به گزارش مشرق، از قدیمالایام مسکن بهعنوان یکی از مهمترین و شاید اولین نیازهای بشر مطرح بوده است و طبق تعریف کوچکترین عنصر سکونتگاهها را تشکیل میدهد، مسکن زائیده مهمترین نیاز انسانها و یکی از پدیدههای جغرافیایی هر منطقه است.
استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران با وسعتی حدود ۱۸۷ هزار و ۵۷۸ کیلومترمربع، معادل ۱۱.۴ درصد از کل مساحت کشور را تشکیل داده و یکی از وسیعترین استانهای کشور است که تنوع اقلیمی و بافتی متفاوتی دارد، این تنوع اقلیمی سبب تنوع شکلی و ساختاری در مساکن این استان شده است زیرا طبق رویه اکثر مناطق کشور اساس اندیشه ساخت مسکن در این منطقه هم کاهش هزینههای مربوط به ساختمان و پرهیز از حملونقل بیجا و استفاده از مصالح بومی است.
این استان از شمال با استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق با مرز خاکی حدود ۱۲۶۰ کیلومتری با کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب با مرز آبی ۳۰۰ کیلومتری به آبهای آزاد دریای عمان و بالاخره از غرب با استانهای کرمان و هرمزگان هممرز است، بهطورکلی این استان به لحاظ طبیعی به دو ناحیه جغرافیایی سیستان در شمال و بلوچستان در جنوب قابلتفکیک است.
به همین سبب با توجه به تفاوت اقلیم و پهناور بودن این استان نوع مسکن نیز در آن متفاوت است بهگونهای که در شمال استان با توجه به اینکه درگذشته رودخانه هیرمند در آن جاری بوده و بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران (دریاچه هامون) را در خود جایداده است، شغل اصلی مردم این منطقه کشاورزی بوده و سبک زندگی آنها یکجانشینی و ساخت خانههای گنبدی و گلی در این منطقه مرسوم بوده است و با توجه به اینکه دشت سیستان قدمت زیادی دارد بناهای خشت و گلی باسابقه طولانی در آن یافت میشود.
ازنظر اقلیمی در حال حاضر دشت سیستان در تیپ اقلیم خشک بیابانی قرار دارد و متوسط بارندگی سالیانه آن کمتر از ۶۵ میلیمتر است، درعینحال میزان تبخیر در آن قریب به ۵۰۰۰ میلیمتر در سال است، با توجه به خشکسالیهای دو دهه اخیر و کاهش آب ورودی هیرمند و یا خشکی رودخانه و قطع کامل آب، خشکسالیهای مخربی در آن به وقوع پیوسته است.
همچنین وزش بادهای۱۲۰ روزه سیستان از اواخر بهار تا اواخر تابستان در تشدید نیاز آبی منطقه مؤثر بوده و بر خشکی محیط نقش دارد.
لازم به ذکر است که همه این موارد بر سبک زندگی و معماری مردم منطقه هم تأثیر فراوانی گذاشته است بهگونهای که عنصر باد در جهت معماری خانهها و همچنین شکل ساخت این خانهها مؤثر بوده است و علاوه بر همه اینها استفاده از بادگیرها نیز جایگاه ویژهای در معماری این منطقه دارد.
در جنوب استان و در منطقه بلوچستان نیز با توجه به خصوصیات زندگی قبیلهای و اتکا بر دامداری تنوع در شکل و ساختار مسکن دیده میشود که البته با توجه به وسعت فراوان منطقه بلوچستان که از مناطق کوهستانی خاش تا سواحل دریای عمان ادامه دارد درمجموع میتوان گفت این منطقه دارای طبیعتی کوهستانی و خشک است، البته نواحی جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و متأثر شدن از بادها و بارانهای موسمی اقیانوس هند، دارای اقلیم متفاوتی است.
بهصورت کلی میتوان گفت بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن ازجمله مشخصههای اساسی اقلیم منطقه بلوچستان است که بااینوجود در جنوب بلوچستان شاهد شرایط آبوهوای گرم و مرطوب، در مرکز خشک و در شمال معتدل و خشک هستیم.
البته با توجه به پایین بودن نزولات جوی (متوسط کمتر از ۱۱۵ میلیمتر) و عدم وجود منابع برف کوهستانی، اکثر جریانات رودخانهای در این منطقه بهصورت موقتی و فصلی است و درنتیجه منابع آب زیرزمینی نیز با محدودیت مواجه است.
نکته قابلذکر دیگر اینکه وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ارتفاع ۳۹۴۱ متر در شمال بلوچستان شرایط اقلیمی تعدیلیافتهای را در این منطقه به وجود آورده است.
بررسی گذشته و پیشینه استان نشان میدهد که روستاها در این استان مجتمعهای پویایی بودهاند که ضمن خودگردانی درزمینهٔ های مختلف اقتصادی، اجتماعی و غیره بسیاری از نیازهای فضایی خود را نیز با استفاده از امکانات و منابع موجود در محیط فراهم میکردهاند.
دیرزمانی است که ارزشهای کهن معماری این مرزوبوم بهطورکلی دستخوش فراموشی شده است، اما روستاهایی که نمونه غنی از فرهنگ معماری گذشته است و شیوههای معیشت و سنت سکونت و هنر بومی را حفظ کردهاند هنوز یافت میشود که میتوانند در برنامهریزی و ساماندهی معماری شهرها و روستاهای امروزی راهنمای طراحان باشد، لذا از همین رو از علیرضا خسروی کارشناس میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان، خصوصیات معماری این استان را جویا شدیم.
