کد خبر 677535
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۵ - ۰۵:۴۲

پذیرفتن وعده‌های مضحک حریف در مذاکرات وین، آن هم با آگاهی از اینکه، حریف قصد اجرای آنها را هم ندارد! حقیقتا تراژدی غم‌انگیزی است که، پیش از این منتقدان صدها بار نسبت به تبعات خسارت‌بار آن هشدار دادند اما همگی به جهنم حواله شدند.

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
 
دو جمله «نگران نباشید، کاری می‌کنیم این قانون بی‌اثر شود» و «نگرانی‌های ایران درباره کارشکنی‌های آمریکا در اجرای برجام را جدی تلقی می‌کنیم» - اشاره به نقض برجام با تمدید قانون آیسا- خلاصه خروجی نشست 3 ساعته کمیسیون مشترک ایران و 1+5 در هتل «کوبورگ» وین بود که روز سه‌شنبه با درخواست ایران و با حضور نمایندگان 1+5 در وین برگزار شد.

جمله نخست را «هیئت آمریکایی» و جمله دوم را سایر دولت‌های عضو کمیسیون در پاسخ به اعتراض ایران به بدعهدی‌های مکرر آمریکا عنوان داشته‌اند! طبق گزارش‌هایی که منتشر شده،  نمایندگان کشورمان در این نشست، ضمن ارائه شرحی از بدعهدی‌های آمریکا در یک سال اخیر، با ارائه مستندات حقوقی، تمدید قانون آیسا را مغایر با تعهدات آمریکا در قالب برجام دانسته و در مقابل، این پاسخ‌های فوق را شنیده‌اند!

گفتن «نگرانی شما را جدی تلقی می‌کنیم» و دادن وعده کودکانه «تلاش می‌کنیم این قانون را- که با صد در صد آرای اعضای کنگره آمریکا به تصویب رسیده- بی‌اثر کنیم» خلاصه دستاورد ما از این نشست بوده است. اما این همه ماجرا نیست چرا که ظاهرا دستاوردهای دیگری نیز در این نشست به دست آمده است!

 آن‌طور که برخی رسانه‌ها از جمله «رویترز» و «وال استریت ژورنال» نوشته‌اند، ایران پس از شنیدن مشتی وعده سر خرمن دیگر، از اصرار بیشتر بر روی مواضع خود درباره عهد‌شکنی آمریکا دست برداشته و در واقع، از این توضیحات قانع شده است! این رسانه‌ها اعلام کرده‌اند ایران حتی اعلام کرده، حاضر است تعهدات جدیدی هم فراتر از آنچه تاکنون داده و عمل کرده بدهد! در این گزارش‌ها درباره تعهدات جدید و «خود خواسته» ایران آمده: «نمایندگان هسته‌ای ایران امروز با طرح آمریکا برای پاکسازی کامل اورانیوم باقی‌مانده در نیروگاه نطنز موافقت کرده‌اند. ایرانی‌ها توافق کرده‌اند که تعهداتی فراتر از برجام را بپذیرند و به رغم تعیین سقف ۳۰۰ کیلوگرمی برای نگهداری اورانیوم در داخل خاک ایران، نمایندگان دولت ایران با رسیدن این مقدار به کمتر از ۲۰۰ کیلوگرم هم موافقت کرده‌اند.»

رویترز نیز با استناد به آنچه «اظهارات دیپلمات‌های ارشد ایرانی و روسی» خوانده، اعلام کرده که تهران تصمیم گرفته مجادلات بر سر اقدام آمریکا در تمدید قانون تحریم‌های ایران - آیسا - را تشدید نکند.

آقای سید‌عباس عراقچی به عنوان عضو ارشد تیم هسته‌ای ایران اما این گزارش وال استریت ژورنال را اینگونه تکذیب کرده است: «بر اساس طرحی که ایران در این نشست ارائه کرده، ایران برای پاکسازی رسوبات از تاسیسات غنی‌سازی نطنز موافقت کرده است. بر اساس این طرح تمام رسوبات مواد غنی شده که از لوله‌ها بیرون کشیده می‌شوند، از شمول 300 کیلو ذخایر مواد غنی شده ایران خارج شده و بدین ترتیب ایران قادر خواهد بود مواد بیشتری را غنی‌سازی کند.»

با توجه به گزارش‌های مشابهی که پیش از این نیز از سوی رسانه‌های نزدیک به 1+5 از محتوای مذاکرات بعضا محرمانه هسته‌ای، منتشر شده و از سوی برخی در داخل تکذیب شده بود، اما بعدها صحت اظهارات آنها تایید شده است، با پوزش از عضو ارشد مذاکره‌کننده کشورمان به نظر می‌رسد این بار نیز گذشت زمان، نشان خواهد داد در این نشست، دقیقا چه اتفاقاتی افتاده و چه داده و چه گرفته‌ایم!

