به گزارش مشرق، عباس سلیمی نمین طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت:
سابقه تاریخی انتخابات ریاست جمهوری در ایران گویای این واقعیت ناخوشآیند است که نامزدهای رقابت کننده کمتر برنامه ای برای کل ملت داشتهاند.
امروز هم این نقیضه همچنان به صورت پررنگی خودنمایی میکند. در آستانه رقابت برای سکان داری دولت دوازدهم نیز به نظر نمیرسد هیچ کدام از شخصیتهای به میدان آمده برای 75 میلیون هموطن خویش برنامه متنوعی متناسب با گرایشها و تمایلات آنها داشته باشد. شاید به همین دلیل فضای امید بخشی از طریق ارائه به ظاهرطرح و برنامه بر جامعه حاکم نمیشود. فضای انتخاباتی با تمایل به سوی نقدهای سطحی رقیب، تولید سرزندگی نمیکند. بلکه ارائه برنامه برای همه اقشار جامعه حتی برای آن بخش که در زندگی صرفاً به رفاه بیشتر میاندیشد و چندان به فداکاری و ایثار برای تقدم بخشیدن به حل مشکلات بیتوجه است. رفاه و آسایش و پیشی جستن بر مردم در این زمینه صرفاً برای دستاندرکاران اداره جامعه سمی مهلک است. لذا نامزدها از هر پایگاه فکری برمیخیزند میبایست حل مشکلات و فراخی معیشت همه طبقات را - البته با تقدم محرومترین آنها- در دستور کار خود قرار دهند.
سهل طلبی جریانهای سیاسی در رقابتها و صرفاً متمرکز شدن بر نقد سیاه رقیب (بدون ارائه راه حل) موجب تضعیف توان ملی در تولید اندیشه برای برون رفت از مشکلات و کاستنیها شده است. طبعاً در چنین شرایطی نباید انتظار داشت انتخابات صحنه رقابت برنامهها و در نهایت گزینش بهترین آنها از جانب مردم شود، برای نمونه ظرف 8 سال گذشته خانهها و آپارتمانهای خالی از یکصدهزار به سیصدهزار افزایش یافته با این وجود اجاره مسکن نیز افزایشی چند برابر داشته است. طرح قانون مالیات بر این سرمایههای بلااستفاده عملاً معطل مانده است. دولت مدعی است توان شناسایی مسکنهای خالی را ندارد.
بررسی دقیق و کارشناسانه این موضوع و مسائل مختلف دیگر در آستانه انتخابات میتواند برای دولت آتی بسیار راه گشا باشد و فشار قابل توجهی را از شهروندان بدون مسکن بردارد. اصولگرایان برای افزایش توان کارشناسی طیف خود راهحلی ارائه دادند که فی نفسه گامی به جلو محسوب میشد یعنی گزینش پنج توان برتر با رای پایگاه اجتماعی این طیف و قراردادن آنان در مسیر تجمیع توانهای کارشناسی خویش بعد از انتخاب شدن یکی از آن پنج تن توسط مردم. هرچند عوامل مختلف از جمله جایگاه قانونی شورای نگهبان در تشخیص رجل سیاسی بودن نامزدها این فرمول را دستخوش تغییراتی ساخت، اما در عمل نیز نواقصی را در این راهکار شاهدیم که به نوعی تحقق اراده خواص را در مدل اصلاح طلبان بر اراده تودههای اصولگرایان برتری میدهد. اصلاح طلبان با ارائه راه حل نامزد پوششی یا کششی که نه در ایران سابقه دارد و نه در جهان کار را بر خود سهل کردند.
بدین معنی که حتی اگر آقای جهانگیری در رقابتهای انتخاباتی و مناظرات خوشتر از آقای روحانی بدرخشد شانس برگزیده شدن توسط مردم به عنوان رئیس جمهور را نخواهد داشت در حالیکه در مدل جمعی اصولگرایان نامزدهای برگزیده شده توسط پایگاههای این طیف ابتدا میبایست با یکدیگر رقابت کنند تا صالحترین آنان مشخص شده و سپس با نامزد طیف مقابل به رقابت برخیزد. هرچند این مدل بسیار رشد دهندهتر است و قادر خواهیم بود تجمیع استعدادها و توانمندیها را پی گیریم پر فراز و نشیب بودن آن از جمله دشواریهای متعدد کنترل اطرافیان رقبا در جبهه اصولگرایان مقوله ای نیست که به سهولت بتوان بر آن فائق آمد. حال آنکه محفل پنهان اصلاح طلبان حتی اجازه داشتن ستاد انتخاباتی را به نامزد پوششی یا کششی نمیدهند تا هرگز زمینه ساز رقابت داخلی نشود. و این روند تجمیع استعداد ها را که جامعه ما امروز به شدت نیازمند است سخت خواهد ساخت و عملاً انتخابات را به بستر همافزایی برنامهها تبدیل نخواهد کرد.