***
مرتضی حاجی: يك دوره 4 ساله براي تحقق برنامههاي روحانی کافی نیست
او میافزاید: به نظر من يك دوره چهار ساله براي تحقق برنامههاي رييس جمهور كفايت نميكند. با توجه به اينكه آقاي روحاني همچنان به برنامههايي كه اعلام كرده وفادار است؛ در مسير اجراي آن برنامهها قدم برميدارد و از هيچ كدام عدول نكرده است، خوب است كه فرصت ديگري به آقاي روحاني براي به ثمر نشاندن برنامههايش داده شود. البته اين مساله مستلزم اين است كه دولت در چهار ساله دوم با سرعت بيشتري حركت كند.[1]
*جریان سیاسی خاص اگرچه قصدی برای حضور مسئولیتآور در انتخابات ریاستجمهوری و حمایت رسمی از روحانی ندارد و این مسئله را به صراحت نیز اعلام کرده است، اما در عین حال از ابتدای امسال تلاش کرده است تا دو دورهای شدن دولت اعتدال را امری موجّه جلوه دهد!
این در حالی است که برای مشخص شدن میزان عرضه و توانایی یک دولت، 4 سال به هیچ وجه زمان کمی نیست و از قدیم هم گفتهاند «سالی که نکوست از بهارش پیداست»...
در همین رابطه مقام معظم رهبری(حفظهالله) نیز در یکی از بیانات خود میفرمایند:
«امیرکبیر که یک چهرهی ماندگار در تاریخ ماست و واقعاً کارهای بزرگی هم کرده،همهی حکومت او 3 سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علیالعجاله شما در این مسئولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمی کند؛ والّا قبل از اینکه بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد، و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پروندهی او وجود ندارد؛ همین 3 سال است. بنابراین، این 4 سال وقت کمی نیست؛ یک گسترهی طولانی است.»[2]
در اشاره به تقلّای اصلاحطلبان برای توجیه ضرورت 2 دورهای بودن دولت اعتدال، لازم به اشاره است که تاکنون کسانی همچون مرتضی الویری، احمد پورنجاتی، محمود سریعالقلم و کسان دیگری از اصلاحطلبان در این باره صحبت کرده و بر آن تأکید کردهاند.
مثلاً «محمود واعظی» وزیر ارتباطات که تحرکات و اظهاراتش بیشتر به رئیس ستاد انتخاباتی روحانی میماند، چند هفته قبل در یک سخنرانی استانی در همین رابطه گفته بود: دولت تا الان تجهیز کارگاه کرده است، 30 ماه مذاکره کردیم تا تحریمها را برداریم و تلاش داشتیم تا سنگهایی که دیگران به چاه انداخته بودند، برداریم که باید محصول این تفکر را در دوره بعد ببینیم.[3]
«احمد پورنجاتی»، از فعالان اصلاحطلب هم چند ماه قبل در همین رابطه به نشریه صدا گفت: برجام به تدریج به بار خواهد نشست و آثارش زودتر از آنچه به طور معمول تصور میشود ظاهر خواهد شد. باید اجازه داد تا این موضوع در دور دوم ریاست جمهوری به بار بنشیند. در همه دنیا، حتی در سیستمهایی که ثبات سیاسی دارند و آنقدر مزاحمتهای داخلی و خارجی ندارند باز هم 4 سال مجال کمی است!
تحلیلگران معتقدند با توجه به شکست تمامی برنامههای کلان آقای روحانی، احتمال اینکه دولت اعتدال با عدم اقبال عمومی در انتخابات آینده مواجه و نخستین دولت تکدورهای در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران باشد، بسیار زیاد است.
***
جهانگیری: مردم با عمق جانشان دستاوردهای برجام را حس میکنند!
به گزارش فارس، او تصریح میکند:
«اینکه عدهای تلاش کنند یک کار بزرگی را بد جلوه دهند، خودشان را کوچک میکنند؛ چرا که کار بزرگ در نگاه مردم ایران کوچک نمیشود، زیرا مردم تکتکشان با عمق جانشان فهمیدهاند آنهایی که در این زمینه (برجام) کار میکردهاند در چه شرایطی بوده و پس از آن هم ما به چه دستاوردی رسیدیم و چه شرایطی نیز فراهم شده است؟!»[4]
*شوربختانه باید گفت که فضای ذهنی ستاد دولت اعتدال در ماههای پایانی عمرش شکل و شمایلی پیدا کرده است که حتی واقعیت عینی را هم بصورت وارونه میبیند.
