به بهانه فرارسیدن دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به سراغ گلریز رفتیم تا در ارتباط با چگونگی شکلگیری موسیقی انقلاب و وضعیت فعلی این حوزه و همچنین اوضاع و احوال این روزهای موسیقی کشورمان گفتوگو کنیم. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است.
موسیقی انقلاب از میان شعارهای مردم متولد شد
با توجه به اینکه شما یکی از طلایه داران موسیقی ارزشی و انقلابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی هستید، ممکن است کمی در مورد چگونگی شکلگیری این نوع از موسیقی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی صحبت کنید.
موسیقی انقلاب همانگونه که از اسم آن مشخص است، از بعد از انقلاب ایجاد شد، وقتی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، در تمامی زمینهها تحولاتی ایجاد شد تمامی مسائل قبل از انقلاب و طاغوت، همگی منقلب شد و دگرگونی و انقلاب به وجود آمد، در موسیقی نیز تغییرات عمدهای ایجاد شد. من نیز همراه چندتن از عزیزان از جمله پیشگامان راه اندازی و ایجاد موسیقی در انقلاب بودیم، چهرههایی مثل آقایان راغب، مرحوم استاد سبزواری، حمید شاهنگیان و چندتن دیگر از دوستان که در این راستا با هم همفکری کردیم.
من به دنبال این بودم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی چه نوع موسیقیهایی را میتوانیم ایجاد کنیم که همراستا با اهداف انقلاب باشد. این بود که به شعارهای مردم توجه میکردیم و دیدیم بهترین راه این است که ببینیم مردم چه میگویند. مثلا یکی از کارهایی که از شعارهای مردم انرژی گرفتیم و کارساختیم شعار «الله اکبر خمینی رهبر» بوده است که حالت ملودی داشت. یادم هست در آن زمان که هنوز انقلاب پیروز نشده بود و حکومت نظامی بود، من با آقای راغب که از آهنگسازهای بسیار خوب بودند، هماهنگ میکردیم که در شب که منزلمان نزدیک هم بود، قرار بگذاریم و نتهای این آهنگها را بنویسیم. چند نت را نوشتیم و واقف بودیم که چه نوع موسیقی باید ایجاد شود.
در هرصورت این آهنگها ساخته میشدند تا اینکه حضرت امام وارد کشور شدند و قرار بود که ما دو آهنگ را برای خواندن در بهشت زهرا و فرودگاه آماده کنیم. ما جزو گروهی بودیم که این سرود «خمینی ای امام» و «برخیزید...» را خواندیم.
تاثیر همزمان محتوا و قالب در موسیقی انقلاب
یکی از واژههایی که میتوانست موسیقی انقلاب را هماهنگ با انقلاب کند، کلام بود. یعنی موسیقی انقلاب 50 درصدش کلام بود. کلام هم یا از خصوصیات انقلاب و راهپیماییها و قیام مردم و شهدا بود؛ 50 درصد بقیه ملودی و ریتم بود. ما ریتمهای جاندار و رزمی انتخاب میکردیم که 6 و 8 تند باشد، مگر اینکه برای شهید ساخته شده باشد. ملودی، ریتم و کلام خیلی موثر بود و در واقع در موسیقی انقلاب هم محتوا و هم قالب مهم بوده است.
اولین سرودی که بعد از پیروزی انقلاب در میدان ارگ خواندم سرودی بود که در وصف مرحوم طالقانی و امام خمینی بود که شعر آن را آقای سید مهدی علوی سرود. البته ما در آن زمان هنوز نسبت به تکخوانی سرود اکراه داشتیم و سعی میکردیم که برنامهها را به صورت گروهی و کُر اجرا کنیم چون فضای انقلاب خیلی جو عجیبی بود، نه از این نظر که بترسیم بلکه به این خاطر که هنوز چیزی تثبیت نشده بود و فکر میکردیم اگر بخواهیم سرود بخوانیم برخلاف راه و روش انقلاب است.
