کد خبر 71075
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۵:۱۴

نقطه اوج جنگ نفتکش‌ها عملیات موفق سرنگون ساختن هلى‏کوپترهاى نیروى دریایى آمریکا بود که توسط «ناو گروه‏هاى قرارگاه نوح نبى(ع)» به فرماندهى شهید «نادر مهدوى» به اجرا درآمد.

خلیج فارس آن همه ماهی دارد که می‌شود دویست کشتی صید صنعتی -از آن کشتی‌هایی که ماهی‌ها را دویست کیلو دویست کیلو در حلق‌های بزرگ و وحشتناک خویش هُرت می‌کشند- سالی دویست میلیون ماهی دویست‌ کیلویی بگیرند، اما کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که یکی مثل «مهدوی» یا «بیژن گُرد» بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ می‌پرسد: «این شجاعت و توکل و عشق به چه درد می‌خورد؟» هیچ! به درد دنیای دنیاداران نمی‌خورد، اما به کار آخرت عشاق می‌آید، که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق...
(شهید آوینی)
                                                ***
به گزارش  فارس، سال 1366، سال آغاز اولین دور از جنگ‏هاى دریایى میان قواى نظامى جمهوری اسلامی ایران و ناوگان متجاوز خارجى بود که این جنگ در ادبیات سیاسى با نام «جنگ اول نفت‏کش‏ها» شناخته مى‏شود.
 
مسؤولیت اصلى عملیاتى در این میدان، بر عهده نیروى دریایى سپاه پاسداران بود و روش عملیاتى سپاه بر استفاده از قایق‏هاى کوچک تندرو موسوم به «عاشورا» و «طارق» تکیه داشت.
 
نقطه اوج این جنگ، طرح ناکام حمله به بندر نفتى «رأس الخفجى» و عملیات موفق سرنگون ساختن هلى‏کوپترهاى نیروى دریایى آمریکا بود که توسط «ناو گروه‏هاى قرارگاه نوح نبى(ع)» به فرماندهى شهید «نادر مهدوى» به اجرا درآمد.
 
هرچند در جریان «عملیات شهادت‏طلبانه» علیه هلى‏کوپترهاى آمریکایى، اکثر اعضاى این ناو گروه به شهادت رسیدند، اما بدون شک 16 مهر ماه 1366 را بواسطه رویارویی مستقیم با "شیطان بزرگ" در خلیج فارس، باید یکی از درخشان‌ترین مقاطع ‌تاریخ دفاع مقدس دانست که البته این مقطع درخشان و مجاهدینی که این افتخار بزرگ را آفریدند، تا به امروز لااقل جایگاه در خور شانی در میان افکار عمومی ملت ایران نیافتند.
 
آیا باید سهم چنین شهدایی، یک نقاشی دیواری بی روح و مرده بر یکی از دیوارهای شهر تهران باشد که این عکس دیواری نیز به همت شهرداری تهران به بدترین شکل ممکن بازسازی شود به گونه ای که بعید است حتی والدین این شهدای گرانقدر نیز با دیدن این تصاویر یاد فرزندان شهیدشان بیفتند؟
 
معلوم نیست تا کی باید پرسید که چه دستگاهی مسئول این کم کاری هاست؟ آیا رسانه ملی در این خصوص اهمال کرده؟ آیا سپاه پاسداران نتوانسته این گوهرهای درخشان خود را بخوبی معرفی کند و یا مثل بسیاری از دفعات، باید به سراغ بنیاد شهید رفت؟
 
آیا شان و منزلت این شهدا برای مسئولان رسانه ملی ما از هنرپیشگان و ورزشکاران کمتر است که امروز نوجوان بوشهری باید حسرت بخورد تا برای یک بار هم که شده لهجه بوشهری نادر مهدوی را به عنوان یکی از همشهری های خود از سیمای جمهوری اسلامی ایران بشنود؟
 
آیا جا ندارد تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخصوص عزیزانی که در نیروی دریایی، در سخت ترین شرایط در کنار این شهدا جنگیدند، به معرفی دوستان خود بپردازند؟ اگر آنها چنین همتی به خرج ندهند، از چه کسان دیگری می‌توان انتظار داشت؟
 
آیا مسئولان بنیاد شهید که حقوق می‌گیرند تا نام و یاد و راه شهدا را در جامعه زنده نگه دارند، به وظایف خود عمل کردند؟
 
به هرحال نادر مهدوی، بیژن گرد، خداداد آبسالان، غلامحسین توسلی، مهدی محمدیا، مجید مبارکی و نصرالله شفیعی بازیگران یکی از درخشان‌ترین سکانس‌های تاریخ این مرز و بوم بودند که در نبرد مستقیم با شیطان بزرگ در خلیج فارس به شهادت رسیدند و جا دارد تا کسانی که در این زمینه مسئولیتی بر دوش دارند، این بار را از گرده خود بردارند تا بیش از این صفحات درخشان تاریخ انقلاب ناگفته نماند.
                                              ***
سردار رشید ملت ایران کیست
فرزند حسین، «نادر» دوران کیست
از موج خلیج فارس باید پرسید
خنجر به میان سینه شیطان کیست...