الگوها از نوع پوشش مردم گرفته تا معماری از خارج مرزها واردشده است
علیرضا خسروی اظهار داشت: با مراجعه به تاریخ استان سیستان و بلوچستان دستاوردهای مختلفی را میتوان دید بهعنوانمثال دست آوردهای شهر سوخته متعلق به ۵هزار سال قبل است.
وی افزود: این یعنی ۵هزار سال پیشینه تاریخ و معماری در این منطقه وجود دارد و طبیعتاً تمدن بسیار بزرگی مثل حوضه رود هیرمند باید آفرینشهای فرهنگی و هنری خاص خود را داشته باشد.
وی گفت: اما سؤال اینجاست که آیا در حال حاضر حمایتی برای راهاندازی دوباره این تمدن و معماری وجود دارد.
این کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان تصریح کرد: در حوضه میراث فرهنگی ما از پیشینهای که داشتهایم میتوانیم یک سری تجربیات و نکات را برداشت کنیم و بهعنوان یادمان و تجربه ذخیره شود اما مشکل آنجایی است که حلقهای که میخواهد این مسیر را ادامه دهد وجود ندارد.
وی افزود: همانطور که مشاهده میکنید در حال حاضر الگوها بهکلی تغییر کرده از نوع پوشش مردم گرفته تا معماری و الگوهای جدیدی که از خارج مرزها واردشده جای آن را گرفته است.
این کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان گفت: ایرانیها در طول تاریخ همیشه علاقهمند بودهاند که با دنیا ارتباط داشته باشند اما با تمام ارتباط و پیوندهایی که داشتهاند، فرهنگ خودشان را حفظ کردهاند، مثلاً وقتیکه اعراب به ایران میآیند مقاومتی نمیکنند و زبان و پوشش خود را از دست میدهند.
خسروی افزود: ما اسلام را پذیرفتیم ولی زبان، پوشش، غذا و معماری خود را حفظ کردیم چون اراده بسیار بزرگی وجود داشت الآن هم همان است اگر خودمان اراده بزرگ را برای حفظ و نگهداری شاخصهای معماری داشته باشیم این امکانپذیر است اما اگر اراده سست باشد اینجا دچار مشکل میشویم.
وی گفت: بنده از سال۱۳۷۴ در میراث فرهنگی هستم و در این ۲۰سال ارادهای ندیدهام به دنبال این باشد که معماری نوین را با معماری سنتی تلفیق کند.
وی خاطرنشان کرد: همه میدانند دقیقاً نمیشود از معماری ۲۰۰سال گذشته استفاده کرد به دلیل اینکه با توجه به مقتضیات زمان دیوارهای آن زمان ۶۰ یا ۷۰ سانتیمتر بوده و یا سقف گنبدی بوده اما خیلی از این شاخصهها میتوانند در معماری جدید پیادهسازی و تلفیق شوند.
کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان افزود: بسیاری از خصوصیات معماری گذشته با توجه به اقلیم و شرایط زمان بوده پس میتوان به نحو احسن از آن استفاده کرد بهشرط اینکه اراده آن وجود داشته باشد.
البته معماری استان سیستان و بلوچستان درگذشته با توجه به اقلیم و شرایط آن از خصوصیات منحصربهفردی همچون بادگیرها، سقف گنبدی، خارخانه ها و غیره برخورد بوده است که اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم نیازمند سالها تحقیق و پژوهش است از همین رو در این گزارش بیشتر سعی شده است تا نقش این نوع معماری را بر سبک زندگی و شاید هم برعکس یعنی تأثیر سبک زندگی بر معماری بررسی شود.
تغییرات جغرافیایی عامل تنوع گسترده در گونههای معماری سیستان و بلوچستان است
با توجه به اینکه در منطقه بلوچستان شغل اکثر مردم منطقه دامداری بوده و علاوه بر آن با توجه به زندگی قبیلهای در این مناطق، این سبک زندگی در معماری آنها تأثیرگذار بوده بهگونهای که در مناطق مختلف منطقه با توجه به مصالح موجود انواع معماری که گاهی حتی بهعنوان سکونتگاههای موقتی استفاده میشود، وجود دارد از همین رو با فرزانه دادگر عضو هیئتعلمی گروه معماری دانشگاه سیستان و بلوچستان مصاحبهای انجام شد تا بیشتر با خصوصیات معماری این منطقه آشنا شویم.
فرزانه دادگر اظهار داشت: مصالح، فرم و نحوه ساخت مسکن سنتی استان سیستان و بلوچستان به اقلیم و شرایط زیستمحیطی، فرهنگی، اجتماعی و معیشتی آنان بستگی دارد زیرا با توجه به تغییرات جغرافیای استان از شمال تا جنوب استان شاهد تنوع گستردهای از گونههای معماری در این منطقه هستیم.
