سرویس اقتصاد مشرق - در روزهای گذشته سازمان خصوصي سازي با صدور اطلاعیه ای مهم، فسخ قرارداد واگذاري بلوك سهام شركت مخابرات ايران اعلام کرد. پیرو این اطلاعیه بر آن شدیم تا گفتگویی با مهندس فرخ منش برای مشخص شدن ابعاد پنهان این تصمیم گیری داشته باشیم. مهندس سعید فرخ منش هم اکنون مشاور عالی شرکت مخابرات استان تهران می باشد.
وی پیش از این سمت های مشاور عالی مدیرعامل شرکت ارتباطات سیار (همراه اول)، مشاور عالی پژوهشکده مطالعات فضای مجازی، مدیر کل آمار و فناوری اطلاعات شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران و مشاور عالی فاوا ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز را عهده دار بوده است.
مهندس خبر اطلاعیه سازمان خصوصی سازی را حتما مشاهده کردید. نظرتان چیست؟
مخابرات ایران نیروی انسانی با تجربه و کار آزموده و دارای پتانسیل های لازم و قوی است که در طی سالهای متمادی علیرغم وجود محدودیت ها و مقررات دولتي، بدست آمده است و اجرای پروژه های عظيم و متعدد ارتباطي و مخابراتی و توسعه زيرساختهاي شبکه مخابراتي كشور، با توجه به آمارهاي فزاينده توسعه كه منحني آن همیشه در حال رشد بوده، بدست آمده است. از این طریق به همه ی آنها سلام عرض میکنم و ادای احترام دارم.
چه اتفاقی افتاده که منجر به اطلاعیه سازمان خصوصی سازی در خصوص سهام شرکت مخابرات شده است؟
در این اتفاق، مدیریت مخابرات باید به دولت اعاده شود، یعنی چی ؟ یعنی میتوانیم اینطوری در نظر بگیریم که، دولت بدنبال مدیریت بر مخابرات است ! از قبل هم بدنبال همین بود. یعنی با خریدار بلوک مخابرات مشکل دارد و میخواهد بدین طریق اوضاع را سر و سامان دهد. در برنامه ششم هم همین مسئله را آورده بود. دولت بدنبال داکتها و سایر تجهیزات مخابرات است. این داکتها، سرمایه عظمی هستند، یک گنج بزرگ در زیر خاک که قدرت را به صاحب آن اعطاء میکند. بخش خصوصی هم، استفاده از همین داکتها را، درخواست دارد. این داکت ها فی الواقع تونلهای زیر زمینی هستند که از زیر شهر بزرگی همانند تهران را، بهم دوخته اند. تهران، توسط این داکتها، مانند تار عنکبوت، بهم دوخته شده است – سرمایه عظیم همینجاست. بنوعی تمام شهرها، از زیر توسط تونلهایی - عنکبوت وار، بهم دوخته شده اند. اما از دیگر سوء ، ابتدای همین امسال بود که اینها دور هم، پشت یک میز نشستند و علی الظاهر سنگهایشان را با هم واکندند ، یعنی با هم توافق کردند و بر مبنای آن توافقات، مدیرعامل شرکت مخابرات ایران، توسط وزیر ارتباطات تعیین و منصوب شد، یعنی همه چی گل و بلبل شد و تعرفهها بالا کشید و قیمت تلفن بالا رفت !!! یعنی چه ؟ یعنی یکدفعه و بصورت کاملا آنی، کیفیت و بهره وری مخابرات، سر به آسمان کشید و به همین دلیل، هزینهها افزایش یافت. در این میان به نوعی خریدار بلوکی سهام، کاملا کنار کشید و افسار کار را به دولت داد – مثل یک سهامدار باکلاس رفت تا به سهامداریش بپردازد و بنوعی در کار دخالت و ورود نکرد. اما علی الظاهر آن میزی که دور آن نشستند و سنگهایشان را با یکدیگر واکندند، مشکل داشته، فلذا همه چیز همچنان گل و بلبل باقی نماند. فلذا دوباره باید منتظر حوادث و سونامیهایی در حوزه فضای مجازی کشور باشیم. به هرحال وزیر ارتباطات مجوزهایی صادر کرده است و روی مجوزهای صادره حساب باز کرده است ولی دارندگان مجوز ناراحت اند و مجوزهایشان به در و دیوار خورده است و علی الظاهر کشتی هایشان به گل نشسته است. و این یعنی ممکن است کشتی وزیر به گل بنشیند !!