موسیقی پاپ بعد از انقلاب منحرف شد
در ابتدای انقلاب نگاه به موسیقی پاپ مثبت نبود و همانطور که گفتید خودتان هم حتی برای تکخوانی هنوز اکراه داشتید. بحث ورود موسیقی پاپ به جریان موسیقی انقلابی و ارزشی را از ابتدای انقلاب چگونه میبینید و در حال حاضر وضعیت این موضوع به چه شکلی است؟
از همان زمانی که ما با آقای راغب و مرحوم میرزاده، موسیقی را شروع کردیم، به دنبال موسیقی ایرانی بودیم؛ چون تحصیلات من هم از همان ابتدا موسیقی ایرانی بود. البته بعدها آقای شهبازیان که هم به موسیقی ایرانی و هم موسیقی پاپ تسلط داشتند، همراه با آقای معلم طرحی را برای بها دادن به موسیقی پاپ ریختند ولی در نهایت این جریان منحرف شد.
البته نباید از این نکته غافل شد که موسقی پاپ هم دارای محتوا و همچنین ملودیهای زیبایی است که برای نمونه در سالهای پس از انقلاب میتوانیم به کارهای مرحوم نوری در این زمینه اشاره کنیم. حتی موسیقی پاپ قبل از انقلاب نیز آثاری داشت که هم به لحاظ شعر و هم به لحاظ ملودی آثار خوبی بودند که نمونه آن در کارهای افرادی مثل ستار، ویگن و عارف تا حدودی دیده میشد، اما بعد از انقلاب مسیر این موسیقی منحرف شد.
دلیل انحراف موسیقی پاپ
دلیل این انحراف زیاد کم کاری ما و پرکاری رسانههای خارجی بوده است. کار آنها با هدف بوده ولی ما کاری نکردیم و در این شرایط ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جوانان ما ذهنشان به این مساله کشیده شد و کشیده خواهد شد.
در اینجا باید مسئولان فرهنگی و موسیقی ما هوشمندانه عمل میکردند و از هنرمندان خوبی که داریم در جهت تولید موسیقی درست و با محتوا با اشعار خوب مثل زمان انقلاب استفاده میکردند، اما متاسفانه دلالان موسیقی که از اول هم وجود داشتند ذهن جوانان ما را با موسیقی مبتذل پر کردند و متوجه شدند که میتوانند از این راه، انحرافات فکری برای جوانان ایجاد کنند که موفق هم شدند.
به نظر من که عضو کوچکی از جامعه موسیقی هستم، یکی از تاثیرگذارترین هنرهایی که میتواند در عصر حاضر ذهن جوانان را روح بدهد موسیقی است و هیچ هنر دیگری نمیتواند این کارایی را داشته باشد.
باور مدیران به عدم تاثیرگذاری موسیقی انقلاب زمینهساز وضعیت امروز موسیقی کشور شده
در رابطه با این بحثی که گفتید در چندسال اخیر که موج دوم موسیقی انقلابی را داشتیم، میتوان به دو پاره شدن جریان موسیقی انقلابی در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و موج دوم آن که در چند سال اخیر فعال شده است، اشاره کرد. به نظر شما دلیل ایجاد این وقفه چند ساله چیست؟
امام خمینی(ره) صحبت خوبی داشتند که میفرمودند دشمن که مظهر آن شیطان بزرگ آمریکا است، کاری ندارد که شما در چه جایگاهی هستید! خبرنگار، استاد دانشگاه، دانشجو و...، هر جا که باشید، شیطان شما را بازی میدهد. من با مطالعه این موضوع را عرض میکنم که در ارتباط با این مسئله، مسئولان فرهنگی ما واقعا بازی خوردند.
من به عنوان کسی که در جلسات فرهنگی مختلف حضور داشتم و با تفکرات مدیران مختلفی در حوزه فرهنگی آشنایی دارم، این موضوع را احساس کردم. تفکر مدیران این است که ما بیاییم خودمان این کارهای موسیقیایی را بسازیم. چرا آمریکا بسازد؟ یعنی خودمان بیاییم این نوع موسیقیهای مبتذل و بیمحتوا را بسازیم که مثلا جوانان را جذب کنیم. وقتی این تفکر در بانیان موسیقی و فرهنگ باشد وضعیت همین میشود که در حال حاضر هست. این است.
دلیل این موضوع که موسیقی انقلاب پس از گذشت سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، کمرنگ شد این است که همه ما بازی خوردیم؛ ما باور خودمان را از دست دادیم که موسیقی انقلابی میتواند مردم را جذب کند.