اظهارات معاون اول رئیسجمهور مبنی بر اینکه مردم با عمق جانشان فهمیدهاند دستاوردهای برجام چه بوده و چه شرایطی پیشامد کرده در حالی است که به هیچوجه نشانههای چیزی که جهانگیری بر آن تأکید دارد مشاهده نمیشود.
مردم ایران نه تنها برای عقد برجام جشن خیابانی برپا نکردند بلکه برای سالگرد اجرایی شدن برجام نیز نه آنها جشنی برپا کردند و نه کسی از ستادیهای برجام به خود اجازه داد چنین خواستهای از مردم داشته باشد!
چون اساساً دستاورد ملموسی از توافقات خارجی دولت طی سه و نیم سال گذشته در کار نبود که بهانه شادمانی مردم باشد.
جهانگیری در حالی از لمس دستاوردها توسط مردم سخن میگوید که این روزها گزاره «شکست برجام» وارد ادبیات همگان شده است و برای مثال، ساعاتی قبل از جهانگیری، این «علیاکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی بود که مصاحبه وی با یک شبکه آمریکایی درباره احتمال شکست برجام منتشر شده بود![5]
از طرفی خوبست آقای جهانگیری توضیح بدهد در شرایطی که تحریمهای آمریکا طی یکسال اخیر دائما روزآمد و بر حجم آنها افزوده شده و از طرفی بانکهای اروپایی و غیر اروپایی هم به گواه آقایان ظریف و لاریجانی با ایران همکاری نمیکنند؛ چگونه ممکن است کسی یارای تماشای بهشت موعود پسابرجام را داشته باشد؟
ضمن اینکه اگر پای چیزی به نام دستاورد در کار است چرا دولت به «التماس صبر» و «وعده گلابیها» روی آورده است و یا از مردم میخواهد صبور باشند و یا همینطور با کنایه به منتقدان میگوید که «عینک بزنید» تا دستاوردها را ببینید!
جهانگیری 3 سال قبل در ماجرای بر زمین ماندن درخواست روحانی از مردم برای انصراف از دریافت یارانهها نیز گفته بود: عدهای در داخل و خارج در این زمینه اخلال کردند و با جوّ سازی مردم را به عدم انصراف تشویق کردند.
او در زمان دیگری هم در اشاره به بیدستاورد توافق نهایی روحانی با غرب گفته بود: دولت مصمم است گامهای بلندی را بدارد، اما عدهای برای اینکه نگذارند شیرینی لغو تحریمها به کام مردم برسد، کارشکنیهایی میکنند ولی ما تمام تلاش خود را در این راستا انجام میدهیم.[6]
***
مخالفت مسجدجامعی با فرماندهی قالیباف در معرکه پلاسکو
«دخالتهای قالیباف و مدیریت کلان نظام»؛ مجرم پلاسکو به روایت محمود صادقی و مسجدجامعی!
«هرچند ممکن است به مذاق بعضی خوش نیاید، اما به نظر من حادثه ساختمان پلاسکو نمادی از آشفتگی و نابسامانی در نظام مدیریت کلان کشور از یک سو و مدیریت کلانشهر تهران از سوی دیگر است. ایجاد نظام مدیریت جامع و یکپارچه شهری که لایحه آن تهیه شده، میتواند موجب سامانیابی امور در شهر شود. اگرچه با وضع موجود چشمانداز روشنی برای اجرای آن نمیتوان پیشبینی کرد.»[7]
احمد مسجدجامعی، عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران که به تازگی استعفای خود را تقدیم شورا کرده بود نیز طی اظهاراتی که گفته میشود در جلسه غیر علنی شورای شهر تهران گفته شده، پای مدیران سازمان آتشنشانی و چرایی مدیریت قالیباف در صحنه فاجعه پلاسکو را به میان آورده است.
به گزارش جماران، او گفته است: 2 رییس سازمان آتشنشانی در طی این مدت جابهجا شدند و هرکدام آنها هرچند سوابق مدیریتی روشنی دارند اما آتشنشان نبودهاند. آتشنشانی کاریست همانند پزشکان متخصص که صرف خوب بودن و سابقۀ روشن داشتن برای احراز آن کافی نیست زیرا با جان و سلامت انسانها مرتبط است و تخصص در آن حرف نخست را میزند.
وزیر ارشاد دولت اصلاحات همچنین میافزاید: طبعاً مسئولیت میدان به عهدۀ زبدهترین و کارآزمودهترین کادرها و نیروهای آتشنشان است و در چنین شرایطی هیچ مقامی حق دخالت و دستور دادن به فرماندۀ عملیات را ندارد و چنین نیست که مسئولین قراردادی، حتی مدیران ارشد شهری، بتوانند هرگاه که خواستند در این جایگاه قرار گیرند و فرماندۀ چنین میدان پرمخاطرهای باشند!
