محترم اعلام کنند که با وجود شایستگی فیلمی مانند"ایستاده در غبار" با توجه به پخش کننده خارجی و ...در نهایت ، فیلم فروشنده به عنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب شد.

 
 
تا اینجای ماجرا معلوم و مشخص است. اما از اینجا به بعدش دیگر ماجرا کمی مبهم می‌شود.چرا اوج برای ارسال فیلمش به اسکار هیچ کاری نکرد؟!

احسان محمدحسنی مدیر اوج که نطقهای آتشینش در حمایت از فیلمهای انقلابی این تصور را بوجود آورده بود که حامی اینگونه فیلمهاست و نطقهایش را با تمام وجود قبول دارد، اینبار چنان پشت فیلمش را خالی کرد که همه چیز را در هاله ای از ابهام برد.

مگر می‌شود یک مدیر دو آتشه پشت یک فیلم دفاع مقدسی خوش ساخت را خالی کند. آن هم فیلمی که خودش و مجموعه اش آن را تولید کرده‌اند؟

مگر می‌شود باور کرد که مجموعه ای قدرتمند مانند اوج آنقدری کم توان باشد که از حمایت فیلمش و کمک به ارسال آن به اسکار ناتوان باشد؟ مگر می‌شود باور کرد که تا همینجا هم آمدن تشریفاتی فیلم در جمع نامزدهای اسکار که به همت اهالی رسانه بوده، از جانب اوج مورد کمترین حمایتی قرار نگرفته باشد.
 
 صد البته اوج کارهای درخشان و قابل تقدیری انجام داده است و گردآمدن بسیاری از دلسوزان فرهنگ و هنر در آنجا میتواند به تولید هرچه بیشتر آثار فاخر کمک کند. اما این باعث نمیشود که از مدیریت اوج بابت خالی کردن پشت یک فیلم درخشان دفاع مقدسی و گرفتن این شانس از سینمای ایران انتقاد نکنیم. حتی اگر به قیمت بدنام شدنمان باشد و علاقمندان ایشان .....کاش محمدحسنی کمی دورتر را میدید.