وی افزود: در مناطق کوهستانی واقع در شمال بلوچستان به دلیل آنکه اکثریت روستانشینان به دامداری اشتغال دارند، ضرورت سهولت در جابجایی مسکن سبب رواج گدام Gedam (سیاهچادر) شد، گدام نوعی سازه چادری است که پوشش آن از موی بز بافته میشود و سازه نگهدارنده آن ترکیبی از اجزای فشاری نظیر تیر و ستونهای چوبی و اجزای کششی مانند طناب است، پوشش مزبور عایق رطوبت است و رنگ تیره آن به گرمایش فضای داخل کمک میکند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: برای مردم یکجانشین و کشاورز همان منطقه نیز مصالح عمده برای ساخت بنا، سنگهایی است که از اطراف جمعآوری میکنند، به بیانی دیگر مانند سایر بافتهای قدیمی روستایی استفاده از مصالح «بوم آورد» و »خودبسندگی» حرف اول را میزند.
وی افزود: به سمت جنوب استان که حرکت کنیم برای همین قشر از مردم، خشت و خاک جای سنگ را میگیرد که تزیینات زیبای نمای ساختمانها به کمک چیدمان متفاوت خشت و سایهاندازی آنها روی یکدیگر چشمنوازی میکند.
وی گفت: تغییر اقلیم منطقه از سرد و خشک در شمال به گرم و خشک در جنوب استان پای درختان خرما را به میان میآورد و به جرات میتوان گفت که در کنار آب که همواره مایه حیات بوده، نقش نخل در زندگی و هویت بلوچستان تردیدناپذیر است.
خانم دادگر تصریح کرد: نکته مثبت آنکه استفاده همهجانبه و همیشگی از درخت نخل که در گویش محلی به آن مُک ( mok) یا مَچ (mach) گفته میشود تا به امروز هم کموبیش تداوم دارد.
وی با اشاره به اینکه نخل منبع الهام قوم بلوچ است، گفت: درواقع همهجا میتوان ردپای آن را دید از کارهای هنری مانند طراحی زیورآلات گرفته تا هندسهای که در برخی نقوش سوزندوزی بکار رفته و سینهبهسینه و نسل به نسل حفظشده است.
وی افزود: یکی از مهمترین صنایعدستی منطقه انواع و اقسام وسایلی است که با برگهای درخت نخل یا همان «پیشها» ساخته میشود.
وی بیان کرد: کودکی قوم بلوچ با اسباببازیهایی سپریشده که از مُک برایشان ساخته بودند، مجموعهای انتزاعی از حیوانات و وسایل دور و اطراف، فرفره و غیره که در همه آنها نقش درخت خرما بهخوبی دیده میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان تصریح کرد: درزمینهٔ معماری نیز بسیاری از گونههای ساختمانی به کمک تنه و شاخ و برگ خرما به وجود آمده است که توضیح همه آنها از حوصله این بحث خارج است لذا یکی از مهمترین این نوع بناها «کپر» است که قدمتی برابر با تاریخ معماری یکجانشینی بشر دارد.
وی افزود: این نوع معماری یا ساخت سکونتگاه در جایجای جهان به اشکال کموبیش متفاوت وجود دارد و در بلوچستان نیز «کَپَر» یا «کاپار» دارای پلان ساده مستطیل و یا دایره شکل است که جدارههای آن با شاخههای درخت خرما پوشانده میشود.
یکی از علل محبوبیت کپر در گذشته امکان خنکسازی آن بوده است
وی گفت: اجزا تشکیلدهنده کپر، کَرز (karz) یا شاخه درخت خرما، تَگِرد (tagerd) یا (حصیر)، چیلُک (chilok) (طناب بافتهشده از برگ درختان خرما) است که اغلب در روستاها و یکجانشینیهایی که طوایف به مدت نسبتاً طولانی در آنجا سکونت دارند احداث میشود.
وی اذعان کرد: از دیگر دلایل عمده محبوبیت کپر درگذشته امکان خنکسازی آن بوده بهنحویکه با پاشیدن مکرر آب بر سطح بیرونی آن، تگردها مرطوب میشد و عبور نسیم به کاهش دمای درون کپر کمک شایانی میکند.
دادگر افزود: از مزایای دیگر کپر که در عصر حاضر نیز امتیاز برای ساختمانهای مدرن امروزی محسوب میشود مواردی از قبیل سبک بودن سازه و یا بهعبارتیدیگر ضد زلزله بودن آن، ساخت سریع، استفاده از مصالح قابل بازیافت و کم انرژی (low energy) بودن بنا است که همه این موارد در کنار هم باعث میشود در مبحث معماری پایدار نیز کپر جایگاه قابل قبولی داشته باشد.
وی گفت: البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که اگرچه امروزه با گسترش ارتباطات و سهولت دسترسی به مصالح نوین و وسایل سرمایشی اقبال کمتری به زندگی در کپر وجود دارد ولی وجود کپر همیشه نشانه فقر ساکنان و زاغهنشینی نیست، چراکه ویژگیهای مثبت آن سبب میشود در کنار ساختمانهای مدرن امروزی بازهم در گوشهای از حیاط حضورداشته باشد.
وی افزود: این قضیه ازنظر من خاستگاه فرهنگی هم دارد و مربوط به خاطرات جمعی مردم میشود و نشانی از پیوند آنها با گذشته است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان تصریح کرد: این سازه میتواند نقش یک فضای نیمهباز که خود برگرفته از طبیعت است را نیز بهخوبی ایفا کند و همچنین از بعد اجتماعی نیز کپر میتواند مکانی برای گردهمایی نزدیکان تلقی شود و درمجموع میتوان گفت: جمع سایه و نسیم خنک، کپر را تبدیل به فضایی مطلوب در حیاطهای اقلیم گرم میکند.