حتی در جشنواره موسیقی فجر هم یک موسیقی انقلابی پخش نمیشود!
چرا اکنون موسیقی انقلاب کمرنگ شده است، زیرا تبلیغات وجود ندارد. برای اینکه ما به این مسئله بها نمیدهیم؛ به خاطر اینکه ما کنسرتی با موسیقی ارزشی انقلاب نداریم. مثلا شما همین جشنواره موسیقی فجر را نه الان، 15 سال پیش نگاه کنید، ببینید در این جشنواره موسیقی فجر یک کار انقلابی، یک کنسرت انقلابی پخش میشود؟ این برمیگردد به همین تفکر، یعنی شما ببینید یک مسئول انقلابی این چیزها را نمیداند؟ میداند، اما مشکل این است که این تفکر به او غالب شده است، همانطور که امریکا میخواهد. این باعث شده است که موسیقی ما از انقلاب دور شود تا جایی که مقام معظم رهبری باید به میدان بیاید و از سرود و موسیقی انقلابی حمایت کند.
کنسرتهای فعلی شبیه کنسرتهای لسآنجلس شده است!
این وسط جوانان ما چه تقصیری دارند؟ وقتی کارِ خوب و فاخر و ارزشمندی تولید و پخش نمیشود، مجبور هستند به طرف موسیقی غرب بروند. شما الان در کنسرت ها نگاه کنید، چرا خیلی از علما ناراحتند و ابراز مخالفت کردند؟ شما یکی از کنسرتهایی که در برج میلاد یا در جاهای دیگر برگزار میشود را ببنیید، وقتی کنسرت برگزار میشود؛ شما تصور نمیکنید که این برنامه در ایران است، فکر میکنید لس آنجلس است! از نظر موسیقی، فرم خواندن، نورپردازی و موارد اینچنینی عرض میکنم.
ایراد از بانیان موسیقی است، نه موسیقی انقلاب
این مشکل نشات گرفته از تبلیغات است. برای اینکه ما کار نکردیم و تولید خوبی نداشتیم. موسیقی انقلاب اشکالی ندارد، اگر اشکال داشت که بعد از چند سال از پیروزی انقلاب، پیر و جوان هنوز سرودهای انقلاب را در حافظه نداشتند. من خودم با جوانانی برخورد داشتم که موسیقی پاپ هم گوش میدهند اما تا من را میبینند، این شعر را میخوانند: «این پیروزی خجسته باد این پیروزی.» پس این نشان میدهد که مردم هنوز سرودهای انقلاب را در خاطر دارند. وقتی اثری ماندگار میشود همین است.
نفوذ موسیقی مبتذل به عرصه مداحی اهل بیت(ع)
پس سرودهای انقلابی مشکلی ندارند بلکه عملکرد بانیان موسیقی ما باعث این خطا شده است و در این میان بازی خوردن بانیان موسیقی و دلالانی که پولهای کلانی گرفتهاند؛ مقصر هستند. شما به آمارهایی که از کنسرتهایی که از موسیقی پاپ گرفتهاند، مراجعه کنید؛ نزدیک چندین میلیارد از اجرای این موسیقیها نصیب دلالان میشود. پول زیادی نزدیک سیصد چهارصد میلیارد از قبال موسیقیها عائد دلالان شده است. در واقع موسیقی پاپ محل تجارت دلالان شده است و به نوعی دیگر از هنر خارج شده است و این تجارت باعث شده است تا افکار ذهن جوان ما انحراف پیدا کند و نکته جالب این است که این مساله حتی در مداحی ما نیز اثر گذاشته است. شما بروید ملودی مداحهای ما که میخوانند را ببینید: مثلا آهنگ اندی یا فلان رقاصه را به عنوان ملودی مداحی خود انتخاب میکنند و جالبتر اینکه در برنامهها و کلیپهایشان نیز هم همان حالت و همان نورپردازی را دارند که همه کپی خوانندههای غربی است؛ فقط اسم امام حسین است، آن هم نه اسم کاملش بلکه یکسری صدای ممتد سین سین!! پس ببنید این موسیقی مبتذل تا کجا نفوذ کرده است و دشمنان تا چه اندازه در نقشهای که داشتند موفق بودند.
شعر مرگ برآمریکا را با موسیقی غربی میخوانند!
