ترکیه درچند سال اخیر به عنوان کشوری مهم و سوق الجیشی در جهان اسلام همواره مورد توجه بوده است. با ظهور دولت اردوغان که با پرچم اسلام به قدرت رسیده بود این تفکر قوت گرفت که حکومتی اسلامی به رهبری رجب طیب اردوغان روی کار آمده است اما این تنها بخش حیات جدید سیاسی ترکیه نیست.

گروه سیاسی مشرق؛ حتی در چند سال گذشته حمایت های ترکیه از موضع جمهوری اسلامی در بحث هسته ای، حمایت از گروه های فلسطینی و... این تفکر را شکل داد که دولت ترکیه می تواند نقشی تازه را در سطح جهان اسلام بازی کند.

اما نکته ای که مورد توجه قرار دارد برخی رفتارهای ناهمسو با جریان اسلامی توسط دولت اردوغان است. رفتارهایی ماننده هماهنگی با آمریکا در مورد سوریه، و همچین سخنرانی اخیر اردوغان درباره مدل اسلام سکولار، این شائبه را به وجود می آورد که آیا حقیقتا دولت به ظاهر اسلام گرای ترکیه چه نیتی در سر دارد.

همه این موارد در کنار ادعای قیومیت جهان اسلام و تلاش برای کسب محبوبیت ترکیه می تواند این شبهه را مطرح کند که آیا در پشت پرده قدرتمند سازی ترکیه توطئه ای جدید از سوی دنیای غرب پنهان شده است؟ این موضوع را در گفت و گو با دکتر صادق کوشکی استاد دانشگاه و تحلیل گر مسائل منطقه مورد بررسی قرار دادیم که مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانید.

تحلیل رفتارهای ترکیه در سطح جهان اسلام؛ آیا ترکیه به دنبال اسلام است؟

*یکی از مباحثی که در سیاست خارجی اخیراً ذهن تحلیل‌گران را مشغول کرده مواضع ترکیه است. در واقع اینکه دولت موسوم به اسلام‌گرای اردوغان در ترکیه و حزب عدالت توسعه، چه ماهیتی دارند و چرا رفتارهای متناقضی از این دولت سر میزند.


کوشکی: دو تحلیل متفارت در این باره وجود دارد. بخشی از تحلیل‌گران معتقدند که دولت اردوغان و حذب عدالت و توسعه، دولتی است که اصالتاً ریشه در پیش‌بینی ها و طراحی‌های آمریکایی-صهیونیستی دارد. یعنی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها وقتی مشاهده‌  کردند که موج اسلام‌گرایی در جهان اسلام و جهان عرب قابل کنترل نیست و از اینکه مدل القاعده و طالبان هم بتواند به نوعی این موج اسلام‌گرایی را مصادره بکند و به هرز ببرد ناامید شدند، به این نتیجه رسیدند که باید یک مدل جذابی از اسلام را ارائه کنند که بتواند مهارکننده اسلام‌گرایی و سیره انقلاب اسلامی باشد. یعنی اسلام‌گرایی سیاسی به شیوه انقلاب اسلامی را تصمیم گرفتند در جهان مهار کنند. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر یک اسلام مدرن که جذابیت‌هایی هم داشته باشه و بتواند به شیوه دموکراتیک به قدرت برسد، میتواند تا حد زیادی موج اسلام‌گرایی در جهان اسلام و جهان عرب را پوشش بدهد، بدون اینکه خطرات واقعی و عمقی برای رژیم صهیونیستی یا برای غرب و آمریکا داشته باشد.
 
به همین دلیل تلاش کردند و دولت اردوغان سر کار آمد و با مانع جدی هم روبرو نشد. کسانی که این تحلیل را ارائه می‌کنند، دلیلشان این است که هر زمانی اسلام‌گراها در گذشته می‌خواستند به قدرت برسند، ماننده دولت "رجایی‌پوتان"  و دولت "اربکان" حتماً با مشکل برخورد می‌کرد، اما دولت اردوغان با مشکل برخورد نکرد. این موضوع مهمی است که این دولت نه از سوی ارتش، نه از سوی سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه و نه از سوی غربی‌ها به مشکل برخورد نکرد. برخی تحلیل گران این را دلیلی می‌دانند بر اینکه این دولت، یعنی دولت عدالت و توسعه، با غربی‌ها هماهنگ است و اصلاً از سوی آنها روی کار آمده است.