اما سوای از اینکه آیا ایران واقعا چنین تعهدی داده یا خیر(کاهش میزان اورانیوم غنی شده از 300 کیلو به 200 کیلو) باید پرسید اساسا هدف از برگزاری این نشست که بنا به درخواست تیم ایرانی برگزار شد، چه بوده است؟ آیا هدف، اعتراض به بدعهدی‌های آمریکا بوده یا همچون گذشته، دادن امتیازات نقد و گرفتن وعده‌های نسیه؟ و سؤال مهم دیگر اینکه، چرا اساسا تیم محترم مذاکره‌کننده کشورمان، با وجود اذعان به «مغایر بودن تمدید این قانون با تعهدات آمریکا»، هیچ اقدام جدی در برابر چنین خلف وعده جدی که گویا تمامی هم ندارد، انجام نمی‌دهند؟

پاسخ سؤال نخست واضح است. اصولا، هدف از برگزاری نشست وین، اعتراض به بد‌عهدی آمریکا و تحت فشار گذاشتن حریف بوده است. اما تحت فشار گذاشتن طرف مذاکره، نیاز به ابزار فشار یا به قول سیاسی‌ها، «برگ برنده» دارد؟ پاسخ سؤال دوم هم دقیقا در همین نکته نهفته است. ابزار فشار و برگ برنده ما در این نشست چه بود؟ «هیچ». تیمی که پیشاپیش تمام برگ‌های برنده خود را بدون گرفتن تضمین‌های محکم داده، در چنین شرایطی جز امید بستن به وعده و وعیدهای «دل خوشکنک»، کار دیگری نمی‌تواند بکند. می‌تواند؟ حال تصور کنید اگر، برجام از سوی ما نقض می‌شد. واکنش حریف چگونه بود؟! متاسفانه باید بپذیریم، آنها تضمین‌های قوی و محکمی را در مذاکرات از ما گرفتند بدون اینکه کوچکترین تضمینی به ما بدهند آن هم به قول اوباما، بدون شلیک حتی یک گلوله:

«اگر 8 سال پیش به شما گفته بودم آمریکا روند رکود بزرگ را معکوس خواهد کرد... اگر به شما می‌گفتم که فصل جدیدی با مردم کوبا خواهیم گشود و برنامه هسته‌ای تسلیحاتی ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل خواهیم کرد... ممکن بود بگویید چشم‌انداز ما اندکی بیش از حد بلندپروازانه است.» (سه‌شنبه 21 دیماه/ سخنرانی خداحافظی اوباما در شیکاگو)

متاسفانه باید اذعان کنیم، خروجی نشست روز سه‌شنبه وین و نوع واکنش تیم مذاکره‌کننده کشورمان، نتیجه خالی بودن دست از ابزارهای فشار بود، نتیجه پذیرفتن شرط موذیانه حریف یعنی، موکول کردن اجرای تعهدات آنها به بعد از اجرای تمام و کمال تعهدات ما بود، نتیجه نگرفتن تضمین‌های قوی و کافی بود:

«از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریم‌های ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدام‌های ایران موکول گردیده، لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل، تدارک شود که از جمله‌ آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکــا و اتحادیه‌ اروپا مبنی بر لغو تحریم‌هاست.» (بخشی از نامه رهبر معظم انقلاب به رئیس‌جمهور محترم در 29 مهرماه 94)

 پذیرفتن وعده‌های مضحک حریف در مذاکرات وین، آن هم با آگاهی از اینکه، حریف قصد اجرای آنها را هم ندارد! حقیقتا تراژدی غم‌انگیزی است که، پیش از این منتقدان صدها بار نسبت به تبعات خسارت‌بار آن هشدار دادند اما همگی به جهنم حواله شدند.

اینکه گفته می‌شود«برجام خسارت محض است»، حرف حساب است. حرف بی‌حساب آن بود که بزک‌کنندگان برجام و آمریکا طی 4 سال گذشته زدند، تیترهایی بود که زنجیره‌ای‌ها زدند و مردم را فریفتند و با کمال وقاحت اعلام کردند، باید، هم مبالغه می‌شد و هم برجام و آمریکا بزک می‌شد:

«من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.» (مدیرمسئول روزنامه شرق)

اما با تمام این تلخی‌ها، باید بپذیریم و باور کنیم، هنوز هم دیر نشده، چرا که به قول قدیمی‌ها، «جلوی ضرر را از هرجا بگیری منفعت است.» تردیدی وجود ندارد تا زمانی که کشوری بر استقلال خود تاکید کرده و نخواهد زیر بلیت غرب یا شرق باشد، فشارها علیه این کشور ادامه خواهند داشت، مگر آنکه این کشور آنقدر قدرتمند شود که دشمن را به کلی نا امید کند. تحریم‌ها ادامه خواهند داشت تا وقتی به حریف نشان بدهیم، آب خوردن مردم هم به مذاکره با آنها بستگی دارد.

باید ابزار تحریم را از دست دشمن گرفت. راه حل رسیدن به این مقصود نیز، افزودن به مولفه‌های قدرت و تبدیل شدن به کشوری مقتدر در تمام حوزه‌ها –چه سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی است. عقل حکم می‌کند، برای رهایی از چنین وضعی، استراتژی را تغییر دهیم. تصور اینکه هر چقدر ضعیف‌تر باشیم، با ما رفتار بهتری خواهند داشت، تصور غلط و خطرناکی است. اوضاع عراق، افغانستان و سوریه به خوبی گویای این حقیقت است. در میدان مذاکره یا جنگ به برگ‌های برنده و قدرت است که امتیاز می‌دهند. در هیچ جای دنیا با دستان خالی به مصاف حریف نمی‌روند. دست‌های ما در هتل کوبورگ وین، خالی بود.