به گزارش مشرق، مجموعه تلویزیونی «نفس» به کارگردانی آقای «جلیل سامان» روزهای پایانی تصویربرداری را طی میکند و قرار است بهزودی از شبکه سه سیما پخش شود. لازم به ذکر است داستان «نفس» درباره جوانی پر شروشور است که در بحبوحه وقایع انقلاب رازی در زندگیاش فاش میشود.. او برای رسیدن به حقیقت حوادث پیچیدهای را پشت سرمی گذارد. از جمله لوکیشنهای این سریال میتوان به روستای وردیج، خیابان ایتالیا و منطقه کلاک در کرج اشاره کرد.
برخی شخصیتهایی که مخاطبانِ آثارِ این کارگردان آنها را در ساختههای قبلی او همچون «ارمغان تاریکی» و «پروانه» شناختهاند، در «نفس» نیز حضور دارند. از جمله شخصیت سیدحسن؛ روحانی که ایفای نقش او را هدایت هاشمی برعهده داشت و او با همین کاراکتر در سریال «نفس» نیز حضور دارد. آقایان و خانمها، مسعود رایگان، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، بهناز جعفری، قربان نجفی، احسان امانی، شهاب شادابی، هادی عامل هاشمی، با معرفی ساناز سعیدی و با حضور فاطمه گودرزی، هدایت هاشمی، داریوش فرهنگ، رامین راستاد، پژمان جمشیدی و خسرو شهراز بازیگران «نفس» هستند. عوامل اصلی این سریال عبارتند از مدیر تولید: رضا نصیرینیا، تهیهکننده: احمد کاشانچی، مدیر تصویربرداری: سیروس عبدلی، مدیر برنامهریزی و دستیار اول کارگردان: علیرضا صالحی، طراح صحنه و لباس بابک کریمی، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، تدوینگر: حسن حسندوست، نیما حسندوست، مدیر صدابرداری: جواد مقدس، مسئول جلوههای ویژه رایانهای: هادی اسلامی، عکاس: حسن شجاعی، آهنگساز: فرید سعادتمند، مدیر روابط عمومی: مریم عرفانیان. مجری طرح این سریال موسسه فرهنگی هنری تندیس فیلم ملک است و در گروه فیلم و سریال شبکه سه تهیه و تولید میشود. «نفس» سومین سریال از سه گانه «جلیل سامان» است که با همت آقای رضا نصیرینیا مجری طرح، روزهای آخر تصویربرداری را پشت سر میگذارد.
«نفس» سومین سریال از سه گانه «جلیل سامان» ٣٠ قسمت و درامی است که در بستر وقایع سیاسی قبل و بعد از انقلاب روی میدهد. به همین مناسبت با کارگردان این مجموعه مصاحبه مفصلی انجام دادهایم که به آن میپردازیم.
علت توجه ویژه شما به سازمان منافقین چیست؟
درابتدا دغدغهای برای این موضوع نداشتم، حتی در تلویزیون هم درباره ساخت سریال در موضوع سازمان مجاهدین تردیدهایی وجود داشت و معتقد بودند این کار لگد زدن به مرده است. داستان «ارمغان تاریکی» در ابتدا ارتباطی با سازمان منافقین نداشت و روایتگر داستان جانبازی بود که به خاطر حادثه برای همسرش، خود را نابینا نشان میدهد؛ بعدتر به این نتیجه رسیدم که این عمل برای شخصی که قبلاً کار بزرگتری انجام داده اتفاق عجیبی نیست و به همین خاطر ترجیح دادم به سمت ازدواجهای تشکیلاتی بروم؛ این پدیده فقط منحصر به تشکیلات مجاهدین بود و در واقع من این سازمان را در جهت پیشبرد قصهام انتخاب کردم؛ بستری که شخص در آن پروسه از یک ازدواج مصلحتی به عشق زمینی و سپس عشق فرازمینی میرسد و ماحصل این رویه در سکانس آخربین آرش مجیدی و امیرآقایی نشان داده میشود.
پس مجبور به پژوهش جدیدی در این موضوع شدید.
