به گزارش مشرق، «محمود فرشیدی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «رسالت» نوشت:
اهداف آموزش و پرورش هر کشور باید تابعی از اهداف نظام حکومتی و قانون اساسی آن کشور باشد، اما واقعیت آن است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تا کنون نظام تربیتی متناسب با نظام اسلامی و تأمین کننده اهداف آن بر مدارس کشور، حاکمیت نیافته است و نظام آموزشی مدارس ما همان نظام باقی مانده از رژیم گذشته است که رونوشتی ناقص از نظام آموزشی غرب بود.
طبیعی است که دستیابی به استقلال در عرصه نظام تربیتی، دشوارترین و نهایی ترین مرحله تکامل هر انقلاب است و پس از پیروزی در عرصه سیاسی و حاکمیت نظام سیاسی، نوبت به طراحی و حاکمیت نظام اقتصادی جدید می رسد که این سال ها در باره آن و شاخصه هایش و راهکارهایی نظیر تحقق اصل 44 و اقتصاد مقاومتی و نظایر آن، تلاش هایی در حال شکل گیری است و سرانجام، ضرورت طراحی الگوی برآمده از ارزش های انقلاب در عرصه تربیت نسل آینده خودنمایی می کند.
البته در ارتباط با ایجاد تغییرات در نظام آموزشی کشور از همان سال های نخست، اقداماتی به عمل آمد اما شاید بتوان گفت به جز یک مورد که تلاش گسترده ای برای تدوین «کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران» در همان سال ها به عمل آمد و در دولت های بعدی مسکوت گذاشته شد، سایر تغییرات، جنبه اصلاحی و رو بنایی برای رفع کاستی ها در چارچوب حفظ نظام موجود داشته است تا آنکه در سال 1385 مقام معظم رهبری ضرورت تحول بنیادین و دگرگونی نظام آموزشی کنونی را مطرح فرمودند و پیرو این رهنمود، همفکری ها و پیگیری های قابل توجهی به عمل آمد که سرانجام در سال 1390 به تدوین و تصویب سند تحول بنیادین توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی منجر گردید. با این مقدمه شاید طولانی، در حد بضاعت و با توجه به محدودیت سطور، به طور فشرده و فهرست وار به اهمّ مسائل آموزش و پرورش، گذری شتابزده خواهم داشت:
1. جایگاه آموزش و پرورش در کارنامه نظری انقلاب اسلامی
سیره بنیانگذار انقلاب و مقام معظم رهبری که «معلم اخلاق جامعه» شایسته ترین و گویاترین تعبیر برای معرفی شخصیت آنان است و نیز رهنمودهای این دو بزرگوار، روشن می سازد که از نظام اسلامی و قدرتمندترین بازوی فرهنگی آن چه انتظارات تربیتی و اخلاقی و علمی دارند:
• امام خمینی فرموده اند: سرنوشت جمهوری اسلامی در دست مدارس است و فرهنگ را سایه ای از نبوت و فرهنگیان را سایه ای از نبی می دانند. مقام معظم رهبری نیز همواره بر مسئله آموزش و پرورش به عنوان مهم ترین مسئله نظام تاکید و فرموده اند: مسئله فرهنگ و تعلیم و تربیت، مسئله اول در نظام ماست. (26/3/1368)
2. جایگاه آموزش و پرورش در کارنامه عملی دولت ها
اما علی رغم آن مبانی نظری، دولت ها غالباً نگاهی متفاوت و ناآشنا با نقش زیربنایی آموزش و پرورش داشته اند و به همین دلیل یکی از مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر وضعیت آموزش و پرورش، نگاه رؤسای دولت ها به این دستگاه بوده که غالباً نگاهی سیاسی بوده است و نه تربیتی و آموزشی! به بیانی دیگر عملکرد آموزش و پرورش، تحت تاثیر و فشار سیاسی دولت ها و نمایندگان مجلس قرار داشته است و نیازها و الزامات فرهنگ و تعلیم و تربیت آینده سازان کشور، مورد غفلت قرار گرفته است.