از همین رو با توجه به اینکه خصوصیات این نوع معماری کمتر در معماری جدید استان سیستان و بلوچستان دیده میشود به سراغ تعدادی از مسئولین استان رفتیم تا نظر آنها را در این خصوص جویا شویم.
در ابتدا با رئیس سازمان نظاممهندسی ساختمان استان سیستان و بلوچستان چندین بار تماس گرفته شد که ایشان پاسخگو نبودند و حتی با دفتر این سازمان در زاهدان نیز تماس گرفته شد و حتی با توجه به اینکه قول همکاری داده شد اما متأسفانه بازهم پاسخگو نبودند از همین رو با توجه به اینکه معماری کپری بیشتر در جنوب استان رواج دارد مصاحبهای با شهردار بندر چابهار انجام شد.
مهندس دادکریم بلوچ اظهار داشت: تأکید بیشتر بر معماری کپری در این خطه از کشور بهاینعلت است که معماری بلوچستان بر بوم آوری استوار است و وجود درختان نخل و نخل وحشی که در تمامی مناطق بلوچستان بهصورت خودرو رشد میکند، یکی از دلایل رواج این نوع مسکن در این منطقه است.
وی افزود: مردمان بلوچ از دیرباز برای سقف خانه یا بناهایی که میساختند از چوب درختان نخل و شاخ و برگ آن برای پوشش سقف استفاده میکردند که در هر منطقه به شکلی متفاوت استفادهشده است.
وی گفت: علاوه بر سهلالوصول بودن و در دسترس بودن درختان خرما و نخل وحشی شاید انعطافپذیر بودن این نوع معماری در فصلهای مختلف سال که در تابستان با برداشتن شاخ و برگ درختان داز از اسکلتبندی اصلی کپر و بندی سازه بهصورت مشبک با چوب درختان با ایجاد پنجرههایی شبکه مانند باعث تهویه فضای داخل آن میشد و در پاییز و زمستان با پوشش با شاخ و برگ و حصیرهای بافتهشده از برگ درختان نخل وحشی بنا را عایقبندی میکردند از دیگر دلایل استفاده از این نوع معماری است.
شهردار بندر چابهار افزود: این معماری در سرتاسر بلوچستان و بهویژه مناطقی که درخت نخل وحشی رشد میکند، قابلاستفاده است.
تلفیق معماری کپری و جدید میتواند بر مسائل کلان شهرسازی تأثیر بگذارد
وی اشاره کرد: در چابهار و منطقه دشتیاری به علت کمبود منابع آبی درگذشته و عدم دسترسی به درختان نخل وحشی که در دشتیاری و چابهار کمتر در دسترس است کمتر از این معماری استفادهشده است.
وی تأکید کرد: قطعاً توجه به این نوع معماری و تلفیق آن با معماری جدید علاوه بر اثری که بر زیباسازی منظر شهری دارد میتواند در مسائل کلان شهرسازی نیز تأثیرگذار باشد.
تقریباً همه کارشناسان و مسئولان بر این عقیده هستند که استفاده از معماری بومی و تلفیق آن با معماری نوین بسیار مهم و حائز اهمیت است و باید از این ظرفیت بهخوبی استفاده شود اما اینکه چرا این کار انجام نمیشود سؤال بزرگی است که هیچکس پاسخگوی آن نیست.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که هنوز در مناطقی از این استان خصوصاً در برخی از روستاها که بهعنوان مقصد گردشگری نیز انتخابشدهاند معماری سنتی استان قابلمشاهده است بهعنوانمثال میتوان به روستای قلعهنو در شمال استان و یا برخی مناطق در جنوب استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد.
اگر در جنوب بلوچستان به برخی از روستاها مراجعه شود هنوز معماری کپری مشاهده و از این ظرفیت بهخوبی استفاده میشود که قطعاً دلیل آن نوع زندگی مردم در این مناطق است که هنوز این نوع معماری را میطلبد.
البته متأسفانه در برخی مناطق حاشیهای شهر چابهار هم در کنار منطقه آزاد مجلل چابهار هنوز نشانههایی از نوع زندگی حاشیهنشینی دیده میشود که صدالبته نمیتوان به آن معماری کپری گفت که البته متأسفانه اشتباهاً گاهی با این نام به آن اشاره میشود.
اگر از همه این مسائل بگذریم نکتهای که بیشتر از همه ناراحتکننده است این است که معماری بومی استان سیستان و بلوچستان بااینهمه فرصت و ظرفیت واقعاً مغفول مانده است و کمتر به آن توجه شده است.
دلیل این مدعا هم این است که برای تهیه این گزارش تقریباً با همه اعضای هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان و مسئولان ذیربط تماس گرفته شد اما متأسفانه اکثراً یا پاسخگو نبودند و یا پاسخگویی را بهوقت دیگری موکول کردند و این در حالی است که برخی از اساتید دانشگاه سیستان و بلوچستان رتبههای مهم و حائز اهمیتی در بحث معماری نوین در کشورهای خارجی کسب کردهاند.
و نکته آخر اینکه با توجه به اینکه سال ۹۶ استان سیستان و بلوچستان بهعنوان مقصد گردشگری ایرانیان انتخابشده است اگر به این ظرفیتها توجه شود و سبک زندگی مردم این خطه از ایران اسلامی به گردشگران بهخوبی معرفی شد قطعاً باعث جذب بیشتر گردشگران خواهد شد، زیرا صنایعدستی، معماری، سبک زندگی و حتی غذاهای بومی این خطه از کشور واقعاً ظرفیت عظیمی است که مغفول مانده است.
استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران با وسعتی حدود ۱۸۷ هزار و ۵۷۸ کیلومترمربع، معادل ۱۱.۴ درصد از کل مساحت کشور را تشکیل داده و یکی از وسیعترین استانهای کشور است که تنوع اقلیمی و بافتی متفاوتی دارد، این تنوع اقلیمی سبب تنوع شکلی و ساختاری در مساکن این استان شده است زیرا طبق رویه اکثر مناطق کشور اساس اندیشه ساخت مسکن در این منطقه هم کاهش هزینههای مربوط به ساختمان و پرهیز از حملونقل بیجا و استفاده از مصالح بومی است.
این استان از شمال با استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، از شرق با مرز خاکی حدود ۱۲۶۰ کیلومتری با کشورهای پاکستان و افغانستان، از جنوب با مرز آبی ۳۰۰ کیلومتری به آبهای آزاد دریای عمان و بالاخره از غرب با استانهای کرمان و هرمزگان هممرز است، بهطورکلی این استان به لحاظ طبیعی به دو ناحیه جغرافیایی سیستان در شمال و بلوچستان در جنوب قابلتفکیک است.
به همین سبب با توجه به تفاوت اقلیم و پهناور بودن این استان نوع مسکن نیز در آن متفاوت است بهگونهای که در شمال استان با توجه به اینکه درگذشته رودخانه هیرمند در آن جاری بوده و بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران (دریاچه هامون) را در خود جایداده است، شغل اصلی مردم این منطقه کشاورزی بوده و سبک زندگی آنها یکجانشینی و ساخت خانههای گنبدی و گلی در این منطقه مرسوم بوده است و با توجه به اینکه دشت سیستان قدمت زیادی دارد بناهای خشت و گلی باسابقه طولانی در آن یافت میشود.
ازنظر اقلیمی در حال حاضر دشت سیستان در تیپ اقلیم خشک بیابانی قرار دارد و متوسط بارندگی سالیانه آن کمتر از ۶۵ میلیمتر است، درعینحال میزان تبخیر در آن قریب به ۵۰۰۰ میلیمتر در سال است، با توجه به خشکسالیهای دو دهه اخیر و کاهش آب ورودی هیرمند و یا خشکی رودخانه و قطع کامل آب، خشکسالیهای مخربی در آن به وقوع پیوسته است.
همچنین وزش بادهای۱۲۰ روزه سیستان از اواخر بهار تا اواخر تابستان در تشدید نیاز آبی منطقه مؤثر بوده و بر خشکی محیط نقش دارد.
لازم به ذکر است که همه این موارد بر سبک زندگی و معماری مردم منطقه هم تأثیر فراوانی گذاشته است بهگونهای که عنصر باد در جهت معماری خانهها و همچنین شکل ساخت این خانهها مؤثر بوده است و علاوه بر همه اینها استفاده از بادگیرها نیز جایگاه ویژهای در معماری این منطقه دارد.
در جنوب استان و در منطقه بلوچستان نیز با توجه به خصوصیات زندگی قبیلهای و اتکا بر دامداری تنوع در شکل و ساختار مسکن دیده میشود که البته با توجه به وسعت فراوان منطقه بلوچستان که از مناطق کوهستانی خاش تا سواحل دریای عمان ادامه دارد درمجموع میتوان گفت این منطقه دارای طبیعتی کوهستانی و خشک است، البته نواحی جنوبی استان با توجه به مجاورت با دریای عمان و متأثر شدن از بادها و بارانهای موسمی اقیانوس هند، دارای اقلیم متفاوتی است.
بهصورت کلی میتوان گفت بالا بودن میانگین دما و پایین بودن نوسانات آن ازجمله مشخصههای اساسی اقلیم منطقه بلوچستان است که بااینوجود در جنوب بلوچستان شاهد شرایط آبوهوای گرم و مرطوب، در مرکز خشک و در شمال معتدل و خشک هستیم.
البته با توجه به پایین بودن نزولات جوی (متوسط کمتر از ۱۱۵ میلیمتر) و عدم وجود منابع برف کوهستانی، اکثر جریانات رودخانهای در این منطقه بهصورت موقتی و فصلی است و درنتیجه منابع آب زیرزمینی نیز با محدودیت مواجه است.
نکته قابلذکر دیگر اینکه وجود مخروط آتشفشانی تفتان با ارتفاع ۳۹۴۱ متر در شمال بلوچستان شرایط اقلیمی تعدیلیافتهای را در این منطقه به وجود آورده است.
بررسی گذشته و پیشینه استان نشان میدهد که روستاها در این استان مجتمعهای پویایی بودهاند که ضمن خودگردانی درزمینهٔ های مختلف اقتصادی، اجتماعی و غیره بسیاری از نیازهای فضایی خود را نیز با استفاده از امکانات و منابع موجود در محیط فراهم میکردهاند.
دیرزمانی است که ارزشهای کهن معماری این مرزوبوم بهطورکلی دستخوش فراموشی شده است، اما روستاهایی که نمونه غنی از فرهنگ معماری گذشته است و شیوههای معیشت و سنت سکونت و هنر بومی را حفظ کردهاند هنوز یافت میشود که میتوانند در برنامهریزی و ساماندهی معماری شهرها و روستاهای امروزی راهنمای طراحان باشد، لذا از همین رو از علیرضا خسروی کارشناس میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان، خصوصیات معماری این استان را جویا شدیم.
