سرویس فرهنگ و هنر مشرق- از سال گذشته، شرایط اهالی تئاتر در سینما، شکل متفاوتی پیدا کرده است؛ هنرمندان تئاتر حدود دو سال است که در نقشهای مهم و کلیدی سینما ظاهر میشوند. بهرام افشاری یکی از هنرمندان با سابقه عرصه تئاتر است که حضور خود در سینما را با یکی از نقشهای متفاوت سینمای ایران در «لانتوری» به کارگردانی رضا درمیشیان آغاز کرد. افشاری برای ادامهدادن این مسیر، منوچهر هادی و «کارگر ساده نیازمندیم» را انتخاب کرده است و با این اثر در سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. بهرام افشاری درباره حضور خود در سینما و نقش خود در «کارگر ساده نیازمندیم» گفتوگو کردهایم.
نقش شما در فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» کمی با نقشتان در «لانتوری» متفاوت است. کمی درباره تفاوتهای شخصیتی توضیح دهید که در این فیلم بازی میکنید.
افرادی که بهرام افشاری را در تئاتر میشناسند، میدانند همواره بهدنبال ایفای نقشهای متفاوت است. در این مدت مشخص شده است که تلاش کردهام در هر اثری، حضور متفاوتی داشته باشم. البته درباره میزان موفقیتم مخاطبان باید نظر بدهند. نسبت به محصول، تعصبی ندارم اما نسبت به زحمتی که میکشم، بهشدت تعصب دارم. بهعنوان مثال امسال با نمایش «دیابولیک: رومئو و ژولیت» با کارگردانی آتیلا پسیانی روی صحنه بودم. تمام مخاطبان راجعبه من گفتند که تا کنون بهرام افشاری را اینگونه ندیده بودند. این مسئله برگ برنده من است. البته دنیای سینما با تئاتر متفاوت است. در سینما بهتازگی به من اعتماد شده و خلق شخصیتهای بسیار دشوار به من سپرده شده است. اما درباره تفاوتهای نقشهایم در «لانتوری» و «کارگر ساده نیازمندیم» باید بگویم، در فیلم «لانتوری» نقش فردی را ایفا میکردم که پر از کمبود و عقده است و سعی میکند با خشونت در جامعه بقا داشته باشد. او به اشتباه این راه را برای خود انتخاب کرده بود اما مخاطب، به او حق میداد اما بهرام افشاری در «کارگر ساده نیازمندیم»، نقش جوانی آذری را ایفا میکند که او هم پر از کمبود و عقده است، اما این مسائل، تقصیر او نبوده است. زندگی این مشکلات را برای او بهوجود آورده است اما او میخواهد شریف باقی بماند و برای آن تلاش میکند. در برخی از موارد، اشتباهات ما سبب میشوند تا دچار کمبود بشویم اما گاهی اوقات جبر است که کمبودها را بهوجود میآورد. جغرافیا و زندگی این دو فرد با متفاوت است. این تفاوت برای من بسیار جذاب بود و بههمین دلیل بازی در «کارگر ساده نیازمندیم» را پذیرفتم. بعد از فیلم «لانتوری» سه الی چهار فیلم به من پیشنهاد شد که به نقشم در «لانتوری» شبیه بود و من قبول نکردم. «کارگر ساده نیازمندیم» فیلم شریفی است. شاید این فیلم ضعف داشته باشد اما لحظهای به شعور مخاطب توهین نمیکند.
نقش شما در «کارگر ساده نیازمندیم» درونیتر از نقشتان در «لانتوری» بود.
مسلما بازی من در «لانتوری» با «کارگر ساده نیازمندیم» متفاوت است و انشاءاله با کارهای آیندهام هم متفاوت خواهد بود. باید توجه داشت که بازیگران را به ورطه تکرار میبرند، کافی است در یک نقش، خوب بازی کنید، تمام پیشنهادها به آن سمت میرود. معمولا کارگردانها شهامت و ریسکپذیری ندارند که بازیگران را در قالب متفاوتی از شخصیتی بگذارند که مورد توجه قرار گرفتهاند، اما برای من مهم این است که زود به ورطه تکرار نیفتم. مطمئن هستم بالاخره این اتفاق میافتد اما تلاش میکنم این تاریخ را به تعویق بیندازم. من برای بازیگر شدن بسیار تلاش کردهام. از ۱۶ سالگی روی صحنه تئاتر هستم. عاشق سینما بودهام و مانند تمام عشاق سینما، سالها فیلم دیدهام و برای رسیدن به این عشق، سالها تلاش کردهام. فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» میتواند مانند نمایش «رابینسون کروزوئه» به کارگردانی میلاد نیکآبادی؛ ناموس کاری من باشد. خدا را شکر تا کنون از سوی مخاطبان درباره بازیام کامنتهای خوب و روحیهبخشی شنیدهام. امیدوارم فیلم بتواند نظر مخاطبان را جذب کند.