از منظر اقتصادی هم غالباً نگاه دولت ها به آموزش و پرورش، نگاه به یک دستگاه مصرف کننده و غیر تولیدی بوده است نه دستگاهی «مولد» سرمایه اجتماعی. به همین دلیل از نظر تخصیص اعتبارات، هیچ دولتی نخواسته است با نیازهای این دستگاه، واقع بینانه برخورد کند و در یک بررسی دقیق، اعتبار مورد نیاز آموزش و پرورش را برآورد نماید بلکه دولت ها همواره بدون بررسی کارشناسانه، بودجه آموزش و پرورش را درصدی افزایش داده و به آن افتخار کرده اند، بی آنکه توجه داشته باشند از ابتدا مبنای تخصیص بودجه این دستگاه به جرم
«مصرف کننده بودن» مبنای صحیحی نداشته است و پاسخگوی حداقل نیازهای آن نمی باشد و لذا همواره آموزش و پرورش از کسری بودجه رنج برده است.
از نگاه منزلتی هم به دلیل حاکمیت نگاه مکانیکی بر اکثر رؤسای دولت ها، منزلت و نقش معلم، نزد آنان ناشناخته مانده و تلقی غالب آنان از معلم در حد یک «سوادآموز» یا پرستار کودکان می باشد و مجموعه این گونه کم لطفی ها، منجر به فرار مغزها از آموزش و پرورش شده است و بسیاری از فرهنگیان فرهیخته و توانمند تلاش می کنند در صورت امکان خود را به سایر وزارتخانه ها منتقل نمایند تا از مزایای آن دستگاه ها بهره مند شوند.
در نتیجه آموزش و پرورش که خود روزی به عنوان یک دستگاه مادر و تولید کننده مدیر در نظام اسلامی نقش آفرین بود و رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس قوه قضائیه و بسیاری از مدیران ارشد و میانی و شخصیت ها را به کشور عرضه کرده بود، به مرور زمان از نظر توانمندی نیروی انسانی روند تحلیلی در پیش گرفته است و حتی بعضی دولت ها زمام امور این دستگاه را به مدیران مهمان می سپارند.
3. آسیب شناسی و مشکل اصلی
به گمان نگارنده یکی از ریشه ای ترین مشکلات آموزش و پرورش، جایگاه ساختاری آن در نظام سیاسی کشور می باشد. به تعبیری شفاف تر، آموزش و پرورش، از جنس سایر وزارتخانه ها نیست زیرا مسئولیت سایر وزارتخانه ها غالباً تولید کالا و ارائه خدمات حتی خدمات علمی برای انسان هاست، اما مسئولیت آموزش و پرورش، تولید انسان، تربیت انسان و انسان سازی است. به همین دلیل می توان گفت آموزش و پرورش، هم عرض با سایر وزارتخانه ها نمی باشد بلکه آموزش و پرورش نقطه آغاز و یک دستگاه مادر است و لذا باید گفت آموزش و پرورش یک دستگاه «حکومتی» است و نه یک دستگاه «دولتی».
4. پیشنهادهایی برای نیل به وضعیت مطلوب
• چنانچه با صلاحدید مسئولین عالی رتبه نظام، بازنگری و اصلاحات در برخی مواد قانون اساسی ضروری تشخیص داده شود، پیشنهاد می شود جایگاه آموزش و پرورش از یک وزارتخانه و دستگاه دولتی به یک دستگاه حکومتی نظیر صدا و سیما ارتقا یابد.
• در شرایط کنونی نیز می توان با وضع قوانینی، زمینه ثبات مدیریت، ثبات نقشه راه و تقویت نظارت دستگاه های حکومتی نظیر شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر آموزش و پرورش فراهم ساخت.