الگوها از نوع پوشش مردم گرفته تا معماری از خارج مرزها واردشده است
علیرضا خسروی اظهار داشت: با مراجعه به تاریخ استان سیستان و بلوچستان دستاوردهای مختلفی را میتوان دید بهعنوانمثال دست آوردهای شهر سوخته متعلق به ۵هزار سال قبل است.
وی افزود: این یعنی ۵هزار سال پیشینه تاریخ و معماری در این منطقه وجود دارد و طبیعتاً تمدن بسیار بزرگی مثل حوضه رود هیرمند باید آفرینشهای فرهنگی و هنری خاص خود را داشته باشد.
وی گفت: اما سؤال اینجاست که آیا در حال حاضر حمایتی برای راهاندازی دوباره این تمدن و معماری وجود دارد.
این کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان تصریح کرد: در حوضه میراث فرهنگی ما از پیشینهای که داشتهایم میتوانیم یک سری تجربیات و نکات را برداشت کنیم و بهعنوان یادمان و تجربه ذخیره شود اما مشکل آنجایی است که حلقهای که میخواهد این مسیر را ادامه دهد وجود ندارد.
وی افزود: همانطور که مشاهده میکنید در حال حاضر الگوها بهکلی تغییر کرده از نوع پوشش مردم گرفته تا معماری و الگوهای جدیدی که از خارج مرزها واردشده جای آن را گرفته است.
این کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان گفت: ایرانیها در طول تاریخ همیشه علاقهمند بودهاند که با دنیا ارتباط داشته باشند اما با تمام ارتباط و پیوندهایی که داشتهاند، فرهنگ خودشان را حفظ کردهاند، مثلاً وقتیکه اعراب به ایران میآیند مقاومتی نمیکنند و زبان و پوشش خود را از دست میدهند.
خسروی افزود: ما اسلام را پذیرفتیم ولی زبان، پوشش، غذا و معماری خود را حفظ کردیم چون اراده بسیار بزرگی وجود داشت الآن هم همان است اگر خودمان اراده بزرگ را برای حفظ و نگهداری شاخصهای معماری داشته باشیم این امکانپذیر است اما اگر اراده سست باشد اینجا دچار مشکل میشویم.
وی گفت: بنده از سال۱۳۷۴ در میراث فرهنگی هستم و در این ۲۰سال ارادهای ندیدهام به دنبال این باشد که معماری نوین را با معماری سنتی تلفیق کند.
وی خاطرنشان کرد: همه میدانند دقیقاً نمیشود از معماری ۲۰۰سال گذشته استفاده کرد به دلیل اینکه با توجه به مقتضیات زمان دیوارهای آن زمان ۶۰ یا ۷۰ سانتیمتر بوده و یا سقف گنبدی بوده اما خیلی از این شاخصهها میتوانند در معماری جدید پیادهسازی و تلفیق شوند.
کارشناس میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان افزود: بسیاری از خصوصیات معماری گذشته با توجه به اقلیم و شرایط زمان بوده پس میتوان به نحو احسن از آن استفاده کرد بهشرط اینکه اراده آن وجود داشته باشد.
البته معماری استان سیستان و بلوچستان درگذشته با توجه به اقلیم و شرایط آن از خصوصیات منحصربهفردی همچون بادگیرها، سقف گنبدی، خارخانه ها و غیره برخورد بوده است که اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم نیازمند سالها تحقیق و پژوهش است از همین رو در این گزارش بیشتر سعی شده است تا نقش این نوع معماری را بر سبک زندگی و شاید هم برعکس یعنی تأثیر سبک زندگی بر معماری بررسی شود.
تغییرات جغرافیایی عامل تنوع گسترده در گونههای معماری سیستان و بلوچستان است
با توجه به اینکه در منطقه بلوچستان شغل اکثر مردم منطقه دامداری بوده و علاوه بر آن با توجه به زندگی قبیلهای در این مناطق، این سبک زندگی در معماری آنها تأثیرگذار بوده بهگونهای که در مناطق مختلف منطقه با توجه به مصالح موجود انواع معماری که گاهی حتی بهعنوان سکونتگاههای موقتی استفاده میشود، وجود دارد از همین رو با فرزانه دادگر عضو هیئتعلمی گروه معماری دانشگاه سیستان و بلوچستان مصاحبهای انجام شد تا بیشتر با خصوصیات معماری این منطقه آشنا شویم.
فرزانه دادگر اظهار داشت: مصالح، فرم و نحوه ساخت مسکن سنتی استان سیستان و بلوچستان به اقلیم و شرایط زیستمحیطی، فرهنگی، اجتماعی و معیشتی آنان بستگی دارد زیرا با توجه به تغییرات جغرافیای استان از شمال تا جنوب استان شاهد تنوع گستردهای از گونههای معماری در این منطقه هستیم.
وی افزود: در مناطق کوهستانی واقع در شمال بلوچستان به دلیل آنکه اکثریت روستانشینان به دامداری اشتغال دارند، ضرورت سهولت در جابجایی مسکن سبب رواج گدام Gedam (سیاهچادر) شد، گدام نوعی سازه چادری است که پوشش آن از موی بز بافته میشود و سازه نگهدارنده آن ترکیبی از اجزای فشاری نظیر تیر و ستونهای چوبی و اجزای کششی مانند طناب است، پوشش مزبور عایق رطوبت است و رنگ تیره آن به گرمایش فضای داخل کمک میکند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: برای مردم یکجانشین و کشاورز همان منطقه نیز مصالح عمده برای ساخت بنا، سنگهایی است که از اطراف جمعآوری میکنند، به بیانی دیگر مانند سایر بافتهای قدیمی روستایی استفاده از مصالح «بوم آورد» و »خودبسندگی» حرف اول را میزند.
