کار به مشکل خورد و روس‌ها می‌گفتند این قطعات را نمی‌شود اینجا تعمیر یا تعویض کرد لذا گذاشتند و رفتند، ما ماندیم و یک زیردریایی بسیار پیچیده و باز شده و البته قطعاتی خراب و غیرقابل تعمیر.

به گزارش مشرق، وارد منطقه یکم نیروی دریایی ارتش که شدیم، اولین چیزی که خیلی جلب توجه می‌کرد، شدت گرما و رطوبت بالای هوا بود. سواحل شهر بندرعباس در آبان ماه، دمایی در حدود 30 درجه بالای صفر دارد، آن هم با رطوبت بسیار بالا و آزار دهنده.

یکی از برنامه‌های اصلی سفرمان به جنوب کشور، بازدید از کارخانه‌ای بود که شهرتی برای خود دست و پا کرده است، کارخانه‌ای که در آن تصورات ذهنی‌ هر کسی از یک کارخانه را متحول می‌کند.

این کارخانه برخلاف تصورات، شلوغ و سرپوشیده که تعداد زیادی کارگر و مهندس و . . . در آن مشغول به کار هستند، نیست بلکه کارخانه‌ای صرفا علم‌محور و تکنولوژی‌محور و با نیروی کاری کاملا متخصص است، به طوری که می‌توان گفت چنین کارخانه کشتی‌سازی‌ای در خاورمیانه کم‌نظیر است.

اینجا بندرعباس است، منطقه یکم نیروی دریایی ارتش و ما قصد داریم به عنوان اولین رسانه از تمام زیر و بم کارخانجات نیروی دریایی ارتش بازدید کنیم، مجموعه‌ای که برای نداجا بسیار حساس و پراهمیت است.
 
 

نمایی از کارخانجات نیروی دریایی ارتش - زیردریایی یونس و ناوشکن سبلان در داک شماره 1 تحت تعمیر هستند

کارخانجات نیروی دریایی ارتش، قطعا بهترین کارخانجات دریایی در سطح کشور است و تجهیزات بسیار مناسبی در اختیار دارد به‌طوری که برخی تجهیزات و امکانات این مجموعه، فقط در همین مجموعه موجود است و در تمام کشور، نمونه دیگری ندارد.

به طور مثال، تجهیزات تست فشار بالای 400 بار، در هیچ کجای کشور موجود نیست و تمام سازمان‌ها و دستگاه‌هایی که نیاز به تست در این فشار دارند، به اینجا مراجعه می کنند. یا مثلا امکانات جوشکاری بدنه سخت از جمله در زیردریایی‌ها یا متخصصانی که دوره‌های تخصصی‌ این نوع جوشکاری‌ها را گذرانده‌اند و این کار را انجام می‌دهند، فقط در همین کارخانجات حضور دارند.

نگاهی کلی به این کارخانجات نشان می‌دهد که اگر چه هم‌اکنون تعمیرات اساسی ناوشکن نقدی، ناو بندرعباس، ناوشکن سبلان و تعمیرات دوره‌ای زیردریایی یونس و همچنین ساخت ناوشکن سهند، ساخت ناوچه سینا 7 و ساخت ناو شیراز در این کارخانجات انجام می‌شود، اما این مجموعه توان گسترش دارد و حتما برای افزایش تولیدات و اقدامات، باید گسترش یافته و "مسئولان در تخصیص بودجه" به چنین مجموعه‌هایی باید توجه بیشتری کنند.

کارخانجات نیروی دریایی ارتش 3 وظیفه اصلی دارد: 1- تولید و تجهیز کشتی‌های جنگی 2 – تعمیر اساسی شناورهای نظامی و زیردریایی‌ها 3- انجام تعمیرات دوره‌ای شناورها و زیرسطحی‌ها.

ما در یک منطقه کاملا نظامی، وارد محدوده‌ای کاملا محافظت شده، شده بودیم؛ قدری در ساختمانی که ستاد فرماندهی کارخانجات بود منتظر ماندیم تا ناخدا یکم مهندس علیرضا شیخی فرمانده کارخانجات از جلسه خارج شود. جلسه‌اش که تمام شد، گفتند بالا برویم. با او به گفتگو نشستیم و حدودا 40 دقیقه درباره تمام پروژه‌ها صحبت کردیم، نیم ساعتی هم پای سخنان غیرقابل انتشارش نشستیم و سوالات خصوصی برای افزایش اطلاعات‌مان پرسیدیم.


 
     زیردریایی یونس

مصاحبه که تمام شد، از پنجره نه چندان بزرگ اتاق به بیرون نگاه کردیم و برای اولین بار توانستم کارخانه‌ای را ببینیم که مساحتش بسیار زیاد بود. در اولین نگاه، چشمم به یک غول بزرگ افتاد، غولی حدودا 70 متری و سیاه رنگ.