مخابرات باید عمده فروشی کند و خرده فروشی را به مجوز داران بسپارد. به هر صورت مجوزهای FCP ، Servco، MVNO، دارنده پروانه ایجاد شبکه و ارائه خدمات رادیو ترانک عمومی و غیره... می باید فضای مجازی ما را بازتر میکردند و گسترش میداند، که علی الظاهر فعلا فقط سخنرانی میکنند و در میدان عمل، هیچ سنگری را فتح نکرده اند. فلذا داکت ها، سیمها، مکانها و پاور و غیره... باید به اشتراک یا به Share گذاشته شود، یعنی همگان بتوانند، از این گنجها استفاده کنند یا بهره ببرند. فکر کنم مشکل اینجا باشد، نه بدهی مخابرات به سازمان خصوصی سازی.
البته باید توجه داشته باشید که اینترکانکشن بین مخابرات و نظام تعرفه ها خوب نیست و شرکت مخابرات به تعرفهها اعتراض داشته و دارد و به آنها ایراد وارد میدانسته و میداند و چندین سال است که دعوای سر تعرفهها بوده و هست.
البته بنظرم خریدار بلوکی مخابرات ضرر نمیکند، چیزی را در گذشته خریده و بعد از 10 سال قیمتش چندین برابر شده و حالا میخواهد بفروشد یا میخواهد از آن بخرند. قطعا قیمت آن بالا رفته است.
به هر صورت فضای مجازی برای نظام اسلامی ما مهم است و یکی از ابزارهای صادرات فرهنگی است. فلذا از اینرو علی الظاهر، مقام معظم رهبری در جایی فرموده اند که، اگر رهبر نبودند، خودشان فرماندهی این فضا را برعهده میگرفتند. این یعنی این فضا برای رهبری مهم است. بنابراین ممکن است عده ای بخواهد این فضا آرام نباشد و همواره بدنبال ایجاد تلاطم در فضای مجازی باشند.
آیا صاحب سهام مشکل مالی دارد؟
اولا ستاد اجرایی از نظر مالی مشکلی ندارد و قادر است اقساط را پرداخت نماید اما این وسط یک اما وجود دارد و آن اینکه، حق السهم چیست و چقدر است و قوانین و مقررات مربوط به این حق سهم چیستند ؟ آیا درست تنظیم شده اند ؟ واقعی اند و..... یعنی باید این موضوع شفاف شود. از سویی عده ای مسئله را سیاسی میکنند و این قضیه فسخ را، به انتخابات ریاست جمهوری وصل میکنند که اینچنین نیست و ربطی بهم ندارند، هر چند نزدیک بودن تاریخ فسخ، با تاریخ انتخابات، در محل و زمان دیگری، باید بررسی شود.
خصوصی سازی و قیمت پائین تر و خدمات بیشتر و... ؟
چند وقت پیش مناظره ای در صدا و سیما انجام شد که مدیران عامل اپراتورهای سیار هم شرکت داشتند. در آنجا، مدیر عامل همراه اول ادعا کرد که، ده سال است تعرفه های همراه اول تغییر نکرده و... از آنطرف رسانهها اینطوری خبرگزاری کردند که، از ده سال پیش تا حالا به مردم ظلم شده است. یعنی اینطوری گفتند که، ده سال پیش تعرفه ها 10 برابر عدد واقعی تعرفه بوده اند – یعنی تعرفهها در 10 سال پیش، 10 برابر عدد واقعی اشان بوده اند!!!. بنوعی شاید تاحدودی درست میگفتند! چرا؟ وقتی مثلا هر دقیقه مکالمه موبایل در ده سال پیش بین 60 تا 70 تومان بوده و خطوط اعتباری کمی بیشتر و اگر به درآمد مردم یا به حقوقهای مردم در 10 سال پیش، نگاهی انداخته شود می بینیم با آن حقوق های پائین، دقیقه ای 70 تومان زیاد بوده و شاید ظلم بوده، یعنی دقیقه ای 70 تومان! بنظر بالا بوده و ... و در نهایت خبرگزاری ها به این نتیجه رسیدند که از ابتدای خصوصی سازی تا حالا، اجحاف شده است و ادعا داشتند این اجحاف قابل اثبات است. یعنی چی ؟ یعنی با پول مردم ضعیف و پابرهنه، همراه اول ایجاد میشود و سپس در همان 10 سال پیش، تعرفه دقیقه ای حدودی 60 تا 70 تومان، از همان مردمی میگیرند که پول دادند تا همره اول توسعه پیدا بکند و به نوعی تشکیل شود. فلذا نقش خصوصی سازی زیر سئوال رفت! چرا؟ چون انتظار میرفت مخابرات ایران، پس از خصوصی سازی، بهترین و کیفی ترین محصولات و تولیدات خود را، با قیمت نازل و رقابتی، ارائه دهند که ظاهرا اینطور نشده ، فلذا آنچه انتظار میرفت اتفاق نیفتاد. در این رابطه وزیر بکرات به بالا بودن تعرفه ها در سالیان گذشته اذعان داشته است. یعنی صحبت من یا صحبت خبرگزاری ها و غیره نیست ! صحبت وزیر مملکت است. یعنی تعرفه های همراه اول و ایرانسل و غیره... از ده سال پیش تا کنون بالا بوده است.