دلیل هایی هم ارائه می شود. به عنوان مثال همراهی این دولت در قضیه سوریه با غربی‌ها و فشاری که از سوی دولت اردوغان متوجه سوریه شد، موید همین نظریه‌ است. موافقت ترک‌ها با ایجاد سپر دفاع موشکی ناتو و آمریکا نیز مؤید این نظریه بوده و اینکه ترکیه تلاش می کند خود را رهبر جهان اسلام و حتی رهبر بیداری اسلامی معرفی کند و سعی دارد محبوبیت هایی را در سطح جهان اسلام به‌دست بیاورد، ماننده دیداری که اردوغان از سومالی داشت.

همه این موارد حاکی از این است که این عده در واقع مزدور و ابزار دست آمریکا و صهیونیست هستند تا موج اسلام‌گرایی در جهان اسلام و جهان عرب مهار شود و ترک ها به عنوان رهبران جهان اسلام معرفی بشوند. یعنی کسانی که اسلامشان برای آمریکا و صهیونیست خطر جدی نیست. این طرح پس از اینکه طرح آمریکا برای رهبری جهان اسلام از سوی عربستان با شکست مواجه شد، به مرحله اجرا درآمد.

اما تحلیل دیگری نیز وجود دارد. این تحلیل می گوید که اردوغان و همراهانش اصالتاً اسلام‌گرا هستند البته با قرائت اسلامی که در فضای لائیک ترکیه بتواند کار کند. این تحلیل اعتقاد دارد؛ در عین حال که برای دولت اردوغان گسترش افکار و ایده‌های اسلامی مهم بوده و باورها و اعتقادات اسلامی در آنها درونی است، ولی به دنبال کسب منافع ملی ترکیه، اقتدار کشورشان و بازسازی موقعیت ترکیه در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای نیز هستند. البته نگاهشان به اسلام هم یک نگاه مدرن است. یعنی واقعاً دوست دارند مسلمان باشند اما قرائتی از اسلام را می‌پسندد که اسلام بتواند با سیستم لائیک و دموکراتیک کنار بیاید.

این تحلیل می گوید نشانه این طرز تفکر ترک ها، حمایت‌هایی است که دولت اردوغان از فلسطین می کند، یا حمایت‌هایی که در بحث هسته‌ای از جمهوری اسلامی داشت. همه اینها نشانه‌ای است از اصالت که حرکت اسلام‌خواهی در میان دلت اردوغان. اما اسلامی که اینها دارند اسلامی است مدرن، اسلامی است سازگار با لائیسم و نظام دموکراتیک و در واقع اسلامی سازگار با منافع ملی ترکیه که به دنبال اقتدار ترکیه و افزایش منافع ملی آن نیز هستند، یعنی اولویت آنها فقط مسائل اسلامی نیست.

این تحلیل رفتارهای ترکیه در قبال سوریه را فریب خوردن اردوغان از غربی‌ها و صهیونیست‌ها می داند. یعنی اینگونه نیست که اردوغان بازیچه و مهره آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها باشد، بلکه اینجا فریب خورده و به واسطه اشتباه در تحلیل و فهم قضایا به گمان خود تلاش کرده که در جهت افزایش منافع ملی کشورش کار کند، اما در عمل به نفع آمریکا و صهیونیسم وارد عمل شد است.
 
این عده می‌گویند که تلاش اردوغان برای اینکه بتواند الگوی کشور خود را، الگویی مناسب برای کشورهایی ماننده مصر، یمن، لیبی و... معرفی کند،  در کنار  فعال ظاهر شدنش در عرصه بین المللی، همه برای این است که بتواند هم دیدگاه خود را درمورد اسلام، یعنی یک اسلام منطبق با لائیسم و سازگار با دموکراسی که اردوغان آن را موفق می داند، ترویج دهد و هم در این حال بتواند نفوذ ترکیه را افزایش داده و به تعبیر خود به احیاء عظمت گذشته ترکیه در روزگار فعلی بپردازد.