شما در «لانتوری» با رئالیسمی که روی به سمت اجتماع داشت، سینما را تجربه کردید. سینمای منوچهر هادی ژانرهتر است. آیا این تفاوت در حوزه ژانر هم برای شما جذابیت داشت یا تنها نقش متفاوتتان در این فیلم سبب شد حضور در آن را بپذیرید؟
در «لانتوری» رضا درمیشیان جغرافیا و مکان بازیگران را مشخص کرده بود و اجازه نمیداد بازیگران با جغرافیا یا اتمسفر دیگری هم آشنا شوند. وقتی به کار وارد شدم، دیدم چقدر این جایگذاری درست است اما در «کارگر ساده نیازمندیم» منوچهرهادی، حیطه و فضا را برای بازیگران مشخص کرد اما جایگاهی را تعریف نکرد و به بازیگران این امکان را داد تا نکاتی را که در ذهن دارند بهکار بیفزایند یا برخی نکات را حذف کنند. در نهایت هر دو کارگردان، موفق میشوند. در زمان فیلمبرداری «کارگر ساده نیازمندیم» در برخی از صحنهها عصبی میشدم و منوچهر هادی تعجب میکرد که وقتی صحنهها بسیار خوب درآمدهاند و بهخوبی نقشم را ایفا کردهام، چرا استرس دارم. این ناراحتی بهدلیل جاهطلبی من بود؛ احساس میکردم میتوانم از موقعیتی که منوچهر هادی در اختیار من گذاشته است، بهتر استفاده کنم. کارگردانی منوچهر هادی را بسیار دوست دارم چون دست مرا برای خلاقیت باز گذاشته بود. این کار، شجاعت کارگردان و شناخت او از بازیگران را نشان میدهد. هادی مرا میشناخت و بسیاری از تئاترهای مرا دیده بود. در یکی از این نمایشها به من گفت که به امید همکاری هر چه زودتر و خوشبختانه این همکاری خیلی زود، اتفاق افتاد.
اتفاقا گروه فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» اغلب از اهالی تئاتر هستند.
بله؛ طراح صحنه، رضا مهدیزاده است، سیروس همتی، آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، سیامک صفری، مهران احمدی که مدتی است کمی از تئاتر فاصله گرفته است و... همگی خاستگاه تئاتر دارند. سحر قریشی تئاتری نیست اما متفاوتترین نقش زندگی خود را ایفا کرده است و واقعا بهخوبی از پس این نقش برآمده است. نباید آدمها را قضاوت کرد، باید به آنها فرصت داد تا اتفاق را رقم بزنند.
زمانیکه یک هنرمند عرصه تئاتر به سینما وارد شود، سوالی بهوجود میآید؛ آیا این هنرمند قرار است تئاتر را فراموش کند و یا در این حوزه کمکارتر شود؛ پاسخ شما به این سوال، چیست؟
این سوال را با یک مثال، توضیح میدهم، فرض کنید در خانهای ساکن هستید و بهخاطر شرایط کاری، ناچار هستید برای مدتی به خانه خود کمتر سر بزنید. خانه من تئاتر است اما ممکن است گاهی مسافرتی طولانیمدت داشته باشم اما مبدا من، همانجاست. اینروزها مشغول نوشتن نمایشنامه هستم و طرحهای سال آیندهام را مشخص میکنم. تئاتر به من هویت داده است و به من آموخت که چگونه ارتباط برقرار کنم. در کنار تئاتر برای کسب درآمد باید سراغ تصویر بروم. ما برای بقا هزینه میدهیم. خدا را شکر که بهرام افشاری امروز در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند به برخی از آثار، نه بگوید. بسیاری از افراد را میشناسم که در زمینه بازیگری بسیار استعداد دارند اما هنوز پیشنهادی به آنها داده نمیشود.
فضای کلی جشنواره را چگونه دیدید؟
چون بهصورت کامل حضور نداشتم، نمیتوانم نظر قطعی بدهم اما فضای نسبتا صمیمانهای را در جشنواره دیدم اما بههر حال برج میلاد مرکزی است که در آن افرادی حضور دارند که فیلمساز هستند. اگر در یک اتاق بههمراه دو کارگردان فیلمی را ببینید، بسیار راحتتر است تا با هزار کارگردان و منتقد در یک سینما بنشینید و فیلم ببینید.