چرا دولت مخابرات را فروخت؟
سئوال خوبی است - در جایی نوشته بودند: دولتها نمیتوانند تصدی گر خوب و بلا اشکال اقتصادی باشند و آن را با معیارهای پذیرفته شده، از قبیل قیمت پائین و بهره وری بالا، اداره و مدیریت نمایند، بلکه این بنگاهها و موسسات تجاری و اقتصادی خصوصی هستند که، در یک رقابت تنگاتنگ با رقبای خود، بهترین و با کیفیترین محصولات و تولیدات خود را با قیمت نازل رقابتی در بازارهاي تخصصي مربوطه به مشتریان خود عرضه مینمایند. بنابراین خصوصی سازی شرکتهای مخابراتی، درتکاپوی دنیای پیشرفته فن آوریهای ارتباطی و مخابراتی و نیاز روز افزون مشتریان به این خدمات و عرضه آن به متقاضیان، با قیمتهای نازل رقابتی، امري اجتناب ناپذیر است و همه ما، "جامعه مخابراتی "، ناچار به قبول و انطباق خود با تغییرات و عدم مقاومت در مقابل این تغییرات هستیم، چرا که عدم قبول و انطباق خود با این تغییرات و هرگونه تخیل مقاومت، درمقابل تغییرات ساختاری اقتصادی از دولتی به خصوصی، با توجه به مطالبه عمومی مردم، جهت خصوصی سازی اقتصادی، با تائید اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. بر این اساس مجموعه دولت و دست اندرکاران تصمیم گیری کلان را وادار به چاره اندیشی و تصميمگیری لازم نمود. ایجاد اپراتورهای دوم در بخش تلفن همراه ( ایرانسل ) نمونه بارز و عملی آن میباشد که بحث ایجاد اپراتور سوم تلفن همراه تا آخر سال 1393 و اپراتور دوم پستی کشور در حوزه فعالیت شرکت پست دولتي فعلي هم، از موضوعاتی بود که در بخش ارتباطات و مخابرات مطرح و مورد پیگیری تصميم گيران كلان كشور بود.
این به معنی به صحنه آمدن فعالان ارتباطی و مخابراتی و اپراتورهاي رقیب بود. در صورتی که اگر ما "جامعه مخابراتي و آی تی" دیر بجنبیم موجب از دست دادن تمام فرصتهاي موجود، اعم از بازار کار و عدم امنیت شغلی برای شاغلین فعلی خواهد بود و خواهد شد و مقصر هم کسانی خواهند بود که برنامه خصوصی سازی را جدی تلقی ننمایند و برنامه ریزیهای لازم را برای رسیدن به اهداف تعریف شده سازمانی، مطابق پروانه فعاليتي صادره از سوي دولت نداشته باشند. به همین دلایل مخابرات فروخته شد.
چرا ابتدا مخابرات را در حجم کمتر واگذار نکردند و سپس کلی ؟
این هم سئوال خوبی است - در جایی دیدم که نوشته بودند: موضوع واگذاري يكپارچه، ريسك و ضرردهي شركتهاي مخابرات، برخي از استانهای محروم و کم بازده و یا احتمالا ضررده را، تا مقطع زمانی رسیدن به ثبات لازم، در امرخصوصي سازي را، پوشش خواهد داد، ولي در هر صورت، بعد از مدت زمان معقولي، براساس برنامه زمان بندی لازم، اين قبيل شركتهاي كم بازده و يا ضررده، بايد با بكارگيري تمهيدات و اهرمهای لازم ، به مرحله سوددهي برسند و سایر شرکتها نیز، به حداکثر بهره وری در این مدت برسند. اما با نگاهی به وضعیت اقتصادی مخابرات در سال 1394 متوجه میشویم که اینطور نشد و شرکتهای مخابراتی عمدتا ضررده شدند.
بیشتر توضیح دهید یعنی چه زیانده شدند ؟
پاسخ به این سوال را در قالب دو جدول ارائه می دهم. اعداد و ارقام موجود در این شکلها از سایت کدال برداشت شده است. (جدول شماره 2) اطلاعات این جدول از سایت کدال گرفته شده است که آنهم بنوعی از گزارش های مالی رسمی شرکت مخابرات ایران برداشت شده است. بنابراین اعداد درست و دقیق هستند. جدول شماره (1) حاوی اطلاعات دریافتی از سایت کدال در مورد استان مازندران است که مربوط به دوره منتهی به 31 شهریور 1394 می باشد و حسابرسی شده هم است (دقت کنید شهریور سال گذشته). زیانده بودن شرکت مخابرات ایران در استان مازندران، در شکل دیده میشود. ( البته شرکت مخابرات ایران منهای همراه اول )
اطلاعات سایت کدال شفاف است و ضمنا دسترسی به سایت کدال برای همگان آزاد است. صحت و سقم اطلاعات را می توان، در سایت کدال جستجو کرد.