وی افزود: به سمت جنوب استان که حرکت کنیم برای همین قشر از مردم، خشت و خاک جای سنگ را میگیرد که تزیینات زیبای نمای ساختمانها به کمک چیدمان متفاوت خشت و سایهاندازی آنها روی یکدیگر چشمنوازی میکند.
وی گفت: تغییر اقلیم منطقه از سرد و خشک در شمال به گرم و خشک در جنوب استان پای درختان خرما را به میان میآورد و به جرات میتوان گفت که در کنار آب که همواره مایه حیات بوده، نقش نخل در زندگی و هویت بلوچستان تردیدناپذیر است.
خانم دادگر تصریح کرد: نکته مثبت آنکه استفاده همهجانبه و همیشگی از درخت نخل که در گویش محلی به آن مُک ( mok) یا مَچ (mach) گفته میشود تا به امروز هم کموبیش تداوم دارد.
وی با اشاره به اینکه نخل منبع الهام قوم بلوچ است، گفت: درواقع همهجا میتوان ردپای آن را دید از کارهای هنری مانند طراحی زیورآلات گرفته تا هندسهای که در برخی نقوش سوزندوزی بکار رفته و سینهبهسینه و نسل به نسل حفظشده است.
وی افزود: یکی از مهمترین صنایعدستی منطقه انواع و اقسام وسایلی است که با برگهای درخت نخل یا همان «پیشها» ساخته میشود.
وی بیان کرد: کودکی قوم بلوچ با اسباببازیهایی سپریشده که از مُک برایشان ساخته بودند، مجموعهای انتزاعی از حیوانات و وسایل دور و اطراف، فرفره و غیره که در همه آنها نقش درخت خرما بهخوبی دیده میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان تصریح کرد: درزمینهٔ معماری نیز بسیاری از گونههای ساختمانی به کمک تنه و شاخ و برگ خرما به وجود آمده است که توضیح همه آنها از حوصله این بحث خارج است لذا یکی از مهمترین این نوع بناها «کپر» است که قدمتی برابر با تاریخ معماری یکجانشینی بشر دارد.
وی افزود: این نوع معماری یا ساخت سکونتگاه در جایجای جهان به اشکال کموبیش متفاوت وجود دارد و در بلوچستان نیز «کَپَر» یا «کاپار» دارای پلان ساده مستطیل و یا دایره شکل است که جدارههای آن با شاخههای درخت خرما پوشانده میشود.
یکی از علل محبوبیت کپر در گذشته امکان خنکسازی آن بوده است
وی گفت: اجزا تشکیلدهنده کپر، کَرز (karz) یا شاخه درخت خرما، تَگِرد (tagerd) یا (حصیر)، چیلُک (chilok) (طناب بافتهشده از برگ درختان خرما) است که اغلب در روستاها و یکجانشینیهایی که طوایف به مدت نسبتاً طولانی در آنجا سکونت دارند احداث میشود.
وی اذعان کرد: از دیگر دلایل عمده محبوبیت کپر درگذشته امکان خنکسازی آن بوده بهنحویکه با پاشیدن مکرر آب بر سطح بیرونی آن، تگردها مرطوب میشد و عبور نسیم به کاهش دمای درون کپر کمک شایانی میکند.
دادگر افزود: از مزایای دیگر کپر که در عصر حاضر نیز امتیاز برای ساختمانهای مدرن امروزی محسوب میشود مواردی از قبیل سبک بودن سازه و یا بهعبارتیدیگر ضد زلزله بودن آن، ساخت سریع، استفاده از مصالح قابل بازیافت و کم انرژی (low energy) بودن بنا است که همه این موارد در کنار هم باعث میشود در مبحث معماری پایدار نیز کپر جایگاه قابل قبولی داشته باشد.
وی گفت: البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که اگرچه امروزه با گسترش ارتباطات و سهولت دسترسی به مصالح نوین و وسایل سرمایشی اقبال کمتری به زندگی در کپر وجود دارد ولی وجود کپر همیشه نشانه فقر ساکنان و زاغهنشینی نیست، چراکه ویژگیهای مثبت آن سبب میشود در کنار ساختمانهای مدرن امروزی بازهم در گوشهای از حیاط حضورداشته باشد.
وی افزود: این قضیه ازنظر من خاستگاه فرهنگی هم دارد و مربوط به خاطرات جمعی مردم میشود و نشانی از پیوند آنها با گذشته است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان تصریح کرد: این سازه میتواند نقش یک فضای نیمهباز که خود برگرفته از طبیعت است را نیز بهخوبی ایفا کند و همچنین از بعد اجتماعی نیز کپر میتواند مکانی برای گردهمایی نزدیکان تلقی شود و درمجموع میتوان گفت: جمع سایه و نسیم خنک، کپر را تبدیل به فضایی مطلوب در حیاطهای اقلیم گرم میکند.
از همین رو با توجه به اینکه خصوصیات این نوع معماری کمتر در معماری جدید استان سیستان و بلوچستان دیده میشود به سراغ تعدادی از مسئولین استان رفتیم تا نظر آنها را در این خصوص جویا شویم.