وقتی این بستر انتخاب شد، طبیعتاً برای بررسی و تحلیل تمام جزئیات نیاز به تحقیق و پژوهش جدیدی داشتیم؛ تا قبل از ارمغان تاریکی در این ارتباط ساخته نشده بود ولی پس از آن مدیران اشتیاق زیادی نشان دادند؛ بالاخره این تشکیلات در همین سالهای اخیر حدود 18بار مسائل هستهای مارا به طرق مختلف افشا کرده است و بسیاری از تحریمها خروجی اقدامات آنهاست؛ تمام این موارد باعث شدکه دوستان متوجه شوند پرداخت نمایشی به منافقین لازم است، هرچند من شخصاً به خصلتهای ثابت بشری میپردازم و تفکر چیزی که منحصر به یک شخص نیست.
آیا معرفی چهرههای جدید در آثار شما یک قانون است؟
ما در ارمغان تاریکی ستاره نداشتیم؛ البته خانم «لیلا زارع» قبلاً در سینما حضور داشتند و در جشنواره هم موفق بودند ولی با این سریال بیشتر شناخته شدند که آن هم بهدلیل مدیوم خاص تلویزیون است؛ تلویزیون ستارهساز است و بخشی از جامعه که دل خوشی از برنامههای ماهواره ندارند و نمیخواهند به آن آلوده شوند، هم چنان بیننده تلویزیون هستند و از این طریق بازیگران میتوانند دربین مردم شناخته شوند.
من برای استفاده از بازیگر چهره یا جدید محدودیت یا قانونی ندارم؛ بازیگران مختلف را بررسی میکنم و نهایتاً به گزینه مورد نظر میرسم؛ اتفاقاً گاهی به سراغ بازیگران مشهور هم میروم ولی بعضاً بینی خود را عمل کردهاند یا سن مناسبی ندارند.
پس مشکلی برای کار با بازیگران مشهور ندارید؟
خیر، اینطور نیست؛ گاهی بازیگر مورد نظر اصلاً توان ایفای آن نقش را ندارد یا توقع دارد برای 10جلسه کار دستمزد زیادی دریافت کند؛ چنین شخصی چگونه میتواند برای پروژه من که دوسال زمان میبرد و یک سال آن صرفاً آموزش و تمرین است زمان بگذارد؟
همین جدیت در کار باعث کسالت بازیگر نفس سر صحنه تصویربرداری شد؟
خیر، ایشان خودشان از من سختگیرتر و حساستر هستند و تمام تلاش خود را برای خروجی موفق به عمل میآورند؛ البته تا کار پخش نشود نمیتوانم درباره موفقیت ایشان نظری داد ولی به عقیده من خانم سعیدی قطعاً آینده روشنی خواهند داشت.
هادی حجازیفر چطور انتخاب شد؟
«هادی حجازیفر» قبلاً برای بازی درسریال کاندیدا بود ولی ترجیح دادم او را در «ماجرای نیمروز» هم ببینم و پس از مشاهده آن اثر تصمیم گرفتم از وی استفاده کنم.
درباره ماجرای نیمروز یک یادداشت منتشر کرده بودید.
من این فیلم را دوست دارم؛ یادداشتی درباره این فیلم نوشتم که البته دو وجه داشت، بخشی تقدیر و قسمتی هم نقد؛ در مجموع من از طرفداران پروپا قرص ماجرای نیمروز هستم.
قالب مستند داستانی و سبک کاری مهدویان قابل اجرا در تلویزیون است؟
بله، ممکن است ولی انرژی زیادی طلب میکند؛ یک کار سینمایی نهایتاً سه ماه فیلمبرداری دارد ولی یک سریال مثل «نفس» که دوسال به طول میانجامد با این سبک خیلی سخت میشود؛ شاید همین تفاوتها باعث شده که برخی فیلمسازان موفق سینما در تلویزیون موفق نباشند.
پس تفاوت در نگاه، به تفاوت در قالب منجر میشود؟
ماجرای نیمروز اگر قرار باشد به سریال تبدیل شود، شخصیتپردازی بیشتری را میطلبد؛ البته این لازمهاش این است که بدانیم آقای مهدویان اصولاً اهل شخصیتپردازی است یا نه؛ من شخصاً شخصیتمحور هستم و خصلتهای آدمها از اتفاقاتی که برای آنها رخ میدهد مهم تراست، درواقع آدمها وقایع را میسازند نه این که وقایع آدمها را.