بالای پشت بام ستاد فرماندهی که رفتیم، وسعت کارخانه واضح‌تر دیده شد، وسعتی به اندازه یک منطقه مسکونی در تهران داشت. پنجه‌های قدرتمند چرثقیل 50-60 متری هم در حال انتقال تجهیزات روی همان غول سیاه بود؛ می دانستم که او، "کیلوکلاس" است اما نمی‌دانستم کدام یک از زیردریایی‌های سنگین است. از فرمانده پرسیدم این زیردریایی طارق است؟ گفت نه، این یونس است و در حال گذراندن تعمیرات دوره‌ای.

ظهر شده بود، فرمانده گفت من مشکلی ندارم که  الان برای بازدید از کارخانجات به محوطه برویم اما هوا برای شما که عادت ندارید، خیلی گرم است؛ پیشنهاد داد که ساعت 15 عصر به کارخانجات بازگردیم تا هوا خنک‌تر شده باشد، ما هم قبول کردیم.


    ناخدا یکم مهندس علیرضا شیخی فرمانده کارخانجات نیروی دریایی ارتش

ساعت 15 برگشتیم ستاد فرماندهی و با فرمانده کارخانجات وارد محوطه شدیم. اول از همه رفتیم سراغ زیردریایی سنگین کیلوکلاس. "یونس" در داک شماره 1 قرار داشت و متخصصان هم مشغول کار روی آن بودند. از فرمانده پرسیدم کار روی این زیردریایی چند شیفته انجام می‌شود، گفت که بنابر نیاز 2 یا 3 شیفته ولی معمولا 2 شیفت را کار می‌کنند.

گفتم، قبلا شنیده بودیم که اینجا "طارق" درحال تعمیرات اساسی است؛ جایی در جنوب شرق کارخانجات را نشانم داد و گفت: طارق آنجاست، چند وقتی می‌شود که تعمیرات اساسی‌اش تمام شده است.

فرمانده خاطره جالبی از ماجرای تعمیرات اساسی زیردریایی سنگین طارق را برایم بازگو کرد که در نوع خودش، جالب بود. گفت که وقتی طارق را می‌خواستیم تعمیرات اساسی کنیم، روس‌ها اینجا بودند و آن هم کانکس‌هایشان است (با اشاره دست) و قرار بود با هم کار کنیم. چون طارق، یونس و نوح روس‌تبار هستند.

می‌گفت، روس‌ها از ابتدای انجام تعمیرات اساسی روی طارق، اصرار داشتند که ما نمی‌توانیم در ایران این زیردریایی سنگین را تعمیر اساسی کنیم، چون امکاناتش را شما ندارید؛ از آنها اصرار از ما هم انکار که می‌شود همین جا هم انجام داد.

نهایتا مقرر شد که کار مشترک را در ایران آغاز کنیم؛ کار شروع شد و 2 ماه گذشت. بخش‌هایی از زیرسطحی را  از بدنه جدا کرده بودیم و کار می‌کردیم که ناگهان به مشکلاتی برخوردیم که حلش خیلی سخت بود. روس‌ها گفتند اینجا نمی‌شود این مشکلات فنی را حل کرد، واقعا هم راست می‌گفتند، کار فنی روی زیردریایی تکنولوژی بسیار بالایی می‌خواهد.

 

    نمایی از زیردریایی سنگین یونس در داک تعمیرات

کار که به مشکل خورده بود و روس‌ها می‌گفتند این قطعات را نمی‌شود اینجا تعمیر یا تعویض کرد لذا گذاشتند و رفتند، ما ماندیم و یک زیردریایی بسیار پیچیده و باز شده و البته قطعاتی خراب و غیرقابل تعمیر.

فرمانده می‌گفت، روس‌ها ابتدا با ما همراهی کردند و 2 ماه ماندند پای کار، تا ما را به این برسانند که در ایران نمی‌شود این زیردریایی‌ها را تعمیرات اساسی کرد، وقتی هم که رفتند، واقعا کار بر ما سخت شد اما ناامید نبودیم.

دیگر روس‌ها به عنوان کشور سازنده از کارخانجات رفته بودند و نمی‌شد کاری کرد؛ کار را خودمان شروع کردیم و از تمام کشور کمک گرفتیم، از دانشگاه‌ها، مراکز علمی و مهندسی و . . .  .

قدری زمان بیشتری صرف کردیم، اما نهایتا توانستیم برای اولین بار، یکی از زیردریایی‌های کیلوکلاس‌مان را تعمیر اساسی کنیم و "حالا هم تکنولوژی تعمیر اساسی زیردریایی‌های سنگین کیلوکلاس را در اختیار داریم" و خودمان می توانیم 2 زیردریایی دیگر سنگین را در صورت نیاز، همین جا تعمیر اساسی کنیم.

فرمانده می‌گفت، معنای تعمیر اساسی را شاید ندانید اما همین قدر بدانید که تعمیر اساسی شامل تعمیر و تعویض قطعات می‌شود، قطعاتی که بعضاً اگر باز شوند باید صدها قطعه دیگر را باز کرده و تعویض و تعمیر کنیم تا بتوانیم به قطعه مورد نظر برسیم. جدای از این هم، ساخت قطعات یا وارد کردنشان، کاری بس سخت است که ما توانستیم همه‌ی این کارها را انجام دهیم.