در ابتدا با رئیس سازمان نظاممهندسی ساختمان استان سیستان و بلوچستان چندین بار تماس گرفته شد که ایشان پاسخگو نبودند و حتی با دفتر این سازمان در زاهدان نیز تماس گرفته شد و حتی با توجه به اینکه قول همکاری داده شد اما متأسفانه بازهم پاسخگو نبودند از همین رو با توجه به اینکه معماری کپری بیشتر در جنوب استان رواج دارد مصاحبهای با شهردار بندر چابهار انجام شد.
مهندس دادکریم بلوچ اظهار داشت: تأکید بیشتر بر معماری کپری در این خطه از کشور بهاینعلت است که معماری بلوچستان بر بوم آوری استوار است و وجود درختان نخل و نخل وحشی که در تمامی مناطق بلوچستان بهصورت خودرو رشد میکند، یکی از دلایل رواج این نوع مسکن در این منطقه است.
وی افزود: مردمان بلوچ از دیرباز برای سقف خانه یا بناهایی که میساختند از چوب درختان نخل و شاخ و برگ آن برای پوشش سقف استفاده میکردند که در هر منطقه به شکلی متفاوت استفادهشده است.
وی گفت: علاوه بر سهلالوصول بودن و در دسترس بودن درختان خرما و نخل وحشی شاید انعطافپذیر بودن این نوع معماری در فصلهای مختلف سال که در تابستان با برداشتن شاخ و برگ درختان داز از اسکلتبندی اصلی کپر و بندی سازه بهصورت مشبک با چوب درختان با ایجاد پنجرههایی شبکه مانند باعث تهویه فضای داخل آن میشد و در پاییز و زمستان با پوشش با شاخ و برگ و حصیرهای بافتهشده از برگ درختان نخل وحشی بنا را عایقبندی میکردند از دیگر دلایل استفاده از این نوع معماری است.
شهردار بندر چابهار افزود: این معماری در سرتاسر بلوچستان و بهویژه مناطقی که درخت نخل وحشی رشد میکند، قابلاستفاده است.
تلفیق معماری کپری و جدید میتواند بر مسائل کلان شهرسازی تأثیر بگذارد
وی اشاره کرد: در چابهار و منطقه دشتیاری به علت کمبود منابع آبی درگذشته و عدم دسترسی به درختان نخل وحشی که در دشتیاری و چابهار کمتر در دسترس است کمتر از این معماری استفادهشده است.
وی تأکید کرد: قطعاً توجه به این نوع معماری و تلفیق آن با معماری جدید علاوه بر اثری که بر زیباسازی منظر شهری دارد میتواند در مسائل کلان شهرسازی نیز تأثیرگذار باشد.
تقریباً همه کارشناسان و مسئولان بر این عقیده هستند که استفاده از معماری بومی و تلفیق آن با معماری نوین بسیار مهم و حائز اهمیت است و باید از این ظرفیت بهخوبی استفاده شود اما اینکه چرا این کار انجام نمیشود سؤال بزرگی است که هیچکس پاسخگوی آن نیست.
البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که هنوز در مناطقی از این استان خصوصاً در برخی از روستاها که بهعنوان مقصد گردشگری نیز انتخابشدهاند معماری سنتی استان قابلمشاهده است بهعنوانمثال میتوان به روستای قلعهنو در شمال استان و یا برخی مناطق در جنوب استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد.
اگر در جنوب بلوچستان به برخی از روستاها مراجعه شود هنوز معماری کپری مشاهده و از این ظرفیت بهخوبی استفاده میشود که قطعاً دلیل آن نوع زندگی مردم در این مناطق است که هنوز این نوع معماری را میطلبد.
البته متأسفانه در برخی مناطق حاشیهای شهر چابهار هم در کنار منطقه آزاد مجلل چابهار هنوز نشانههایی از نوع زندگی حاشیهنشینی دیده میشود که صدالبته نمیتوان به آن معماری کپری گفت که البته متأسفانه اشتباهاً گاهی با این نام به آن اشاره میشود.
اگر از همه این مسائل بگذریم نکتهای که بیشتر از همه ناراحتکننده است این است که معماری بومی استان سیستان و بلوچستان بااینهمه فرصت و ظرفیت واقعاً مغفول مانده است و کمتر به آن توجه شده است.
دلیل این مدعا هم این است که برای تهیه این گزارش تقریباً با همه اعضای هیئتعلمی دانشگاه سیستان و بلوچستان و مسئولان ذیربط تماس گرفته شد اما متأسفانه اکثراً یا پاسخگو نبودند و یا پاسخگویی را بهوقت دیگری موکول کردند و این در حالی است که برخی از اساتید دانشگاه سیستان و بلوچستان رتبههای مهم و حائز اهمیتی در بحث معماری نوین در کشورهای خارجی کسب کردهاند.
و نکته آخر اینکه با توجه به اینکه سال ۹۶ استان سیستان و بلوچستان بهعنوان مقصد گردشگری ایرانیان انتخابشده است اگر به این ظرفیتها توجه شود و سبک زندگی مردم این خطه از ایران اسلامی به گردشگران بهخوبی معرفی شد قطعاً باعث جذب بیشتر گردشگران خواهد شد، زیرا صنایعدستی، معماری، سبک زندگی و حتی غذاهای بومی این خطه از کشور واقعاً ظرفیت عظیمی است که مغفول مانده است.