یک نکته فاجعه بارتر این است که این موسیقی حتی به موسیقی اصطلاحا انقلابی ما نیز نفوذ کرده است، مثلا الان با لفظ «مرگ بر آمریکا» موسیقی ساخته میشود، ولی لباسها و استیجها و ظواهر همانگونه است که برای موسیقیهای مبتذل میبینیم و فقط به جای اشعار دیگر آن شعری در مورد دشمنی آمریکا و با جمله «مرگ بر آمریکا» خوانده میشود. یعنی حتی ملودیها هم همان حالات را دارد. فقط کلام می گوید مرگ بر آمریکا! پس باید قبول کرد که موسیقی انقلاب منحرف شده است و این جمله معروف که هدف وسیله را توجیه میکند در واقع مصداقی از کار این گروه است.
ورود سبکهای رپ و راک به موسیقی ارزشی فاجعه است!
با توجه به اینکه در حال حاضر، سبکهای راک، رپ و ... نیز در عرصه موسیقی ارزشی ورود پیدا کردهاند، این موسیقی پاپ وارد شده اند؛ دیدگاه شما به این موضوع چیست؟
فاجعه است! وقتی ما میگوییم موسیقی ما از سرود انقلابی دور شده است، برخی از دوستان با لحنی طعنهآمیز پاسخ ما را میدهند. همه باور کردهاند که دیگر موسیقی انقلابی به آن سبک قدیمش نمیتواند موثر باشد. به یاد دارم که در جلسهای مطبوعاتی در حوزه هنری بودیم که خانم خبرنگاری گفت آقای گلریز دوره موسیقی انقلاب گذشته است؛ من در پاسخ آن خانم گفتم: خانم عزیز شهامت داشته باشید، بگویید دوره انقلاب گذشته است! چون سرود انقلاب سمبل انقلاب است.
البته این تقصیر شما نیست، وقتی تبلیغات به این شکل است شما هم همانند سایرین به همین نظر میرسید. ولی متاسفانه ما موضوع تبلیغات و جنگ روانی هدفدار دشمن را جدی نمیگیریم.
ایده گلریز برای استعدادیابی از میان جوانان
پس شما دلیل اصلی فاصله موسیقی ابتدای انقلاب و نسل جدید موسیقی انقلاب را در تبلیغات میدانید؟
بله؛ هم تبلیغات و هم بها ندادن به موسیقی ایرانی و ارزشی ما. همین الان تولیدات موسیقی پاپ ما در مقابل موسیقی ایرانی نود به ده است؛ ارزشی که صفر است!
موسیقی ملی و ایرانی ما تحت تاثیر گرفته است موسیقی ارزشی و ملی ما زیر سئوال رفته است. واقعا باید کاری کرد. من چندوقت پیش در جلسهای به برخی از دوستان پیشنهاد دادم که بیاییم فراخوان عمومی در کشور بزنیم و تا هرکسی هر هنری و استعداد هنری در خود میبیند، بتواند خود را به آن معرفی کند و ما از میان آنها استعدادهای جدیدی را کشف کنیم. اینها برای این کشور سرمایه میشوند. اما متاسفانه گردش مالی سنگینی که در این حوزه وجود دارد، مانع صرف از وضعیت فعلی میشود.
بیتوجهی مسئولین دلیل اصلی کمرنگ شدن موسیقی انقلاب
به نظر میرسد شما در سالهای اخیر نسبت به سالهای اول انقلاب کمکار شدید، دلیل این اتفاق چیست؟
کم کار نشدم؛ من وقتی دیدم فضای موسیقی اینگونه شده است، خودم دست به کار شدم و به سراغ نهادهای مختلف رفتم برای تولید اثر به آنها پیشنهاد دادم. آثاری که برای 4000 هزار شهید استان گلستان و همچنین شهید همدانی خواندم از جمله بهترین آنها بود.
