کد خبر 664134
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۴

یک اجماع عمومی و کامل در زمینه جنگ مالی با ایران در آمریکا وجود داشته است. اجماعی شامل سیاستمداران از بالاترین رده تا رده‌های میانی و پایینی و حتی بخش خصوصی.

به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در سرمقاله شماره امروز خود به قلم محمد صرفی نوشت:

فهم چرایی تمدید قانون تحریم‌های ایران –موسوم به ISA- از سوی آمریکا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و این فهم کمک شایانی به چگونگی برخورد با این ماجرا می‌کند.

مروری بر مواضع و تحلیل‌های مختلف داخلی نشان می‌دهد نگرش یکسانی در این زمینه وجود ندارد و به همین دلیل راهکارها و واکنش‌های متفاوتی نیز ارائه می‌شود. حال آنکه مروری بر مواضع رسانه‌ای و سیاسی آمریکایی‌ها به عنوان حریف جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد آنان در این زمینه از اتفاق نظر و عمل کاملی برخوردارند.

کمتر از دو ماه پیش (قبل از تصویب قانون تمدید تحریم‌ها در مجلس نمایندگان و متعاقب آن سنا) اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» نشستی قابل توجه را با محتوای «ابزارهای مالی آمریکا علیه ایران» برگزار کرد.

استوارت لوی یکی از مهمانان این نشست بود. او را می‌توان در واقع آغازگر جنگ مالی واشنگتن علیه تهران دانست. کسی که کار خود را به عنوان معاون خزانه‌داری آمریکا در سال 2004 در دوره ریاست جمهوری جرج بوش پسر آغاز کرد و حتی کنار رفتن دولت جمهوریخواهان و روی کار آمدن دولت دموکرات اوباما نیز مانع از ادامه کار وی برای پیش بردن جنگ اقتصادی علیه ایران نشد.

وی در بخشی از سخنرانی خود در این نشست اذعان می‌کند در ابتدای شروع به کار خود نگرش عمومی در میان سیاستمداران ارشد آمریکایی این بوده است که ابزار تحریم مالی علیه ایران ناکارآمد است و پیگیری آن فایده ندارد؛ « یادم می‌آید یک روز در سال 2004 یا اوایل 2005 به دیدن رئیس‌جمهور رفتم تا در این باره با او صحبت کنم و او گفت که هیچ دلیلی برای اندیشیدن به اعمال تحریم‌ها علیه ایران وجود ندارد زیرا وقتی تحریم‌هایی اعمال کنیم، ما تنها می‌مانیم و کسی با ما همراهی نمی‌کند.»

وی در ادامه به نکته‌ای بسیار مهم اشاره می‌کند و می‌گوید؛ « حال این سؤال مطرح است که چرا جنگ مالی علیه ایران، نتیجه‌بخش بود؟ نکته نخست اینکه، برای اعمال این تحریم‌ها، حمایت‌های بسیار زیادی به ویژه در داخل دستگاه‌های دولتی آمریکا وجود داشت.درخصوص این قضیه شاهد بودیم که همه مقامات دولتی، پای کار آمدند و از این برنامه حمایت کردند.درعین حال، ما با استفاده از تجربیات و ناکامی‌های گذشته در اعمال تحریمها متوجه شده بودیم که چگونه می‌توان بخش خصوصی را با خودمان همراه کنیم. ما در این زمینه فکر کرده بودیم و اینکه چگونه از گام‌های کوچک شروع و دیگران را با خودمان همراه کنیم.متوجه شده بودیم که چگونه کارها را از اقدامات کوچک شروع کنیم و این گام‌ها را ادامه بدهیم و به موازات گسترش تلاش‌هایمان، این گام‌ها را نیز بیشتر و بیشتر کنیم.»

توضیحات استوارت لوی نشان می‌دهد یک اجماع عمومی و کامل در زمینه جنگ مالی با ایران در آمریکا وجود داشته است. اجماعی شامل سیاستمداران از بالاترین رده تا رده‌های میانی و پایینی و حتی بخش خصوصی. نگاهی به وضعیت رسانه‌ای و تبلیغات و تولیدات فرهنگی این کشور نیز طی این سال‌ها نشان می‌دهد دستگاه عریض و طویل رسانه‌ای و تبلیغاتی آن کاملا هماهنگ و همسو با این جنگ اقتصادی بوده و هست.

برای نمونه می‌توان به سریال معروف homeland اشاره کرد که در آن ماموران آمریکایی به دنبال یک گروه تروریستی هستند و در تحقیقات خود از طریق نقل و انتقالات بانکی به یک ایرانی می‌رسند که تروریست‌ها را تامین مالی می‌کند! اوج این اجماع را می‌توان در تمدید تحریم‌های اخیر مشاهده کرد. دو حزبی که در انتخابات هیچ حریمی برای تخریب هم قائل نبودند در این مسئله چنان عمل کردند که گویی یک حزب و حتی یک خانواده هستند!

