حسینیه مشرق- اکبر برخورداری (وابسته فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ ایران در لاهور پاکستان): بنده در این یادداشت بخشی از خاطرات سلمان باقر استاد دانشگاه در سفر به منطقه کافرستان پاکستان را نقل میکنم:
در آخرین نقطه شمالی کشور پاکستان روستایی است به نام کافرستان، در واقع این روستا جزو منطقه کالاش است که از چیترال چهار ساعت راه زمینی است (۳۵ کیلومتر از چیترال فاصله دارد ولی کوهستانی و صعب العبور است).
این روستا در دل کوههای هندوکش واقع شده است که در تمام فصول پوشیده از برف است. کالاش متشکل از سه روستای رمبور، بمبوریت و بریر است. بمبوریت بزرگترین روستای این منطقه است.
زیبایی طبیعت، چشمه سارها، برف، رودخانه، مراتع سرسبز و جنگل به این منطقه ویژگی خاصی بخشیده است. در این منطقه مردمانی زندگی میکنند که کافر هستند. اما براستی آنها مردمانی با خوی انسانیت و صلح دوست هستند.
در زیبایی بینظیریاند. آنها لباسهای سنتی خاصی میپوشند که عموماً سیاه رنگ با گلهای رنگی است. در واقع آنها از لشکریان اسکندر مقدونی بودند که به اینجا آمده و مقیم شدند. صلح دوستی شیوه زندگی آنهاست. آنها هرگز اسلحه بدست نگرفته و با کسی نجنگیده و در صلح و صفا زندگی میکنند. آنها طی قرنها تحت تأثیر مسلکی واقع نشده و خدایان یونانی عبادت میکنند.
روزی به طور اتفاقی به دهکده بطریک سفر کردم و با یکی از این کافران ملاقات کرده و از او اسمش را پرسیدم گفت، «برق حسین». با شنیدن اسم حسین حیرت زده شدم.
از او پرسیدم چطور اسم برق حسین را برگزیدی، در دین شما چنین نامی وجود ندارد. گفت آیا شما نسبت به این موضوع اعتراضی داری و ادامه داد: در بین ما رسم است که برای فرزندانمان نام قهرمانان انتخاب میکنیم. آیا حسین نمیتواند قهرمان ما باشد. این را بدانید حسین تنها متعلق به شما نیست بلکه قهرمان ما کافران نیز هست. ما برای نام فرزندان خود حسین بر میگزینیم چون حسین قهرمان مظلومین و ما کافران است.
کالاش یعنی سیاهپوش. کالاشها جامعهای هستند که به روایتی 5000 سال قبل به منطقه هندوکش در مرز پاکستان و افغانستان فعلی (در 35 کیلومتری چیترال) مهاجرت کرده و آریاییهای اصیل هستند.
برخی از کالاشها خود را از سپاه اسکندر مقدونی میدانند. مردم شناسان معتقدند که کالاشها قومی منحصر به فرد بوده و اصیلترین قوم در جهان هستند. آنها قویهیکل و سفیدرو با چشمانی آبی هستند که با دیگر مردم این منطقه تفاوت دارند.
اگر چه گفته میشود کالاشها چند خدایی هستند ولی آنها خداپرست بوده و مذهب نیاکان هند و آریایی را حفظ کرده و به یک آفریننده به نام دیزاو (به زبان پشتو یعنی خدا) اعتقاد دارند و بقیه الههها قهرمانان و یا اساطیری هستند که به آنها نیرو میدهند و یا از آنها در برابر دشمنان محافظت میکنند.
در واقع قهرمانپروری جزیی از اعتقادات آنها است. برخی نیز آنها را آتش پرست خواندهاند. اقلیت بسیار کوچک هند و ایرانی کالاش به زبان خاصی که از شاخههای زبان هند و ایرانی است تکلم میکنند. آنها آداب و سنن خاصی دارند.
زنانشان لباس سیاه میپوشند و معتقدند لباس سیاه آنها را در برابر شیاطین حفظ میکند و به همین دلیل آنها را کافران سیاهپوش نیز میخوانند. اطراف جسد مردههای خود میرقصند و جسد مرده را دفن نمیکردند ( امروزه دفن میکنند). برای ارتباط زن و مرد محدویت خاصی قائل نیستند و مرد میتواند حتی با زن شوهردار ازدواج کند، به شرط این که دو برابر مهریه ازدواج قبلی را به شوهر سابق بپردازد!
مورخین نوشتهاند تعدادی از کالاشها در افغانستان نیز میزیستند. این قوم که به عنوان کافر شناخته میشوند همواره مورد ظلم و ستم مردم متعصب منطقه واقع شدهاند. پشتونهای متعصب با زور شمشیر یا آنها را مسلمان کرده (افراد مسلمان شده را شیخ مینامند) یا به قتل میرساندند.
از این رو مردم این قوم به هیچ کس اعتماد نداشته و هرگز با افراد غریبه ارتباط برقرار نمیکنند و نام اصلی خود را به کسی نمیگویند. دولت پاکستان در سالهای اخیر برای حفظ این قوم منحصر به فرد تلاشهای زیادی کرده است.