ماجرای غزلی که حضرت آقا پیشنهاد تبدیل آن را به آهنگ داد
اما به طور کلی کمرنگتر شدن خوانندگان موسیقی انقلاب بیشتر از همه به خاطر کم توجهی مسئولین است که خواننده های انقلابی کمرنگ شدند. در جلسهای همراه با دکتر حسینی وزیر وقت وزارت ارشاد برای دکتر مشفق خدمت مقام معظم رهبری رفتیم. آقا خطاب به آقای مشفق گفتند: «یک جملهای بفرمایید.» آقای مشفق صحبت کردند و در پایان غزلی را خواندند. شعر که تمام شد وقتی خدمت حضرت آقا رفتیم، ایشان رو به من کرد و گفت: «شما این غزل را بخوانید». ما هم بسیار از این پیشنهاد خوشحال شدیم و برای آن یک موسیقی تولید کردیم. من این خاطره را در همایشهای صدا و سیما نیز تعریف کردم؛ چرا که دوست داشته و دارند تا در مورد موسیقی ایرانی تحولی ایجاد کنیم؛ وقتی آقا این مساله را تایید کرده است از این منظر استفاده کنیم و محتوای ارزشمند بسازیم. باید از این فرصت طلایی استفاده کرد.
درست است ارشاد و صداوسیما به من نامهربان هستند اما من کارم را انجام میدهم و آهنگم را میسازم، برنامه ها و تبلیغاتم را دارم که خداوند هم همیشه لطف کرده است.
دلایل استقبال اهالی موسیقی از تک آهنگ به جای آلبوم
این روزها فضای موسیقی به سمت تولید تک آهنگ رفته است و خوانندگان ترجیح میدهند آهنگهای خود را به صورت تک آهنگ منتشر کنند، دلیل این اتفاق از نظر شما چیست؟
الان دیگر سیدی و آلبوم کاربرد ندارد، به خاطر اینکه هرچیزی را در اینترنت بزنید، پیدا میکنید. اگر بخواهید آلبوم تولید کنید، حداقل باید 60 تا 70 میلیون تومان پول بدهید؛ اما به جای این کار یک آهنگ تولید میکنید و در سایتها قرار میدهید و همه هم میبینند و تو هم بهره آن را میبری؛ برنامههای شبانه مهمانیها و... که در کل درآمد بهتر و آسانتری هم دارد.
پزشکی که با شنیدن ترانه گلریز متحول شد
یکی از بحثهایی که همیشه در موسیقی ما داغ بوده است، مربوط به تیتراژ خوانی سریالها است. الان بخشی از خوانندگان سعی دارند از نفوذ صداوسیما و سریالها استفاده کنند و با تیتراژخوانی معروف شوند. اول میخواهم بدانم دیدگاه شما در ارتباط با این موضوع چیست و رابطه شما با تیتراژخوانی چگونه است؟
در ابتدا به سوال دومتان پاسخ بدهم که بله من هم تیتراژ خواندهام؛ که اگر یادتان باشد تیتراژ «امداد» را برای کمیته امداد خواندم که شعرش این بود: «بگیر دست فتاده گان را به حکم وجدان، تو مهربان. شریک غمهای دیگران شو، طبیب الام خستگان شو، تبسمی بر لبی نشان».
اتفاق جالب این که خاطرهای از همین تیتراژ دارم که پزشکی این آهنگ را گوش داده بود و میگفت اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتهام که هفتهای سه بار مجانی بیمارانم را ویزیت میکنم! منتها امروزه متاسفانه تیتراژخوانی رابطهای شده است، گاهی پولهایی هم در این زمینه رد و بدل میشود البته همه این کار را انجام نمیدهند. بعضیها صداهای خیلی خوبی دارند و به سراغ شعرهای خوبی هم برای این کار میروند.
حال موسیقی کشورمان خوب نیست
به عنوان جمع بندی بحث، شما که سابقه زیادی در زمینه حضور در شوراهای مختلف موسیقی و هنری داشتید، در حال حاضر وضعیت موسیقی کشور را چگونه میبینید؟
به نظرم وضعیت موسیقی کشور در حال حاضر خیلی بد است، به موسیقی ملی ما اصلا اهمیتی داده نمیشود. موسیقی انقلاب که زیر صفر است! در حالی که موسیقی ملی یک مملکت سرمایه مملکت است و باید به آن بها داده شود. من واقعا متاسفم به خاطر مظلوم واقع شدن موسیقی ملی و موسیقی انقلابیمان. ولی مطمئن باشید بنده از پا نخواهم نشست و تا نفس دارم برای انقلاب و اسلام و ایران خواهم خواند.