قبول دارید سریال پروانه مثل ارمغان تاریکی موفق نشد؟
بله، یک دلیل آن است که ارمغان تاریکی نخستین بود و در مرتبه بعد اینکه داستان ارمغان تاریکی بینظیر است و در واقع ماجرای بسیار ویژهای دارد؛ دلیل بعدی روایت داستان از یک خانواده متوسط و از دل جامعه است، برخلاف پروانه که فضای دیگری داشت. حال و هوای روحی کارگردان هم مهم است.
ظاهراً با تهیهکننده هم مشکلاتی را داشتهاید.
بله، مشکل داشتیم و دلیلش این است که نمیخواهند برای کار هزینه کنند و متاسفانه برخلاف وعدهها عمل میکنند؛ برای مثال من پیشنهاد میدهم که به جای اجاره دوربین، آن را خریداری کنند که پس از اتمام کار آن را بفروشیم و هزینه کار را تأمین کنیم اما میبینیم دوربین خریداری میشود و خودشان به کار اجاره میدهند! طرح نفس ابتدا سینمایی بود و من برای ساخت آن بارها اقدام کردم ولی به نتیجه نرسیدم؛ وقتی در باند و گروهی نباشی، مافیای سینما اجازه کار به شما را نمیدهد.
در آثارتان با دستگاههای امنیتی هم همکاری دارید؟
آنها لطف داشتهاند و تشکر کردهاند! همکاری در حد مشاوره در موضوعاتی مثل خانه تیمی بوده است که مثل هرموضوع تخصصی دیگری برای پرداخت نیاز به مشاوره متخصص داشت. البته پیشنهاد ساخت فیلم و سریال هم بوده است و برای مثال نگارش فیلمنامه «امکانمینا» به من پیشنهاد شده بود که موافقت نکردم.
با کار سفارشی مشکل دارید؟
خیر، البته با کاری که سفارش خودم به دیگران باشد، نه سفارش دیگران به من! به طورکلی با حضور ناظرکیفی مخالفم و اولین و آخرین کاری که با ناظرکیفی همکاری کردم، ارمغان تاریکی بود.
علت لغو پخش دهه فجر هم همین بود؟
خیر، پخش دهه فجر کارشکنی برخی دوستان در تلویزیون بود؛ اخیراً اعلام شده ممکن است کار در ماه رمضان پخش شود؛ پخش در ماه رمضان به طور معمول مخاطب زیادی دارد اما اینکه آیا مخاطب علاقهمند تماشای چنین کاری در رمضان باشد مشخص نیست. من شخصاً از این که مخاطب روزهدار پس از افطار به تماشای نفس بنشیند خوشحال میشوم ولی از طرفی هم با توجه به فضای جدی کار شاید مخاطب نظر متفاوتی داشته باشد.
اهل غافلگیری مخاطب هم هستید!
ویژگی کارهای من غافلگیری است! به همین خاطر است که اجازه عکاسی از صحنه را نمیدهم؛ لذت تماشاچی نباید از بین برود؛ بخشی از داستان پروانه توسط معاونت سیما لو رفت و من به همین خاطر چند روز کار را تعطیل و داستان را تغییر دادم! همین پروژه نفس هم باید چند بار تعطیل میشد ولی بهخاطر آقای «نصیری نیا» به کار ادامه دادیم.
قصد کار در سینما ندارید؟
هنوز فیلم قبلیام که در جشنواره هم موفق بود اکران نشده است؛ «وقت بودن» فیلمی است که قبل از ایجاد «داعش» به آن میپردازد و تفکرات سلفی در منطقه را نمایش میدهد؛ طبیعتاً هرکسی فیلم میسازد که مخاطب آن را ببیند ولی این اتفاق برای فیلم من رخ نداده است.
ساخت سریال دکترچمران چه شد؟
حدود دوسال از وقت و انرژیام را گذاشتم؛ هم به لحاظ پروداکشن و هم دیدگاه حاکم بر جامعه سنگ بزرگی بود و به تولید نرسید.
پس ساخت سریال دکترچمران شما کنسل شد؟
با عنوان رسمی چمران بله کنسل شد؛ البته احتمالاً داستانی با حضور یک شخصیت خیالی نوشته شود که کارهای دکترچمران را انجام میدهد و شخصیت او از ایشان الهام گرفته شده باشد.
حسرتم این است که دوسال از زندگیام بدون خروجی تصویری بوده است و امیدوارم این کار به نتیجه برسد.
منبع: صبح نو