بنابراین، طبق گزارش حسابرسی شده دوره منتهی به 31 شهریور 1394، شرکت مخابرات ایران زیانده بوده است – یعنی همین چند ماه پیش - ( منهای همراه اول ).
چه شد که مخابرات از زیاندهی درآمد ؟
عامل اصلی اینترنت فروشی بود! – یعنی شرکت مخابرات ایران با اینترنت فروشی از زیاندهی درآمد. البته اپراتورهای سیار هم از اینترنت فروشی به نان و نوایی رسیدند که مرتب خودشان گزارش میکنند. رسانه ملی هم، لحظه به لحظه افتخارات اینترنت فروشی را، بنمایش میگذارد .
مگر اینترنت فروشی ایراد دارد؟
بله ایراد دارد – بطور اساسی ایراد دارد – ما باید صادر کننده اینترنت باشیم نه وارد کننده آن – یعنی اگر صادر کردیم، آنگاه وارد کنیم – بنابراین تا زمانیکه – تاکید میکنم تا زمانیکه در اینترنت، صادر کننده نشویم، تولید درآمد از اینترنت فروشی اشکال دارد و بطور کلی به صنعت تولید محتوا و به صنعت صادرات محتوا و به این مملکت و این نظام اسلامی ضربه میزند. یعنی نظام انقلاب اسلامی را، در طی مسیر در رسیدن به اهداف، با مشکلات فرهنگی، اجتماعی و... موجه می سازد . بنظرم غیرت تولید محتوا نداریم و در این حوزه، یعنی تولید محتوا، بی غیرتی میکنیم - خط مشی های لازم تعبیه نشده اند و بنوعی برای کسی، مسئله نشده است، چه رسد به اینکه بدنبال حل مسئله باشند. ما در حوزه هایی اداره کردن را بلد نیستیم. اداره کردن از مدیریت کردن پیچیده تر است. محتوا در مملکت باید اداره شود و الان اداره نمی شود فلذا همین میشود که میبینیم، مخابرات های ضررده یا زیانده با اینترنت فروشی از زیاندهی خارج میشوند.
شورای عالی فضای مجازی چطور؟
سئوال خوبی است – آنها هم زحمت میکشند – باید ببینیم در آینده به چه نتایجی میرسند. فعلا نتیجه شان این شده که 60 گیگ واردات اینترنت را به 600 گیگ و احتمالا 1000 گیگ برسانند. باید ببینیم تلاش هایشان در ایجاد و توسعه صادرات محتوا چه میشود. امیدوارم اهداف و برنامه هایشان بخوبی پیش برود
سازمان تنظیم مقررات چطور ؟مگر سازمان تنظیم مقررات بدنبال حل اینگونه مسائل نیست؟
سازمان تنظیم مقررات بیشتر حول و حوش فرکانس کار میکرد. در حوزه غیر فرکانس مشکلی وجود نداشت که بخواهند روی آنها وقت بگذارند. دانش سازمان فوق، بیشتر از جنس فرکانس و مسائل مرتبط با فرکانس و مسائل رادیویی بود. بطور کلی، در گذشته یکطرف مخابرات، مردم بود و آنطرف مخابرات هم ، مردم بود ! یعنی چه؟ یعنی یکنفر به یکنفر تلفن میزد یا نمابر میفرستاد – همین – کنفرانسی هم خیلی عمومی نبود – تقریبا غیر از این، چیز دیگری نبود. فلذا مشکل خاصی در حوزه مخابرات ثابت وجود نداشت. بعدش چه شد ؟ سپس یکطرف مخابرات، مردم شد که قبلا بود، ولی طرف دیگر محتوا شد ! یعنی مردم به محتوا وصل می شوند – اینجاست که همه گیرپاژ میکنند – مردم به چی وصل می شوند؟ جواب: به محتوا – محتوا چیست؟! – از کجا آمده؟! کی ساخته؟ برا کی ساخته ؟ برا چی ساخته؟ کی کنترل میکند؟! کی باید کنترل بکند؟! چطوری کنترل میکند؟ با چی کنترل میکند؟ محتوای فراگیر چیست؟! فراگیر یعنی چه؟! تلگرام چیست؟! اینستاگرام چیست؟! صاحبانشان کی هستند؟! ارزشهای این محتوا چیست ؟! تولید کننده محتوا کیست؟! مصرف کننده کیست؟! رابطه بین مصرف کننده و تولید کننده چیست؟! تولید داخل است یا تولید خارج؟ تاثیراتشان چیست ؟ خلاصه... خلاصه فضای مجازی چیست ؟ بچهها در این فضای مجازی چه میکنن ؟ خانوادهها چه میکنند ؟ فضای مجازی با آنها چه میکند؟ و خلاصه وقتی یکطرف محتوا میشود، آنگاه داستان هزار و یک شب می شود. ببخشید آنوقت خر بیار معرکه بار کن! داستان محتوا داستان بسیار بسیار پیچیده ای است. کار هر مرد نیست خرمن کوفتن... حالا ما میخواهیم آن سازمان تنظیم مقررات بیاید برای این فضا مقررات تنظیم کند!! در این وضعیت معمولا چی میگن، آب در هاون کوبیدن. سازمان تنظیم باید کن فیکون شود تا بتواند اداره کننده این فضا باشد. در غیر اینصورت این میشود که شده؛ بجای آنکه تولید کننده محتوا باشیم و بجای آنکه صادر کننده محتوا باشیم با واردات اینترنت، خودمان را از سقوط نجات می دهیم و از زیاندهی خارج می شویم. آیا شما به این میگوئید اداره کردن مخابرات و فضای مجازی؟! بنظر اینجانب این اداره کردن نیست و... البته من با اینترنت مخالف نیستم و خودم هم بخوبی از آن استفاده میکنم و امیدوارم همه بخوبی از اینترنت استفاده کنند. کسی بعدا به اینجانب خرده نگیرد که مشرق با یک مخالف اینترنت مصاحبه کرده است. اینجانب کاملا با اینترنت موافقم به شرط اینکه در برابر واردات، صادرات هم داشته باشیم.
سهام مخابرات را چه کسی خرید؟ چطور و چقدر؟
لازم است یک نکته رو ذکر کنم ، بنظرم این واگذاری، می بایست ایجاد احساس مسئوليت و مسئولیت پذیری و ایجاد انگيزه عمومي در مجموعه مديريت و كاركنان شركتهاي مخابراتي ( مخابرات ایران ) را محقق می ساخت، که بنظرم نساخته! چرا؟ بیزحمت سخنرانیها و مصاحبههای مدیران عامل مخابرات را طی این ده سال مرور کنید تا به عیان ببینید و بشنوید که اینطور نبوده است. اطلاعاتش در اینترنت موجود است که این امر نیز، میتوانست در سوددهی و بهره وری هرچه بیشتر شرکتهای مخابراتي، موثر و چشمگیر باشد که در چند عکس تقدیمی، دیدید که اینطوری نبوده است. ( منهای همراه اول )
نکته دیگه اینکه قبلا میگفتند درآمد مخابرات ثابت و سیار باید مساوی باشد. یعنی چی؟ یعنی اینکه، مردم به همان میزان که از مخابرات ثابت استفاده میکنند، به همان میزان از مخابرات سیار استفاده کنند. این موضوع بسیار مهمی است، تاکید میکنم بسیار مهم، مردم نباید بطور دائم در معرض تشعشع موبایل باشند. منظورم گوشی موبایل است. فلذا باید تا آنجا که ممکن است، خدمات را به بستر ثابت انتقال داد تا مردم نیازی به استفاده از موبایل نداشته باشند، یا نیازشان به استفاده از موبایل کمتر شود مگر در حال حرکت، یا مسافرت و بطور کلی مگر در موارد اضطرار به استفاده از موبایل. این یعنی باید بخش قابل توجهی از سرویس ها و خدمات در شبکه ثابت ارائه گردند تا مردم نیازهای ارتباطی اشان را از مخابرات ثابت تامین کنند و بدین ترتیب نیازشان به ارتباطات موبایل کمتر شود. این موضوع از نظر بهداشت روانی هم بررسی شده است. البته این بحث بسیار گسترده است و در اینجا فرصت توضیح نیست. در یکی از مقلات اینطور آمده بود که مردم از صبح اول وقت تا پاسی از شب در مغازه، محل کار و غیره هستند، یعنی ثابت هستند ولی از موبایل استفاده میکنند ! چرا ؟ چون خدمات مورد نیازشان توسط مخابرات ثابت ارائه نمی شود.