اردوغان در همین راه بحث بیداری اسلامی را نیز بهانه‌ای می داند که بتواند با تأمین الگوی ارائه شده خود به جهان عرب، عملاً پیشتازی ترکیه نسبت به جهان عرب را که در گذشته امپراطوری عثمانی داشت دوباره مطرح و احیا کند.

هرکدام از کسانی که این دو تحلیل را ارائه می دهند برای خود دلایلی دارند و البته هیچکدام نتوانسته‌اند به طور قطعی ثابت کنند که کدام‌یک از تحلیل‌ها درست و کدامیک نادرست است. چون رفتارهای متناقض ترکیه در طول چند سال اخیر باعث شده که هر دو تحلیل بتوانند برای اثبات خود و رد طرف مقابل المان هایی را داشته باشند.

نباید به ترکیه اعتماد کامل کرد/ ایران می تواند از ترکیه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند

*طبیعی است که سؤال مطرح می‌شود که جمهوری اسلامی می‌خواهد چه تعاملی با ترکیه داشته باشد؟

ما چند نکته را در جمهوری اسلامی مد نظر داریم. اول اینکه تجربه نشان داده که ما نمی‌توانیم با کسانی که قرائتشان از اسلام با قرائت اسلام ناب، یعنی اسلامی که در انقلاب اسلامی مطرح می‌شود و امام (ره) مطرح کردند متفاوت است، اعتماد کامل داشته باشیم. هرچند که آنها در اسلام‌خواهی به شیوه خودشان صادق باشند. یعنی اعتماد کامل نباید بکنیم.

نبایستی همه درها را کاملاً به روی آنها باز کنیم. اما از طرفی اگر بتوانیم با مهارت و موقع‌شناسی رفتار کنیم می‌شود از ظرفیت‌های ترکیه در پاره‌ای از موارد در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی استفاده کرد. مثلاً اگر ما بتوانیم فضای ضدصهیونیستی موجود در ترکیه را بتوانیم از سوی خودمان مدیریت کنیم و حتی به نوعی با دولت ترکیه و گروه‌های غیردولتی ترکیه هماهنگ شویم، آن وقت می‌شود این فضا را مصادره و از آن در جهت پیشبرد اهداف اصیل ضدصهیونیستی جمهوری اسلامی استفاده کرد.

نکته دیگر این است که از طرفی حتی این امکان وجود دارد، در صورتی که ما بتوانیم در عرصه سیاست خارجی با ترکیه مقتدرانه عمل کنیم، حتی در قضیه‌ای مثل قضیه سوریه، ترکیه را متوجه اشباهش خواهیم کرد. این سیاست خارجی فعال باعث می‌شود که ترک‌ها از همکاری و هم نوایی با رژیم صهیونیستی و آمریکا دست بردارند و در مسیر منافع مردم منطقه و منافع جهان اسلام عمل کنند. اینها امکان‌پذیر خواهد بود، اما مستلزم این است که ما بتوانیم در عرصه سیاست خارجی‌ از تمام ظرفیت اقتدار جمهوری اسلامی استفاده کرده و بتوانیم در عرصه سیاست خارجی بدون انفعال، تردید و شک و با اعتقاد راسخ در مبانی نظام حرکت کنیم و اینکه این اعتماد را داشته باشیم که ما می‌توانیم ترکیه را از دست غربی‌ها و آمریکایی‌ها (که گاهی بازیگر صحنه آنها می شود) خارج کنیم. حتی می توانیم ترکیه را تبدیل به یک بازیگر مستقل و شاید بازیگری که در برخی از موارد بتوان از آن به نفع جهان اسلام و انقلاب اسلامی استفاده کرد تبدیل کنیم.

* صاحبان این دو تحلیل در داخل و خارج چه کسانی هستند؟

برخی از گروه‌های جهادی فلسطینی صاحب تحلیل دوم هستند که حتی چهره‌هایی در داخل کشور نیز این اعتقاد را دارند. اما تحلیل اول برای برخی از تحلیل‌گران داخلی است که مقداری با شک و تردید جدی به آنچه در ترکیه می‌گذرد نگاه می‌کنند. ولی در تحلیل دوم که خوش بینانه تر به نظر می رسد از سوی تحلیل گران داخلی و گروه های جهادی ارائه می شود.