این وضعیت جبهه حریف را با وضعیت داخلی خودمان مقایسه کنید. نتایج جالب نیست و در برخی موارد تاسف‌بار است. مدیر مسئول روزنامه شرق اعتراف می‌کند برجام از سوی دولت و اصلاح‌طلبان برای عبور از سد افکار عمومی بزک شده است!

امروز هم که دیگر چیزی از روح و جسم برجام باقی نمانده از گور خالی آن نیز دست نمی‌کشند و مدح و ثنایش را می‌گویند و نظرات عجیب و غریبی برای حفظ دستاوردهایش می‌دهند! برای نمونه یک خبرگزاری دولتی پس از طرح این ادعا که تمدید تحریم‌ها هم نقض برجام هست و هم نیست، در پایان از دل این بدعهدی و عهد‌شکنی نسخه نزدیکی – بخوانید سازش- با دولت ترامپ را ارائه می‌دهد؛ «بنابراین دولت تدبیر و امید باید برای جوسازی‌های داخلی و بین‌المللی مسیر تعادل و صبر و در عین حال تلاش برای برقرار کردن هر چه سریع‌تر تعامل با تیم سیاست خارجی ترامپ و مشاوران نزدیک وی را در این رابطه دنبال کند.»  نکته قابل تامل آن است که تصمیم‌سازان و اندیشکده‌های آمریکایی نیز همین نسخه را می‌پیچند.

رویترز می‌گوید؛ «نباید از این واقعیت غفلت کرد که برای غرب ادامه اجرای توافق هسته‌ای موضوعی بسیار حیاتی است» و در میزگرد شورای آتلانتیک با موضوع «راهبرد جدید برای روابط آمریکا و ایران در دوره گذار» کارشناسان شرکت‌کننده با ذکر علل مختلف تاکید می‌کنند دولت آمریکا باید با ایران رابطه داشته باشد و نباید ارتباطی که در زمان دولت اوباما و وزارت جان کری و در چارچوب مذاکرات هسته‌ای ایجاد شد، قطع شود و رئیس‌جمهوری آینده هر کسی که باشد، باید این ارتباط را حفظ و آن را تقویت کند زیرا حل مسائل منطقه بدون نقش و مشارکت ایران غیرممکن است.

به سؤال اولیه بازمی‌گردیم؛ آمریکایی‌ها چرا دست به تمدید قانون تحریم‌ها زدند؟ دوستان دولتی شاید تحلیل‌های امثال ما را به حساب رقابت و انتخابات و بی‌سوادی و ... بگذارند. پس بهتر است پاسخ را از زبان همان‌هایی بشنویم که این تحریم‌ها را وضع کردند. مارک دوبوویتز مدیر عامل اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» و از افراد کلیدی در جنگ اقتصادی علیه ایران در این باره می‌گوید؛ «قانون تحریمهای ایران که از چند سال پیش اعمال شده است امسال پایان می‌یابد و باید درباره تمدید آن فکر کرد. اگر این تحریمها پایان یابد دولت آتی آمریکا در وضع بدی قرار خواهد داشت زیرا در این صورت، قوه مجریه باید از احکام ریاست جمهوری استفاده کند تا این تحریمها را بار دیگر اعمال کند.در این صورت، امکان عمل مهمی برای دولت آمریکا از بین می‌رود که همواره هم بسیار مهم بوده است یعنی امکان بازی پلیس خوب و پلیس بد.

وقتی تحریمهای کنگره تمام شود، دیگر دولت آمریکا نمی‌تواند پلیس خوب و پلیس بد را بازی کند زیرا دیگر قوه مقننه در این بازی نخواهد بود و تنها بازیگر این عرصه، فقط قوه مجریه خواهد بود. این درحالی است که وجود نقش‌آفرینان برای بازی پلیس خوب و پلیس بد ضروری است.

با این شیوه می‌توان از فشارهای هدفمند بهره گرفت. اگر قانون تحریمهای ایران تمدید نشود، ضربه‌ای مهلک به این روند وارد خواهد شد. در نتیجه، امیدوارم کنگره آمریکا اقدام لازم را صورت بدهد و این قانون را تمدید کند.»
با این تفاصیل باز هم مدعیان حمایت از دولت می‌توانند برجام را بزک و ادامه تحریم‌ها را لاپوشانی کنند و مدعی شوند که خیر و صلاح مردم را می‌خواهند. رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها طی دوره مذاکرات و پس از توافق فرموند که این ماجرا تجربه‌ای برای رشد ملت است. گویا عده‌ای از اینکه نتایج این تجربه به بار بنشیند و وفاقی جمعی و عمومی در میدان این نبرد سهمگین صورت پذیرد، واهمه‌ای جدی دارند.

البته واهمه این جریان قابل درک است. چرا که روی دیگر به بار نشستن این تجربه، مجاهدت و تلاش و ایثار است. در میدان جنگ باید از خود گذشت. در میدان جنگ اقتصادی، حقوق نجومی تقسیم نمی‌کنند!