در آخرین نقطه شمالی کشور پاکستان روستایی است به نام کافرستان، در واقع این روستا جزو منطقه کالاش است که از چیترال چهار ساعت راه زمینی است (۳۵ کیلومتر از چیترال فاصله دارد ولی کوهستانی و صعب العبور است).
این روستا در دل کوههای هندوکش واقع شده است که در تمام فصول پوشیده از برف است. کالاش متشکل از سه روستای رمبور، بمبوریت و بریر است. بمبوریت بزرگترین روستای این منطقه است.
زیبایی طبیعت، چشمه سارها، برف، رودخانه، مراتع سرسبز و جنگل به این منطقه ویژگی خاصی بخشیده است. در این منطقه مردمانی زندگی میکنند که کافر هستند. اما براستی آنها مردمانی با خوی انسانیت و صلح دوست هستند.
در زیبایی بینظیریاند. آنها لباسهای سنتی خاصی میپوشند که عموماً سیاه رنگ با گلهای رنگی است. در واقع آنها از لشکریان اسکندر مقدونی بودند که به اینجا آمده و مقیم شدند. صلح دوستی شیوه زندگی آنهاست. آنها هرگز اسلحه بدست نگرفته و با کسی نجنگیده و در صلح و صفا زندگی میکنند. آنها طی قرنها تحت تأثیر مسلکی واقع نشده و خدایان یونانی عبادت میکنند.
روزی به طور اتفاقی به دهکده بطریک سفر کردم و با یکی از این کافران ملاقات کرده و از او اسمش را پرسیدم گفت، «برق حسین». با شنیدن اسم حسین حیرت زده شدم.
از او پرسیدم چطور اسم برق حسین را برگزیدی، در دین شما چنین نامی وجود ندارد. گفت آیا شما نسبت به این موضوع اعتراضی داری و ادامه داد: در بین ما رسم است که برای فرزندانمان نام قهرمانان انتخاب میکنیم. آیا حسین نمیتواند قهرمان ما باشد. این را بدانید حسین تنها متعلق به شما نیست بلکه قهرمان ما کافران نیز هست. ما برای نام فرزندان خود حسین بر میگزینیم چون حسین قهرمان مظلومین و ما کافران است.
کالاش یعنی سیاهپوش. کالاشها جامعهای هستند که به روایتی 5000 سال قبل به منطقه هندوکش در مرز پاکستان و افغانستان فعلی (در 35 کیلومتری چیترال) مهاجرت کرده و آریاییهای اصیل هستند.
برخی از کالاشها خود را از سپاه اسکندر مقدونی میدانند. مردم شناسان معتقدند که کالاشها قومی منحصر به فرد بوده و اصیلترین قوم در جهان هستند. آنها قویهیکل و سفیدرو با چشمانی آبی هستند که با دیگر مردم این منطقه تفاوت دارند.
اگر چه گفته میشود کالاشها چند خدایی هستند ولی آنها خداپرست بوده و مذهب نیاکان هند و آریایی را حفظ کرده و به یک آفریننده به نام دیزاو (به زبان پشتو یعنی خدا) اعتقاد دارند و بقیه الههها قهرمانان و یا اساطیری هستند که به آنها نیرو میدهند و یا از آنها در برابر دشمنان محافظت میکنند.
در واقع قهرمانپروری جزیی از اعتقادات آنها است. برخی نیز آنها را آتش پرست خواندهاند. اقلیت بسیار کوچک هند و ایرانی کالاش به زبان خاصی که از شاخههای زبان هند و ایرانی است تکلم میکنند. آنها آداب و سنن خاصی دارند.
زنانشان لباس سیاه میپوشند و معتقدند لباس سیاه آنها را در برابر شیاطین حفظ میکند و به همین دلیل آنها را کافران سیاهپوش نیز میخوانند. اطراف جسد مردههای خود میرقصند و جسد مرده را دفن نمیکردند ( امروزه دفن میکنند). برای ارتباط زن و مرد محدویت خاصی قائل نیستند و مرد میتواند حتی با زن شوهردار ازدواج کند، به شرط این که دو برابر مهریه ازدواج قبلی را به شوهر سابق بپردازد!
مورخین نوشتهاند تعدادی از کالاشها در افغانستان نیز میزیستند. این قوم که به عنوان کافر شناخته میشوند همواره مورد ظلم و ستم مردم متعصب منطقه واقع شدهاند. پشتونهای متعصب با زور شمشیر یا آنها را مسلمان کرده (افراد مسلمان شده را شیخ مینامند) یا به قتل میرساندند.
از این رو مردم این قوم به هیچ کس اعتماد نداشته و هرگز با افراد غریبه ارتباط برقرار نمیکنند و نام اصلی خود را به کسی نمیگویند. دولت پاکستان در سالهای اخیر برای حفظ این قوم منحصر به فرد تلاشهای زیادی کرده است.