اما چه کسانی مخابرات را خرید کردند – اولا تاکید میکنم بلوك مخابرات را، سپاه نخريده است. معامله بلوك 50 درصد بعلاوه یک سهم مخابرات، یا خريد بيش از 22.9 ميليارد سهم مخابرات، به ارزش 7.8 هزار ميليارد تومان، توسط كنسرسيوم اعتماد مبين انجام شده است و بدین ترتیب مالك 51 درصدي شركت مخابرات شدند. براساس اصل 44 قانون اساسي بايد 50 درصد بعلاوه يك سهم مخابرات به بخش غيردولتي واگذار مي شد تا اصل حاكميت دولت با مالكيت 20 درصدي حفظ شود. 20 درصد از سهام مخابرات نيز در حالي به سهام عدالت واگذار شده كه 5 درصد سهام آن در بورس شناور بوده و 5 درصد ديگر به كاركنان اين شركت واگذار شده است. از مجموعه سهام خريداري شده مخابرات، 46 درصد به سرمايهگذاري توسعه اعتماد مبين، 8 درصد به شهريار مهستان و 46 درصد ديگر به شركت گسترش الكترونيك اعتماد مبين تعلق دارد. از اين سه شركت كه محوريت اين كنسرسيوم را به عهده دارند، شركت گسترش الكتريك اعتماد مبين، سهامي خاص بوده اما دو شركت ديگر سهامي عام هستند. می بایست 20 درصد معامله، به ارزش 1568 ميليارد بصورت نقد پرداخت میشد.
بنابراین، طبق گزارش حسابرسی شده دوره منتهی به 31 شهریور 1394، شرکت مخابرات ایران زیانده بوده است – یعنی همین چند ماه پیش - ( منهای همراه اول ).
چه شد که مخابرات از زیاندهی درآمد ؟
عامل اصلی اینترنت فروشی بود! – یعنی شرکت مخابرات ایران با اینترنت فروشی از زیاندهی درآمد. البته اپراتورهای سیار هم از اینترنت فروشی به نان و نوایی رسیدند که مرتب خودشان گزارش میکنند. رسانه ملی هم، لحظه به لحظه افتخارات اینترنت فروشی را، بنمایش میگذارد .
مگر اینترنت فروشی ایراد دارد؟
بله ایراد دارد – بطور اساسی ایراد دارد – ما باید صادر کننده اینترنت باشیم نه وارد کننده آن – یعنی اگر صادر کردیم، آنگاه وارد کنیم – بنابراین تا زمانیکه – تاکید میکنم تا زمانیکه در اینترنت، صادر کننده نشویم، تولید درآمد از اینترنت فروشی اشکال دارد و بطور کلی به صنعت تولید محتوا و به صنعت صادرات محتوا و به این مملکت و این نظام اسلامی ضربه میزند. یعنی نظام انقلاب اسلامی را، در طی مسیر در رسیدن به اهداف، با مشکلات فرهنگی، اجتماعی و... موجه می سازد . بنظرم غیرت تولید محتوا نداریم و در این حوزه، یعنی تولید محتوا، بی غیرتی میکنیم - خط مشی های لازم تعبیه نشده اند و بنوعی برای کسی، مسئله نشده است، چه رسد به اینکه بدنبال حل مسئله باشند. ما در حوزه هایی اداره کردن را بلد نیستیم. اداره کردن از مدیریت کردن پیچیده تر است. محتوا در مملکت باید اداره شود و الان اداره نمی شود فلذا همین میشود که میبینیم، مخابرات های ضررده یا زیانده با اینترنت فروشی از زیاندهی خارج میشوند.