*از آقای صادقی که پرونده رفتارهای غیر قانونی ایشان توسط خود نمایندگان مجلس به قوه قضائیه ارسال شده انتظاری بیش از این هم نیست که به بهانه تخریب ساختمان پلاسکو، مدیریت کلان کشور و ایضاً شهرداری تهران را بعنوان مقصر جلوه دهد.
اما در اشاره به صحبتهای آقای مسجدجامعی بیان سه نکته حائز اهمیت است:
یکم: شخص آقای مسجدجامعی دارای مدرک «کارشناسی جغرافیای انسانی» است اما درباره مسائل شهرداری و حتی بحران آتشسوزی اظهار نظر میکند و سابقه وزارت فرهنگ و مشاورت جوانان رئیسجمهور را نیز دارد!
مثال دیگر نیز خود آقای قالیباف است که بنا به تشخیص فرماندهی کل قوا و بدون تخصص خلبانی به فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد اما کارنامه مطلوبی از خود به جا گذشت و تخصص خلبانی را نیز کسب کرد.
دوم: انتقاد تلویحی ایشان از دستور دادن سایر مسئولان و حتی مدیران ارشد شهری (که قاعدتاً منظور از آن شهردار تهران است) در معرکه پلاسکو و دخالت جلوهدادن آن متأسفانه منطقی نیست.
آیا آقای مسجدجامعی تعریف فرماندهی کل، کاپیتان هواپیما، ناخدای کشتی و ... را نمیداند که سایر تخصصهای مربوطه در ذیل امر او اقدام به راهبری و هدایت امور میکنند؟!
آیا این اصل پذیرفته شده در تمام دنیا هنوز برای مسجدجامعی غیر منطقی است؟!
از طرفی آیا معقول است که رئیس سازمان آتشنشانی بشود فرمانده کل معرکه پلاسکو و شهردار تهران نیز مثل آقای روحانی و خانم ابتکار! به سفرش به قم ادامه میداد و بعد از دفتر کارش پیگیر امور میشد؟ و در آخر نیز همچون آقای «پزشکیان» اینطور میگفت که تخصص لازم را ندارم پس اظهار نظر هم نمیکنم؟
آیا موکلین آقای مسجدجامعی چنین رفتارهای عجیبی را قبول میکردند؟!
و سوم: شاید اشاره ایشان به سمت خاصی از وقایع رخ داده در معرکه پلاسکو و یا یک دستور خاص از جانب یک مدیر غیر مدخل در امر بحران باشد که اگر هم اینگونه هست، شایسته بود صحبتهای آقای مسجدجامعی با تکمیل بیشتری در یک سایت اصلاحطلب منتشر میشد که شائبه دشمنی ایشان با شهرداری تهران ایجاد نشود.
مسجدجامعی پیش از این در پستی اینستاگرامی با اشاره به استعفای خود تأکید کرده بود: برای احقاق حقوق شهروندان، تا اتمام آواربرداریها و مشخص شدن مقصران این حادثه، در شورا میمانم، پیگیری میکنم و به مردم گزارش خواهم داد.
گفتنیست، قبل از صادقی و مسجدجامعی، کسان دیگری از اصلاحطلبان نیز در حالی که هنوز ابدان پاک شهدای آتشنشان در زیر آوار قرار دارد؛ محمدباقر قالیباف، شهردار تهران را بعنوان مقصر اصلی وقوع فاجعه پلاسکو معرفی کرده و خواستار استعفا و محاکمه وی شدهاند.
این در حالیستکه به گواه اسناد موجود، پلمب ساختمان ناایمن پلاسکو و سایر ابنیه ناایمن بر طبق مصوبه دولت یازدهم وظیفه وزارت کار است.
شهرداری تهران طی سالهای گذشته بارها به ساکنان پلاسکو هشدار داده و قالیباف نیز چند سال قبل در جلسه شورای شهر تهران درباره لوازم قانونی پلمب ساختمان پلاسکو صحبت کرده بود.
گفته میشود در خواست قالیباف در سال 93 برای پلمب ساختمانهای ناایمن، در مقطع ریاست مسجدجامعی بر شورای شهر تهران بوده که البته مسکوت گذاشته شده است.[8]
***
1_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3501679
2_http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304
3_http://www.mashreghnews.ir/fa/news/664652
4_ http://fna.ir/QFWVAL
5_ http://fna.ir/LFPPOV
6_ http://www.farsnews.com/13940922001522
7_ http://www.isna.ir/news/95110201368
8_ http://fna.ir/RLHWV8