به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، «عنایت صحتیشکوه» مدافع خرمشهری دوران دفاع مقدس و راوی مستندهای شهید مرتضی آوینی با بیان خاطرهای از روزهای اشغال خرمشهر توسط نیروهای رژیم بعثی اظهار داشت: بعد از سقوط خرمشهر، تمام شهر در تصرف نیروهای بعثی قرار داشت؛ لذا به دلیل کمبود اسلحه و غذا خودمان را به نیروهای پایگاه نهم نیروی دریایی ارتش معرفی کردیم.
وی افزود: مدتی را در کنار نیروهای پایگاه نهم دریایی ارتش بودیم. وضعیت شهر نامشخص بود. به شهید بهروز مرادی گفتم کسی در کوتشیخ نیست و بهتر است ما به آنجا برویم. بهروز مرادی گفت «ما اسلحه و نیرو می خواهیم.» ما نیروهای مدافع شهر در قسمت کوت شیخ، مستقر شدیم.
راوی مستندهای شهید مرتضی آوینی بیان کرد: دشمن مدام با خمپاره 60 روی نیروهای مردمی آتش میریخت. بهروز مرادی گفت «باید به داخل کشتیهای رها شده کارون برویم». داخل کشتی رفتیم و بدون سلاح نگهبانی میدادیم.
صحتیشکوه گفت: سقف خیلی از خانهها از چوب و الوار بود. ما چوبها را از سقف خانهها جدا کردیم و بین بچهها تقسیم کردیم، تا از آن به عنوان سلاح استفاده کنند. سلاح بچههای مدافع خرمشهر در برابر بعثیها الوار و چوب بود. آنها شبها در کشتیهای داخل روخانه با چوب و الوار نگهبانی میدادند.
راوی مستندهای شهید مرتضی آوینی عنوان کرد: بعد از مدتی شهید «محمد جهانآرا» فرمانده سپاه خرمشهر به سراغ ما آمد و دستور داد که روی بام خانههای مردم سنگر درست کنیم. سنگرها را درست کردیم و دوباره جهانآرا آمد و به ایشان گفتیم ما مشکل غذا داریم. درب بیشتر خانههای مردم باز بود و ما برای زنده ماندن مجبور بودیم مایحتاجمان را از این خانهها تامین کنیم.
وی ادامه داد: یکی از نیروهای اهل قم به ما گفت اگر فرمانده سپاه به من نامهای بدهد حاضرم به قم بروم و غذا و سلاح با خودم بیاورم. جهانآرا یک نامه دستی نوشت و بعد از 2 هفته یک خاور پُر از بیل، کلنگ و غذا و یک اتوبوس نیروی رزمنده نوجوان به کمک ما آمد. تمام نیروها برای ورود به شهر مشغول حفر کانال شدند.
این مدافع شهر خرمشهر گفت: کانال بزرگی ایجاد شد که به خانههای مردم منتهی میشد. کُل منطقه را کانال و تونل کردیم. بچهها از شدت کار و گرما مریض شدند. بعد از چند ماه آیتالله خامنهای به خرمشهر آمد. وقتی ایشان به خرمشهر آمده بود همه میگفتند یک شیر وارد شهر شده است و به همه روحیه داده بود. آیتالله خامنهای بدون ترس، از همه کوچه و خیابانهای خرمشهر بازدید کرد.
صحتیشکوه تصریح کرد: بچهها به آیتالله خامنهای گفتند ما میتوانیم خرمشهر را برای بعثیها ناامن کنیم، تا نیروی کمکی حضور پیدا کنند. ایشان این پیشنهاد را قبول کردند. نیروها در قالب گروههای شش نفره به طناب وصل و از طریق راه فاضلاب داخل شهر میشدند و عملیاتهای مختلفی انجام میدادیم.