شورای عالی فضای مجازی چطور؟
سئوال خوبی است – آنها هم زحمت میکشند – باید ببینیم در آینده به چه نتایجی میرسند. فعلا نتیجه شان این شده که 60 گیگ واردات اینترنت را به 600 گیگ و احتمالا 1000 گیگ برسانند. باید ببینیم تلاش هایشان در ایجاد و توسعه صادرات محتوا چه میشود. امیدوارم اهداف و برنامه هایشان بخوبی پیش برود
سازمان تنظیم مقررات چطور ؟مگر سازمان تنظیم مقررات بدنبال حل اینگونه مسائل نیست؟
سازمان تنظیم مقررات بیشتر حول و حوش فرکانس کار میکرد. در حوزه غیر فرکانس مشکلی وجود نداشت که بخواهند روی آنها وقت بگذارند. دانش سازمان فوق، بیشتر از جنس فرکانس و مسائل مرتبط با فرکانس و مسائل رادیویی بود. بطور کلی، در گذشته یکطرف مخابرات، مردم بود و آنطرف مخابرات هم ، مردم بود ! یعنی چه؟ یعنی یکنفر به یکنفر تلفن میزد یا نمابر میفرستاد – همین – کنفرانسی هم خیلی عمومی نبود – تقریبا غیر از این، چیز دیگری نبود. فلذا مشکل خاصی در حوزه مخابرات ثابت وجود نداشت. بعدش چه شد ؟ سپس یکطرف مخابرات، مردم شد که قبلا بود، ولی طرف دیگر محتوا شد ! یعنی مردم به محتوا وصل می شوند – اینجاست که همه گیرپاژ میکنند – مردم به چی وصل می شوند؟ جواب: به محتوا – محتوا چیست؟! – از کجا آمده؟! کی ساخته؟ برا کی ساخته ؟ برا چی ساخته؟ کی کنترل میکند؟! کی باید کنترل بکند؟! چطوری کنترل میکند؟ با چی کنترل میکند؟ محتوای فراگیر چیست؟! فراگیر یعنی چه؟! تلگرام چیست؟! اینستاگرام چیست؟! صاحبانشان کی هستند؟! ارزشهای این محتوا چیست ؟! تولید کننده محتوا کیست؟! مصرف کننده کیست؟! رابطه بین مصرف کننده و تولید کننده چیست؟! تولید داخل است یا تولید خارج؟ تاثیراتشان چیست ؟ خلاصه... خلاصه فضای مجازی چیست ؟ بچهها در این فضای مجازی چه میکنن ؟ خانوادهها چه میکنند ؟ فضای مجازی با آنها چه میکند؟ و خلاصه وقتی یکطرف محتوا میشود، آنگاه داستان هزار و یک شب می شود. ببخشید آنوقت خر بیار معرکه بار کن! داستان محتوا داستان بسیار بسیار پیچیده ای است. کار هر مرد نیست خرمن کوفتن... حالا ما میخواهیم آن سازمان تنظیم مقررات بیاید برای این فضا مقررات تنظیم کند!! در این وضعیت معمولا چی میگن، آب در هاون کوبیدن. سازمان تنظیم باید کن فیکون شود تا بتواند اداره کننده این فضا باشد. در غیر اینصورت این میشود که شده؛ بجای آنکه تولید کننده محتوا باشیم و بجای آنکه صادر کننده محتوا باشیم با واردات اینترنت، خودمان را از سقوط نجات می دهیم و از زیاندهی خارج می شویم. آیا شما به این میگوئید اداره کردن مخابرات و فضای مجازی؟! بنظر اینجانب این اداره کردن نیست و... البته من با اینترنت مخالف نیستم و خودم هم بخوبی از آن استفاده میکنم و امیدوارم همه بخوبی از اینترنت استفاده کنند. کسی بعدا به اینجانب خرده نگیرد که مشرق با یک مخالف اینترنت مصاحبه کرده است. اینجانب کاملا با اینترنت موافقم به شرط اینکه در برابر واردات، صادرات هم داشته باشیم.
سهام مخابرات را چه کسی خرید؟ چطور و چقدر؟
لازم است یک نکته رو ذکر کنم ، بنظرم این واگذاری، می بایست ایجاد احساس مسئوليت و مسئولیت پذیری و ایجاد انگيزه عمومي در مجموعه مديريت و كاركنان شركتهاي مخابراتي ( مخابرات ایران ) را محقق می ساخت، که بنظرم نساخته! چرا؟ بیزحمت سخنرانیها و مصاحبههای مدیران عامل مخابرات را طی این ده سال مرور کنید تا به عیان ببینید و بشنوید که اینطور نبوده است. اطلاعاتش در اینترنت موجود است که این امر نیز، میتوانست در سوددهی و بهره وری هرچه بیشتر شرکتهای مخابراتي، موثر و چشمگیر باشد که در چند عکس تقدیمی، دیدید که اینطوری نبوده است. ( منهای همراه اول )
نکته دیگه اینکه قبلا میگفتند درآمد مخابرات ثابت و سیار باید مساوی باشد. یعنی چی؟ یعنی اینکه، مردم به همان میزان که از مخابرات ثابت استفاده میکنند، به همان میزان از مخابرات سیار استفاده کنند. این موضوع بسیار مهمی است، تاکید میکنم بسیار مهم، مردم نباید بطور دائم در معرض تشعشع موبایل باشند. منظورم گوشی موبایل است. فلذا باید تا آنجا که ممکن است، خدمات را به بستر ثابت انتقال داد تا مردم نیازی به استفاده از موبایل نداشته باشند، یا نیازشان به استفاده از موبایل کمتر شود مگر در حال حرکت، یا مسافرت و بطور کلی مگر در موارد اضطرار به استفاده از موبایل. این یعنی باید بخش قابل توجهی از سرویس ها و خدمات در شبکه ثابت ارائه گردند تا مردم نیازهای ارتباطی اشان را از مخابرات ثابت تامین کنند و بدین ترتیب نیازشان به ارتباطات موبایل کمتر شود. این موضوع از نظر بهداشت روانی هم بررسی شده است. البته این بحث بسیار گسترده است و در اینجا فرصت توضیح نیست. در یکی از مقلات اینطور آمده بود که مردم از صبح اول وقت تا پاسی از شب در مغازه، محل کار و غیره هستند، یعنی ثابت هستند ولی از موبایل استفاده میکنند ! چرا ؟ چون خدمات مورد نیازشان توسط مخابرات ثابت ارائه نمی شود.