بیداری اسلامی و تقابل الگوی نظام ایران، ترکیه و عربستان

* هم اکنون عربستانی ها و ترک ها در مصر درگیری دارند، چون ترک ها مدل اخوانی را ارائه می دهند و عربستان نیز به دنبال اشاعه الگوی وهابی گری است. یعنی یک درگیری به وجود آمده است.

بر روی این موضوع نیز می توان صحبت کرد. هم اکنون فضای بیداری اسلامی به نوعی صحنه زورآزمایی سه مدل نظام است. نظام جمهوری اسلامی، ترکیه و سعودی‌ها.

سعودی‌ها که نیروهای "کنسرواتیو" منطقه هستند، حافظ وضع موجود بوده و می‌خواهند همان فضای استبداد زده و غرب‌گرا و نزدیک به صهیونیسم در جهان عرب و اسلام وجود داشته باشد.

جمهوری اسلامی و ترکیه خواهان تغییر‌ هستند، اما ترک‌ها تغییر با الگوی خودشان را پیشنهاد می‌کنند که این حتی می‌تواند به نوعی گزینه غربی‌ها هم باشد. چون غربی‌ها وقتی دیدند الگوی عربستان در منطقه نتیجه نمی‌دهد و مهار بیداری اسلامی به وسیله آن ممکن نیست به این نتیجه رسیدند که جلوی ضرر را از هرجا بگیرند نفع دارد. بنابراین تلاش کردند که حداقل الگوی ترکیه را بتوانند در جهان عرب و جهان اسلام حاکم کنند.

از طرفی هم جمهوری اسلامی به دنبال ترویج مدل حکومتی خود است. در حال حاضر با شکست عربستان به نظر بنده رقیب عمده تفکر انقلاب اسلامی و ایجاد نظام‌های دینی در جهان عرب فعلاً ترکیه است که سعی می‌کند خود را به عنوان تجمیع شده بین دین و دموکراسی به جهان عرب عرضه کند و نظام خود را  شدنی‌ترین الگو معرفی کند.

تحقق این الگو و پیاده‌سازی آن در جهان عرب و جهان اسلام به تعبیر ترک‌ها میتواند به موجب ثبات در کشورهای عربی و اسلامی شود و این الگو می‌تواند هم کشورهای اسلامی را از فضای استبدادی گذشته خارج کند و هم روابط این کشورها را با جهان غرب در یک حدّ معتدلی نگه دارد.

صحبیتی که ترک ها برای جهان عرب دارد این است که؛ شما بایستی با جهان غرب زندگی بکنید. الگویی که ما به شما ارائه می‌دیم این قدرت را دارد که بتواند هم استقلال، و حتی نگاه به دین را به شما اعطاء کند، و هم اینکه بتواند روابط شما را با غرب تنظیم کند و شما بتوانید (به تعبیری که ترک‌ها دارند) اسلام مدرن یعنی اسلامی که دارای همزیستی با جهان غرب و جهان مدرن است را در ترکیه تفسیر کنید.

آمریکا قطعا اسلام ارائه شده ترکیه را انتخاب می کند/ اردوغان می خواهد ترکیه رهبر جهان اسلام باشد

* رویترز، فاکس نیوز گزارشی  با عنوان "اردوغان رهبر جهان اسلام" منتشر کردند که حتی از بی‌بی‌سی فارسی هم پخش شد. با وجود این اتفاقات و تحلیل‌هایی که داخلی‌ها می‌گویند، این مسائل چطور تحلیل می شود. با این دید که تحلیل هایی مبنی بر آمریکایی بودن ترکیه وجود دارد.

قطعاً اردوغان از اینکه بتواند خود و کشورش رهبری جهان اسلام را به عهده بگیرند خوشحال است و در این مسیر حرکت می‌کند. بدون تردید، حال در این میان یا نیت دولت فعلی ترکیه این است که اسلام به قرائت خودش را عرضه کند، (یعنی فریب آمریکایی‌ها را خورده‌اند) یا اینکه طبق تحلیل اول ممکن است مزدور باشند و هدفشان نیز منحرف کردن و هرز بردن گرایشات اسلام‌گرایانه در جهان امروز است.

