سرویس سیاست مشرق - وضعیت فعلی کشور ما به گونه ایست که نیاز به توضیح ضرورت در رأس کار قرار گرفتن یک مدیر قوی برای حل مشکلات اجرایی کشور نیست. بعلاوه، تأکید رهبری معظم انقلاب بر کار و مدیریت جهادی و مدیر قوی بهعنوان یگانه راهحل مشکلات کشور، بر کسی پوشیده نیست.
در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مدیر و مدبر بودن رئیسجمهور، صراحتاً ذکر شده است. لذا، یکی از موضوعات مهم در شایسته گزینی نامزدهای ریاست جمهوری، شناخت معیارها و شرایط مدیر و مدبر (بهعنوان دو مفهوم جداگانه) است.
اهمیت این موضوع بهاندازهای است که در بند دهم سیاستهای کلی انتخابات که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۲۴ مهرماه ۱۳۹۵ ابلاغ شده است، به ارتقای شایسته گزینی در انتخاب داوطلبان تراز شایسته جمهوری اسلامی ایران و دارای جایگاه مربوط از طریق تعریف و اعلام معیارها و شرایط لازم برای مدیر و مدبر بودن نیز اشاره شده است (سایت مقام معظم رهبری، مشاهده در ۲۰/۰۹/۱۳۹۵)؛ واضح است با توجه به ضرورت ویژگی مدیر و مدبر بودن برای اداره کشور و حل مسائل کلان و حیاتی، اهمیت شناخت ابعاد آنها برای انتخاب نامزد برتر حیاتی است؛ بهعبارتدیگر، مدیر و مدبر بودن هم معیاری برای احراز صلاحیت شورای نگهبان و هم معیاری برای سنجش کاندیداها از سوی مردم است.
در هر دوره با نزدیک شدن انتخابات شاهد هستیم که مسئله برنامه داشتن اهمیت پیدا میکند و در مجامع سیاسی در رابطه بااینکه کدام نامزد برنامه دارد و کدامیک برنامه ندارد، نقل محافل میشود؛ گویی که تنها ویژگی و نشانه یک مدیر قوی برنامه داشتن و توانایی برنامهریزی آن است. حالآنکه برنامهریزی تنها یکی از وظایف مدیران کشور بهویژه در سطح کلان است. برای شناخت کاندیداها و نگاه دقیقتر به مسائل کشور، متوجه خواهیم شد که علاوه بر توجه به برنامهریزی برای انتخاب نامزدها باید به سایر وظایف آنها در اداره دولت نیز اشاره کرد. اتفاقاً با توجه به تغییرات مستمر محیط جهانی و بینالمللی شاید نتوان عمده برنامههای اعلام شده از سوی نامزدها را عملیاتی کرد. اما هنر اصلی کاندیداها انجام سایر وظایف زیر است:
وظیفه تصمیمگیری: در امور اجرایی تصمیمگیریهای کلان کشور به عهده رئیسجمهور است. یکی از اساسیترین تصمیمها، در رابطه با انتخاب وزیران و معاونان است. بعلاوه، تصمیمات مهم دیگری که بیشتر در نقشهای مدیر خود را نشان میدهند نیز نباید مورد غفلت واقع شود. تصمیم در رابطه با بودجه یکایک سازمانها و نهادهای اصلی کشور در قالب نقش تخصیص دهنده بودجه، تصمیمگیری در مورد چگونگی ارتباط با سایر کشورها در قالب نقش مذاکرهکننده، تصمیمات اساسی برای امور کشور در شوراهای عالی در قالب نقش ارتباطی و تصمیمگیری در شرایط بحران از مصادیق این نوع وظیفه هستند.
وظیفه سازماندهی کابینه و کلیت وزارتخانهها: زمانی که حوزه کاری در سطح کلان تعریف میشود. اداره کارهای زیادی بر عهده دولت خواهد بود. در اینجا هنر سازماندهی رئیسجمهور یاریدهنده وی در مدیریت امور است. عمده این وظیفه در هماهنگی و تقسیمکار صحیح بین وزارتخانهها و سازمانها نمود پیدا میکند. در وضعیت فعلی برای اجرایی شدن برنامهها بهویژه برنامههای اقتصادی، اصلاح ساختارها و فرایندهای کلان برای ارائه خدمات ضروری است.
برای این مهم ممکن است قوانینی وجود داشته باشد که رئیسجمهور بر اساس آن عمل کرده و در غیر این صورت وظیفه دولت ارائه لایحههایی برای مجلس شورای اسلامی است. همانطور که واضح است تأخیر در ارائه خدمات به مشتریان و فساد اداری در برخی جاها بهاندازهای جدی است که باعث نارضایتی مردم از سازمانهای دولتی شده است. این مسئله نیز میتواند با انتخاب رئیسجمهوری اصلح که آموزههای سازماندهی و هماهنگسازی را در کابینه خود به کار گیرد تا حد زیادی کاهش یابد.
برنامهریزی: با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری همیشه مسئله برنامه و برنامه داشتن رئیسجمهور در ادبیات سیاسی کشور جدی میشود. عمده مباحثی که کاندیداها در مورد برنامهریزی میگویند هدف است. یک برنامه حداقل سه جز مشخص بودجه، زمان و نیروی کار را در خود دارد. در فصلهای آینده آشنایی عمومی با برنامهریزی مدیریتی بیشتر موردتوجه خواهد بود؛ بههرحال برنامهریزی عمومی و کلی کشور بهنحویکه در راستای اسناد بالادستی و برنامههای بلندمدت و چشماندازهای کشور باشد؛ از دیگر وظایف رئیسجمهور است.
رهبری: نقش رهبری از یکسو بهعنوان جهت دهنده و از سوی دیگر بهعنوان موتور محرکه نیروها در مدیریت مطرح است. مهارت رهبری که از مهمترین مهارتهای لازم برای هر مدیر قوی است، با آنچه بهعنوان رهبری دینی-سیاسی و اجتماعی مطرح است، تفاوت دارد.
کنترل: وظیفه کنترل در پست ریاست جمهوری را میتوان در دو بخش اصلی جای داد. یک بخش از کار، وظیفهٔ نسبتاً شخصی اوست که باید بر کلیت وزارتخانهها و بخشهای مختلف هیئت دولت کنترل داشته باشد. بخش دیگر نیز ارگانهای کنترلی زیر نظر رئیسجمهور هستند.
در مقالات بعدی تلاش میشود ضمن تبیین هر یک از این اصول و سایر ابعاد و ویژگیهای مدیریت در سطح ریاست جمهوری، امکان شناخت قویترین مدیر که بهترین گزینه برای ریاست قوه مجریه در شرایط فعلی کشور است، فراهم شود.