ساعت نزدیک 16 شده بود، جایی در جنوب شرقی کارخانجات، ناوشکنی را دیدم که مشخص بود، سهند است؛ از فرمانده پرسیدم این سهند است؟ گفت بله، آن یکی هم شیراز است.


    ناوشکن سهند

همراه با تیم خبری، رفتیم به سوی سهند، حقیقتا اسم و مسلما یکی بود و سهند همچون سهند در اسکله پهلو گرفته بود. سهند در واقع برادر مدرن‌تر ناوشکن‌های جماران و دماوند و سومین محصول از مجموعه پروژه‌های "موج" است که او را به نام "موج 5" می‌شناسند.

فرمانده، مدیر پروژه را هم صدا کرد تا همراه‌مان باشد؛ از پاشنه ناوشکن واردش شدیم و مستقیم رفتیم موتورخانه، جایی در طبقات پایینی ناوشکن که قلب کشتی است. متخصصان در حال تجهیز بودند، در مسیر موتور خانه از آسایشگاه، غذاخوری، باشگاه افسران، اتاق برق و . . . بازدید کردیم، آماده شده بودند اما تجهیزشان در حال آماده سازی بود. مثلا تختخواب‌های آسایشگاه‌ها هنوز تشک نداشت و کمدها هم هنوز کامل نصب نشده بودند.

سخت مشغول کار بودند تا ناوشکن را تکمیل کنند. می‌توان گفت که کار ناوشکن تقریبا تمام است و بیشتر خورده کاری اعم از رنگ آمیزی، نماسازی و . . . باقی مانده بود.

به موتور خانه که رسیدیم، فرمانده یک دستاورد مهم متخصصان ایرانی را به طور عینی نشان‌مان داد؛ "اولین گیربکس ترکیبی تماما ایرانی" روی ناوشکن سهند نصب شده بود. ناخدا شیخی فرمانده کارخانجات دست روی گیربکس گذاشت و ‌گفت، برای ساختش متخصصان داخلی وقت زیادی صرف کردند اما توانستند بسازند و حالا برای اولین بار، روی ناوشکن سهند نصب شده است.

حدود 3-4 ساعتی در داخل ناوشکن 1400 تُنی سهند بودیم. متخصصان نداجا در شیفت دوم یکی دو ساعتی بود که کارشان را شروع کرده بودند. تصمیم گرفتیم، برویم و فردا صبح، مجددا به کارخانجات بازگردیم.

صبح فردا که بازگشتیم، مستقیم رفتیم سراغ شیراز؛ در مسیر از کنار بندرعباس و سینا گذشتیم، ناوی بزرگ و ناوچه‌ای کوچک؛ ناو بندرعباس تعمیرات اساسی‌اش را می‌گذراند. پوسته و بخش‌های اعظمی از پل فرماندهی در حال تعویض بودند، فرمانده گفت تقریبا کار این ناو هم تمام است و می‌تواند تا چند وقت دیگر راهی ماموریت شود و سینای 7 هم تقریبا در مرحله پایانی نصب تجهیزات بود، یعنی 70 درصد حدودا پیشرفت داشت.

از کنار آنها که رد شدیم، به شیراز رسیدیم؛ شیراز در جنوب غربی کارخانجات در اسکله پهلو گرفته و سینه‌اش را به پاشنه ناوشکن جماران چسبانده بود. روی سینه ناو اطلاعاتی شیراز که رفتیم، زیردریایی طارق را که دیروز فرمانده کارخانجات گفته بود‌ را دیدیم، در جنوب شرقی پایگاه پهلو گرفته بود و کنارش یک کیلوکلاس دیگر هم بود که فرمانده گفت آن یکی "نوح" است.


    زیردریایی سنگین طارق (جلو) زیردریایی سنگین نوح (عقب)

پرسیدم، شما چطور از این فاصله این دو را از هم تشخیص می‌دهید، گفت از ظاهرشان، چون بالاخره ما روی این زیردریایی‌ها ساعت‌ها کار کرده‌ایم.

جالب است بدانید که نیروی دریایی ارتش موفق شده که عایق‌های ضدسونار زیردریایی‌های کیلو کلاس را تولید و روی زیردریایی‌ها نصب کرده است.

وارد طبقات ناو شیراز که شدیم، متخصصان در داخلش مشغول کار بودند. در طبقات فوقانی، کار تقسیم‌بندی محیط داخلی در حال انجام بود و متخصصان در حال دیوار کشی اتاق‌های مختلف بودند.

به دلایلی، خیلی روی شیراز نتوانستیم وقت بگذاریم؛ آفتاب به میانه آسمان رسیده و ظهر شده بود، تابش شدید آفتاب آبان ماه در سواحل بندرعباس، تقریبا پوست صورت‌مان را سوزانده بود. باید از بخش‌های دیگری از منطقه اول نیروی دریایی ارتش هم بازدید می‌کردیم و بعد از حدود 15 ساعت حضور در کارخانجات نیروی دریایی ارتش، آنجا را ترک کردیم.
منبع: تسنیم