اما هرکدام از این دو تحلیل را که بپذیریم برایند آن دو این است، که ترکیه در وضعیت فعلی کاملاً مشتاق است که رهبری جهان اسلام را به عهده بگیرد. مقامی که قبلاً عربستان مدعی‌اش بود و الان ترکیه مدعی‌اش است و طبیعتاً اگر آمریکایی‌ها بین اینکه ایران رهبری جهان اسلام را بگیرد یا ترکیه مخیر باشند، قطعاً ترکیه را انتخاب می‌کنند، چون با مدل ترک هیچ مشکلی ندارند، یعنی همان اسلام‌گرایی مدل اردوغان. اما با اسلام‌گرایی به شیوه انقلاب اسلامی به طور قطعی مشکل دارند.

مدل ترکیه ای اسلام دارای تناقضات فراوانی است/ جهان اسلام به دنبال اسلام خالص

* آیا این مدل می تواند یک خطر برای صدور انقلاب اسلامی باشد؟

در کوتاه مدت بله. یعنی در کوتاه‌مدت گسترش اسلام در مدل حزب عدالت و توسعه در کشورهایی مثل مصر که قرابت هایی دارد، یا حتی در لیبی، تونس و در این کشورها، می‌توانند در کوتاه مدت به دلیل سادگی سهل‌الوصول بودن و همچنین سازگاری با دیدگاه اهل سنت، این دیدگاه می‌تواند یک رقیب جدی برای انقلاب اسلامی باشد.

اما اگر چنین دیدگاهی به فرض محقق و در این کشورها و مستقر شود، امکان حیات درازمدت ندارد، چون دچار تناقضات درونی است و مسیر حرکت جهان عرب و اندیشمندانش به سمت اسلام‌گرایی خالص می رود، (یعنی هرچقدر دارند در این مسیر حرکت می‌کنند مدل اسلام‌گرایی خالص را بیشتر می‌پسندند) قطعاً به سرعت متوجه تناقضات این اسلام مدرن خواهند شد. سوال هایی پیش می آید از جمله اینکه اسلام چگونه می‌تواند با مفهوم لائیسم مماشات کند؟ چگونه می‌تواند با دموکراسی مرتبط باشد؟ یعنی قطعاً ‌با تناقضاتی برخورد خواهند کرد که در میان‌مدت آنها را به مشکل خواهد کشاند. و در آن حالت ناگزیرند که دارای الگوی اسلامی خالص باشند.

ترک ها مانند محمد خاتمی به اسلام سکولار  اعتقاد دارند

مطلب دیگر این است که به هر حال مردم مصر، یمن، لیبی و تونس نسبت به غربی‌ها و صهیونیست‌ها بسیار بدگمانند. حرکت اخیر مردم مصر نشان دهنده همین موضوع است. از طرفی الگویی که دولت فعلی ترکیه ارائه می دهد الگوی همزیستی مسالمت آمیز با آمریکا است. به همین خاطر نکته ای وجود دارد که این بدگمانی عمیق مردم منطقه نسبت به آمریکا که خود آمریکایی ها نیز به آن اذعان کردند مانعی‌ است که این اسلام گرایی مدل ترکیه و اسلام مدرن مدل اردوغان را به چالش می‌کشه و اجازه نمی‌دهد که این الگو به سادگی مطرح بشود. یعنی اگر اسلام مدل اردوغان بخواهد در منطقه مطرح شود این مانع جدی هم وجود دارد که بدگمانی مردم منطقه به ویژه مصر و کشورهای از این دست نسبت به آمریکایی‌ها، مطلبی  است که نمی توان به سادگی از آن گذشت.

* نظر شخصی شما در این باره چیست، یعنی مدل تحلیل اول را قبول دارید یا مدل دوم؟

من خودم شخصاً می‌گویم که اینها به هر حال ذاتاً اسلام‌گرا هستند، ولی جنس اسلامی که به آن اعتقاد دارند اسلام سکولار است. اسلام سکولار یعنی اسلامی که 50 درصدش را حذف کرده‌اند. یعنی اینها قرائتی که از اسلام دارند با قرائت سیدمحمد خاتمی تقریباً یکی است.