اما چه کسانی مخابرات را خرید کردند – اولا تاکید میکنم بلوك مخابرات را، سپاه نخريده است. معامله بلوك 50 درصد بعلاوه یک سهم مخابرات، یا خريد بيش از 22.9 ميليارد سهم مخابرات، به ارزش 7.8 هزار ميليارد تومان، توسط كنسرسيوم اعتماد مبين انجام شده است و بدین ترتیب مالك 51 درصدي شركت مخابرات شدند. براساس اصل 44 قانون اساسي بايد 50 درصد بعلاوه يك سهم مخابرات به بخش غيردولتي واگذار مي شد تا اصل حاكميت دولت با مالكيت 20 درصدي حفظ شود. 20 درصد از سهام مخابرات نيز در حالي به سهام عدالت واگذار شده كه 5 درصد سهام آن در بورس شناور بوده و 5 درصد ديگر به كاركنان اين شركت واگذار شده است. از مجموعه سهام خريداري شده مخابرات، 46 درصد به سرمايهگذاري توسعه اعتماد مبين، 8 درصد به شهريار مهستان و 46 درصد ديگر به شركت گسترش الكترونيك اعتماد مبين تعلق دارد. از اين سه شركت كه محوريت اين كنسرسيوم را به عهده دارند، شركت گسترش الكتريك اعتماد مبين، سهامي خاص بوده اما دو شركت ديگر سهامي عام هستند. می بایست 20 درصد معامله، به ارزش 1568 ميليارد بصورت نقد پرداخت میشد.
در آن زمان، رئيس جمهور و وزير اقتصاد، در حالي به اجراي اصل 44 تاكيد داشتند كه واگذاريها بايد به بخشهاي غير دولتي برسد. يكي از اين بخش ها شركتهاي سهامي عام هستند كه از طريق وجوه مردم و سازمان بورس و اوراق بهادار تاسيس ميشوند. كنسرسيوم اعتماد مبين نيز از شركتهاي سهامي عام و بخش غيردولتي تشكيل شده است. موسسين شركت سهامي عام شهريار مهستان و سرمايهگذاري اعتماد مبين، گروه بهمن است كه داراي 50 هزار سهامدار بوده و هر چند 48 درصد از سهام آن، در اختيار تعاوني سپاه است، اما بلوك 51 درصدي مخابرات، توسط شركتهاي سهامي عام خريداري شده است.
طبق اطلاعات موجود، به جز گسترش الكترونيك اعتماد مبين كه سهامي خاص است، دو شركت ديگر، بيش از چند هزار سهامدار دارند كه از سال 87 - 86 تاسيس شده اند. یعنی بیش از 22 میلیارد و 936 میلیون سهم مخابرات، به قیمت هر سهم سه هزار و 409 ریال، و به ارزش تقریبی هشت هزار میلیارد تومان معادل حدود هشت میلیارد دلار، توسط کنسرسیوم مذکور خریداری شد. بر این اساس، خریدار بلوک 50 درصدی به علاوه یک سهم مخابرات، می باید 20 درصد مبلغ بلوک را به صورت نقدی و 80 درصد اقساط هشت ساله را، طی 16 قسط و با فاصله زمانی 6 ماهه پرداخت میکرد. همچنین خریدار این بلوک می بایست ظرف 30 روز کاری، بالغ بر هزار و 560 میلیارد تومان بابت وجه نقد و 20 درصدی، و هر شش ماه 484 میلیارد تومان بابت اقساط، به حساب دولت واریز میکرد.
شرکت توسعه اعتماد مبین در تاریخ 11 مرداد 83 به صورت شرکت سهامی عام تاسیس شده است.
موضوع فعالیت شرکت نیز طبق ماده سه اساسنامه عبارت است از : خرید و پذیره نویسی سهام شرکت های تولیدی، بازرگانی و خدماتی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و خارج از بورس و خرید اوراق مشارکت، سرمایه گذاری و مشارکت در خرید سهام، بازسازی، نوسازی و آماده سازی سهام شرکتها و انجام فعالیت های بازرگانی تجاری داخلی و خارجی. کنسرسیوم اعتماد مبین از سه شرکت گسترش الکترونیک مبین ایران، شهریار مهستان و سرمایه گذاری توسعه اعتماد تشکیل شده است.